پیامبری مونثم با موهای روشن ِ کوتاه و اندوه های تاریک ِ بلند تا می توانید به من ایمان نیاورید!! من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام...! . . اینجا هر واژه قیامتی است که از گلوگاه قلمِ شاعران فواره میزند
@Sherikezendegist
ﻣﻦ ﻣﺮﻳﺾ ﺩﺭﺩ ﻋﺼﻴﺎﻧﻢ
ﻛﻪ ﺩﺭﻣﺎﻧﻢ ﺗﻮیی
ﺩﺭﺩﻣﻨﺪِ ﺍﻳﻨﭽﻨﻴﻦ
ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎﺳﺖ!
#محتشم_کاشانی
@Sherikezendegist
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بندِ پایی که به دست تو بوَد، تاجِ سَر است
#سعدی
@Sherikezendegist
تویی تویی به خدا، این دگر خیال تو نیست
خیال نیست به این روشنی و زیبایی
تویی که آمدهای تا کنار بستر من
برای این که نمیرم ز درد تنهایی
#فریدون_مشیری
@Sherikezendegist
گر من به شوق دیدنت از خویش میروم
از خویش میروم که تو با خود بیاریام
#قيصر_امين_پور
@Sherikezendegist
گفتی مرا به عشق که باید ز جان گذشت
جانم تویی چگونه توانم از آن گذشت؟
#آتش_اصفهانی
@Sherikezendegist
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری است...
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
که تا جان در تن است و سر به گردن
نخواهیم از درت سر دور کردن
#امیرخسرو_دهلوی
@Sherikezendegist
پرواز در حصار فروبستهی حیات
آزاد یا اسیر، همین است زندگی
#فاضل_نظری
@Sherikezendegist
گفتم بِکام وصلت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی
#فیض_کاشانی
@Sherikezendegist
صبح است
باید بلند شد
در امتداد وقت قدم زد
گل را نگاه کرد
ابهام را شنید
باید دوید تا ته بودن...
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
چو قناری به قفس ؟ یا چو پرستو به سفر ؟
هیچ یک ، من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر...
#فاضل_نظری
@Sherikezendegist
علاجِ دردِ مشتاقان، طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان، غمِ مجنونِ شیدا را
#سعدی
@Sherikezendegist
چون نگهبانی
که در کف مشعلی دارد
میخرامد شب !
میان شهر خواب آلود
خانهها با روشناییهایِ رویایی
یک به یک در گیر و دار
بوسهی بدرود ...
#فروغ_فرخزاد
@Sherikezendegist
دو عالم را به یکبار از دلِ تنگ
برون کردیم تا جای تو باشد.
#سعدی
@Sherikezendegist
یک انتظارِ خیلی خیلی طولانی
رنگِ همه چیز را عوض میکند
#نادر_ابراهیمی
@Sherikezendegist
من زمینگیر گیاهم، تو سبکسِیر نسیمی
که به زنجیرِ وفایت نکِشم هرچه بکوشم
#سیمین_بهبهانی
@Sherikezendegist
در موسمی که خستگیام میبَرَد ز جای
با من بدار حوصله، بگشای در ز حرف
#نیما_یوشیج
@Sherikezendegist
دیریست که از رویِ دل آرای تو دوریم
محتاجِ بیان نیست که مشتاقِ حضوریم
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
شکوهی در جانم تنوره میکشد
گوئی از پاکترین هوای کوهستان
لبالب
قدحی در کشیدهام
دیوانه
به تماشای من بیا!
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
می بهشت ننوشم ز جام ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست بوی تو باشم
#سعدی
@Sherikezendegist
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
@Sherikezendegist
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست
وین جان برلب آمده در انتظار توست
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
خونم به شفق بخش که آزادی ما را
باری به تو و همت شمشیر تو بستند
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دلست پای در بند چه سود
#مولوی
@Sherikezendegist
دست
در کوچه و بستر
حضور مأنوس دست تو را میجوید...
بینجوای انگشتانت
جهان از هر سلامی خالیست...
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
شادیت بیکرانه و خوش باد!
ای آفتابِ اوَّلِ خرداد
بر هر کجا بتاب
با جام عدل و داد
بر شرق و غرب و کوه و گریوه
در هر کجا گیاهی و در هر کجا گُلی
در بامدادِ آینهها،
نیز
در نیمروز روضه ی رضوان
آنجا که مادرم
در جامه و جوانیِ گلهای اطلسی
سر برکشیده، از شکنِ خاک، بامداد.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@Sherikezendegist
ز دست هجر تو جان می برم به حسرتِ روزی
که تو ز راه بیایی
و من به پای تو میرم
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
من چیزی از عشق مان به کسی نگفتهام!
آنها، تو را هنگامی که در اشکهای چشمم
تن میشستهای دیده اند.
#نزار_قبانی
@Sherikezendegist
پرندهای كه پريد از دهان بوسهی من
نشست زمزمهگر روی بوسهی دهنت
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
#سعدی