پیامبری مونثم با موهای روشن ِ کوتاه و اندوه های تاریک ِ بلند تا می توانید به من ایمان نیاورید!! من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام...! . . اینجا هر واژه قیامتی است که از گلوگاه قلمِ شاعران فواره میزند
@Sherikezendegist
همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نِه، بنشین کنار جویی
#فصیح_الزمان_شیرازی
@Sherikezendegist
هوا گرفتهی عشق توام،چگونه از این دام
به بالِ بسته دوباره سوی هوا بگریزم؟
به هر کجا که روم،رنگ آسمان من این است
سیاه مثل دو چشم تو! پس چرا بگریزم؟
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی
#سعدی
@Sherikezendegist
درخت با جنگل سخن میگويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و مـن با تــو سخن میگويم...
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
اگرچه از تو جدایم، ولی چو سایهٔ خویش
به هر طرف بروم با منی تو، دوش به دوش
#یغما_نیشابوری
@Sherikezendegist
در این دنیا چه میجویند ماهیهای سرگردان
مرا آزاد میخواهی؟ به تنگ خویش برگردان!
#فاضل_نظری
@Sherikezendegist
های! نَپْریشی صفایِ زلفکم را، دست!
و آبرویم را نریزی، دل!
ای نخورده مست!
لحظۀ دیدارْ نزدیک است.
#مهدی_اخوانثالث
@Sherikezendegist
کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
#حافظ
@Sherikezendegist
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
#مولانا
@Sherikezendegist
از سرِ کویت نبردم حاصلی جز خونِ دل
پاکدامان آمدم آلودهدامان میروم
#خاقانی_شیرازی
@Sherikezendegist
دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری آری سخن عشق نشانی دارد
#حافظ
@Sherikezendegist
قدرِ آن خاک ندارم كه بر او میگذری
كه به هر وقت همی بوسه دهد بر پايت
#سعدی
@Sherikezendegist
ز لطف و قهر تو مهرم نمی شود کم و بیش
که پشت و رو نبود آفتاب تابان را
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت
#ایرج_دهقان
@Sherikezendegist
حس کردنیست قصه ی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایت حسنت بیان من
با من بمان و سایهی مهر از سرم مگیر
من زندهام به مهر تو ای مهربان من!
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
بوسه سربسته ترین حرف خدا با لب توست
از لب سرخ تو این قصه شنیدن دارد...!
#اصغر_معاذی
@Sherikezendegist
من از نخست که دیدم تو را، یقین کردم
که روی خوبِ تو عقلم به باد خواهد داد
#غمام_همدانی
@Sherikezendegist
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایهی برگی در آب:
چه درونم تنهاست
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
تو در این سیاه شبها به فروغ باده مانی
که به مهر مینوازی دل بیقرار ما را
#فریدون_مشیری
@Sherikezendegist
صبا به لطف برانگیز گردی از ره دوست
که دیدهها به ره انتظار بسیار است
#محتشم_کاشانی
@Sherikezendegist
ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی
#عطار
@Sherikezendegist
ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی گمنام
و بقا را در یک لحظه ی نامحدود
که دو خورشید به هم خیره شدند...
#فروغ_فرخزاد
@Sherikezendegist
حیف نیست؟
بهار از سرِ اتفاق بغلتد در دستم،
آن وقت تو نباشی؟
#شمس_لنگرودی
@Sherikezendegist
رنگها داشت بهارِ من و ما، لیک چه سود؟
گُلِ این باغ نخندید به کامِ دلِ ما
#بیدل_دهلوی
@Sherikezendegist
گو عشق! در شکستن ما سعی کن که ما
چون توبه؛ آفریده برای شکستنیم...
#کلیم_کاشانی
@Sherikezendegist
نقص شُکوهِ خویش را رفع به جلوه میکنم
رنگ و لعاب میدهم چینیِ لبپریده را
#محمد_سهرابی
@Sherikezendegist
سوخته لالهزار من رفته گل از کنار من
بی تو نه رنگم و نه بو ای قدمت بهار من
#بیدل_دهلوی
@Sherikezendegist
بیا و یک نفس آرامِ جان شو از ره لطف
که آرزوی تو جان را در اضطراب انداخت
#هلالی_جغتایی
@Sherikezendegist
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
#حافظ
@Sherikezendegist
نامم ز کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم
#حافظ