sherehafez | Unsorted

Telegram-канал sherehafez - شعر حافظ

5260

شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندَر باغِ خُلد دفترِ نسرین و گُل را زینَتِ اوراق بود

Subscribe to a channel

شعر حافظ

قوت شاعرهٔ من سحر از فرط ملال
متنفر شده از بنده گریزان می‌رفت

نقش خوارزم و خیال لب جیحون می‌بست
با هزاران گله از ملک سلیمان می‌رفت

می‌شد آن کس که جز او جان سخن کس نشناخت
من همی‌دیدم و از کالبدم جان می‌رفت


چون همی‌گفتمش ای مونس دیرینهٔ من
سخت می‌گفت و دل‌آزرده و گریان می‌رفت

گفتم: اکنون، سخنِ خوش، که بگوید با من؟
کـ‌آن شکرلَهجه‌ی خوش‌خوانِ خوش‌الحان می‌رَفت

لابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت
زانکه کار از نظر رحمت سلطان می‌رفت

پادشاها ز سر لطف و کرم بازش خوان
چه کند سوخته از غایت حرمان می‌رفت

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

میان ما چه افتاده؟
شادی را دیگران کشتند،
ما چرا انتقام از خود می‌گیریم؟

#بهرام_بیضایی
از کتاب پرده‌خانه
@ShereHafez
به بهانه زادروزش

Читать полностью…

شعر حافظ

خیز و در کاسهٔ زر آب طربناک انداز
پیشتر زانکه شود کاسهٔ سر خاک انداز

#حافظ

بی نشئه زندگانی چندان نمک ندارد
حیف ست از این خرابات می ناکشیده رفتن

#بیدل
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

دور باد از تو دمِ سردِ خزانم، کامروز
برگ ریزانِ من، آغاز گل افشانی توست...

#حسین_منزوی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

چو پیراهن شوَم آسوده خاطر
گَرَش همچون قبا گیرم در آغوش
اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مِهرت از جانم فراموش

#حافظ
@ShereHafez
#اصفهان #زاینده‌رود

Читать полностью…

شعر حافظ

«دیروز
عبور تو در کوچه‌ها وزید
و هنوز
دهان پنجره‌ها باز مانده است»

#ابوالفضل_پاشا
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

خواجه #محمد_مهتاب را گفتند:
خدای را می شناسی؟
گفت: آنقدر که انکارش نتوانم کرد و بدو کافر نتوانم بود.
گفتند:
برای خدایی که بدین مقدار شناسی، چگونه نمازمی‌گزاری و روزه می‌گیری و زکات می‌دهی و به حج می‌روی؟
گفت:
این سخن با آنان بگویید که برای این ناشناخته گردن می‌زنند و خون می‌ریزند و روزگار را بر خلق خدا سیاه کرده‌اند.

در عبادت ما سود اگر نیست زیان هم نیست.

چنین گفت مهتاب
#رضا_بابایی

Читать полностью…

شعر حافظ

آن را که تَجَلیست در آیینه‌ی تاریخ
در شیشه‌ی ساعت چه غم ار جلوه‌گری نیست؟!

#حسین_منزوی
@ShereHafez
هفتم آبان‌ماه روز #کوروش بزرگ بر همگان فرخنده باد

Читать полностью…

شعر حافظ

خدای را به مِی‌ام شست و شویِ خِرقه کنید
که من نمی‌شِنَوَم بویِ خیر از این اوضاع

ببین که رقص کُنان می‌رود به نالهٔ چنگ
کسی که رُخصه نفرمودی اِسْتِماعِ سَماع

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

بالابلندِ عشوه‌گرِ نقشْ بازِ من
كوتاه كرد قصه‌ی زهد دراز من

ديدى دلا كه آخر پيرى و زهد و علم
با من چه كرد ديده‌ی معشوقه باز من؟

می‌ترسم از خرابى ايمان كه می‌برد
محراب ابروى تو حضور نماز من

گفتم به دلقِ زَرْق بپوشم نشانِ عشق
غماز بود اشک و عيان كرد راز من

مست است يار و ياد حريفان نمی‌كند
ذكرش به خير ساقى مسكين نواز من

يا رب كى آن صبا بوزد؟ كز نسيم آن
گردد شمامه‌ی كرمش كارساز من

نقشى بر آب می‌زنم از گريه حاليا
تا كى شود قرين حقيقت مجاز من

بر خود چو شمع، خنده زنان گريه می‌كنم
تا با تو سنگدل چه كند سوز و ساز من

زاهد! چو از نماز تو كارى نمی ‌رود
هم مستىِ شبانه و راز و نياز من!

حافظ ز گريه سوخت بگو حالش اى صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

ما بی غمانِ مستِ دل از دست داده‌ایم
همرازِ عشق و همنفسِ جامِ باده‌ایم

#حافظ
@ShereHafez
به بهانه‌ی زادروز استاد #شجریان

Читать полностью…

شعر حافظ

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

#حافظ

سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم
پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم

#سعدی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

من پیرِ سال و ماه نیَم یار بی‌وفاست
بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم.

#حافظ

همچو عمرم بی وفا بگذشت ماهم سال‌ها
عمر گو برچين بساطِ ماه و سالِ خویشتن.

#شهریار
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

تو را که حسن خداداده هست و حجله‌ی بخت
چه حاجت است که مشاطه‌ات بیاراید

#حافظ

به هفت‌آرایی مشاطه‌گان، او را نیازی نیست
که شهرآشوب من، با حسن مادرزاد می‌آید

#حسین_منزوی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

... به همنشینی رندان سری فرود آور
که گنج هاست در این بی‌سری و سامانی

بیار باده ی رنگین که یک حکایت راست
بگویم و نکنم رخنه در مسلمانی

به خاک پای صبوحی‌کشان که تا من مست
ستاده بر در میخانه‌ام به دربانی

به هیچ زاهد ظاهرپرست نگذشتم
که زیر خرقه نه زنار داشت پنهانی

#حافظ به سعی سایه، کارنامه، ص۵۷٨
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

شهر خالیست ز عُشّاق بُوَد کز طَرَفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند

کو کریمی؟ که ز بزمِ طربش غمزده‌ای
جرعه‌ای دَرکشد و دفعِ خُماری بکند

#حافظا گر نَرَوی از دَرِ او، هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کِناری بکند
@ShereHafez
آواز عراق شور
زنده‌یاد #ایرج_بسطامی

Читать полностью…

شعر حافظ

صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

عنقا شکار کس نشود دام بازچین
کان جا همیشه باد به دست است دام را

در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را

ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بهشت روضه دارالسلام را

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

#حافظ مرید جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را

@ShereHafez
#یلدایتان فرخنده باد
#شب_یلدا #شب_چله

Читать полностью…

شعر حافظ

مرا امید وصال تو زنده می‌دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

رَوَد به خواب، دو چشم از خیال تو؟ هیهات!
بُوَد صبور دل اندر فراق تو؟ حاشاک!

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

https://www.ganja2music.com/1074758/mohammad-saberi-ft-meysam-sharafi-ba-man-beman/

Читать полностью…

شعر حافظ

از دست غیبتِ تو شِکایت نمی‌کنم
تا نیست غیبتی نبوَد لذت حضور

گر دیگران به عیش و طرب خرّم‌اند و شاد
ما را غم نگار بوَد مایهٔ سُرور

مِی‌خور به بانگ چنگ و مخور غصه،وَر کسی-
-گوید تو را که باده مخور، گو: هُوالغفور!

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

سحر با باد میگفتم‌ حدیث‌ آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس، آخر کجا شد مهر فرزندی
جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست
ز مهر او چه میپرسی، در او همت چه میبندی
#حافظ
#استادشجریان
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

من گدا و تمنای وصل او؟ هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست

دل صنوبری‌ام هم‌چو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

#کوروش تنها انسانی به روی کره خاکی بود که برای فرمانروایی بر بشر آفریده شده بود.

#ویل_دورانت
از کتاب تاریخ و تمدن

سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست
جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی

#حافظ
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

آن می‌خانه‌ که تو از بهرِ خویش بنا کرده ای‏
گُنجا‌تر از هر خانه‌اى ست،
می‌اى که تو در آن پرورده ‌ای
همه‌ عالم آن را دَرکشیدن نتواند.‏
آن پرنده‌اى که نام‌اش روزگارى ققنوس بود،
در خانه میهمانِ تو ست،
آن موشى که کوه زاد، ‏
همانا خود تو ای!‏
همه و هیچ‌ تو ای، می و می‌خانه تو ای،
ققنوس تو ای، کوه تو ای، موش تو ای،
تو که هماره در خود فرومی‌ریزی و ‏
هماره از خود پَر می‌کشی
ژرف‌ترین فرورفتگیِ بلندی‌ها تو ای،
روشن‌ترین روشنیِ ژرفاها تو ای،
مستیِ مستانه‌ترین مستی‌ها تو ای
تو را، تو را با شراب چه کار؟"

#نیچه در مدح حافظ جان
@ShereHafez

بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود

#حافظ

Читать полностью…

شعر حافظ

با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
که شهیدان که‌اند این‌همه خونین‌کفنان؟

#حافظ

@ShereHafez
عکس یادگاری شهید #عباس_دوران خلبانی که ۱۲۰عملیات موفق داشت و اشک صدام را درآورد.

Читать полностью…

شعر حافظ

/channel/sherehafez?boost

Читать полностью…

شعر حافظ

دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

🔸ابهام گاهی در حوزۀ صرف است و گاهی در حوزۀ نحو و گاه خارج از این دو. بعد از دیدن این مصرع از حافظ، به نظرم آمد که ابهامی قشنگ‌تر است که نه واژه‌هایش ابهام داشته باشد (ابهام صرفی) و نه در ساخت نحوی‌اش ابهام وجود داشته باشد (ابهام نحوی)، بلکه ابهامش صرفاً در حوزۀ معنی باشد (ابهام معنی‌شناختی). ببینید:

۱. دیو از هر قومی که قرآن می‌خوانند، به‌سبب قرآن خواندنشان، می‌گریزد و نزدیکشان نمی‌شود و آن قوم از شر دیو مصون‌اند.

۲. قوم یا اقوامی وجود دارند و با اینکه مسلمان‌اند و قرآن می‌خوانند اما آن‌قدر خبیث‌اند که دیو هم از پلیدی و زشت‌کاری‌ِ آن‌ها گریزان است.

اگر برای معنای دوم احتمال بیشتری دادیم، می‌توانیم «قرآن خوانند» را به‌صورت صفت فاعلی نیز بخوانیم: دیو بگریزد از آن قوم که قرآن‌خوان‌اند؛ صرفاً قرآن‌خوان هستند، به ظاهر آن توجه می‌کنند و از معنای آن غافل‌اند.


به نظرتان کدام یک به معنای واقعی نزدیک‌تر است؟

🔸بعد از اندکی تأمل، مصرع قبل را هم ببینید:

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند


📎این صرفاً نمونه‌ای بود از رندیِ حافظ، همچنان‌که خودش نیز ازپیش، در مصرع اول، به این رندبودنش اشاره کرده است.

بکوشش سجاد سرگلی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

عاشقی دل می‌دهد ، معشوقه‌ای دل می‌بَرَد
بُرد در بُرد است و من ، مشغول حسرت‌بُردنم !

#شهریار
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

دوش با رطلِ گِلین و میِ رنگین گفتم:
«کز شما گشت غم‌آباد دلِ ویرانم.
ای می و رطل! ندانم ز کدام آب و گِلید
کآتشِ درد نشاندن به شما نتوانم.»

رطل بگریست که: من زآب و گِلِ پرویزم
می بنالید که: من خونِ دلِ خاقانم.

#خاقانی
@ShereHafez

Читать полностью…

شعر حافظ

ای دل غمدیده حالت بِه شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

#حافظ

نوبهار حُسن آید سوی باغ؟
بشکفد آن شاخه‌های تر؟ بلی

طاق‌های سبز چون بندد چمن
جفت گردد وَرد و نیلوفر؟ بلی

دامن پرخاک و خاشاک زمین
پُر شود از مشک و از عنبر؟ بلی

#مولانا
@ShereHafez

Читать полностью…
Subscribe to a channel