پیامبری مونثم با موهای روشن ِ کوتاه و اندوه های تاریک ِ بلند تا می توانید به من ایمان نیاورید!! من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام...! . . اینجا هر واژه قیامتی است که از گلوگاه قلمِ شاعران فواره میزند
@Sherikezendegist
گر من سخن نگویم، در وصفِ روی و مویت
آیینهات بگوید پنهان که «بینظیری!»
#سعدی
@Sherikezendegist
یار بارافتاده را در کاروان بگذاشتند
بیوفا یاران که بربستند بار خویش را
#سعدی
@Sherikezendegist
ای عشق همه بهانه از توست
من خامُشم این ترانه از توست
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
ای خوشا حالِ سبکباری که در راهِ طلب
خانهبردوش است و بارِ خانهاش بر دوش نیست
#غنی_کشمیری
@Sherikezendegist
یارا بهشت، صحبت یاران همدمست
دیدار یار نامتناسب، جهنمست
#سعدی
@Sherikezendegist
شیرینی جان نیست گلوسوز چو شمعم
ای صبح تبسم نمکی در شکر انداز
#بیدل_دهلوی
@Sherikezendegist
نه در رفتن حرکت بود
نه در ماندن سکونی.
شاخهها را از ریشه جدایی نبود
و بادِ سخنچین
با برگها رازی چنان نگفت
که بشاید.
دوشیزهی عشقِ من مادری بیگانه است
و ستارهی پُرشتاب
در گذرگاهی مأیوس
بر مداری جاودانه میگردد
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
صدای پای تو آمد، خیال کردم باد
عبور میکند از روی پردههای قدیمی
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند
دل در حساب ناید جان در میان نگنجد
#عطار_نیشابوری
@Sherikezendegist
هرگز ز دل امید گلآوردنم نرفت
این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست..
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
و دختری كه گونههايش را
با برگهای شمعدانی رنگ میزد
آه
اكنون زنی تنهاست
اكنون زنی تنهاست . . .
#فروغ_فرخزاد
@Sherikezendegist
گلا و تازه بهارا تویی که عارض تو
طراوت گل و بوی بهار من دارد
#سعدی
@Sherikezendegist
درین فراق چه شبها که مردمان محلت
ز نالهی من مسکین نخفتهاند و نخفتم!
چه قصهها که گذشت از فراق روی تو بر من
عجب! که این همه بگذشت و عبرتی نگرفتم!
#اوحدی_مراغه_ای
@Sherikezendegist
اگر روزی به دست آرم سر ِ زلف نگارم را
شمارم مو به مو شرح غم شبهای تارم را
#شاطرعباس_صبوحی
@Sherikezendegist
اگر حبیب توئی
مشکلی ندارد عشق
اگر طبیب توئی
درد هم دوا دارد
#محتشم_کاشانی
@Sherikezendegist
جهان آلودهٔ خواب است
فروبسته است در به روی هر تپش، هر بانگ
چنانکه من به روی خویش
در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست
و دیوارش فرو میخواندم در گوش
میان اینهمه انکار
چه پنهان رنگها دارد فریب زیست!
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت
#حافظ
@Sherikezendegist
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت
که از دوری
برآید از دلم آهی
بسوزد هفت دریا را...
#سعدی
@Sherikezendegist
اگر از کشته خود نام و نشان میپرسی
عاشقی شیوهی ما بود و جنون پیشهی ما
#فاضل_نظری
@Sherikezendegist
از عشق من به هر سو
در شهر، گفتگوییست
من عاشق تو هستم
این گفتگو ندارد
#شهریار
@Sherikezendegist
خدا داند دل آوارهٔ ما را چه پیش آمد
سرانجام نسیم از سروِ پا در گِل چه میپرسی؟
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندهست
#حافظ
@Sherikezendegist
جمالِ شخص، نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بارِ دلداریست
#حافظ
@Sherikezendegist
من زخم های بینظیری به تن دارم؛ اما
تو مهربانترینشان بودی!
#رویا_شاهحسینزاده
@Sherikezendegist
طی شد ایام برومندی ما در سختی
همچو آن دانه که در زیر قدم، سبز شود
#صائب_تبریزی
@Sherikezendegist
درخوردِ خدمتش چو ندارم بضاعتی
جانِ ضعیف هست، به جانان که میبرد؟
#خواجوی_کرمانی
@Sherikezendegist
مگر می شود بجز تو
عاشق کسی شد؟
برای کسی بجز تو
خندید؟
ساز زد! شعر خواند!
اصلا مگر می شود
جز تو برای کسی شاعر شد
#رسول_یونان
@Sherikezendegist
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ؛
پرشی دارد اندازه عشق...
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
شور غم عشقش چنین حیف است پنهان داشتن
در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را
#سعدی
@Sherikezendegist
زندگي، شايد شعر پدرم بود كه خواند
چاي مادر، كه مرا گرم نمود
نان خواهر كه به ماهيها داد
زندگي شايد آن لبخنديست، كه دريغش كرديم
زندگي زمزمهي پاك حياتست، ميان دو سكوت
زندگي، خاطرهي آمدن و رفتن ماست
لحظهي آمدن و رفتن ما تنهاييست
من دلم ميخواهد
قدر اين خاطره را دريابيم
#سهراب_سپهری