دلِ من 📰 شاعر محمد مهدی احمدی بفرویی
دلِ من می‌طلبد عشق حسین را عباس
دلِ من مرده‌ی بین‌الحرمین است عباس
دلِ من عاشق کربلا و کشتی نجات است عباس
دلِ من روانیِ پیاده رفتن تا بهشت است عب
📝 ادامه شعر
سربازِ عقل .. 📰 شاعر جواد مهدی پور
بسمه تعالی
هر زمان در کارِ خود چون شمع بینا می شدم
زیرِ تیغِ محفل آرا ، پای بر جا می شدم
حاصلی در باغ اگر چون نخل بر سر داشتم
بهتر از این بود
📝 ادامه شعر
احسن الخواب 📰 شاعر آرش خزاعی فریمانی، میرزا
شبی در خزان چَشم فرو بَستم به خواب
دیدم به خواب کنارِ نهری تشنه ام به آب
تشنه و خسته بودم نَنوشیدَم قطره ای
چونکه فریاد میزدبنده ای، آب میخواهم
📝 ادامه شعر
ماه عشق بازان 📰 شاعر عسل ناظمی
عشق را باید در چشمانی جستجو کرد
که حتی از فرسنگها راه دور
ترا به مهمانی اشکها دعوت می کند
ماه اشک و آه و حسرت
ماه عشق و عشق بازی در خون
عشق
📝 ادامه شعر
روز عقبی 📰 شاعر جعفر تهرانی
با سلام آمد دو روزی یار با ما مانده بود
بی وداع رفت از کنارم کاش اینجا مانده بود
خشک شد رودی که میرفت سوی دریا با شتاب
منزلی تا ساحل و آغوش دریا
📝 ادامه شعر
نه معشوق، که زار بود 📰 شاعر رضا پریشان شیدا
بی هوا،
هوایی ام
بی صدا، بی بوق
بی دمام و سنج
.
.
.
زاروَش، بر جانم نشست
جا خوش
.
این نه زار
هفت باد است، یک‌جا
.
نَزا
📝 ادامه شعر
با سری به زیر... 📰 شاعر محمد ترکمان(پژواره)
بی من برادر دیروز
نه آب
می خورد می داد
نه
مرا، سربالا جواب؛
امروز اما گوشتم را
کباب می کند و
برای
:دو نفر: اسکلتم را
نیز،
تختی برای خواب؛..
📝 ادامه شعر
خرمشهری در من 📰 شاعر سارا چگنی زاده
من یک جنوبی ام
نفت همیشه،
برای شاعرانِ این شهر
غمگین ترین استعاره بود
از فرصتِ نوشتن می آیم،
از نخلی که دست هایش را باد برد
پدری
📝 ادامه شعر
ماه عشق بازان 📰 شاعر عسل ناظمی
عشق را باید در چشمانی جستجو کرد
که حتی از فرسنگها راه دور
ترا به مهمانی اشکها دعوت می کند
ماه اشک و آه و حسرت
ماه عشق و عشق بازی در خون
عشق
📝 ادامه شعر
قمار 📰 شاعر سمیه معمری ویرثق
چه حکمی دارد چشمانت
که هی دل ب تومی بازم
توخال در دست
من هاج و واج
. کدام برگه رابیاندازم
توی مغرور آس در دست
برنده ای قطعا
من بیچاره
د
📝 ادامه شعر
آرزو 📰 شاعر رضا شاه شرقی
باده مرا کم دهید
مست شدم ،دم دهید
ساز بیارد میان
داد زنم در همان
فاتحه خوانید به غم
سفره خیرات نهید
شاد شوید دور آن
باده به عالم دهی
📝 ادامه شعر
تک درخت کویر 📰 شاعر آرش خزاعی فریمانی، میرزا
درختی خشک و بیجان در کویرم
نَدانم چیست تقصیرم اسیرم
نَدانم که چه شد برمن چه کردم
که خورشیدَم زَند بر پیکرم شلاق هَردم
به صبح و ظهر و عصر
📝 ادامه شعر
بازی 📰 شاعر هادی محمدی
با چه امیدم میدهی وقتی چنین افسرده ام
جامی چو زهر دادی و از درد آن پژمرده ام
میان یک جهانِ شب شمعی به دستم میدهی ؟
کُشتی مرا از این کرم؛ خود را ب
📝 ادامه شعر
فال تلخ 📰 شاعر سمیه عادلی
تا فال تلخ قهوه ی ما اشتباه نیست
میلی به سرد خوردن چای سیاه نیست
بیهوده در میان سرم نیمه شب نچرخ
در باتلاق مرگ جهان عکس ماه نیست
از خاطرات
📝 ادامه شعر
کودک سرکش 📰 شاعر معصومه داداش بهمنی
من اگر رفتم ز دست.
دشمنم با من نشست.
تو همانی که بگیری باز دست .
من چو طفلی شیر خوار ،
تو چنان مادر شوی و همه کس.
کودکی سرکش شدم،
دست از دستت ره
📝 ادامه شعر
زنده یا مُرده 📰 شاعر عبدالمجید حیاتی
زنده بودن گران است.
مردن گران‌تر.
قدرِ چاه
چاه‌کن می‌داند
بهای گور
گورکن.
مانده‌ایم حیران
میان ماندن و رفتن.
م ح فریاد
تابستان 140
📝 ادامه شعر
برای تو 📰 شاعر سید ادریس حسینی
شاید دیوانه ها، همان هایی بودند
که در خیالتشان، به رویاهایشان رسیده اند
منم
هر روز با تو بیدار میشوم
به بازار می روم
سَرِکار می روم...
پ.
📝 ادامه شعر
فکرجگر خوار 📰 شاعر الهام امریاس
شب شد و شانه ی تو باز به زیر سر کیست
حلقه ی دست تو در دست که ،انگشتر کیست
سوختم باز از این فکر جگر خوار که شب
بغل گرم تو اتشکده ی پیکر کیست
لب
📝 ادامه شعر
دۊریه مٚدٚرٚسه(7) 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
1. چندی اۊ خۊرداد رۊزانٚ هیته مره یادأیهٚ؛
2. هلأ کئنانه کئنِ یه پره درسان جیٚ بدأیه
3. سالانه سالهٚ أندی بنویسٚ وأنویسی
4. فلن کسیٚ تی تازه زرچ
📝 ادامه شعر
زخم پروانه 📰 شاعر ناظمی معزآبادی اصغر
مازخم پروانه را حس نمی کنیم
وقتی که زیرپاست
باشکستگیِ استخوانِ
همه اعضاء
بیگانه ایم باهم
باتلقینِ فاصله بین مان
پنجره را به روی
📝 ادامه شعر
رنجنامهٔ روزگاران 📰 شاعر علیزمان خانمحمدی
نعش سپید چشمه سار خشکیده ای
که در دل سیاه خاک
هنوز هم سیمایِ آبادی دارد
سپیدار ایستاده مرده ای
که فرازِ قامتش میانِ شرارهٔ مصیبت ها
هنوز هم سر نم
📝 ادامه شعر
اهل تماشا 📰 شاعر سپیده رسا
پرده های سراب
و رقص موی تو
در آغوش نسیم صبا
می برد خیال را
کنار پنجره های نیمه باز
از خواب های سقط شده
در رحم شب
که عجین اند
با ریشه های سک
📝 ادامه شعر
فکرجگر خوار 📰 شاعر الهام امریاس
شب شد و شانه ی تو باز به زیر سر کیست
حلقه ی دست تو در دست که ،انگشتر کیست
سوختم باز از این فکر جگر خوار که شب
بغل گرم تو اتشکده ی پیکر کیست
لب
📝 ادامه شعر
پرسش خونین خدا 📰 شاعر سید قاسم موسوی
.
.
.
در ازل بود که می ساخت خدا
صورت جلوه گری
مستی عشوه گری
دست نقاش ازل
به دو دستان ظریف
طرحی از شوق کشید.
لب بام هستی
ابتکاری در مش
📝 ادامه شعر
بهار من 📰 شاعر وحیدى شیرازى
در مغرب اینجا
چه بهار دل انگیزی...
برگ‌ها رنگین
و گل‌ها
در راه سفر به سرزمین‌های شمالی
پ‌ن:
می‌گفتم و می‌گفت صبر و تحمل بایدت، هرچن
📝 ادامه شعر
جرعه های عشق 📰 شاعر معصومه داداش بهمنی
پدری دارم که دستانش،
در دست خداست.
بر جبینش جای مهری نیست،
دلش پیش خداست.
ذکرهایش ،جرعه های عشق گردد،
دورن کوزه ای.
برگلی گفتا چرا پژمان بگشتی
📝 ادامه شعر
سراب زندگی 📰 شاعر بهرام معینی
در کنج این جهان
بی درو پیکر
ودر پیچ وخم
جاده ای بی انتها
که
رو به بی نهایت است
به خود می اندیشم
وبه سر آغاز
فصل روییدن ها
به بهار ی
📝 ادامه شعر
دریایی 📰 شاعر سیمین حیدریان
دل به دریا بزنی، فاصله ها می میرند
رو به صحرا بنهی، حادثه ها می میرند
برگ سبزی بشوی، بر سر دیوار دلم
باد ها غره شوند، قاعده ها می میرند
موج آر
📝 ادامه شعر
گالش لاکۊ (7) 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
1. گالش لاکۊ کۊراٚ تی می عطرأ کت ؟
2. إ کشه کۊره رۊزگار جیگاٚ دشتأکت
3. باریک جام چۊشم سۊٚ شادی دبۊ؛
4. نامهربانی جی سنگِ دٚدٚاری فؤبۊ.
5. باها
📝 ادامه شعر
در عزای حسین 📰 شاعر محمدمهدی فخاری
دل هوای دیدنت در کربلا دارد حسین
قتلگاهت بوی عطر انبیا دارد حسین
کاروانی را بدیدم تشنه لب در نینوا
ذکر احمد زیر لب بر لب دعا دارد حسین
ما مروّ
📝 ادامه شعر
