افتادن یک نگاه 📰 شاعر نسترن خزایی
زمان
از ساعت اش
افتاده است
آنجا که باز
نگاهی به مرگ رفته است
و باز
خیرگی اش همان نیست
میان چکیدن ِ تمام اش
بی اتفاقی
تنها اتفاقی ست
📝 ادامه شعر
ارزش و تأثیر گذاری شعر امروز 📰 ارسال توسط محمدحسن چگنی زاده
ارزش شعر امروز، عمدتاً در جنبه های زیر منعکس می شود:
شعر امروز فنون بیان و محتوای شعری را غنی تر کرده و به زندگی نزدیک تر شده است. به فطرت انسانی و مسائل اجتماعی حساس است و به آن بیشتر می پردازد.
آزادی خلاقانه و فضای بیان بیشتری را در اختیار شاعران قرار میدهد و به آنان اجازه میدهد تا احساسات و افکار خود را واقعیتر بیان کنند.
گزینههای خواندن و فضای درک بیشتری را در اختیار خوانندگان قرار می ...
📝 ادامه مطلب
جواز بوسه 📰 شاعر جعفر تهرانی
خزان این دل ما می شود بهار کنی
نسیم صبح شوی دفع این غبار کنی
ز جام غنچه ی لب، جرعه ای بنو شانیم
تمام عمر مرا بیخود و خمار کنی
جواز بوسه بخواهم
📝 ادامه شعر
مسیری نو 📰 شاعر احمد رضا رهنمون
آیا می فهمیم
درد ندانستن را
درد انزوا را
درد تمنای شکستن غربت دیوارها را
درد نامحرمی و تک بودن
در جامعه جهانی زیست مان را
یادمان باشد اول درس
📝 ادامه شعر
رنج بدعهدی 📰 شاعر الهام امریاس
سینه ام سودای سر دارد ،سرت سودای من
کاش من جای تو بودم یا تو بودی جای من
کاشکی دیوانه بودی بیقرار و بی شکیب
من همه دنیای تو بودم ، نه تو دنیای من
📝 ادامه شعر
سرود تپیدن 📰 شاعر زهرا یوسفی
شکار لحظه های روز
زوال آفتاب نیست
آواهای ماندگار هر واژه را می دانند
فقط پر صداتر از رود
به دریا رسیدند
ستون های نور ساقه های ح
📝 ادامه شعر
عروس فرشته ها ... 📰 شاعر سلمان مولایی
جان مرا به سمت جنون می بری تو باز
تا پر شود خیال من از التهاب تو
دست مرا به بستر خون می بری تو باز
تا بشکند حصار غزل از شراب تو ...
پارو
📝 ادامه شعر
زندگی با عشق 📰 ارسال توسط سید امیرعباس مهدیان پور
تمام ما انسان ها به عشق زنده ایم
اگر عشقی نباشه مرده هستیم
اما این عشق چیه
عشق فقط در رابطه با جنس مذکر و مونث نیست
بلکه میتوان عشق را در هرچیزی پیدا کرد
عشق بین والدین و فرزند
خواهر و برادر برادر و برادر خواهر و خواهر
عشق به حیوان خانگی مثل بچه خودت
عشق دوتا دوست
عشق به آرمان ها و عقاید
عشق به اهداف
حتی عشق به اشیا مثل ماشین
عشق کاری میکنه که انسان از همه دنیا و حتی از خو ...
📝 ادامه مطلب
شیار 143 📰 شاعر معصومه داداش بهمنی
قبل کوچ با روی گلگونت بگفتی،
دار قالی را بپا کن.
موقع برگشتم از دشت لاله،
نوعروست را صدا کن.
من به شوق دیدنت،
رج به رج کل میکشم.
گونه ی تبدار تو
📝 ادامه شعر
بیگانه 📰 شاعر حمید گیوه چیان
بر درِ کعبه نوشتم، آمدم خانه نبودی
کاش اینگونه تو با من، سرد و بیگانه نبودی
رویِ هر ذرّه نوشتی، پیلهات را ندریدی
سوخت این شمع و دریغا، که تو پرو
📝 ادامه شعر
بی تو 📰 شاعر سهیلا واشیان
میروی و بعد تو یک عمر باران میشوم
بعد تو من غربتِ شبهای تهران میشوم
التماست میکنم، قدری بمانی بیشتر...
بی تو من بم میشوم، بدجور ویران میشو
📝 ادامه شعر
تو ازعشق می گفتی ... 📰 شاعر فریدون ناصرخانی کرمانشاهی
چه ساده ، به نسترن هایِ سرِ دیوار گفتیم ، که نیفتند
به شاپرکانِ لبخند ، برحواشیِ دود
توازعشق می گفتی
از سایه ها ، که هنوز مهربان هستند
درمن گُ
📝 ادامه شعر
دستبند 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
از توی جانان می نگارم
کی از هیچ من چیستم
فرتور واژگان زیبا نگارم
از بند نگاه بند نگریستم
پیکر به درون روان انگارم
دستبندِ پیشینه زیستم؛
با تار
📝 ادامه شعر
ندای سکوت 📰 شاعر ناظمی معزآبادی اصغر
) ندای سکوت
من آمده ام
تابا ندای سکوت خویش
آیینه دار خلوت آلاله هاشوم
پرده برگیرم از رموز ریشه
از سرِّ هبوط دراین برهوت
حس سبزینه ی درخت
📝 ادامه شعر
زندگی 📰 شاعر اعظم شیرازی
زندگی مجذور آیینه، دل من بیشتر
زندگی زیر توان تو ،دل من بیشتر
زندگی ضرب زمین در ضربان دل من
زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفس های تو بود
زندگی
📝 ادامه شعر
نامه ای از دلبر 📰 ارسال توسط مرضیه فتحیان
سلام ای جان من ای مهربانم
به جان دردت خریدم همزبانم
نبینم غم به وجهی چون هلالت
مکُن بانو دلم خون از ملالت
در شبی از شبهای فراقمان، از وصال فصل ها برایت می نویسم. و حالِ اشتیاق من و تو را هم ثانیه های در خواب مانده ی ساعت زمانه، درک نمی کند. ای کاش زمین و زمان، این فاصله را بیشتر نمی کردند تا در شب تولد تو بانوی عزیزم، حضورم را هدیه می کردم.
شبی در فصل وصلش می شوم مَست
کمان تیری که سیزد ...
📝 ادامه مطلب
بسوزونم دلم 📰 شاعر نوشین فتحی
آخ بسوزونم دلی
که از پی هم عاشق ای بو
میان کوچه و پس کوچه ها هی دنبال کسی بو
بسوزونم گلی که از تو هنوزم لای قرآنه
بسوزونم تمام مهر جانم
که از ه
📝 ادامه شعر
اصحابِ فریب 📰 شاعر امیر ابراهیم مقصودی فرد
اصحابِ سبکسر همگی موج سوارند
در عرصهِ فرهنگ، همان تیغِ تتارند
مردم، همه از منظر و میزانِ بقاشان
خوشدستُ چو قاپِ قدَرِ وقتِ قمارند
با تیشه بر اندی
📝 ادامه شعر
خدا 📰 شاعر طیبه حسنی
تو را دارم کنار خود ، برای من همین کافی است
بتابد شعله ی مهرت چو بر قلبم،یقین کافی است
اگر چه نیستم پروانه اما در قنوت عشق
رها گردد دلم از پیله
📝 ادامه شعر
عاشق باش 📰 شاعر علیزمان خانمحمدی
مابین شکفتن وُ پژمردن
فاصله ایست
به قدرِ طلوع صبح وُ بانگِ ظهر
به تنگنایِ این درنگ
غنچه ای عطر می تراود
تا عاشقی کند بلبلی
تو..... هم عاشقانه
📝 ادامه شعر
مردم دار... 📰 شاعر محمد ترکمان(پژواره)
... به ناچار مردی که درد مرا
میداند، شد غبار؛
(بیکار) تابهار سایه این همه
(دیوار) آیا دوام خواهم آورد
بی مقدار، میان یا
این رمه خار و مار، برگ و
📝 ادامه شعر
چرا 📰 ارسال توسط سمیه عادلی
انگار که خواب نما شده باشم؛ به دو از پله های کاه گلی پایین آمدم. دست و پایم می لرزید که مبادا من را جا گذاشته باشد و امروز افتخار همراهی آفتابی را از دست داده باشم که هر روز به مزرعه سر می زند.
گوشه حیاط را نگاه کردم؛ هنوز در آغل بره ها بسته بود. من که تازه از شهر آمده بودم، چه می دانستم به محض باز کردن در، این موجودات معصوم و دوست داشتنی عین لشکر چنگیز یورش می برند سمت در اصلی که به طور اتفاقی آ ...
📝 ادامه مطلب
ذرات سرب در هوا 📰 ارسال توسط محمد جلائی
استنشاق سرب را به بهایی ارزان میخریم
نمیدانیم چه دماری از روزگارمان در میآورد
خوشحالیم که مسیرها را ارزان میپیماییم
یارانه را برای نان و خوراک نمیخواهیم اما برای سوخت و سرب شاهرگمان را گرو میگذاریم
سنگین است برایمان اگر نتوانیم مسیرها را ارزان برانیم
از طرف دیگر بیمارهایمان و بیماریهایمان هر روز رو به فزونی دارد بی آنکه فکر کنیم خودمان مسبب این همه سرب و دود و سرطانیم
همیشه عادت کردیم ...
📝 ادامه مطلب
شک کن 📰 شاعر سجاد اوسیانی
اگر عاشق شدی رخ یار ندیدی شک کن
به راهی عاشقی آزار ندیدی شک کن
اگر در هر کجا رخ یار ندیدی دائم
به راهی عشق غم بسیار ندیدی شک کن
همیشه عاشق
📝 ادامه شعر
جاده ی خیال 📰 شاعر اعظم شیرازی
دنیایی خواهم ساخت خالی از وقایع تلخ و تکراری
غرق خواهم شد در رویایی ازجنس شوق و مهر؛
نه از جنس ترحم و جبر؛
دنیایی که بوی نارنگی دهد
دنیایی
📝 ادامه شعر
خدا 📰 شاعر طیبه حسنی
تو را دارم کنار خود ، برای من همین کافی است
بتابد شعله ی مهرت چو بر قلبم،یقین کافی است
اگر چه نیستم پروانه اما در قنوت عشق
رها گردد دلم از پیله
📝 ادامه شعر
همنشینِ باران 📰 شاعر فریبا صادق زاده
ما
حراج کردیم
سادگی و یکرنگیِ دلمان را
به لبخند آمرانه ای
حال اگر...
همنشینِ بارانیم
و دریا دریا می باریم
پیر شده ایم
در شبِ این همه خاطر
📝 ادامه شعر
مست خرابات.. 📰 شاعر پیروز پورهادی
همه درخواب و تو بیدار زمانی
همه مستند و تو هوشیار نهانی
همه مینوشن و خاموش و فراموش و
تو را مست خرابات نشانیست
سوزِ نداری 📰 شاعر فریبا صادق زاده
سوزِ نداری
شلاق می کوبد
بر شانه های
له شده ی ناچاری
به تاراج رفته
خوشی های گاه و بی گاه
در میان جمجمه های مغشوش
به ستوه آمده
چشمانِ بی خ
📝 ادامه شعر
نظری کن 📰 شاعر علی معصومی
نظری کن
ای آینه ی صبح دمادم نظری کن
یک شب به تمنای خیالم سحری کن
این بی خبر مانده به تشویش قضا را
از گردش بی مایه عالم خبری کن
وا کن لب
📝 ادامه شعر