اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت، نه مجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تکبر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
شرحِ شِکَنِ زلفِ خَم اندر خَم جانان
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی
رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهٔ من بر رُخِ زیبایِ تو باز است
در کعبهٔ کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبلهٔ ابروی تو در عینِ نماز است
ای مجلسیان، سوزِ دلِ حافظِ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
#حافظ
@ShereHafez
آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن نور جهانبین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ او دمبهدم از چشمهی چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد غم هجران
در درد بماندیم چو از دستْ دوا رفت
دل گفت: «وصالش به دعا باز توان یافت»
عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت
احرام چه بندیم چو آن قبله نه اينجا است
در سعی چه کوشیم چو از کعبه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
«هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت»
ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نِه
زآن پیش که گویند که از دار فنا رفت
#حافظ
تصحیح پرویز ناتل خانلری
✅@ShereHafez
خستگان را چو طلب باشد و قُوَّت نَبُوَد
گر تو بیداد کنی شرطِ مُروَّت نَبُوَد
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نَپْسَندی
آنچه در مذهبِ اربابِ طریقت نبود
خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ عشق
تیره آن دل که در او شمعِ محبت نبود
دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او
زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
گر مدد خواستم از پیرِ مُغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود
چون طهارت نَبُوَد کعبه و بتخانه یکیست
نَبُوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلسِ شاه
هر که را نیست ادب لایقِ صحبت نبود
#حافظ
✅@ShereHafez
یک حرف صوفیانه بگویم، اجازت است؟
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
#حافظ
كوتاهترين راه
اگر بشریت بخواهد
که به صلح و آرامش رسد
باید قدرت عشق
بر عشق به قدرت
پیروز گردد.
#جيمى_هندريكس
ت: حسين الهی قمشهای
✅@ShereHafez
زمانه به یکسان ندارد درنگ
گهی شهد و نوش است و گاهی شَرَنگ
(شاهنامه/جنگ منوچهر با سلم و تور)
✅@ShereHafez
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه ای چند برآمیز به دشنامی چند
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
ای گدایان خرابات خدا یار شماست
چشم انعام مدارید ز انعامی چند
پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش
که مگو حال دل سوخته با خامی چند
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
#حافظ
✅@ShereHafez
#نوروزتان_پیروز
من مُعترفم که «رضا» به بلایِ دوست و «صبر» بر بلایِ او، دو مقامِ عالی است، اما چون مرا نیست چه کنم؟ آن را که باشد نوشش باد!
نامههای #عین_القضات_همدانی
✅@ShereHafez
دور فلکی یکسره بر مَنهَج¹ عدل است
خوش باش که ظالم نَبرد بار به منزل
#حافظ
@ShereHafez
¹راه راست
عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین
#حافظ
✅@ShereHafez
این قافلهی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی! غم فردای حریفان چه خوری؟!
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
#خیام
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
#حافظ
@ShereHafez
#بزرگداشت خیام
هر روزتان #خیام
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بهجز از کشته ندرَوی
#حافظ
منظور حافظ از «دهقان سالخورده» فردوسی است و نظرش به بیت زیر است
از خطبهٔ آغاز داستان سیاوش:
نگر تا چه کاری همان بدروی
سخن هرچه گویی همان بشنوی
شاهنامه، ج۲، ص۲۰۲، ب۱۷
@ShereHafez
#بزرگداشت حکیم #فرودسی
ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان
چند و چند از غم ایام جگرخون باشی
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است
هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی
#حافظ
✅@ShereHafez
هيچكس منكر شكسپير، هومر، پوشكين، گوته، متنبّى و دانته نيست، ولى #حافظ
ديوان #حافظ ،دريچهی آزادى روح انسانِ ايرانى است. درست است كه هر اثرِ هنرى، مى تواند مصداقِ دريچهی آزادى روح به شمار آيد امّا براى قوم ايرانى هيچ اثر هنرى در حدّٓ ديوانِ #حافظ اين توانايى را ندارد كه باچنين لطافتى تابوهاى حاكم بر جامعه را مورد تجاوز خود قرار دهد و در عينِ حال همواره عزيز و قدسى بماند و در طاقچهی منازل در كنار قرآن. [ شنيده ام كه در بعضى مناطقِ ماوراء النهر، هنوز، وقتى مادرانْ طفلِ خُردسالِ خود را براى مدتى كوتاه در منزل رها مى كنند، ديوان #حافظ را در زيرِ بالش طفل مى گذارند و عقيده دارند كه معنويّتِ «حضرت #حافظ » در مدّتِ غيبتِ مادر، پاسدار طفل خواهد بود. ]
.
.
هيچ ملتى چنين شاعرى نداشته است و نخواهد داشت. هيچ كس منكر شكسپير و هومر و پوشكين و گوته و متنبى و دانته نيست، ولى اين چنين حضور شگفت آورى در زندگى يك ملّت در تمام لحظه هاى تاريخى يك جامعه از عهدهی هيچ شاعرى تاكنون برنيامده است.
#شفيعى_كدكنى
قلندريّه در تاريخ
ص ٥٠-٥٤
✅@ShereHafez
ایران در سال ۱۲۴۰ میلادی یک اندیشمند اخلاقگرا همچون #سعدی را پرورش داد و گفت:
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوهارا نماند قرار
در همان قرن ۱۲ میلادی در اروپا قبایل وایکینگ و ژرمنها پس از تاراج آذوقه زنان و دختران یک قبیلهی شکست خورده، مردان را سر میبریدند و بعد از خالی کردن جمجمه سر آنها میساختند و خون مقتول را در کاسه جمجمه ریخته و بعد از بهم زدن کاسهها بهم میگفتند(skool) و آنرا سر میکشیدند
یک اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، فرخنده باد.
ای صبا نکهتی از خاکِ رهِ یار بیار
ببر اندوهِ دل و مژدهی دلدار بیار...
#حافظ
دکلمه: احمد شاملو
آواز: استاد #محمدرضاشجریان🎶
✅@ShereHafez
چشمت که فسون و رنگ میبارد از او
افسوس که تیر جنگ میبارد از او
بس زود ملول گشتی از همنفسان
آه از دل تو! که سنگ میبارد از او
#حافظ
✅@ShereHafez
مغنی ملولم دو تایی بزن
به یکتایی او که تایی بزن
#حافظ
"تا"ی اول تار یعنی دو تار
"تا"ی مصرع دوم به معنای نظیر و مانند است که "تایی" یعنی بی همتا و بی مانند و یگانه و یکتا هستی
ای موسیقی دان که همتایی نداری تو را به وحدانیت خدا دو تاری بنواز که سخت ملولم.
✅@ShereHafez
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
#حافظ
✅@ShereHafez
به زیر دلق ملمع کمندها دارند
درازدستی این کوتهآستینان بین
#حافظ
✅@ShereHafez
دلق ملمع:دلقى با رنگهاى گوناگون. دلقى كه از پارچههاى گوناگون و رنگارنگ بدوزند به نشانۀ زُهد و فقر. (لغت نامه دهخدا , ج2 , ص2810)
ﻋﻤﺮﯼ ﺩﮔﺮ ﺑﺒﺎﯾﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﮐﯿﻦ ﻋﻤﺮ ﺳﺮ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ ﺍﻧﺪﺭ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﯼ...
#سعدی
✅@ShereHafez
ترکیب تیم ملی ادیبان و شاعران ایران:
دروازه بان: فردوسی
دفاع: نیما یوشیج، نظامی، خاقانی
هافبک دفاعی: عطار
هافبک تهاجمی:رودکی، مولانا، خیام، حافظ
حمله: عبید زاکانی و سعدی
نیمکت نشینان: ناصر خسرو، هاتف، شاملو، فرخی، سنایی، صائب، خواجوی کرمانی، باباطاهر، ابوسعید ابوالخیر، انوری
مربی: ابوالفضل بیهقی
این تیم بدون اغراق از مدعیان اصلی کسب عنوان قهرمانی است و در جهان هم قادر به تنه به تنه شدن با هر رقیبی از جمله تیم های قدرتمندی مانند روسیه، آلمان، فرانسه، انگلیس و یونان است.
ستاره های آلمان: گوته. شیلر. هسه
ستاره های یونان: هزیود. هومر. آریستوفان
ستاره های فرانسه: هوگو. بالزاک. بودلر. زولا
ستاره های انگلیس: شکسپیر. دیکنز. بایرون. مارلو
ستاره های روسیه: چخوف. داستایوفسکی. تولستوی. گوگول
@ShereHafez
_خرمگس_
بستهام در خَمِ گیسویِ تو امّیدِ دراز
آن مبادا که کُنَد دستِ طلب کوتاهم
#حافظ
✅@ShereHafez
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
سایهای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
#حافظ
✅@ShereHafez