اعتماد 📰 شاعر علیرضا صانعی
من به هرکس کرده ام در هر زمانی اعتماد
داده من را گونه ای با عقل نادانش به باد
گیرِ من باشد همیشه چون پیامم می دهد
بعدِ هر کاری دگر من را نی
📝 ادامه شعر
روزگاران بیست 📰 شاعر یونس ذوالفقاری
روزگاران بیست
در آن مجموعه روزگاران بیست
که ز حرف و سخن بیانی نیست
پرواز کردی در آسمان لاجورد
فرازبان ملائکه را درآورد
کشیدی رویای مرا بر ت
📝 ادامه شعر
؛قلب شاعران؛ 📰 شاعر معصومه داداش بهمنی
شعرها در دیگ قلب شاعران،
چه قل قل میکنند....
میسرایند از برای تو حسین،،،،
از همان جایی که عشق،
جوشیده است....
از درون قلبشان نذر مردم میکنند.
📝 ادامه شعر
بغض محرم 📰 شاعر معصومه حیدرپور
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع)
امشب این رخت عزا در عطش آب گریست
دل من از غم عظمای جهانتاب
📝 ادامه شعر
دو کوتاه 📰 شاعر رضا شاه شرقی
ز نفس مار
به قدم خار در آید
............
شاید
آن گاه که آدم آفرید
روی اش ز آهن آفرید
شوق نگار.. 📰 شاعر پیروز پورهادی
دلداده عشقیم و دلداده یاریم
دلداده لبخند تو و شوق نگاریم
انعقاد ِ عطش 📰 شاعر قاسم بیابانی
زبانه ها قفل شده از وحشت زنجیر.
هل من ناصر...
و
رقص در وحشت رگبار.
کجاست؟
کیست؟
که برقصاند هاله ی شمشیر.
قصّه 📰 شاعر علی نیک بخت
کافیست برایم که مرا میخوانی
کافیست که با درد و دلم میخوابی
من قصّه شدم تا تو شنیدارم شی
کافیست بدانم که چهها میخواهی
مبتلاتر 📰 شاعر معصومه حیدرپور
نبض صدا ی شعر من با همه آشناتر است
بغض صدای شاعران از همه بیصدا تراست
بغض تکان پلک من براثر بهانه بود
واژه عشق ومویه از هجر تو با وفا تر است
ا
📝 ادامه شعر
سلوک معرفت 📰 شاعر ناظمی معزآبادی اصغر
بیایید
دشنه را برداریم ؛
ازگلوگاه بصیرت
این زخمِ ناخلف
خالقِ بمب هسته ای و مین است
آبادگر نیست ، این اُسوه ی خرابکاری و تخریب
(
📝 ادامه شعر
راپا (7) 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
1. میرائی دئه لج دبۊن رهٚ .
2. ترس تماشا گرده پاچه نشینه،
3. می چۊشم پیرأبۊ
4. راپا لۊجینٚ مره ره قشنگه
5. ماتۊ شؤۊ یه پره أفتؤ رنگه.
6. تی یا
📝 ادامه شعر
در سایه روشن های شب 📰 شاعر محمد جلائی
در سایه روشن های شب، با ماه گفتم
دردم به عکسِ ماهِ توی چاه گفتم
از سوزِ زخمی که نشسته روی سینه
از خار و پای زخمیم در راه گفتم
وقتی که مدحِ ظال
📝 ادامه شعر
ققنوس 3 📰 شاعر محمد باقر انصاری
ققنوس 3
تمام روزما شب هست وکابوس
همه چشمان مان دنبال فانوس
در این تاریکی و ظلمت بیایید
شویم آتش سراسرهمچو ققنوس
شعر ماندگار ( 9 ) 📰 شاعر احسان پیرحیاتی
دیوانه ای زانو زده از وزنِ سَنگینِ جُنون ...
افسانه ای لَب پَر شده در لابِلایِ عَصرِ خون ...
تا اِبتدایِ اَشکِ حوض یک قَطرِه مانده نازنین ؛
و
📝 ادامه شعر
طبقه ی آغوش 📰 شاعر سحرفهامی
یک شب
سوار بر آسانسورِ خواب میشوم
تا به سیاره ی تو برسم
درست همانجاست که
دکمه ی خاموشی را
فشار میدهم
و پیاده میشوم...
در آسمانِ رویای من
ه
📝 ادامه شعر
مسافرخانه 📰 شاعر یاسر شفیعی (تائب)
این دل است جانا،مسافرخانه نیست
خانه شیر است و روبه لانه نیست
گل فراوان است و رنگارنگ بیش
صبر،گل داده که این گلخانه نیست
میبردمست هوسبازی دلی
📝 ادامه شعر
نمک 📰 شاعر عبدالمجید حیاتی
رفتی و
نمک
به زخمم زدی.
میمانم و
مَرهَم
به زخمت میزنم.
م ح فریاد
تابستان 1403
فشرده ای فشرده تر... 📰 شاعر محمد ترکمان(پژواره)
همه، کار می کنند برای یکی؛
یکی، مزار می کند برای همه؛
یوسفانه 📰 شاعر فرشته سنگیان
بوی پیراهنش
چه یوسفانه
در شهر پیچیده
برای امام سوم شیعیان حضرت امام حسین علیه السلام
سایه های اندوه 📰 شاعر فریبا صادق زاده
خیال مکن
اگر چراغانی کنی
چهار دیواری
شهر دلتنگی هایت را
رها خواهی شد
از سایه های اندوهی
که ریشه کرده
بر بنای وجودت...
شاید...
جرعه ای
📝 ادامه شعر
عقاب 📰 شاعر حمید گیوه چیان
بر فرازِ قلّهای سخت و سِتُرگ
لانهای بود و عقابی بس بزرگ
در میانِ لانهاش یک تخم داشت
زندگی بر قلبِ او دردی گذاشت
(روزی از آن تلخ و شیرین روز
📝 ادامه شعر
در سایه روشن های شب 📰 شاعر محمد جلائی
در سایه روشن های شب، با ماه گفتم
دردم به عکسِ ماهِ توی چاه گفتم
از سوزِ زخمی که نشسته روی سینه
از خار و پای زخمیم در راه گفتم
وقتی که مدحِ ظال
📝 ادامه شعر
ققنوس 3 📰 شاعر محمد باقر انصاری
ققنوس 3
تمام روزما شب هست وکابوس
همه چشمان مان دنبال فانوس
در این تاریکی و ظلمت بیایید
شویم آتش سراسرهمچو ققنوس
روشنای. منی 📰 شاعر علی معصومی
روشنای منی
سکوت شب و آه پر شرر و های های منی
نشان منی، داستان من و ماجرای منی
بیا که دمی با تو سر کنم ای بیکرانگی ام
دوای تب و شور و حال دل ب
📝 ادامه شعر
تحمل کن مرا امشب 📰 شاعر سیده پروا ربیع زاده
ببین کی گفتم این دریاچه با قو نسبتی دارد
شبیه باد پاییزی که با مو نسبتی دارد
ببین کی گفتم این عطری که در این خانه پیچیده
دوباره با بهار و چای
📝 ادامه شعر
انعقاد ِ عطش 📰 شاعر قاسم بیابانی
زبانه ها قفل شده از وحشت زنجیر.
هل من ناصر...
و
رقص در وحشت رگبار.
کجاست؟
کیست؟
که برقصاند هاله ی شمشیر.
رزسرخ 📰 شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
گل خوش بویم رز سرخ
روسری و پیراهن صورتی کردی به تن
همراه وهمقدم بودن با تو را دوست دارم
هرگز سد راهت نخواهم بود
می دانم که ذاتاً توانمندی بسیار
📝 ادامه شعر
دردِ تنهایی 📰 شاعر آرش معتمدی
تو را درد دارم
هیچیک
تو رفتی
با آنکه روح و قلبم با تو همراه بود
و من ماندم و یک دنیا دردِ تنهایی
تو را من درد دارم تا آخرِ عمرم
بگو آخ
📝 ادامه شعر
جنگ تقدیر 📰 شاعر سجاد حقیقی
می روم غرق کنم خویش در این حال خراب
گُم کنم خاطره ی هجر تو با رنج و عذاب
کار بیهوده گُذر بی تو از این ثانیه هاست
کاش این عمر سبکبار رَود همچو ش
📝 ادامه شعر
رنگ ها 📰 شاعر سودا شهریاری
شادی کوچک ما رنگ عجیبی دارد
زرد و طوسی و کمی نیلی و سبز
عاشقی جان نحیفی دارد
مرده خون در پس اندام نبرد
ماه بی وقفه مرا منتظر است
ابر بی تاب صدا م
📝 ادامه شعر