اقبال 📰 شاعر طیبه حسنی
هرچند که یک عمر به سوی تو دویدم
جز وادی بیراهه به جایی نرسیدم
دردا که دراین پیرهن کهنه اسیرم
هرگز تنم اینگونه غریبانه ندیدم
پیمانه ی می هست
📝 ادامه شعر
ساحتا گولوش 📰 شاعر آرزو حاجی طاهروردی
من هر گون اُوزومنن بیر پارچا قوویلورام
هئچ کیم منیم اووچون تعزیه توتمور
هر دفعه کی تابوت آپاریلار، من سِئوینیرم
آمما دییری آداما اوورَگیم توتولو
📝 ادامه شعر
عاطفه وار 📰 شاعر سعید رضا علائی
در مرز بی مرزی
در امتداد غروبی طوفانی
آنجا که نور از ستاره می بارید
ذره اش بر خواب زمانم پاشید !
بیدار شد خاطر من ، طرحی از دست تو را
📝 ادامه شعر
تولدی دیگر 📰 شاعر پروانه محمودی
امروز...
از مادر زاده شدهام
پنجم خرداد هزارسال پیش
با کودک درونم
زیستهام
و در انظار
گاهی...
دیوانه نمودم
روزها عشق را طلبیدم
و آنطور
📝 ادامه شعر
دین درآمریکا 📰 شاعر محمدبختیاری مرکیه
بیشترآمریکایی ها(بالای70درصد)دین باورن
تعدادی(بالای20درصد)دین ناباورن
به ترتیب؛پروتستانن
سپس؛کاتولیکن
آخرش هم؛ارتدوکسن
اندکی(بیش از0.2درصد)،یهودی
📝 ادامه شعر
لبخند ِساختگی 📰 شاعر آرزو حاجی طاهروردی
من هر روز
تکه ای از خودم را دفن میکنم
کسی برای ِ من مراسم ِ ترحیم نمیگیرد
هر بار که تابوتی عبور میکند، خوشحال می شوم
ولی
برای آدمِ زند
📝 ادامه شعر
ماه پیشانی 📰 شاعر علیرضا گودرزی
ماه به پیشانی تو جا گرفت
با تو زمان رنگ تماشا گرفت
عشق همان نقطهی وصلم به تو
چشم تورا دید و به دل پا گرفت
چشم تو وقتی که به من خیره شد
شعله به
📝 ادامه شعر
خانه کاهگلی... 📰 شاعر محمد کیا حبیب زاده
چشمانت
آسمان را
در دل شب
از ستاره ها بی نیاز می کند
و رنگین کمان را
در یک روزِ
پس از باران
ضربان قلب عاشقت
صدای بارونِ
رو ایوان خانه کاهگلی
📝 ادامه شعر
مــُــدَّعـــی ِ پـــوُست کُلُفت 📰 شاعر مُحَمَّدکَریم نَقْدِه دوزان
بنام او
انگور بِــه تاکستــان، زنهار دَمـی مِـی نوش
در فهم سخن با ما، بنشین به تماشا خط
را
هم از نظر مُفتی، جرم است بُــرو گُم باش
یا اینک
📝 ادامه شعر
خدایِ دلدادگان 📰 شاعر ساناز زبرشاهی
به تـو نگاه میکنـم
عطـرِ ماه میگیرد تنم...
مرا میبری به تشنج دلنشینِ کاغذها!
میانِ سرگیجه یِ گمِ واژه ها!
پیدا نمیکنم تـو را...!
تـو فلسف
📝 ادامه شعر
هوشِ مصنوعی... 📰 شاعر حمید گیوه چیان
به حُکمِ هوشِ تازهای که تیغ برکشیده است
زمانِ بردهداریِ نوین فرارسیده است
دوباره وقتِ خلقتی دگر شُدَست، منتها
ربات جای آدم از درخت، سیب، چیده ا
📝 ادامه شعر
گاهی، فقط باید... غرق شد 📰 شاعر نادیا دادفر
گاهی باید غرق شد...
باید بیاعتنا به هیاهوی جهان، دل به دریا سپرد.
دستهایت را بگشایی...
موجهای گرهکرده را رها کنی...
نه پارو بخواهی، نه قایق؛ ن
📝 ادامه شعر
آه 📰 شاعر شهره مرادی نرگسی
پر مدعا بود
زمان
و
قلم
چه کاغذ بی حاشیه ای .
.....................................
.....................................
روزی از
شهر سفر کرده
گذر
خواهم کرد.
در ساحل آرام 📰 شاعر صابرخوشبین صفت
دنیای من دنیای رویاها
درگیر خویشم با خیالاتم
درگیر حس تازهای از خود
بین جواب این سؤالاتم
فکری به زیر سقف این خانه
هر روزه فکر تازهای دارم
📝 ادامه شعر
لبیک 📰 شاعر اعظم زارع
به نامش می کنم آغاز باز از در نیاز
که یادم کند همو که دارم با او بسیار راز
تنگ نمی شود زندگی ام با یادش
فوائد یادش هست مفصل و طول و و دراز
چو بگو
📝 ادامه شعر
یاس و حسرت 📰 شاعر میترا کریمیان
زیر و بالای نرمِِ آوازت
تا دلِ باغ،
چشمانم را به تو رساند
موهای لخت و سیاهت
با نوازشهای بادِغرب سو
میرقصید،
و نگاهت
در شرقیترین گوشهی
📝 ادامه شعر
سراب 📰 شاعر مرتضی سلیمیان
باز،امشب مزاج من خوش نیست
حالت گیج و مبهمی دارم
رو به قبله نشسته ام اما
حس و حالی جهنمی دارم
چشم در چشم من بدوز امشب
ای مخاطب حکایتی دارم
وقت
📝 ادامه شعر
چشم (سپکو) 📰 شاعر لیلا ظفری
چشمم روشن می شود
باجمعه ای دیگر
در همه ی فصلهایی
که چله نشین نرگسهاست
واز پلک کوچه ها
خستگی می تکانم
با فانوسهای چشم به راه
لیلا_ظفری
سپک
📝 ادامه شعر
خواب 📰 شاعر نیلوفر تیر
تو خوابی هستی
که بیداری را فراموش کرده
من
جنازه ای
که بدون حضور سوگواران
با تعجیل
خود را دفن می کند
و در هر رستاخیز صبح
تکه ای از تو را
📝 ادامه شعر
خانه کاهگلی... 📰 شاعر محمد کیا حبیب زاده
چشمانت
آسمان را
در دل شب
از ستاره ها بی نیاز می کند
و رنگین کمان را
در یک روزِ
پس از باران
ضربان قلب عاشقت
صدای بارونِ
رو ایوان خانه کاهگلی
📝 ادامه شعر
حادثه عشق 📰 شاعر مهرداد خردمند
جهان بدون تو لبریزِ اضطراب من است
و عشق، حادثهای در کتابِ خواب من است
تو آفتاب شدی، سایه را رها کردم
هر آنچه غیر تو باشد، غبارِ آب من است
📝 ادامه شعر
به یاد هیچ! 📰 شاعر محمد ترکمان(پژواره)
چشم هایت را با ترنم لرزانم
خواب کنُ موهایت را
بر شانه های بی جانم خراب!
که من نه سامانی
دارم "یوسف آسا " نه نشانی
از جوانی!
پشت به هیچ
📝 ادامه شعر
فلسفه بافی 📰 شاعر احسان فلاح رمضانی
اینروزها که قهوهٔ خون سرو میشود
با عینک و کلاه و عصا پز نمیدهند
در کافه ها به فلسفه بافی هر سبیل
دیگر بها که هیچ خر و بز نمیدهند
در برهه ای
📝 ادامه شعر
* دیوفانتین * 📰 شاعر دکتر سید هادی محمدی
حلولِ هلال را لای کدام باور پیچیده ای
که گرگینه ها گراز زاییده اند
خیالت تخت
از هر طرف مرا خورده ای بُرده ای
طلوعِ شبانه ات طالع ام را تا
📝 ادامه شعر
دوبیتی 📰 شاعر منصور چقامیرزایی
سیره در قفس آشیانه نمی خواهد
دانه از دست بیگانه نمی خواهد
امیدش رهایی در باغ و چمن است
چون کودک سواری بر شانه نمی خواهد
📝 ادامه شعر
پسر آدم، دختر حوا 📰 شاعر مرتضی سلیمیان
کاش روزی برسد تا به تو محرم باشم
تا پُر آوازه ترین عاشق عالم باشم.
زنگِ زیبای صدایت، دل من را لرزاند
گُسلِ بین لبت وا شده تا بَم باشم.
صبر تهم
📝 ادامه شعر
دوبیتی 📰 شاعر منصور چقامیرزایی
سیره در قفس آشیانه نمی خواهد
دانه از دست بیگانه نمی خواهد
امیدش رهایی در باغ و چمن است
چون کودک سواری بر شانه نمی خواهد
📝 ادامه شعر
آیدای من... 📰 شاعر محمد کیا حبیب زاده
در برابر قهقه ی مستانه تو
تبدیل به پروانه شدم
معجزه نگاه تو
قلب سنگی مرا شکافت
در سرزمین پُر از خار و تیغ قلبم
قیام کردی و معجزه عشق رُخ داد
عش
📝 ادامه شعر
رفتن 📰 شاعر نیلوفر تیر
رفتن
کفش های زیادی را
جا می گذارد
جعبه قرص های فراموش کار
و عصایی که دیگر
کوچه ها را قدم نمی زند
لباس نویی
که پوشیده نشد
خال های سیاه کفشدوزکی
📝 ادامه شعر