زندگی در لحظه 📰 ارسال توسط ابوفاضل اکبری
زندگی گاه آنچنان در هیاهوی روزمرگیها گم میشود که صدای قلبمان را نمیشنویم، صدایی که ما را به زندگی واقعی فرا میخواند، جایی که عشق، سکوت و لطافت حرف اول را میزند. اما حقیقت زندگی، نه در روزهای پرهیاهو و نه در پیروزیهای بزرگ، بلکه در لحظههای کوچکی است که بوی آرامش میدهند.
زندگی یعنی صدای خندهای که از اعماق جان برمیخیزد، لمس دستی که گرمایش به قلب میرسد، و نگاهی که معنای دنیا را تغییر می ...
📝 ادامه مطلب
پوسیده 📰 شاعر میثم علی یزدی
بال پروانه شدن در تو چرا خشکیده
گفتم ای دوست مگر نور به من تابیده
مادرم بَردهای در جنگل تاریکی بود
جنگل حرص و طمع تخم مرا بلعیده
پدرم گفت مرا
📝 ادامه شعر
شب شعر 📰 شاعر سید محمد حسن هاشمی
دل من میرود آن دم که توهی می آیی
خلسه ام میپردآن لحظه که روبگشایی
سر سوزن غزلی دارم و شوری درتار
تا بدوزم دلم آنجا،که تو میفرمایی
شب شعر
📝 ادامه شعر
حجاب 📰 شاعر محمد هادی آبیوَر
حجاب گشته بازیچه ای بر دست دشمنان واین وآن
خونها برزمین ریزندوآخرش گویندبانومویَت بپوشان
حجاب بر هر دین آمده و اثباتش آسان
لیک بر اجباری نیامده د
📝 ادامه شعر
بیقرارم 📰 شاعر پوران گشولی
مالک نهفته هایم
نیستی چها که بیقرارم
ربوده ایی جان از قدم هایم
خاموش کردی فانوس رویاهایم
تاریک کردی کلبه خاطراتم
گرفتی قدرت از زبانم
📝 ادامه شعر
شب یلدا 📰 شاعر ولی اله فتحی (فاتح)
به نام خداوند عشق .
شب یلدااااا شد و گیسوی تواَم یاد آمد
دل شیدای من ای یااااااااار به فریاد آمد
چکنم عشق تو باشد به سرم وای ز عشق
📝 ادامه شعر
لیلای من2 📰 شاعر آرمان طاهری
لیلای من باز آمدم مجنون و دیوانه
حالِ دلم بی تو کمی سرد است و ویرانه
دنیا به کامت گشت دل ذوقش زمین اُفتاد
رفتی نماندی گشته اَم با بخت بیگانه
📝 ادامه شعر
کرم داماد می شود 📰 شاعر مریم عادلی
باسلام
1)لازم به ذکراست که اسامی موجود درشعر فقط تصادفی به ذهن آمده
2) کَرَم پیرمرد ریز نقش و شخصیت اصلی شعرِداستانی
از ده همجوار عروس است
وآوا
📝 ادامه شعر
حجاب 📰 شاعر محمد هادی آبیوَر
حجاب گشته بازیچه ای بر دست دشمنان واین وآن
خونها برزمین ریزندوآخرش گویندبانومویَت بپوشان
حجاب بر هر دین آمده و اثباتش آسان
لیک بر اجباری نیامده د
📝 ادامه شعر
بهارانه 📰 شاعر محمد مهدی شکیبایی
نوبهار آمد ، دریغا پس کجایند سارها ؟
غنچهها مدفون و سَربَر آسمانند خارها
میکِشد خلقی چنین ارابه یِ اَدبارِ خویش
تا کجا باطل شود افسانهی
📝 ادامه شعر
مردابی باتلاقی 📰 شاعر احمد رضا رهنمون
در عبور جاده ای با سرعت
سرعتی که همتراز نفسهای آدمی بود
که ناگه با مردابی باتلاقی مواجه
اینجا بود که نفسها به شماره افتاد
چگونه توان احساسی را بیا
📝 ادامه شعر
شب شعری در کاشان( قسمت دوم) 📰 ارسال توسط ابوفاضل اکبری
ادامه شب شعر قسمت اول :
به قلم:دکتر ابوفاضل اکبری(آروانیک)
نسیم شبانگاهی برگهای درختان را نوازش میکرد و فانوسها در باد میرقصیدند. سکوتی پرمعنا بر جمعیت حاکم شد، گویی همه منتظر بودند تا کلامی تازه به باغ جان دهد. این بار سهراب سپهری بود که با چشمانی خیره به آسمان، آرام گفت:
شعر، لحظهای است که ستارهای میافتد
و آرزویی در دل شب جا میگیرد.
شعر، صدای آب است
که با سکوت سنگ سخن میگوید. ...
📝 ادامه مطلب
بررسی ترکیب شعر 📰 ارسال توسط محمدحسن چگنی زاده
نخست:
سرودن شعر، یک رویکرد بوم شناختی معتبر برای بررسی فرایندهای خلاقانه است. با این حال، اطلاعات کمی در مورد چگونگی خلق شعر، توسط مغز انسان و دانش وی در طول سرودن وجود دارد.
شعر سابقه ای طولانی دارد و حتی قبل از ظهور سیستم های نوشتاری، کارکرد انتقال پیام های مهم را به شنوندگان بر عهده داشته است.
اگر مضامین آشنا و ناآشنا را در طول سرودن یک شعر بررسی کنیم، دو شرط تجربی به دست می آید که یک اتصال ...
📝 ادامه مطلب
سه کام... حبس 📰 شاعر هادی بهروزی
سه کام گرفتم
به خلسهها نرسیدم
سه بار گریه نکردم
سه بار مرگ را بغل کردم.
شنیدهام که شبت مرگ است
تمامِ زندگیات درد است
شنیدهام شبیهِ شیههی
📝 ادامه شعر
حمام دراز و موش وگربه 📰 شاعر رضا شاه شرقی
حمام دراز
طولانی ترین حمام تاریخ
فین کاشان بود
درازایایش دستم گزید
........
موش و گربه
نان را با پنیر آغشته کرد
تا بگیرد موش من
📝 ادامه شعر
شهد شهود 📰 شاعر فرهاد بیداری
ظهر مباحثه
عصر مجادله و شب
و شب ، سرآغاز دلتنگی
در باورم ، زدودن زاویه هاست ناشا
و تو تا سحر شمرده شمرده قدم میزنی در من
دلخوشم
دلخوشم به بی
📝 ادامه شعر
سر نخ 📰 شاعر محسن افشار نادری
هنوز بدهکاریم
به مختصری از خودمان
که پشت سر هم خلاصه می شود
به حجامت شعر فکر می کنم
به تمایلات جنسی افعال
هر چند پرانتز بخواهید باز می کنم
باز
📝 ادامه شعر
پلاک 18 📰 شاعر حسین یونسی
پلاک 18
پلاک گردن آویز
بر استخوان گَردَن
جوانیم را فریاد
با طعم تلخ مَرگ
زهرمار و حتی تلخ تر....
تلخ تر از آن زندگیم....
زندگی نَکَرده،
📝 ادامه شعر
ما انسانیم 📰 شاعر ماریه ملکرئیسی
نیستیم چو مگس آزور
نیستیم چو عنکبوت صبور
نیستیم چو فیل کینه جو
نیستیم چو کوالا خوابالو
نیستیم چو ماتاماتا مهیب
نیستیم چو آلبینو کمیاب
📝 ادامه شعر
لب های پر تاول 📰 شاعر اسدلله فرمینی
نشسته بر سریرش تا که هر روز
روم بوسم دو دستش را چو دیروز
بُود پر تاول این لبهای خشکم
ز زخم تاولش گردیده پر سوز
دو کفشم پاره شد از بهر ایشان
ب
📝 ادامه شعر
لب های پر تاول 📰 شاعر اسدلله فرمینی
نشسته بر سریرش تا که هر روز
روم بوسم دو دستش را چو دیروز
بُود پر تاول این لبهای خشکم
ز زخم تاولش گردیده پر سوز
دو کفشم پاره شد از بهر ایشان
ب
📝 ادامه شعر
فروغ شرم 📰 شاعر اسدلله فرمینی
حاصل عمر گرانم داغ حرمان من است
اینکه باشد یار دلسوزم نمکدان من است
گر سراپایم بُود آلوده از گرد و غبار
پاکی دامان صحرا و بیابان من است
آنکه م
📝 ادامه شعر
سپیده 📰 شاعر سپیده رسا
آغاز بود اول
پایان یک شب بود
رنگی ترین احساس
دلباخته ایی عاشق
می فهمی یعنی چه؟
در مشرق خوابم بُرد
سین اولم گم شد
ه آخرم تنها
د
📝 ادامه شعر
حمام دراز و موش وگربه 📰 شاعر رضا شاه شرقی
حمام دراز
طولانی ترین حمام تاریخ
فین کاشان بود
درازایایش دستم گزید
........
موش و گربه
نان را با پنیر آغشته کرد
تا بگیرد موش من
📝 ادامه شعر
داستان گنجشکک 📰 ارسال توسط امیر حسین استاد
بخش اول
گنجشکک پرنده ای زیبا بود که در جنگل های جزیره ای گمنام زندگی می کرد. بال هایی به رنگ زرشکی داشت که هنگام پرواز چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کردند و مانند نگینی روی انگشتر در آسمان جنگل می درخشیدند.
فصل گرما از راه رسیده بود، گنجشکک نیز باید همانند دیگر پرندگان جنگل راه سفر در پیش می گرفت و جزیره را به مقصد کوهستان های سردسیر ترک می کرد.
مسیر برای گنجشکک سخت و طلاقت فرسا بود. پرواز ...
📝 ادامه مطلب
نامه به مورچه 📰 ارسال توسط فرشته سنگیان
سلام مورچه جان
از کودکی تو و فامیل و دوستانت را در همه جا می دیدم و تا به امروز رفتارهای مختلف افراد زیادی را با شما دیده ام.
کودک که بودم مانند بسیاری از کودکان از روی ترحم و دلسوزی، بارها جهت نجات جان شما اقدام هایی می کردم. مثلا با چوب یا برگ درخت، از داخل آب نجاتتان می دادم و یا از دور و بر خوراکی و شیرینی دورتان می کردم. ولی در بعضی جاها که اصلا نباید جمع شوید دیده ام برخی چه کارهایی می ک ...
📝 ادامه مطلب
آب سرچشمه ی حیات 📰 شاعر ماریه ملکرئیسی
من همانم که نباشم در فراق من میمیری
من همانم که هستم تو قدر نمیدانی
من همانم که سرزمین مرده را زنده کردم
من همانم که تشنه ای را سیراب ک
📝 ادامه شعر
در انحنای مسیر 📰 شاعر علی معصومی
در انحنای مسیر
سرشک دیده ی شوقم اگر ترانه شدم
طلوع نکهت صبحی پر ار جوانه شدم
دلم به سیب نگاه تو بند چیدن بود
که چون انار ترک خورده دانه دانه ش
📝 ادامه شعر
ذات 📰 شاعر ثریا امانیان
باز گرمای وجودت شهر را ریخت بهم
عشق تاوان بدی داشت تو را ریخت بهم
از من و چشمان مشکی ام حذر کن لااقل
اشک های من تمام خاک را ریخت بهم
من چگونه
📝 ادامه شعر