sherkootah | Unsorted

Telegram-канал sherkootah - شعر کوتاه

7066

منتخبی از بهترین اشعار کوتاه و شاه بیتِ غزل‌ها‌ی ناب ✅

Subscribe to a channel

شعر کوتاه

نفسی
که با نگاری
گذرد به شادمانی
مفروش لذتش را به
حیات جاودانی...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

لبخند بزن دلبر
لبخند تو شیرین است
دارو به چه کار آید؟
لبخند تو تسکین است ...
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم

آید از تربت من بوی وفاداری دل ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

ز خاطرها فراموشم


سبکبار این‌چنین باید ...


🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

گفتنی نیست ولی بی تو کماکان در من

نفسی هست دلی هست ولی جانی نیست .‌..

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

سخت است از این حادثه سالم ببرم جان

موی تو و عطر تو  و یک کوچه ی بن بست ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد 
حضرت واژه ی «برخاستن» از پا افتاد

کم ،  نمکدان تو را هر که نمک خورد ، شکست ؟
باز با زخم سرت ، کعبه ترک خورد ، شکست 🖤


شهادت امام علی علیه السلام رو خدمت دوستان ، تسلیت عرض میکنم
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
بر حذر باش کف کوچه ی او یخ بسته


نفر قبل که بر جمله ی ما میخندید
از سه نقطه لگن و گردن او بشکسته 😂

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

زندگی درد است دارویش فقط لبهای توست
پیشگیری کردن از هرگونه درمان بهتر است

بوسه هایی که من از روی لبانت چیده ام
مزه اش از میوه ی شیرین لبنان بهتر است ...
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

عید یعنی وسط این‌همه عیدی دادن

کسی از در برسد بوسه تعارف بکند...



عیدتون مبارک همراهان عزیز کانال شعر کوتاه
با آرزوی سالی خوش و حالی خوش و لب خندان برای تک تک شما دوستان نازنینم . ❤️😘🌷☘
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

.

حتی اگر هرگز
بار دیگر تو را نبینم
احتیاج دارم بدانم
جایی
در این شهر کثیفِ ترسناک
در گوشه ای از این جهنمِ سیاه
تو هستی و
مرا دوست داری ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

بزم شعرم گشته کامل وقت مستی آمده
موقع دیدار یار و می‌پرستی آمده


سفره ای از ناز در رخسار و چشمان باز کن
وقت مهمانی دلت را با دلم همراز کن


چشم در چشم آمدی غوغا شده در میکده
چه بلایی بر سرم در بازیِ دل آمده


عشق بود و جام لبریز از نگاهی بی قرار
می سپارم تا ابد دل را به دستان نگار ...‌

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه


ببندم شال و میپوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را

بگردم آب دریاها سراسر
بشویم هر دو دست بی نمک را ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه


بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا

مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی

به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را ...
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعلِ خر است

گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن
روی دریا کف نشیند ، قعرِ دریا گوهر است ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

در هیاهوی این جهان
ای کاش سنگی بودم
بی خستگی
بی ترس
باقی عمرم را
کف رودخانه می‌خوابیدم ...
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

حرف را می‌شود از حنجره بلعید و نگفت

وای اگر چشم بخواند غمِ ناپیدا را ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

حلوای لبت را تو اگر خیر نمایی


در بوسه ز لبهای تو آداب ندارم ...
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

گر جوابم را نمی‌گویی جوابم کن به قهر

گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین‌تر است ...


🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

آخرین مرتبه‌ی عشق اگر سوختن است


پس چرا صبر؟ بسوزانم و خاکستر کن

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

بهترین ارثی که پدر برای پسر باقی میگذارد
#ادب است

امام علی (ع)

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

گهی بر درد بی درمان بگریم


گهی بر حال بی سامان بخندم ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

سایه‌ای مانده ز من بی تو که در آینه هم


طرح خاکستری‌‌اش گنگ‌ترین تصویر است ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

من کوچه ای بن بست و تاریکم در انتهای شهر بی‌مهری
احساس تنها ماندن من را ، میدان آزادی نمی‌فهمد

دلتنگ بودم بچگی هایم ، حالا بزرگم باز دلتنگم
دلتنگ بودن سن و سالی نیست ، شصتی و هفتادی نمی‌فهمد

وقتی نباشی عید یعنی چه؟ مثل غروب جمعه دلگیرم
تقویم قلبم بی حضور تو شمسی و میلادی نمی‌فهمد

سیلی نزن آقا معلم جان ، دنیا خودش ما را ادب کرده 
مانند آن طفل فقیری که تعریفی از شادی نمی‌فهمد


نقاش آهو میکشد اما ، صیاد دارد تیر می سازد
صیاد بی رحم است یا نقاش ؟ نقاش صیادی نمی‌فهمد ...
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه


امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت

باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت ...
🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن

گوش به باران دادن

چای درست کردن

پادشاهِ وقتِ خود بودن ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

بر شانه‌های خسته‌ی خود تکیه می‌کنم


اما به شانه‌ی احدی رو نمی‌زنم ...

🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

«چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را؟»


🌿

Читать полностью…

شعر کوتاه

خوب است که برگشتی
این شعر
جنون کم داشت!

🌿

Читать полностью…
Subscribe to a channel