عشقِ نهان 📰 شاعر آرش معتمدی
هو الجمیل
تو وصله ی جانی
روح و روانی
زیباتر از آنی
که بدانی
تو آمدی
من را برهانی
از ظلمت تنهایی
و به آغوشِ
پر از مهر خودت
هرچه سریعتر
📝 ادامه شعر
خدایا 📰 شاعر محمد باقر انصاری
خدایا
همون روزی که دیدُم روی ماهش
مونَ پا بند یَه عشق جُنون کُرد
مونِ عاشق بِرَفتم تا که گویُم
که عشقِت لطف های بی اَمون کُرد
ولی خندید وبا یِه
📝 ادامه شعر
نقاشی من 📰 شاعر فریبا نوری
. بگذار واضحتر بگویم
قاب، چوبی باشد
یا همین بوم،
یا یک تکّه کاغذ،
تماشاگر باید فراموش کند
خودش را و تو را
. طفره نرو،
خیال نباف،
حاشا نک
📝 ادامه شعر
نوای دل انگیز 📰 شاعر عباس رحیمی
به نام تو ای بهترین روزها
فروزان فروغ دل افروزها
پگاهت شکوه خوش بامداد
بهارت رهاورد نوروز ها
نوای دل انگیز صبح آشنا
شباهنگ شورین دلدارها
ش
📝 ادامه شعر
نقاشی من 📰 شاعر فریبا نوری
. بگذار واضحتر بگویم
قاب، چوبی باشد
یا همین بوم،
یا یک تکّه کاغذ،
تماشاگر باید فراموش کند
خودش را و تو را
. طفره نرو،
خیال نباف،
حاشا نک
📝 ادامه شعر
نان رسان 📰 شاعر یاسر شفیعی (تائب)
نان نداری بهر مردم ، نان ایشان را مگیر..
نان به بی نانی چو دادی ،جان ایشان را مگیر..
نان خشک جو کجا و نان گندم زار و نرم..
گر به بخشش میدهی ، د
📝 ادامه شعر
خدایا 📰 شاعر محمد باقر انصاری
خدایا
همون روزی که دیدُم روی ماهش
مونَ پا بند یَه عشق جُنون کُرد
مونِ عاشق بِرَفتم تا که گویُم
که عشقِت لطف های بی اَمون کُرد
ولی خندید وبا یِه
📝 ادامه شعر
مرا به خود دچار کن 📰 شاعر محمد جلائی
به پای چشمهای تو، چه سوت و کور میشوم
و در مسیر راهِ خود، چه بی عبور میشوم
و خشک میشود بدن، که برقِ نور چشم تو
گرفته پیکرِ مرا، همه حضور میشوم
📝 ادامه شعر
غدیر 📰 شاعر ولی اله فتحی (فاتح)
به نام خداوند عشق .
بِرکه روشنترزخورشید است وخوشآوای اوست
........روشن آن دنیای هستی نیز آن سیمای اوست
مردمان را هست غوغا بس به آ
📝 ادامه شعر
با دروغ آرامش کن 📰 شاعر فاطمه زهرا یزدانی کچویی
سیمای دیگری از من
برای خود انتخاب کن
بر تن زنی کن آن را
بگذار بپوشد
بالاپوش دلگیر خانه را
نقاشی کند
دوردست های خام را
تنهایی های ناب را
طفلکی
📝 ادامه شعر
دَر مَسیرِ غَدیر 📰 شاعر حافظ کریمی [ لسان الحال]
در تجلیگاهِ اعلا شد علی عالی مقام
یا علیَُ یا علیَُ یا علی ختمِ کلام
عرشیان بالَحنِ زیبا یاعلی دارند لسان
فَرشیان افرا فراشِند یا علی آرند زبان
📝 ادامه شعر
دلباخته 📰 شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
اگر از عشق به دل گویم بقا از عشقم می سوزد
که خود قربانی شما هستم نسا از عشقم می سوزد
اگر از اتفاق دل گویم دنیا از عشقم می سوزد
خودم دانم گدا و
📝 ادامه شعر
وابستگی 📰 شاعر مسعود اویسی
ای همه غمهای عالم از دلِ سنگت به دور
من به تو وابستهام مانندِ آیینه به نور
ماهِ شبهای بلندم ماندهای در اوج و من
سیلِ اشکی بی امان از موجِ ا
📝 ادامه شعر
افسون 📰 شاعر عباس سهامی بوشهری
شبی دلدارِ خود را وآله چون مجنون کنم
سایه ی غم را زِ خانه رانده وُ بیرون کنم
از دل و دلدار بگیرم جامی از رقصِ شراب
میسپارم دل به جامش شُعله
📝 ادامه شعر
که شدم مست خرابت.. 📰 شاعر پیروز پورهادی
تو که هستی که شدم مست خرابت
منم آن عاشق دیوانه خطابت
چه صنم داری و دل برده از ما
که غزل تاب نیاورده به خوابت
تو که هستی
که مرا عهد ز پیمان
📝 ادامه شعر
در شبِ نبودنِ تو 📰 شاعر معصومه یزدی
تو نبودی که دلم، یک نه دوصدبار شکست
کاسه ی صبرِ نگار و ظرفِ دلدار شکست
مِیلِ من بر دگران نبود و درمانده شدم
خواستم، بی تو نباشم، چوبه ی دار ش
📝 ادامه شعر
سکوت صخره 📰 شاعر سمیه عادلی
جوانه در جوانه ی ایثار شکل تو شد
نه جزء جزء که کل بهار شکل تو شد
درون حلقه ی جغرافیای چشمانت
نگاه سبز دو پلک خمار شکل تو شد
میان خاک مکه شب
📝 ادامه شعر
دست خدا 📰 شاعر سمافروغی
تا در آیینه جان نور رخت جلوه نماست
طاعت من همه مقبول بدرگاه خداست
نور یزدانی و با دیده حق بین دیدم
کافرم،من بخدا گر نظر من بخطاست
من خ
📝 ادامه شعر
فرونشست 📰 شاعر کامران اسدی
هنوز
باید گفت
از اصطکاک باد با شبنم
و این چشم ها
که با هم زاویه دارند
و گهواره من و
این زمین بی سامان
راستی
با این خیایانهای زخمی
چر
📝 ادامه شعر
آغوش خدا 📰 شاعر معصومه داداش بهمنی
سر به پایین و خجل، از روی تو
تو صدا کردی مرا تا که بیایم، سوی تو
با نسیم گفتی سخن تاکه بیارد ،بوی تو
بوی تو مستم کند ،تا که بگیرم ،خوی تو
سوی تو
📝 ادامه شعر
خوشه های حسرت 📰 شاعر سپیده رسا
هوهوی کدام باد
خمیده کرد
قامت هراس را
در انحنایی دوار
به بذل شانه های مترسکی حیران
که رسیده اند
پرندگان سرنوشت
به خوشه های حسرت
درمزرعه جان
📝 ادامه شعر
سکوت صخره 📰 شاعر سمیه عادلی
جوانه در جوانه ی ایثار شکل تو شد
نه جزء جزء که کل بهار شکل تو شد
درون حلقه ی جغرافیای چشمانت
نگاه سبز دو پلک خمار شکل تو شد
میان خاک مکه شب
📝 ادامه شعر
زرده تیف 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
1. می دیله آزمیده
2. تره جی ترکمیده
3. إ درازه راٚ نؤمیده
4. تۊسان بۊماٚ زواله چۊشم سویده؛
5. وافرس ؟
6. تی تۊقاییٚ مره دئه وأنگیره
7. إی تأم
📝 ادامه شعر
نام تجاری عشق 📰 شاعر رضافرازمند
نازنینم
با این وجدان وصله دار
به آوند آرزوهای کالت
چه می آویزی
مگر غروب بی قراری را
در باور شب ِدلدادگان
پایانی ست
برای واماندگان
عاشق
سر
📝 ادامه شعر
دوا 📰 شاعر علی نیک بخت
کس باخبر از دوا بگویید که کیست
معجونِ فرحفزا بگویید که چیست
ما دردکشیدگان که جز در دلِ خُم
گشتیم و ندیدیم نگردید که نیست
بیست می آرد .. 📰 شاعر پیروز پورهادی
کودکم امتحان دارد
باد میخواند کتابش را
نمره اش را بیست می آرد
مرا به خود دچار کن 📰 شاعر محمد جلائی
به پای چشمهای تو، چه سوت و کور میشوم
و در مسیر راهِ خود، چه بی عبور میشوم
و خشک میشود بدن، که برقِ نور چشم تو
گرفته پیکرِ مرا، همه حضور میشوم
📝 ادامه شعر
مثنوی پریشانی 📰 شاعر محمد توکلی
مثنوی پریشانی
شانه عریان کرده ای گیسو پریشانـــی نــــــکن
گر پریشان می کنی پس قصد ویرانی نــــــکن
چون که صیاد است چشمت تیر با مژگان نــــــ
📝 ادامه شعر
کنیز غم 📰 شاعر سحرفهامی
غم را
درین خانه
آنقدر تحقیر کردم
که مانند
کنیزی ستمدیده
گریخت