پیامبری مونثم با موهای روشن ِ کوتاه و اندوه های تاریک ِ بلند تا می توانید به من ایمان نیاورید!! من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام...! . . اینجا هر واژه قیامتی است که از گلوگاه قلمِ شاعران فواره میزند
@Sherikezendegist
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دريا-پريانی كه سر از آب به در میآرند
و در آن تابش تنهایی ماهیگيران
میفشانند فسون از سر گيسوهاشان
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
آنچنان مهرِ توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
#حافظ
@Sherikezendegist
گاه چون نای بُدم از غم تو با ناله
گاه بودم چو کمانچه ز فراقت به خروش
#سنایی
@Sherikezendegist
سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا
هر قدر افشرده ای دل را، بیفشارم ترا
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما
سایه دولت بر این کنج خراب انداختی
#حافظ
@Sherikezendegist
وادی عشق بسی دور و دراز است ولی
طی شود جادهی صد ساله، به آهی گاهی
#اقبال_لاهوری
@Sherikezendegist
من چهرهام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست
یک دست، بیصداست
من، دست من کمک ز دست شما میکند طلب.
#نیما_یوشیج
@Sherikezendegist
تو آسماني ومن ريشه در زمين دارم
هميشه فاصله ای هست-داد ازاين دارم
قبول کن که گذشته ست کار من از اشک
که سال هاست به تنهايی ام يقين دارم
تو نيز دغدغه ات از دقايقت پيداست
مرا ببخش اگر چشم نکته بين دارم
بخوان و پاک کن واسم خويش را بنويس
به دفتر غزلم هرچه نقطه چين دارم
کسی هنوز عيار ترا نفهميده ست
منم که از تو به اشعار خود نگين دارم
#محمدعلی_بهمنی
@Sherikezendegist
دلگیرم از ستاره و آزردهام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خستهام
#محمدعلی_بهمنی🖤
@Sherikezendegist
تو دوباره سبز خواهی شد
و من شاهد رقصیدنت در باد خواهم بود
اگر رفتگر پیر مرا نبرده باشد
#معین_دهاز
@Sherikezendegist
دل در پی عشق دلبران است هنـوز
وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز
گفتیم که ما و او به هم پیر شویم
ما پیر شدیم و دل جوان است هنـوز
#عبید_زاکانی
@Sherikezendegist
جنگلی بودیم
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک
انبوه درختانی تنهاییم...
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
و تيمار دارى ات
كرشمه اى ميان زخم و مرهم ...
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش...
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
ای مونس دیرینه دل سوخته دریاب
تا چند سخن با در و دیوار کند دل؟
#شهریار
@Sherikezendegist
یاد داری که ز من
خنده کنان پرسیدی
چه ره آورد سفر دارم
از این راه دراز ؟
چهره ام را بنگر
تا به تو پاسخ گوید
اشک شوقی که
فرو خفته به چشمان نیاز
#فروغ_فرخزاد
@Sherikezendegist
چشمهای تو
معنای تمامی جمله های ناتمامی است
که عاشقان جهان
دستپاچه
در لحظه ی دیدار
فراموشی گرفتند و
از گفتار بازماندند !
ای کاش
خودم را در چشمهای تو
حلق آویز کنم !
#عباس_معروفی
@Sherikezendegist
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو!
«دوستم داری» ؟را از من بسیار بپرس!
«دوستت دارم» را با من بسیار بگو!
#فریدون_مشیری
@Sherikezendegist
مراد ما وصال توست از دنیا و از عقبی
وگرنه بی شما قدری ندارد دین و دنیا را
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
#سعدی
@Sherikezendegist
مرا آن نيمهى ديگر بدان، آن روح سرگردان
كه كامل مىشود با نيمهى خود، روح تنهايت
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهی ما را
#سعدی
@Sherikezendegist
ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دردی است در دلهای ما
ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم
#مولوی
@Sherikezendegist
نازی است تو را در سر، کمتر نکنی دانم
دردی است مرا در دل، باور نکنی دانم
خیره چه سراندازم بر خاک سر کویت
گر بوسه زنم پایت، سر برنکنی دانم
#خاقانی
@Sherikezendegist
در کاسه ی وصل تو اگر زهر دهندم
خوش تر که به پیمانه ی هجران تو قندم
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
تو عجب تنگهی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشتهی عاشق نکند از تو عبور
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
جان و دل را بوی وصل آن دل و جان کی رسد؟
وین شب تنهای تاریکی به پایان کی رسد؟
#اوحدی
@Sherikezendegist
یک دل، حواس جمع مرا تار و مار کرد
زلف شکسته تو به صد دل چه میکند؟
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
چو قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک! من چو کبوتر؛ نه رهایم، نه اسیر
#فاضل_نظری
@Sherikezendegist
هر دو عالم نکند جای در آغوشم، تنگ
گر به اندازهی شوق تو گشایم بغلی
#طالب_آملی
@Sherikezendegist
ما دو روديم كه حالا سرِ دريا داريم
دو مسافر يله در آب و هوای خودمان
احتياجی به در و دشت نداريم، اگر
رو به هم باز شود پنجرههای خودمان
#مهدی_فرجی
@Sherikezendegist
تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی
#سعدی