منتخبی از بهترین اشعار کوتاه و شاه بیتِ غزلهای ناب ✅
نفسی
که با نگاری
گذرد به شادمانی
مفروش لذتش را به
حیات جاودانی...
🌿
لبخند بزن دلبر
لبخند تو شیرین است
دارو به چه کار آید؟
لبخند تو تسکین است ...
🌿
در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم
آید از تربت من بوی وفاداری دل ...
🌿
گفتنی نیست ولی بی تو کماکان در من
نفسی هست دلی هست ولی جانی نیست ...
🌿
سخت است از این حادثه سالم ببرم جان
موی تو و عطر تو و یک کوچه ی بن بست ...
🌿
باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد
حضرت واژه ی «برخاستن» از پا افتاد
کم ، نمکدان تو را هر که نمک خورد ، شکست ؟
باز با زخم سرت ، کعبه ترک خورد ، شکست 🖤
شهادت امام علی علیه السلام رو خدمت دوستان ، تسلیت عرض میکنم
🌿
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
بر حذر باش کف کوچه ی او یخ بسته
نفر قبل که بر جمله ی ما میخندید
از سه نقطه لگن و گردن او بشکسته 😂
🌿
زندگی درد است دارویش فقط لبهای توست
پیشگیری کردن از هرگونه درمان بهتر است
بوسه هایی که من از روی لبانت چیده ام
مزه اش از میوه ی شیرین لبنان بهتر است ...
🌿
عید یعنی وسط اینهمه عیدی دادن
کسی از در برسد بوسه تعارف بکند...
عیدتون مبارک همراهان عزیز کانال شعر کوتاه
با آرزوی سالی خوش و حالی خوش و لب خندان برای تک تک شما دوستان نازنینم . ❤️😘🌷☘
🌿
.
حتی اگر هرگز
بار دیگر تو را نبینم
احتیاج دارم بدانم
جایی
در این شهر کثیفِ ترسناک
در گوشه ای از این جهنمِ سیاه
تو هستی و
مرا دوست داری ...
🌿
بزم شعرم گشته کامل وقت مستی آمده
موقع دیدار یار و میپرستی آمده
سفره ای از ناز در رخسار و چشمان باز کن
وقت مهمانی دلت را با دلم همراز کن
چشم در چشم آمدی غوغا شده در میکده
چه بلایی بر سرم در بازیِ دل آمده
عشق بود و جام لبریز از نگاهی بی قرار
می سپارم تا ابد دل را به دستان نگار ...
🌿
ببندم شال و میپوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر
بشویم هر دو دست بی نمک را ...
🌿
بر گیر شراب طربانگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا
🌿
نمیآید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را ...
🌿
آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعلِ خر است
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن
روی دریا کف نشیند ، قعرِ دریا گوهر است ...
🌿
در هیاهوی این جهان
ای کاش سنگی بودم
بی خستگی
بی ترس
باقی عمرم را
کف رودخانه میخوابیدم ...
🌿
حرف را میشود از حنجره بلعید و نگفت
وای اگر چشم بخواند غمِ ناپیدا را ...
🌿
حلوای لبت را تو اگر خیر نمایی
در بوسه ز لبهای تو آداب ندارم ...
🌿
گر جوابم را نمیگویی جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرینتر است ...
🌿
آخرین مرتبهی عشق اگر سوختن است
پس چرا صبر؟ بسوزانم و خاکستر کن
🌿
بهترین ارثی که پدر برای پسر باقی میگذارد
#ادب است
امام علی (ع)
🌿
گهی بر درد بی درمان بگریم
گهی بر حال بی سامان بخندم ...
🌿
سایهای مانده ز من بی تو که در آینه هم
طرح خاکستریاش گنگترین تصویر است ...
🌿
من کوچه ای بن بست و تاریکم در انتهای شهر بیمهری
احساس تنها ماندن من را ، میدان آزادی نمیفهمد
دلتنگ بودم بچگی هایم ، حالا بزرگم باز دلتنگم
دلتنگ بودن سن و سالی نیست ، شصتی و هفتادی نمیفهمد
وقتی نباشی عید یعنی چه؟ مثل غروب جمعه دلگیرم
تقویم قلبم بی حضور تو شمسی و میلادی نمیفهمد
سیلی نزن آقا معلم جان ، دنیا خودش ما را ادب کرده
مانند آن طفل فقیری که تعریفی از شادی نمیفهمد
نقاش آهو میکشد اما ، صیاد دارد تیر می سازد
صیاد بی رحم است یا نقاش ؟ نقاش صیادی نمیفهمد ...
🌿
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بیتو چون خواهم خفت ...
🌿
چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن
گوش به باران دادن
چای درست کردن
پادشاهِ وقتِ خود بودن ...
🌿
بر شانههای خستهی خود تکیه میکنم
اما به شانهی احدی رو نمیزنم ...
🌿