کلاچ 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
1) سندِ لگأنیه منیه
2) أزدَم اۊنگأ اۊنگأ
3) کلاچ أفتؤ مٚنیگأ
4) پرأگیته رچ جیگا؛
5) کئنان ِکئنِ فریزأنی
6) آؤٚ....ویٚ یأی ۊ کلمأجینی
7) دئه
📝 ادامه شعر
زلزله 📰 شاعر پوریا معصومی
دیوار فروریخت در این خانه ی آباد
این خانه ی آباد نفسهای زمان بود
اکنون پی آنم چرا خانه ی آباد ؟
بارِ غم و اندوه در این خانه گران بود؟
خواهان جوا
📝 ادامه شعر
المپیک2024 📰 شاعر محمدبختیاری مرکیه
المپیک2024
آفرین به؛آرین،محمدهادی وسعید
مردم ایران را،خوشحال کردید
گرفتیدازالمپیک2024سه طلا
آوردید،جایگاه ایران را بالا
در20مرداد403،رتبه21دنیا
📝 ادامه شعر
مشتاق 📰 شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
ای که بالبان خاموش من با بوسه های تو چاق نیست
عاشقانه آمدی مهمان شدی بیش تر از ارفاق نیست
گرآن نگاه تو با روحم، زیراشک باران ساز گاری بکرد
باور
📝 ادامه شعر
برای صلح... 📰 شاعر امید علی دایم امید
هنگامی که کبوترهای سپید پیراهن
با منقارهای خالی
از زیارت شاخه های زیتون باز می گردند
برای صلح دعا کن مادر
هنگامی که بر سر سجاده سین ها و سوسن
📝 ادامه شعر
شوخی که نیست 📰 شاعر سعید غمخوار
من دلم را از خدا دارم عمو شوخی که نیست
پیش او ارج و بها دارم عمو شوخی که نیست
هر چه خواهی دشمنی کن بی وفایی کن ولی
من خدایی با وفا دارم عمو شوخ
📝 ادامه شعر
اوجِ خوبیها 📰 شاعر معصومه یزدی
به طوفان می سپارم چشمهای اشکبارم را
به یلدا می سپارم تلخیِ این روزگارم را
سپردم بر نگاهِ مهربان و پُر ز احساست
تمامِ لحظه هایِ بودن و لیل ونه
📝 ادامه شعر
دل شکسته 📰 شاعر دکتر محمد گروکان
ای دل
ای شکسته دل
باید که تورا بند زد
چینی بند زن سر کوچه به فریاد است
کجاست نیمه شکسته ات؟
به جارچی شب
نَفسَت را به عاریت ده
فریاد، فریاد
📝 ادامه شعر
بام فقر 📰 شاعر معصومه داداش بهمنی
بناگاه فلک نظری کرد
بر زمین.
تنگسالی در کمین است،
مردمانش هم غمین.
پینه ی دست و دل پر خون که دید،
قسم ها را شنید.
قسم ها بود بر عرش و زمین.
از
📝 ادامه شعر
مکر زنانه 📰 شاعر الهام ابوالحسنی
چه می شود دلتان تنگ ِ دلربا بشود
و یا که عشوه ی ما قابل شما بشود
پلنگ وحشی بیشه چه خوب می شد اگر
شبانه رام ِ تک آهوی دشت ها بشود
طبیب حا
📝 ادامه شعر
دلتنگ تو ام 📰 شاعر سعید غمخوار
امشب شده پنجاه و سه نبض و ضربانم
باید چه کنم من تو بگو جان و جهانم
دلتنگم و دور از تو مرا حال خوشی نیست
باور بکن از دوری تو رو به خزانم
تب کرد
📝 ادامه شعر
آمدم دیدم و رفتم 📰 شاعر شیدا جوادیان
در زمانی نه چندان دور
از قول عزیزی شنیدم
که گفت: آمدم دیدم و رفتم
من در آن روز ندانستم
معنایش را
اما بعد چندی دانستم
معنایش چیست
و حال می توانم
📝 ادامه شعر
جهانْ آوا 📰 شاعر پوریا معصومی
یک روز درون دشت پروانه پی گل بود
آن روز درون دشت آواز ز بلبل بود
زاغی که زمستان ها از ذات خدا می گفت
یک روزِ بهاری در اندیشه ی بلبل بود
پس رفت ب
📝 ادامه شعر
خاکِ همیشه نمیر 📰 شاعر امیر ابراهیم مقصودی فرد
زِ فتنه نیاسوده این ملکِ پیر
و هرگز نیاورده گردن به زیر
همیشه ستم دیده است و سپاه
و هرگز نبوده چو برده اسیر
اگر چه به دستش نبوده زَمام
ز
📝 ادامه شعر
عشق یعنی تو حسین(ع) 📰 شاعر آرمان طاهری
ای همیشه زنده،ای عطر خوش بویَم حسین
ای دلیل زنده ماندن،ای تو آبرویم حسین
من غم عشق تو را به هر دو عالم ندهم
این دلم را پس نزن،هرچند سِیَه رویَ
📝 ادامه شعر
بخوان (زینب س) 📰 شاعر علی معصومی
بخوان
قصه ام را در هوایی از پریشانی بخوان
ماجرائی غرقِ در تقویم حیرانی بخوان
مثل بادی سر بدوش کوه و صحرایی اگر
هرکجا رفتی برای هر که میدانی بخو
📝 ادامه شعر
زاده ی فریب 📰 شاعر امیر ابراهیم مقصودی فرد
تو غریبی،
از تبارِ غضب و قهر
از قماشی خیره سر
به سیاهیِ شب و به تلخیِ زهر
از حیله زاده شده ای
تا پیله ی بلا بِتَنی
بر پهنه ی پژواکِ سحر
ما،
📝 ادامه شعر
شوقِ وصال 📰 شاعر فریبا صادق زاده
در ازدحام
واژه های ساکت و عقیم
رگه های افتاده در
مرداب اندیشه را
در لزج ترین ثانیه ها
با تردیدِ از فرداها
با نفس های
محبوس در سینه ی درد
از ل
📝 ادامه شعر
شکوفهٔ عشق 📰 شاعر آرش معتمدی
بویِ گلاب میدهد
آنچه نثار میکنی
شهدِ شکوفه ها تویی
طالبِ عطرِ تو منم
بی تو ندارد دنیا
رنگِ زندگی دگر
بکن به سمتِ من نظر
مستِ نگاهِ تو منم
📝 ادامه شعر
عاجز از تفسیر چشمات 📰 شاعر ترانه تقوی
چشمهایت آسمانی گر چه خیلی ساده اند
این دو آتش پاره آخر کار دستم داده اند
دست من را بین دستانت بگیر آنطور که ...
هر کسی رد شد بگوید این دو
📝 ادامه شعر
تو صُلحی 📰 شاعر آرمان طاهری
رخسار تو زیباست چو آن نو گُل مریم
زیباست چو آن اَبر بهاری که زَنَد نَم
مشغول تماشای تو بودم،مجری خبر گفت
یک فرد زِ بیکاری دنیا شده است کم
ما
📝 ادامه شعر
مکر زنانه 📰 شاعر الهام ابوالحسنی
چه می شود دلتان تنگ ِ دلربا بشود
و یا که عشوه ی ما قابل شما بشود
پلنگ وحشی بیشه چه خوب می شد اگر
شبانه رام ِ تک آهوی دشت ها بشود
طبیب حا
📝 ادامه شعر
ای دوست 📰 شاعر سلیمان بوکانی حیق
باشد دلت، پیوسته شاد
هـرگز دلت، غمگین مباد
صبرت دهد همـواره حق
آن ربّ کناد،دل را تو شاد
...
سلیمان بوکانی حیق
سرودن: 1403.5.11
سایت: 1403.5.18
زمان تو بس کن 📰 شاعر پوران گشولی
دوباره شب است
من دلتنگتر از شبای دگر
خسته تر از روزهای دگر
زمان تو بس کن
مرا چه به جام دستت، دلخواه طلبم
📝 ادامه شعر
شیداوارتر 📰 شاعر پوران گشولی
امروزم را به چشمداشتِ
دیدنت یا بسم الله گفتم؛
من می خوانمت تورا غرق در چشمانت
از مالک یزدان نظر نگاهت را می خواهم
دستان گرمت را معجزه ج
📝 ادامه شعر
در حوالی دریا 📰 شاعر کامران اسدی
دیر زمانی ست
که مرزهایت
بی نام و نشان
بی شمال و جنوب
آزادی را در من می فشرد
و چقدر
آرزوها
این مرده های بی کفن
به جای خاک سر به مهر دار
📝 ادامه شعر
مرز لطافت 📰 شاعر علیرضا حضرتی عینی
تو در میان گلها چون گل میان خاری
در تاختن به دلها پیوسته تک سواری
رفتی غبار راهت بر روی زرد بنشست
انگار........ از هوای ِ جانم خبر نداری
طوف
📝 ادامه شعر
قلم ها بشکنید. 📰 شاعر ولی اله فتحی (فاتح)
به نام خداوند عشق
......................
هست بر دل آرزو آن خانه ی آباد کو ؟
......... داد مردم بس در آمد خانه ی آن داد کو؟
آن صداها
📝 ادامه شعر
لبیک یاحسین یعنی.... 📰 شاعر حافظ کریمی [ لسان الحال]
فی البداهه:
بر تن لباس فخر پوشیدن حرام است
در بندِ نفس بودن گرفتارِ جُزام است
هر آن چه داری دل کَنی پرواز در آیی
عقلاً سبکباریست سبکبالی هما
📝 ادامه شعر
چراغ قرمز 📰 شاعر سمیه معمری ویرثق
پشت لبش سبز نشده بود
آن روز که دهانش بوی من را می داد
ودهان من را
می بوئیدن
که مبادا عشقی را مزه کنم
و کله مان درست بوی قرمه سبزی می داد
وتا
📝 ادامه شعر