بنی فاطمه 📰 شاعر سمیه عادلی
دل من دغدغه ی نیمه شعبان دارد
که به درگاه بنی فاطمه ایمان دارد
راه را باز کنید ای همه ی رهگذران
یوسف من خبر از قحطی کنعان دارد
بگشایید گره از
📝 ادامه شعر
بی رحم... 📰 شاعر محمد ترکمان(پژواره)
... سرنوشت،
هم :لذّت: دنیا را
از من،
گرفت و از : من :
هم
آسایش آخرتم را
کم کم؛
باستم سرنوشتی
که برای من، او را
سیاست رقم زد و
مرا، در غمِ :
📝 ادامه شعر
مردابی باتلاقی 📰 شاعر احمد رضا رهنمون
در عبور جاده ای با سرعت
سرعتی که همتراز نفسهای آدمی بود
که ناگه با مردابی باتلاقی مواجه
اینجا بود که نفسها به شماره افتاد
چگونه توان احساسی را بیا
📝 ادامه شعر
خانه و من 📰 شاعر حسین یونسی
خانه و من
خانه ام ویران شُدَست، با گذشت سال ها
حال و احوالی نماندَست، بَر این منوال ها
خانه و من هر دو ویرانه شدیم در عُمر خود
روزگارست با خوش
📝 ادامه شعر
غفلت 279 📰 شاعر عبدالمجید پرهیز کار
عمر چو آب گذران وبنیادش سست
گشتیم پی زندگی نبود و نه جست
امروز به کودکی گذشت و شوریده سری
فردا در آه و حسرتیم ، پی ایام نخست
آهی 22 8 1403
من و تارِ نمور 📰 شاعر امیر ابراهیم مقصودی فرد
بویِ تردیدِ تنهایی گرفته
تارِ نمورِ کنجِ اتاقم
چشم به راهِ پنجه ای ست پیر
برایِ نوازش،
تا پیلۀ تنهایی را پاره کند
مثلِ چشمانِ من که،
جرمِ مهجو
📝 ادامه شعر
سپیدهدم بیپیل 📰 شاعر حسین صداقتی
برای آرام کردن رنگهای سرخ
برخیز از اندوه سبز خویش
بر این سایهی ابدی شرمِ دردناک
که از دو افق
هجوم میبرد بر بلورهای معتکف
گوشها پارو میکش
📝 ادامه شعر
دو کوتاه 📰 شاعر رضا شاه شرقی
چشم سیاه ی که مرا
هرگز نه دید
لنز آبی تا نهاد
سر زمینم پا نهاد
........
آدم مفقود ، اثر پیدا
اثر مفقود ، آدم هم
.
سپیدهدم بیپیل 📰 شاعر حسین صداقتی
برای آرام کردن رنگهای سرخ
برخیز از اندوه سبز خویش
بر این سایهی ابدی شرمِ دردناک
که از دو افق
هجوم میبرد بر بلورهای معتکف
گوشها پارو میکش
📝 ادامه شعر
شیهه می کشد گیسوانت 📰 شاعر قاسم بیابانی
ای لحن ِ لبخند
در گیسوی ِ تو
شعر می بافم
پیش نویس ِ تمام واژگانی تویی
ابرو 📰 شاعر زهرا شعبانی
خدایا ان کسی که آبرو برد
نیامرزش، نداند که کجا مُرد
ز زیر سُم اسب یا که دریا
نثار اهوان دشت و صحرا
چو گرگی که ز میشی را گرفته
بترسانش از ان هیبت
📝 ادامه شعر
جاودانه 📰 شاعر سمیه عادلی
صدای چک چک باران چراغ خانه ی ما کو؟
درخت توت قدیمی گل جوانه ی ما کو؟
تمام جنگل افرا اسیر دود سیاه است
فرشته های سخنگوی آشیانه ی ما کو؟
مه غل
📝 ادامه شعر
هویدا می کند.. 📰 شاعر پیروز پورهادی
مانده ای در خاطرات و دیده غوغا می کند
هق هقی بغضی درون سینه رسوا می کند
مانده ای در خاطرات و خنده های تو هنوز
بر لبی می جوشد و آن را هویدا می کند
📝 ادامه شعر
غربت شاعر 📰 شاعر اسدلله فرمینی
شبنم روی گل از ابر بهاران بیشتر
شاعران را سوز آه و اشک پنهان بیشتر
دلگشاتر می نباشد از گلستان ادب
منزل صاحبدلان باشد به بستان بیشتر
فاضل و فرز
📝 ادامه شعر
کام شیرین 📰 شاعر علی کسرائی
سوز غزلت طعنه زند ماتم نی را
گرمای دو دستت ببرد سردی دی را
تلخی جهانم بتر از تلخی می نیست
شیرین لبت از کام برد تلخی می را
صبح بخیر24 📰 شاعر محمد باقر انصاری
صبح بخیر24
صبح این چنین پیامی، آمد زکوی جانان
هرجاست یارجانان، کانجاست صبح تابان
مردم خبر نمائید ، او باده داده ما را
صبحِ نشاط ما را، مطرب نم
📝 ادامه شعر
راه.. 📰 شاعر ولی اله فتحی (فاتح)
گفتا به منش شیخ تو هستی سر مست
از کااااااااااار بدت کی توانی هان رست
گفتم ره من هست چنین راه تو چیست ؟
آن راه که گویی : تو همان راهت هست؟؟؟
📝 ادامه شعر
درویش 📰 شاعر امیر علی چهاردولی
درویشم و مفتخرم ز نفس خویشم.............
.................زین حال خوشم همیشه مستم
که گر،بود زندگی ام،سلطانی.....................
............
📝 ادامه شعر
کوتاه واره (5) 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
کوتاه واره (5)
دیگر از من که تو را
شیدایی کودکی آمیخته
دلباختگی جوانی باخته
داغ مهری به راه کارما
بازنده آزادی آرمانگرا.
16 آبان 1403 تهران
📝 ادامه شعر
فکرهای خام 📰 شاعر زهرا شعبانی
دوباره خواستم بهت بگم سلام
پاسخی دهی تا از درد بگیرم التیام
جواب سرسنگین و خشک تو
دور می کند مرااز این فکرهای خام
شاید روزی به من لطف کرده باشی
ا
📝 ادامه شعر
تبسم های یخ زده 📰 شاعر حسین رسومی
نگاهی سرد و خاموش
نظری سوی تک پنجره کلبه عشق
تبسمی یخ زده
باور کردم که او عاشق است
ولی زبان در نهان نموده
با او هم کلام شدم
شناختم
خودش بود
📝 ادامه شعر
بارخویش را بستم 📰 شاعر بهمن بیدقی
گفتی تو بیا میدان
ازخانه برون جَستم
گرچه بجز تو،
ازخویشتن هم خسته م
بسان خون ز رگ جَستم
به هرجا که تو گفتی برو من رفتم
بارم فقط یک ساک است
📝 ادامه شعر
فکرهای خام 📰 شاعر زهرا شعبانی
دوباره خواستم بهت بگم سلام
پاسخی دهی تا از درد بگیرم التیام
جواب سرسنگین و خشک تو
دور می کند مرااز این فکرهای خام
شاید روزی به من لطف کرده باشی
ا
📝 ادامه شعر
صبوری 📰 شاعر علی کسرائی
تحمل می کند یعقوب اگر اندوه دوری را
و بر جان می خرد از بهر یوسف رنج کوری را
صبوری می کند دنیا، تو هم با او مدارا کن
هراسانم از آن ساعت، که نتواند ص
📝 ادامه شعر
دوست 📰 شاعر حسن کریمزاده اردکانی
کماکان میشود با دوست خندید
از آغوشش ز حالِ عشق پرسید...
شرابی ناب از آن لبهای میگون
فراوان میشود با مهر نوشید...
حالا که دلتنگ توام 📰 شاعر شوکا صبور
تو عشقمی تو یارمی
مثل همون سرو بلند
تنها تو سایه سارمی
تو این هیاهوی عجیب
هر لحظه تو کنارمی
تو سردی زمستونا
گرمی روزگارمی
من از تو دل نمی ک
📝 ادامه شعر
قانون جنگل 📰 شاعر محمد ترکمان(پژواره)
گاوِمان به گوساله سامری
شیر می داد اگر باغ مان
به خرّ ابوموسای اشعری
شبدر؛..
در روغن، دیگر نانمان
تا آخر
مفت بود تن مان
بی لگن
تا کمر لخت؛
📝 ادامه شعر
چه بی رحمانه رفتی 📰 شاعر محمدعلی ایرانمنش
من اینگونه رفتن ات را نمی توانم درک کنم
چه بی رحمانه رفتی
و من بی خانه شدم
اگر جایی برای ماندن بود
اگر گرمایی برای ساختن بود و
اگر تو بودی
تم
📝 ادامه شعر
دِلتـنگی 📰 شاعر پری حبیبی
همه جا هستی
اما در کنارم نه..
میدانی غروب
دلتنگی
سرازیر میشود
شب که میشود
قلبم را دلتنگی
در آغوش میگیرد
اما نه آنگونه
که تو میشناسی اش
بغض
📝 ادامه شعر
زنده به گور 📰 شاعر شهره مرادی نرگسی
به جبران
مردن ،
نفس
میکشیم .
یک
نقطه ی بی تردید
در
آخر
این پایان.