پیامبری مونثم با موهای روشن ِ کوتاه و اندوه های تاریک ِ بلند تا می توانید به من ایمان نیاورید!! من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام...! . . اینجا هر واژه قیامتی است که از گلوگاه قلمِ شاعران فواره میزند
@Sherikezendegist
من در بیان وصف تو حیران بماندهام
حدّی ست حُسن را و تو از حد گذشتهای...
#سعدی
@Sherikezendegist
ما که باشیم که زخم تو شود قسمت ما
دیدن تیر به آغوش کمان، ما را بس
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
من شاید
هیچ کس را
آن سوی دیوارها نداشته باشم اما
در این غروب کسالت بار
هیچ چیز به اندازه ی تلفنی از زندان خوشحالم نمی کند
و مردی که اعتراف کند
گاهی به جای آزادی
به من می اندیشد.
#رویا_شاه_حسین_زاده
@Sherikezendegist
این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست
دیگر قدم خمیده تر از پیرمردهاست
قلبی شکسته ، قامت خسته ، تمام من
این شهر بازمانده ی بعد از نبردهاست
#حسین_دهلوی
@Sherikezendegist
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
در چشمِ تنگِ مور، جهان چشمِ سوزن است
دلتنگ را ز وسعتِ منزل چه فایده؟
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
منِ اندوهگین را قصدِ جان کردی،
نکو کردی
رقیبان را به قتلم شادمان کردی،
نکو کردی
به کنجِ کلبهٔ ویرانِ غم، نومیدم
افکندی
مرا با جغد محنت همزبان کردی،
نکو کردی
#وحشی_بافقی
@Sherikezendegist
پشت درِ سرای تو با من قرار نیست
بگشای در، که حوصلهٔ انتظار نیست
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
دوست را زير باران بايد برد
عشق را زير باران بايد جست ...
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
شایدپرنده بود که نالید
یا باد در میان درختان
یا من که در برابر بن بست قلب خود
چون موجی از تاسف و شرم و درد
بالا می آمدم و از میان پنجره می دیدم که آن دو دست
آن دو سرزنش تلخ و همچنان دراز به سوی دو دست من در روشنایی سپیده دمی کاذب
تحلیل می روند و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد
خداحافظ...!
#فروغ_فرخزاد
@Sherikezendegist
چشمی به تأمل نگشودهست نگاهت
بر وضع جهان گر عجبت نیست، عجب نیست
#بیدل_دهلوی
@Sherikezendegist
نگارا تو گلی یا جمله قندی
که چون بینی مرا چون گل بخندی
#مولوی
@Sherikezendegist
گیرم این باغ گلاگل بشکوفد رنگین
به چه کار آیدم ای گل
به چه کارم
بی تو..
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
می کنم الفبا را، روی لوحه ی سنگی
واو مثل ویرانی، دال مثل دلتنگی
بعد از این اگر باشم در نبود خواهم بود
مثل تاب بیتابی مثل رنگ بیرنگی
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
گر با غم عشق سازگار آید دل
بر مرکب آرزو سوار آید دل
گر دل نبود کجا وطن سازد عشق
ور عشق نباشد به چه کار آید دل
#ابوسعيد_ابوالخير
@Sherikezendegist
همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست
که ترا در خود تکرارکنان
به سحرگاه شگفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
#فروغ_فرخزاد
@Sherikezendegist
به دست کوته من دامن تو کی رسد ای گل
که پای خسته من عمری از پی تو دویده
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
از تو دل ار سفر کند با تپش جگر کند
بر سر پاست منتظر تا تو بگوییاش بیا
#مولوی
@Sherikezendegist
صدایی به رنگ صدای تو نیست
بهجز عشق، نامی برای تو نیست
#قیصر_امین_پور
@Sherikezendegist
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شبها در سینهام میدوی
کافیست کمی خسته شوی
کافیست بایستی
#گروس_عبدالملکیان
@Sherikezendegist
یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست
که سروهای چمن پیش قامتش پستاند
#سعدی
@Sherikezendegist
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
نسیم باد صبا جان من فدای تو باد
بیا گَرَم خبری زان نگار خواهی داد
#خواجوی_کرمانی
@Sherikezendegist
به خواب درنرود چشم بخت من همه عمر
گرش به خواب ببینم که در کنار من است
#سعدى
@Sherikezendegist
رویت به زلف پر چین تسخیر ملک دل کرد
فتحی چنین که کرده با لشکر شکسته؟
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
#حافظ
@Sherikezendegist
دیدار تو گر صبح ابد هم دهَدَم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
#فریدون_مشیری
@Sherikezendegist
ناز نشسته با طرب،چهره به چهره،لب به لب
گوشه ی چشم مست تو ،گفت و شنود می کند
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
ز جام عشق او مستم دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هوشیار می باید
#شیخ_بهایی
@Sherikezendegist
مژدهی وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم
طایرِ قدسم و از دامِ جهان برخیزم
#حافظ