لحن در شعر. بخش نخست: ساختار جمله 📰 ارسال توسط محمدحسن چگنی زاده
درود و با سپاس از دکتر فریبا نوری برای انتخاب و تشریک مساعی در شعر عروسک خیمه شببازی از پریا زند که به نظر ایشان، تراژیک و اعترافی با شکایتی پنهان از فروپاشی درون عروسک است، لحن این شعر را بررسی می کنیم:
"عروسک خیمه شب بازی"
و من می مانم
در سرزمینی که دور ناله هایم
سیم خاردار می بندند
تا گوشِ نجات دهنده
باورکند لبخندهای تصنعی را
و اشک هایم را به شوق تعبیر کند
مبادا قلب کسی ب ...
📝 ادامه مطلب
بی رحم ترین ارتش نازی .... 📰 شاعر محمد علی شیردل
چشمان تو خمخانه ای از الکل رازی است
تا هست چنین مُل به خُم می چه نیازی است
کارم شده دعوا همه شب با دل یاغی
📝 ادامه شعر
برای شانه های دریا 📰 شاعر کامران اسدی
کاشکی در شب هایم
خواب زنجیر تو بود
یا که سلول به سلول
لب به لب
هورمون هایم
موج تو بود
چقدر به چشم روزهایم
روبنده زدم
قهوه تلخ تو
ام
📝 ادامه شعر
سه خصلت 📰 شاعر سلیمان ابوالقاسمی
سه خصلت از سه کس در خود بپرور
کنــی زیـن کــارِ خـود دلهـــا مسخّـر
صــداقت را ز کـودک از جــوان شور
وقـار از پیـر و شو چــون گــل معطّـر
📝 ادامه شعر
لیلیِ مجنون 📰 شاعر جمیله اتکالی شربیانی
لیلیِ مجنون
پر کشید از چشم او تیری و در قلبم نشست
چینیِ تنهایی ام ناگه چو گلدانی شکست
در هجومِ سایه های وحشیِ دیوارِ غم
داد پیرِ مرشدی فانو
📝 ادامه شعر
صبوری 📰 شاعر اعظم زارع
جهان از دم خلقت به یک دم غم نمی ارزید
اگر کفر یادت داد شیطان ریشه کفر را باید چید
سوار بر کشتی نوح حالش به از استکبار طوفان برده
اگر رفته ای راه
📝 ادامه شعر
صبوری 📰 شاعر اعظم زارع
جهان از دم خلقت به یک دم غم نمی ارزید
اگر کفر یادت داد شیطان ریشه کفر را باید چید
سوار بر کشتی نوح حالش به از استکبار طوفان برده
اگر رفته ای راه
📝 ادامه شعر
نجمِ سعادت 📰 شاعر احمد برزگری
نامهای رفته به سویش، کاش به رؤیت برسد
روزی از طالعِ سعد، نجمِ سعادت برسد
در دلِ شب نالهای افتاده از رازِ دلم
کاش با سوزِ دعا، اشکِ شفاعت برسد
📝 ادامه شعر
دریاچهی خیال 📰 شاعر محمدرضانعمت پور
نقب
شکافیست در پوست زمین
زخمی کهنه و پر از شور
که از دل کوه بیرون زده
و زمین
نفسهای گرمش را
در آغوش میکشد
مثل روزهایی که دور از چشم آفتابان
📝 ادامه شعر
بَرگرد 📰 شاعر محمد رضا لک
برگرد به کنارم، که نباشی نفسم نیست
در این غزلم برای تو، قافیه کم نیست
رفتی و از آن دَم که شکست شیشهی عطرت
یک شهر پریشان شده از
📝 ادامه شعر
طنز زن و شوهر 📰 شاعر منصور نصری
به گمانم که تو امشب کمی رام شدی
لب به لب دوخته ای در نظر آرام شدی
گیسوانت، پریشان شده اند از خجلت
زنده ای، یا که دچارِ غم اجرام شدی؟
بویی از سفره
📝 ادامه شعر
مَلَک 📰 شاعر محمد رضا لک
پیش از این من در ازل افسانه بودم بیش تر
خاطراتی از ازل در سینه دارم، از تو اما بیش تر
پیش تر بودم بر عرش خدا نزدیک تر
در برم لطف خدا بود در دلم
📝 ادامه شعر
میدانم 📰 شاعر مروت خیری
بوسه و آغوش
با دگران ،
با من اما
از دور
نگاهی و سلامی
نگران...
درون شدن 📰 شاعر بابک رضایی آسیابر
گردونه بختی چرخید
لنگان لنگان لنگید
با این که هنوزم دو چشم گرفتار ماه خورشید
گنجینه ی سنجش
از خاموشی درون شدن بود
تخمک به زمین گداختگی ترازو
بخ
📝 ادامه شعر
بهشت یاد او 📰 شاعر اعظم زارع
گر حبیب دهدم رزق فقر دشمنان نخواهم
صنما چرا بگویم کلام رهنماست او دهدم راهم
به ره عصیان نرو که ایمان به حق از تو بگیرد
شروع کرده خلقت پروردگار
📝 ادامه شعر
زندگی 2 📰 شاعر داودچراغعلی
عمری گذر عمر به بیراه و خطا رفتیم
دوست در بر ما بود ما به کجا رفتیم؟
زندگی همان آنی بود که درحال گذربود
ما در پی دل رفتیم و به فنا رفتیم
غافل
📝 ادامه شعر
سفر 📰 شاعر طالع دیدار
امشب از سخت ترین ضربه به خود افتادم.
بی امان خون رفت از حاصل آنچه به جان پروردم.
باید از لحظه بعد در پی بودن خود فکری کرد.
باید از ایمن ترین راه ب
📝 ادامه شعر
شاه قجری 📰 شاعر فرشید به گزین
تو در این صحنه پر درد فقط رهگذری
در حواشی نکو ساخت اشعار دری
شاعرت کی بنشانده است به دیبای غزل؟
شاید از واقعه فتنه دور قمری؟
بامداد و من و هوشنگ و
📝 ادامه شعر
آن غرور 📰 شاعر امیر ابراهیم مقصودی فرد
آن غرور
که ریشه کرده بود در زهدانِ زور
به دریدگیِ دهانِ قهر
پنجۀ پلشت می کشید
بر سپیدیِ نور
آن غرور
که نمادی بود از شکستِ شعور
چون گرگِ یله
📝 ادامه شعر
آواز گمشده 📰 شاعر زهرا نمازخواجو،بیتا
جایی که خورشید را به زنجیر بستند
سکوت، غمناکترین معنا گرفت
در هیاهوی
بیپایانِ تاریکی…
آنجا که رنگ از امیدها رخت بربست
شعلهی لرزان امید، رقصان
📝 ادامه شعر
سینه زنی 📰 شاعر اعظم زارع
سینه بزن که از دل نرود راه ورسم حسین
سینه بزن که اهلا من العسل بچشاندت باز حسین
سینه بزن درد و هجران تمام می کند در کویش
قتلگاه عشق به چشم نشانت
📝 ادامه شعر
یک مشت دود 📰 شاعر عاطفه کیانی
آمدی دل بردی و رفتی چه زود
گریه کردم من به پایت همچو رود
بی وفا بودی نکردی اعتنا
اشک هایم را نبود یک ذره سود
آن زمان که واله ات بودم زیاد
📝 ادامه شعر
مدّعی... 📰 شاعر حمید گیوه چیان
در تکیهخانه یک شب، کُنجی نشسته بودم
غمگین و دلشکسته، با دیدههای خونبار
در دل به آه و شِکوِه، گفتم به حضرتِ دوست
نزدِ حسین بودم، ایکاش روزِ پی
📝 ادامه شعر
صبا 📰 شاعر علی مرعشی
هنگام بهاران شد و باد از چپ و راست
میچرخد و از پیچش مویت گذراست
بر زیر لب و در دل ما ذکر خداست
چون روی تو خورشید و دلت هم دریاست
برخیز که هنگام
📝 ادامه شعر
حالم قمر در عقرب است 📰 شاعر محمد علی شیردل
دل ندارد طاقت این حجم از تعویق را
زودتر بردار از من ، حالت تعلیق را
"چشم در راهم تو را " ، کی می رسی
📝 ادامه شعر
درشبِ زُلفی ... 📰 شاعر فریدون ناصرخانی کرمانشاهی
آموختن ...
آموختنِ / تنهایی
درشبِ زلفی / نه نقره ای / نه اکلیلی
درشبِ شبنمی کوچک
باید / ازپلّه هایِ آسمان بالارفت
صدایِ ... سرخِ گیلاس ها راش
📝 ادامه شعر
محکوم به هیچ 📰 شاعر سامان حسنی
...درّههای مِهآلوده را طـی مـیکنم
وَ در آروارههای حُزنِ میـرا بودن
نیست مـیشوم
یأس
پشتِ پنجرههای محبس
گلهای رشک را
در گلشنِ اشک
مـیپر
📝 ادامه شعر
رنج دانا 📰 شاعر سلیمان ابوالقاسمی
هـر کـه داناتر شود رنـجِ فـراوان می برد
غصه در دل دارد و سر در گریبان می برد
نغمه جان کَش مادَک 📰 شاعر فرید کیومرثیان فریدران
نغمه جان کَش مادَک
در بیشه زارِ خیسِ خواب، آتش فتاد و شور برفت
بر شاخه های مهربان، نعره ی شعله ور برخاست
مادر، به تخم های خود، آرام ما
📝 ادامه شعر
شعر نـــو 📰 شاعر مُحَمَّدکَریم نَقْدِه دوزان
بنام اوُ
Feedback
سوزِ اَندرونِ من:
واژه های نــوست.
فوران عشقم؛
فواره وار، از برای توست.
بیژن را کــه می شناسی؟
بیزن شده بیچ
📝 ادامه شعر