بازمانده 📰 شاعر سید حسین براتی (خلسه)
آنقدر سختی به جانم آمده کز صورتم
سیرتم پیداست ، می گویند این حالت چرا؟
روزهای تلخم از شیرین می پرسد هنوز؛
یک خبر از حال فرهادت بگو با من، چرا؟
یک
📝 ادامه شعر
زرده گۊلی 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
1. دَردِه أی گۊلٚ بۊنأزأ
2. زندگی عار ؤ اۊر هیچ بۊ
3. مزهٚ دئن ۊ خؤردن ۊ خؤ بۊ؟
4. إ دخؤتنٚ گؤلی بزأ
5. إی ندیه بدیهٚ کامٚ پیچِ إمرۊ،
6. وَهشته
📝 ادامه شعر
شقایق 📰 شاعر غلامرضا خجسته
کافی است برای مَن که عاشق باشی
در بین چَمن همچو شَقایق باشی
در بَحر پر آشوب جَهانم ای دوست
عاملِ نِجاتُ و مِثلِ قایق باشی
چکش و ماه 📰 شاعر حسین صداقتی
بگذار فاصله حفظ شود
اگر سیراب شدن از سراب
برای قلب تو کافیست
و پا نهادن به روزی دیگر
با خونِ مشغلههای دیروز
با الفاظِ واگیر در حلق
حرفهای م
📝 ادامه شعر
ساقی 📰 شاعر جعفر تهرانی
ساقی چرا دوباره تو در خواب رفته ای
از دست روزگار چنین آب رفته ای
آن ماه آسمان دگر این بار مرده است
تو بی دلیل در پی مهتاب رفته ای
شعر و ترانه
📝 ادامه شعر
وادی نور 📰 شاعر مرجان امیری
در پگاهی سرد ُ سبز
در بهاری که زمستانش مرا آزرده بود
رفتم از وادی خاک به فراسوی روان
که نیایش کنم از جان به هواخواهی هو
گویی از عمد ُ به غفلت
📝 ادامه شعر
سپیدانه 2 📰 شاعر احمدمحسنی اصل ,
گفتمت:
شکستــنی است ؛
باور نداری ...
بزن
این دل و ...
آن تکه ی سنگ
آه از این آئینه ها
که هر چه می کِشند
دست صداق
📝 ادامه شعر
قطار زندگی 📰 شاعر مهرداد خردمند
نیامدی کـــه گــــرفتار و بیقـــرار شدم
اسیــر لابـــــهٔ احساس و انتظار شدم
برای دیـــــدنِ رویت همیشه جنگیدم
اگرچه شاعـــــرِ ناکـام این قمار ش
📝 ادامه شعر
سراشیبیِ آرزوها 📰 شاعر محمد جلائی
سراشیبیِ آرزوهای دورم
من اون راهِ صعب العبورم
تا کِی حسرتا، تو نگامون بمونه
پاهامون زمین و سَرا آسمونه
دلا پُر اُمیده، چشامون غمالود
چه دلگر
📝 ادامه شعر
نفرین 📰 شاعر زهرا گودرزی فرد
تموم جهانو برام تا زدی
به تاوان عشقت دلم پر پره
خدایا بیا باز به دادم برس
که این حس داره جونمو می بره
تموم غمامو حکایت بکن
ببین آب چشمام همش
📝 ادامه شعر
وداع 📰 شاعر پروانه محمودی
لب فروبستهام
گرچه دل مالامال غمی ست
چشم پوشیدهام
گرچه خطاهایت نبخشودنی ست
رخت بربستهام
گرچه شوق ماندن نگفتنی ست
خال 📰 شاعر فرهاد التیام
چون خال، به گوشه ی چشم سیاه است
عاشقان را گوشه گیری، جان پناه است
ببار ای ابر 📰 شاعر محمد باقر انصاری
ببار
ای ابر
زمین از خشکسالی سیراب است
و ما از بهار
سالهاست بیخبریم
مهربانی، معرفت و عشق
از ما رخ برگرفته
تا زمین
بر محور خود، دچار خشکس
📝 ادامه شعر
سراسیمگیِ تابلوها 📰 شاعر سارا چگنی زاده
ایستاده ام، نشسته
برایت چه اهمیت دارد؟
من با کسی حرف ندارم
می بینی؟
توی صورتِ گُر گرفته ی آیینه حرف می زنم ؟
با کسی که داخل آیینه جیغ می
📝 ادامه شعر
جاشو 📰 شاعر محمد سوداچی
ز سر تا پای لیلیِ مو چار است
مو آن جاشو، لبش ساحلکنار است
میونِ نازک تن، گُرمِ مویش
دِلُم اما به چشمونش دچار است
دفتر مشق 📰 شاعر احسان فلاح رمضانی
در الفبای عاشقی ماندند
شاعرانی که دفتر مشق اند
شکل تاریخ را عوض کردند
واژگانی که ساقی زهرند
دختر عاشقانه ها پر زد
تا قلم دست ساحران افتاد
لغو
📝 ادامه شعر
حکایت نامه (1) 📰 شاعر احمدمحسنی اصل ,
در مسـیری ابلـــهی بــر پشت خـر
فارغ ازهــر مشکـلی دل داده ســر
سمت وســویش راکشیـده شهرکی
تا بجــوید بخت خــــود را انــدکی
غافــل از بخت بـــد
📝 ادامه شعر
کاغذ دعا 📰 شاعر نیلوفر تیر
کاغذ دعا دستم
نشد چرا؟
نفهمیدم
نعش و خاک بالای قبر
در بدرقه ام می خندیدند
در کابوس یک بیداری
سلاخی دختران بهار را دیدم
بازار مکاره است دیگر
📝 ادامه شعر
کدخدا 📰 شاعر مهرداد سربندی
کدخدایی که خدایی به جهان لنگ شماست
دزد در دهکده می گردد و سرهنگ شماست
خاک را خورده و آب از سر این خاک گذشت
آب و خاک و بُن غارت شده از ننگ شماست
📝 ادامه شعر
فقط رازی باش 📰 شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
بر گردد تا جبران تنهایی اااااااااز نو بپا کنیم
سختی ها را تحمل کنیم دیِن مون ااااااادا کنیم
سر بسجده نهیم شکر انه عاشق رفیق هم شویم
عشق ورزیم
📝 ادامه شعر
چشمش 📰 شاعر فرهاد التیام
همچو حلاج که بوسید طناب دارش را
من بی دل نیز بوسیدم هر دو چشمش را
چونکه معراج را بر سر دار می دید حلاج
حلاج وار بوسیدم هر دو چشمش را
هَمِستِر 📰 شاعر حافظ کریمی [ لسان الحال]
لمس انگشتان دستِ بی شمار
رقصِ ناسوتی به پا کرده قمار
با لب خندان به جای کِشت و کار
کشتِ بی کِشتیم به کشتِ ابتکار
دم و همدم ها که مشغولند فشار
📝 ادامه شعر
فاصله 📰 شاعر حمید گیوه چیان
با لبِ تشنه هنوز در سفرم
از من امّا اثری بر جا نیست
شهرِ ویرانِ درون
تیره و ظلمانیست
بی رمق حینِ عبور
در دلم میگویم
از خودم واااااای چه دورم
چ
📝 ادامه شعر
محبوب جان 📰 شاعر امین طیبی
کز سوز دل شمع فلک ،پروانه را سرور شدم
آواره گشتم ،رسته دل ،آواره دلبر شدم
تا دیدم آن جان جهان ، شادی جان عاشقان
با دل شدم هم داستان ، کز محنت جا
📝 ادامه شعر
خوش صدا 📰 شاعر سجاد شمسی
همه گویند که دلبر خوش صدا بود
مثل بلبل صدایش خوش ادا بود
بزن چهچه برایم ای قناری
که امشب حال من حال گدا بود
در خلوت 📰 شاعر مهدیه رضائی
رویاهای فراموش شده
از ناخودآگاهم بیرون آیید
روزهای تمام شده
در تاریکی اجباری شب به امید آمدنتان هستم
بهارهای سر شده
زمستان را شکست دهید
خواب
📝 ادامه شعر
رخت 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
یشم اُفتاده
در چاه هزاره
این پیشکشی آیینه گُمان را آذین نیست؟
پیشم آزموده
کام اندازه نبوده
رنج گذر گذشته پویا مانده
پوستی بر جان شکست،تن انوشه
📝 ادامه شعر
آتش عشق 📰 شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
دعای تو چند صباحی است به گوشم که رسید
گر چو مزاح نیست به دست و پر بالم که رسید
درکنج دیوارت با غم عشق ات تا به سحر بنشستم
سر به بالای دار ندا
📝 ادامه شعر
شعر انتظار 📰 شاعر حسین احمدپور
تنهاترین پرنده ی دریای سرخ عشق
اینک دلش بهانه ی ساحل گرفته است
گویا درون قایق حیران زندگی
بر روی موج دلهره منزل گرفته است
اینک منم پرنده ی تنه
📝 ادامه شعر
وأ(3) 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
1) چی وأی
2) مره بِوأی
3) آه هر چیم نزأی،
4) جوۊن نیگار خۊش باشد.
5) دَردِه گؤلی بزأی
6) می إی گلئی تی ور باشد؛
7) پسکۊل وا بزأی
8) تی
📝 ادامه شعر