پیامبری مونثم با موهای روشن ِ کوتاه و اندوه های تاریک ِ بلند تا می توانید به من ایمان نیاورید!! من خود از بهشتی که وعده می دهم گریخته ام...! . . اینجا هر واژه قیامتی است که از گلوگاه قلمِ شاعران فواره میزند
@Sherikezendegist
بر جمالِ تو چنان صورتِ چین حیران شد
که حدیثش همهجا در در و دیوار بماند
#حافظ
@Sherikezendegist
روز قیامت، هر کسی در دست گیرد نامهای
من نیز حاضر میشوم تصویرِ جانان در بغل
#قدسی_مشهدی
@Sherikezendegist
تهی ست دستم اگر نه برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
جان خواهم از خدا نه یکی بلکه صدهزار
تا صدهزار بار بمیرم برای یار
#هلالی_جغتایی
@Sherikezendegist
ز بس فتاده به هر گوشه پارههای دلم
فضای دهر به دکان شیشهگر مانَد
#طالب_آملی
@Sherikezendegist
تو تنها میتوانی آخرین درمان من باشی
و بیشک دیگران بیهوده میجویند تسکینم
#محمدعلی_بهمنی
@Sherikezendegist
درخت را نگاه کن
از ما دو تن غمگین تر است
برگ ها در حال فرو ریختن
ریشه ها در تشنگی من مدام از درخت یاد می کنم تا تابستان بماند
تا ما تمام تابستان را
زیر سایه اش گمان زندگی داشته باشیم
#احمدرضا_احمدی
@Sherikezendegist
میان ابرو و چشم تو، فرق نتوان داد
بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم
#شاطرعباس_صبوحى
@Sherikezendegist
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ريشههای تو را دريافتهام.
#احمد_شاملو
@Sherikezendegist
من و گنجِ سُخَن سَنجی، که کُنجی خواهد و رَنجی
چو من گر اهلِ این گنجی، تو را ویرانگی باید
#فرخی_یزدی
@Sherikezendegist
پس چه بايد بكنم
من كه در لختترين موسم بىچهچهی سال
تشنهى زمزمهام؟
بهتر آن است كه برخيزم
رنگ را بردارم
روى تنهايى خود نقشهی مرغى بكشم.
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
به چشم خود گذر عمر خويش میبينم
نشستهام لب جوئی و آب میگذرد...
#شهريار
@Sherikezendegist
نه ذوق هنر دارم و نه محو کمالم
مجنون توام، دانش و فرهنگ من این است
#بيدل_دهلوی
@Sherikezendegist
در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به درآیی
#حافظ
@Sherikezendegist
سلام بر قصیدهای که
قافیهاش پس از تو گم شد.
#محمود_درويش
@Sherikezendegist
عالم پُر است از تو، غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم...
#عطار
@Sherikezendegist
لذتِ داغِ غمت بر دلِ ما باد حرام
اگر از جورِ غمِ عشقِ تو دادی طلبیم
#حافظ
@Sherikezendegist
مجال عیش به قدر دمی و بازدمی است
به غیر عشق از این فرصت اغتنام مکن
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
سايه ها،
زير درختان، در غروب سبز می گريند.
شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر،
و آسمان،
چون من، غبار آلود دلگیری.
باد، بوي خاکِ بارانخورده می آرد.
سبزه ها در راهگذار شب پريشانند.
آه، اكنون بر كدامين دشت می بارد؟
باغ، حسرتناکِ بارانی ست،
چون دل من
در هوای گريهٔ سيری
#هوشنگ_ابتهاج
@Sherikezendegist
محمل لیلی به سرعت میبری ای ساربان
گر بدانی حال مجنون ناقه را پی میکنی
#محتشم_کاشانی
@Sherikezendegist
دلا بگریز از این خانه که دلگیر است و بیگانه
به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد
#مولوی
@Sherikezendegist
تا پیش پای بیند دور از تو دیده ی ما
نزدیک کرده ره را پشتِ خمیدهی ما...
#کلیم_کاشانی
@Sherikezendegist
_ میدانی ...
از وقتی دلبستهات شدهام
همهجا
بوی پرتقال و بهشت میدهد؟!
#عباس_معروفی
@Sherikezendegist
تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم
#یاسر_قنبرلو
@Sherikezendegist
ای كاش آدمی، وطنش را
مثل بنفشهها، در جعبههای خاك
يك روز میتوانست همراه خويشتن ببرد
هر کجا كه خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاك
#شفيعى_كدكنى
@Sherikezendegist
تو را قسم به حریمِ شکیب و حرمتِ صبر
که با شتابِ خود این عشق را حرام مکن
#حسین_منزوی
@Sherikezendegist
عشق، داغیست که تا مرگ نیاید نرود
هرکه بر چهره از این داغ، نشانی دارد
#سعدی
@Sherikezendegist
صبحها وقتی خورشید در میآید،
متولد بشویم.
هیجانها را پرواز دهیم
روی ادراکِ فضا، رنگ، صدا، پنجره، گل،
نم بزنیم
#سهراب_سپهری
@Sherikezendegist
جانم فدای زلفِ تو آن دم که پُرسَمَت
کاين چيست، مویِ بافته؟ گویی که دام توست
#اميرخسرو_دهلوی
@Sherikezendegist
می تراود حسرت آغوش از آغوش ما
زخم را نتوان دهان از شکوه بیداد بست
#صائب_تبریزی