یغما 📰 شاعر خدیجه سعیدی
شاید امروز دلم پیش تو یغما برود
مرغ عشق از دل من به سوی اقوا برود
آن قناری که غزل خوان غزل بود دمی
شاید از برق نگاهت سوی عنقا برود
آن نسیمی که وز
📝 ادامه شعر
سرت سلامت 📰 شاعر آرزو حاجی طاهروردی
پیچید به خیروُ ما سبقت گرفتیم به سلامت
فقط آینه ِ بغل ِ دل بود که شکست
گفتیم غرامت بی غرامت
برو جان ِ شیرین ، سرت سلامت
نقش خدا 📰 شاعر ولی اله فتحی (فاتح)
به نام خداوند عشق.
نفس صبح بهااااار است و دل نور خدا
بنشین تا که بخوانی و شود دل به صفا
به قرائت بکنی شاااااااد ز قرآن لب خود
📝 ادامه شعر
عشقوعاشقی 📰 شاعر علی نیک افکار
از روی درخت کوچهات داشتم، صدات میزدم
امروز ؛چه وضع بود، مهماناتون؛
زن بیرون شد، لخت داخل استخر، آب بازی میکرد
مرد لخت در استخر، تابلوی نقاشی
📝 ادامه شعر
پرواز بر فراز مدینه 📰 ارسال توسط فاطمه خمسی
عکاس :F Kh
اکنون در اوج آسمان شبه جزیره ی عربستان می نویسم ، جایی که سالها در خیال خود به آن سفر کرده بودم.خلبان اعلام می کند : ما اکنون در مدینه هستیم.یا رسول الله سلام مرا از اوج آسمان ها از لابلای ستاره ها و ابرها تا کرانه ی دریای سرخ و سرزمین تفتیده ی عربستان بپذیر.اکنون ذکر بَلِّغْ رُوحَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی سَاعَتِی هَذِهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ تَحِیَّةً مِنِّی وَ سَلاَماً ...
📝 ادامه مطلب
(82)... 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
(82)...
بایسته من چنین شدن
آیین زیتون خمیده در باد منجیل
دوری با من اَجین شدن
به کام در گام سرو پیر سبز هرزویل.
جامی گرفتم
با واژه راهی شدن
📝 ادامه شعر
غمِ دوست 📰 شاعر حافظ کریمی [ لسان الحال]
ای مرغِ سحر ناله سُرا آلتِ دستم
درگیرِ فراقم که کنون مستِ اَلَستم
از شوقِ وصالست عیان گشته اَلَستی
دِه جامِ مِی هستی که بیگانه پرستم
ک
📝 ادامه شعر
جهان بینی 📰 شاعر رضا شاه شرقی
هستی سر شار از پیچیدگی وتنوع است اما شایدبتوان خلاصه کرد
انسانی ،عاشقانه
آه از لبی که
گاز زد سیب
درنده وسلطه گر
جو
📝 ادامه شعر
سخت است 📰 شاعر علی معصومی
سخت است
یادت افتادن و روی تو ندیدن سخت است
از شرنگ غم عشقت نچشیدن سخت است
جاده در جاده به دنبال تو می گردم و باز
مثل یک ذره به پایت ترسیدن سخت
📝 ادامه شعر
آخرین دیدار 📰 شاعر علی نیک افکار
حرفهایم با گوشی پیام دادن،چشمانم را اذیت میکند
حرفهایم،باشه حضوری تو را ببینمت
سلام، بفر بنشین،نسکافه نه؛ چایی برایم دم کن
توی قوی، کمی عطر هل
📝 ادامه شعر
شوقِ مرگ 📰 شاعر حمید گیوه چیان
تمامِ آنچه میخواهم، تو را آنشب بغل کردم
مشامم را ز گیسویت، پر از عطرِ ازل کردم
میانِ خیلِ مژگانت، که در قصدِ هلاکم بود
نبردی سخت و جانفرسا، چُنا
📝 ادامه شعر
دعایِ شعر پیچیدم 📰 شاعر مهرداد خردمند
خـــودت را از نگاهم دور کـــــردی اشک باریدم
و اشعارم بـــــه یـاد چشم زیبای تــــو ریسیدم
میـــــان بــــرزخِ تصمیم مـــانــدم نازنین یارم
ولی
📝 ادامه شعر
دیوار شکسته 📰 شاعر ابراهیم معززیان
عجبی نیست که داروغه و دارا
شده اند یار هم و غافل و بیمار
نا دار که ندارد به خدا هیچ
داروغه و دارا بشوند گیج
دارا شده سرمست خیالات
تخریب کند
📝 ادامه شعر
افتادگان 📰 شاعر احمد رضا رهنمون
نگاه کن به آنها
انگار با چشمهاشان حرف میزنند
انگار در رنجند
میگویند قصه آدمها نباید تنیده در رنج باشد
که باید سبک و سیاق ها را تغییر داد
حال که چ
📝 ادامه شعر
مَنــوط 📰 شاعر آرزو حاجی طاهروردی
من منظره ای بودم مَنــوط
منظره ای کنار ِ آه
کنار ِ من هیچ کَس نبود
دلم پنجره می خواست
برای دیده شدن بهانه ای شبیه به دود ِ سیگار میخواس
📝 ادامه شعر
قاصدک 📰 شاعر حمید گیوه چیان
قاصدک، مامنِ امیالِ محال
حاصلِ مزرعهی سبزِ خیال
ناجیِ باغِ زمستانزدهی رو به زوال
کوله باری که به دستت دادم
آخرین تکّهی (امّیدِ) من است
که به
📝 ادامه شعر
سادگی 📰 شاعر مهسا احسانی فرد
دانی که چگونه سادگی کارم شد
مبنایی ز بهر عشق و احساسم شد
چون، حال من ز سادگی خوش تر است
بی مستی و راستی، دل، آسوده تر است
من عاشق آن صدق و صفایت ش
📝 ادامه شعر
دردِ غروبِ حقایق 📰 شاعر معصومه یزدی
چشمانِ آبیِ دریا، مأوا و منزلِ عشق است
لبهای سرخِ شقایق،همناله با دلِ عشق است
آواره در شبِ هجران، غمگین به غُربتِ صحرا
تنها و بی کس و همراه، غم ب
📝 ادامه شعر
داستان کوتاه گناهکار 📰 ارسال توسط آرزو بزن بیرانوند
گناهکار
سعی کردم به دخمه خودم برگردم که چشمم افتاد به زن و بچه گدایی با نسخه ای به دست چند قدم بعد از داروخانه ، روی سکوی سنگی حتماً سرد و یخ زده . مغازه تعطیلی که کرکره اش پایین بود. صورت کثیف کودک گل انداخته بود. با یک تکه چوب مشغول سر به سر گذاشتن مورچه ای بود که جلوی پایش سعی داشت به طرف سوراخ زیر سکو برود. کاپشن چرک آلود صورتی رنگ پاره و مندرس دخترک با یک گرم کن وصله پینه ای و چکمه های ...
📝 ادامه مطلب
دردِ غروبِ حقایق 📰 شاعر معصومه یزدی
چشمانِ آبیِ دریا، مأوا و منزلِ عشق است
لبهای سرخِ شقایق،همناله با دلِ عشق است
آواره در شبِ هجران، غمگین به غُربتِ صحرا
تنها و بی کس و همراه، غم ب
📝 ادامه شعر
چشمه آفتاب 📰 شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
روی من
با دیدن آفتاب زرد
روح تازه می خواست
آنگاه که تشنه ی
ذره ذره گنج خاک ابریشم
با چشم بازید
آرزوی تک تماسم
می بینی
هوس زیر بال ها ی باز
📝 ادامه شعر
فرغون 📰 شاعر نیلوفر تیر
روزهاست
دیگر فلسفه نمی بافم
غده ی تیروئید منطقم هم
کم کارکرد شده
تمام خودم را
با فرغون بی دسته ی سیاست
در راهروی وعده های بی سرانجام
چرخاندم
📝 ادامه شعر
عشق بهمن ماهی ام 📰 شاعر شوکا صبور
زیباست زمستان و بهمنش
پائیز با مهرو دلبرش
من با او
مرد رویائی ام
عشق بهمن ماهی ام
لحظه ای که خیره میشوم به چشمهای او
و می کشم دستهای ظریف زنانه
📝 ادامه شعر
عشقوعاشقی 📰 شاعر علی نیک افکار
از روی درخت کوچهات داشتم، صدات میزدم
امروز ؛چه وضع بود، مهماناتون؛
زن بیرون شد، لخت داخل استخر، آب بازی میکرد
مرد لخت در استخر، تابلوی نقاشی
📝 ادامه شعر
غزل 📰 شاعر محمد منصوری بروجنی
با خنده هات بوسه به دریای غم بزن
بر روی صخره موج غرورت بلم بزن
دست مرا بگیر و ببر تا به دوردست
یک حرص و حال تازه ای از خود رقم بزن
شک می کنم به کا
📝 ادامه شعر
عشق در بادیه ها 📰 شاعر مرجان امیری
در حوالی همین بادیه ها
کومه ی گرم ِ پُر از عشق در این واحه ی سبز
میزبان هر بیابان گرد خسته راه شد
هر بیابان گرد آیند ُ روند
گرد راه ُ غم دل د
📝 ادامه شعر
شاکیِ آفریدگار 3 📰 شاعر حافظ کریمی [ لسان الحال]
ادامه اقرار آدم ابوالبشر در دادگاه عدل الهی (
( ضمیمه شاکیِ آفریدگار 2)
به لطفِ بی حدِ شاهِ کرامت
شناساندند به من شأنِ امامت
لسانم تا بی
📝 ادامه شعر
مکث 📰 شاعر علیرضا دوشیار
ساعتی هم بر دقایق مکث کن
بر وجودت ،بر حقایق مکث کن
بر عبورت از عدم در زندگی
در طلوعت ای شقایق مکث کن
هر کجا تنها شدی در یک خلا
روی دریا،
📝 ادامه شعر
مثل شبنم 📰 شاعر احمدمحسنی اصل ,
در نگاهت غــرق دریا می شود گاهی دلم
مثل شبنم سر به رویا می شود گاهی دلم
بال و پر دارم ولیــــکن میل پروازم توئـی
چون نباشی مرغ عنقا می شودگاهی دل
📝 ادامه شعر
فراق 📰 شاعر حافظ کریمی [ لسان الحال]
سرایِ گیتی ندارد توانِ شرحِ فراق
چگونه شرح دهم تو را زِ حالِ فراق
تمامِ مدت عمرم گذشت امیدِ وصال
گذر نمود و نیامد حذر جدالِ فراق
امیدِ وصل
📝 ادامه شعر