پیامبری مونثم با موهای روشن ِ کوتاه و اندوه های تاریک ِ بلند تا می توانید به من ایمان نیاورید!! من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام...! . . اینجا هر واژه قیامتی است که از گلوگاه قلمِ شاعران فواره میزند
@Sherikezendegist
صبح است
باید بلند شد
در امتداد وقت قدم زد
گل را نگاه کرد
ابهام را شنید
باید دوید تا ته بودن...
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
چو قناری به قفس ؟ یا چو پرستو به سفر ؟
هیچ یک ، من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر...
#فاضل_نظری
@Sherikezendegist
علاجِ دردِ مشتاقان، طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان، غمِ مجنونِ شیدا را
#سعدی
@Sherikezendegist
چون نگهبانی
که در کف مشعلی دارد
میخرامد شب !
میان شهر خواب آلود
خانهها با روشناییهایِ رویایی
یک به یک در گیر و دار
بوسهی بدرود ...
#فروغ_فرخزاد
@Sherikezendegist
دو عالم را به یکبار از دلِ تنگ
برون کردیم تا جای تو باشد.
#سعدی
@Sherikezendegist
یک انتظارِ خیلی خیلی طولانی
رنگِ همه چیز را عوض میکند
#نادر_ابراهیمی
@Sherikezendegist
سرخ از تَفِ عشقم دل، زرد از غم یارم رخ
دائم چو گل رعنا، میسوزم و میسازم
#ملک_الشعرا_بهار
@Sherikezendegist
محبت بسکه پُر کرد از وفا جان و تن ما را
کند یوسف صدا گر بو کنی پیراهن ما را
#بیدل_دهلوی
@Sherikezendegist
خورشید گو نخندد، صبحی تتق نبندد
ای برق خندههایت، از آفتاب خوشتر
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد
#مولوی
@Sherikezendegist
چو پیش خاطرم آید خیالِ صورتِ خوبت
ندانمت که چه گویم ز اختلافِ معانی
#سعدی
@Sherikezendegist
بیا اسم تو را
بگذاریم باران
و من بی چتر در صدای خنده هات
کودکانه بازی کنم
خیس شوم
و نگاهم به تو باشد...
می شود؟
یا بیا اسم تو را
بگذاریم روی هر چیز خوب
باران، خورشید، جنگل، دریا، کوه، شادی،
آسمان تو را هم
به همان اسم خودت صدا کنیم
و من نگاهم به تو باشد
نمی شود؟
#عباس_معروفی
@Sherikezendegist
ز بس به دامنِ شب اشكِ انتظارم ريخت
گُلِ سپيده شكفت و سحر دميد،بيا
#سيمين_بهبهانى
@Sherikezendegist
میدانی "دلتنگی" چیست؟
دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی
برود که جانت به آنجا میرود...
#محمود_درویش
@Sherikezendegist
به ظرف غنچه دشوار است بودن نکهت گل را
نمیگنجد نفس در سینهٔ من بسکه دلتنگم
#بیدل_دهلوی
@Sherikezendegist
دست
در کوچه و بستر
حضور مأنوس دست تو را میجوید...
بینجوای انگشتانت
جهان از هر سلامی خالیست...
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
شادیت بیکرانه و خوش باد!
ای آفتابِ اوَّلِ خرداد
بر هر کجا بتاب
با جام عدل و داد
بر شرق و غرب و کوه و گریوه
در هر کجا گیاهی و در هر کجا گُلی
در بامدادِ آینهها،
نیز
در نیمروز روضه ی رضوان
آنجا که مادرم
در جامه و جوانیِ گلهای اطلسی
سر برکشیده، از شکنِ خاک، بامداد.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@Sherikezendegist
ز دست هجر تو جان می برم به حسرتِ روزی
که تو ز راه بیایی
و من به پای تو میرم
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
من چیزی از عشق مان به کسی نگفتهام!
آنها، تو را هنگامی که در اشکهای چشمم
تن میشستهای دیده اند.
#نزار_قبانی
@Sherikezendegist
پرندهای كه پريد از دهان بوسهی من
نشست زمزمهگر روی بوسهی دهنت
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
#سعدی
@Sherikezendegist
ز شوقِ دیدنِ رویت، چنان دارم تبوتابی
ندانم موعد دیدار، کدامم من، کدامی تو...
#راحم_تبریزی
@Sherikezendegist
کسی کیفیت چشم تو را چون من نمیداند
فرنگی قدر میداند شراب پرتقالی را
#طالب_آملی
@Sherikezendegist
عاشقی را چه نیازیست به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
#قیصر_امینپور
@Sherikezendegist
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
@Sherikezendegist
افسوس که در دست تو آیینهی جادوست
زیبایی و بیرحم چو دیوی که پریروست
#فاضل_نظری
@Sherikezendegist
مرغِ شب با سایه مهتاب اگر سرخوش بُوَد
من خوشم با سایه زلفِ خیالانگیزِ او ...
#رهی_معیری
@Sherikezendegist
ز خون عزیزترم نیست مایهای در تن
فدای دست عزیزان اگر بیالایند
#سعدی
@Sherikezendegist
در فراسوی مرز های تن ام
تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید
که رسالت اندام ها پایان می پذیرد
و شعله و شورِ تپش ها و خواهش ها
به تمامی
فرو می نشیند
و هر قالب لفظ را وا می گذارد
چنان روحی
که جسد را در پایانِ سفر ...
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
گنجی ست غمِ عشق که در زیر سرِ ماست
زاری مکن ای دوست، اگر بی زر و زوریم
#هوشنگ_ابتهاج