-
یاد وخاطره و وصیت و تصاویر شهدای مظلوم و بی ادعا آنانی که همیشه خود را بدهکار جامعه میدانستند باری بر دوش جامعه نبودند
میدونی چرا انتقاد فایده نداره!
چون هرکس باید از خودش شروع کنه
کسی که خونه ۵۰متری را ماهی ۴میلیون اجاره میده
از کجا معلوم اگه جای حسن فریدون نشست از اون بهتر باشه
حسن فریدون وقتی مستاجر بود آدم دیگری بود
انتقاد از دیگران خیلی راحته
اما خودسازی کار سختیه
کسی که خونه ۵۰متری را ماهی ۴میلیون اجاره دادی حق نداری انتقاد کنی
خیلی از ما در خانه های لوکس نشستیم و بهترین غذاها را میخوریم
اما انتقاد میکنیم چرا فقر روزافزون است
اما تا دلار و سکه مقداری گرون میشه میریم دلار و سکه می‌خریم تا سود کنیم
و می‌دانیم با این کارمون کمر فقیران بیشتر خرد می شود
T.me/SHohd
شهید........
حاضر.....
کی. غائب و کی حاضر
کی خواب و کی ناظر
T.me/SHOHD
🤕بیماری شدید عصبی داشت
خود و دیگران در رنج و عذاب بودند
به هر پزشکی مراجعه می‌کرد بی‌اثر بود
تا پزشکی حاذق نسخهٔ معجزه گری برایش نوشت،
🧑🎤تا یکماه جز به رنگ سبز نگاه نکن
🔋چون تمکن مالی خوبی داشت. دستور داد رنگ در و دیوار و کلیه اجناس را به رنگ سبز درآوردند
👨🔬یک ماه بعد پزشک او را دید و پرسید وضع بیماری ات چگونه است
پاسخ داد الحمدلله کاملا خوب شدم
فقط نسخه‌ی بسیار پرخرجی بود
پزشک گفت اتفاقا این ارزان‌ترین نسخه‌ای بود که پیچیدم...
👓کافی بود فقط عینک سبز میزدی
🕶👓🕶👓🕶👓🕶👓🕶👓🕶
حالا شده قضیه پیشگیری از کرونا شده
فقط مواظب خودت باش
لازم نيست و نمی‌توان جهان را مهار کرد
T.me/Titr_1
تقدیم به جانبازان بصیر
چشمها زیباترین اهدائی ما خاکیان
آنکه ایثارش چنین ست باشداز افلاکیان
چشمهارا گر دهی چشمان معنا وا شود
راه نزدیک شهادت کی؟چنین زیبا شود
چشم سر باشد حجابی بهر دیدار حبیب
درطریق سالکان چشم دل آمد بی رقیب
چشم سر محدود باشد درحصار رنگ و نور
سالک اما چشم دل دارد به نزدیک وبه دور
رهرو باشدآنکه چشمان جهانی بسته ست
در مسیر عاشقی ازاین کژیها رسته ست
این جهان در نزد سالک مرکبی بهر سفر
هر کسی رهتوشه گیرد عاقبت یابد ظفر
جمع جانبازان ازین ره قدرجان افزوده اند
قدرچشمان را ملائک درشگفتی مانده اند
چشمهاراوا کنید ای صاحبان عقل وهوش
میرسد ازین عزیزان بهرتان هردم سروش
گرشهیدان بهرحق جان را فدائی می‌کنند
تادم مرگ این بصیران جانفشانی می‌کنند
طی نمودند شهرهفتم برگزیدند راه دور
از ره سختی گذشته تا شدند سنگ صبور
سالک آن باشد که باچشم دلش ره میبرد
درطریقت با همه جانش بلارا میخرد
چون ره اعلی گزیدی همت #اعلی طلب
این ستون‌را جنسی از فولاد باید نی حلب
بی‌نصیبی همچو #طوفان گر تو ازین همرهی
چشم ودل را از کژیهای گذشته کن تهی
T.me/SHohd
🌺🌷🌸❤️🌸🌷🌺
تولدت مبارک ای افتخار میهن اسلامی ایران
روزت مبارک باد و هر روز افتخارآفرین تر از روز قبل
نیروی هوایی سپاه را در زمان تو به نیروی هوافضای قدرتمند تبدیل شد
ایران مدیون دلاورمردی های تو و همکاران توست
سپاسگذاریم که مهربان و مقتدر و ساده‌زیست و بی‌ادعا هستی
ایثار و گذشت تو را دیدیم و دوستت داریم
به پاس زحمات بیدریغ و پُر تلاشش انتشار دهید
@shohd
ژن‌ها چگونه احساس برتری می‌کنند؟
یادواره گرامیداشت شهدای غرب کشور بویژه شهدای عملیات آزادسازی بازی‌دراز در حوزه هنری برگزار کردند
همرزمان جامانده این شهدا را هم دعوت کردند...
و من هم به یاد همرزمان شهید و خاطرات زیبای آن دوران در جمع همرزمان حضور یافتم
ردیف های آخر جا برای نشستن نبود
سه ردیف جلو اما خالی بود
تصميم گرفتم در ردیف دوم و سوم بنشینم که دیدم با طناب‌هایی زیبا آن را مجزا کردند
یکی از دوستان برایم جایی کنار خود خالی دید و مرا صدا کرد ردیف پنجم دقیقا پشت سر محمدرضا عارف (ژن برتر) نشستم
تلاوت آیاتی از قرآن کریم شروع شد
اما در این مدت همه‌اش فکرم این بود محمدرضا عارف چند روز جبهه بوده! چه ارتباطی با شهدای بازی‌دراز دارد
که در جایگاه ویژه بنشیند
و رزمندگان و جانبازان و خانواده شهدا پشت سر این شخص خودخواه و متکبر
به محض پایان قرائت قرآن سکوتی بر جلسه حاکم شد
و من برخاستم و فریاد زدم تا این ژن‌های برتر را جای یاران من نشاندید جای من اینجا نیست و جلسه را ترک کردم
T.me/shohd
مراسم تشییع پیکر شهید امیرحسین قربانی بهابادی با حضور آیت‌الله محمدرضا ناصری یزدی نماینده ولی فقیه در استان و محمدعلی طالبی استاندار یزد، سرهنگ رضاپورشمسی فرمانده سپاه الغدیر استان یزد و جمعی از مسئولان استانی و شهرستانی و مردم تفت برگزار و بر روی دستان مردم انقلابی شهرستان تفت تشییع شد.
پس از پایان مراسم تشییع در تفت، پیکر شهید به شهرستان بهاباد انتقال داده شد تا عصر امروز در این شهرستان هم تشییع شود و در جوار مزار دایی شهیدش در گلزار شهدای بهاباد دفن گردد
@shohd
بعد از سخنان زینب ابوطالبی که سروصدای زیادی بین منتقدان ایجاد کرد
بعضی از اصولگراها هم این فیلم از میترا حجار را گذاشتند که آره چرا وقتی میترا حجار همین صحبت‌ها را می‌کرد. واکنش نشان ندادید.
برادر حزبلایی سخنان این دو تا از زمین تا آسمان فرق داره
اون زینب ابوطالبی است و به حجاب و اعتقادات دینی و آموزه‌های اخلاقی آن پایبند است
دیگری میترا حجار است و به اصلاح‌طلب ها اعتماد دارد و پایبندی چندانی به حجاب و ارزش‌های فقهی و اعتبارات اخلاقی در جامعه دینی ندارد
قیاس کردن این دو اشتباه است
نباید از کامیون باربری انتظار داشت با اتومبیل جکوار مسابقه سرعت بگذارد
همچنان که نباید از اتومبیل جکوار انتظار داشت مانند تریلر تحمل بار سنگین داشته باشد
خانم میترا حجار یک بازیگر است
اما خانم زینب ابوطالبی یک شخصیت مذهبی
ایشان هم به خوبی به اشتباه لفظی خود پی برد و آن را اصلاح کرد
درود بر ایشان و مرام و افکارشان
@Titr_1
نوای قلب خودم را شنیده‌ام از تو
غرور اشک خودم را چکیده‌ام از تو
هنوز منتظرم تا به دیده پا بنهی
تمام قلب خودم را تپیده‌ام از تو
ترا چه آمده اینسان ز من هراسانی
فغان ز حادثه‌هایی که دیده‌ام از تو
سرای قلب مرا مونسش توئی تنها
بیا که ناز ترا من خریده‌ام از تو
اگرچه صبر جمیلی برای من کردی
هرآنچه غصه چشیدم چشیده‌ام از تو
برای قلب شکسته، تو مرحمی بازا
به پای عشق تو حتی بریده‌ام از تو
تلاش کشتن من را به دشمنانم نیست
اگر که تا شده قدم، خميده‌ام از تو
برای قد خمیده عصا نمی‌خواهم
چو قطره قطرهٔ شمعی چکیده‌ام از تو
نبوده خصلت من تن به توبه دادن‌ها
اگر به ندبه رسیدم، رسیده‌ام از تو
ز غصه‌ها شده قلبم اگر کنون لبریز
ز خواب رفته پریدم، پریده‌ام از تو
نوای دلشدگان را تو مونسی جانا
اگر که جامه دریدم، دریده‌ام از تو
نبوده شیوهٔ رندی به مکتبم هرگز
اگرچه زخم زبان‌ها شنیده‌ام از تو
تمام دل شده #طوفان که اینچنین سردم
کنون به غربت شب‌ها خزیده‌ام از تو
عباس یزدی #طوفان
@SHERETOFAN
بسيجي را بیشتر به امور نظامي مي‌شناسند و سهمي براي اين نهاد انقلابي در عرصه‌هاي ديگر قائل نمي‌شود. در هفته بسيج یادی کنیم از نخبگان شهيدي كه هر كدام رتبه يك كنكور در رشته‌هاي انتخابي خود بودند.
فرمانده فاتح جبهه‌های بازودراز و اولین فرمانده لشکر10 سیدالشهداء #شهید_محسن_وزوائی در سال 55 به عنوان رتبه يك رشته شيمي وارد دانشگاه صنعتي شريف شد. در تصرف دو پادگان مهم جمشيديه و عشرت‌آباد شهامت بسياري از خود نشان داد. وي بعد از انقلاب در زمره دانشجويان پيرو خط امام، در تسخير لانه جاسوسي نقش ايفا كرد و سخنگوي دانشجويان در ماجراي لانه جاسوسي بود.
#شهيد_احمدرضا_احدي در 6سالگي وارد دبستان شد و مراحل تحصيل ابتدايي و راهنمايي را با معدل‌هاي 19 و 20 گذراند. با شروع جنگ تحميلي همراه خانواده به زادگاه اجدادي‌اش ملاير بازگشت و سرانجام در سال 63 موفق به كسب ديپلم شد.
احمدرضا با رتبه یک کنکور سراسری سال 64 در رشته پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي تهران به ادامه تحصيل پرداخت. بعداز قبولي در دانشگاه همچنان در جبهه‌هاي رشادت حضور داشته و تا لحظه شهادت آرام نگرفت
#ژن‌های_برتر_واقعی
#دانشمندان_مکتب_معرفت
@shohd
{ فردا که بهار، آید
آزاد و رها، هستیم }
نه ظلم و نه زنجیری
در اوج خدا هستیم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
خواننده: هم نوایی، رضا رویگری
شعر: افشین سرفراز
آهنگساز: فریدون خشنود
سال اجرا: ۱۳۵۷
@shohd
فَسَد العالِم فَسَد العالَم
مناظرهٔ منبر و دار ،اُستاد شهريار
📢⛓
منبر از پشت شيشه ي مسجد
چشمش اُفتاد و ديد چوبه ي دار
عصبي گشت و غيضي و غضبي
بانگ بر زد كه اي خيانت كار
تو هم از اهل بيت ما بودي
سخت وحشي شدي و وحشت بار
نرده ي كعبه حرمتش كم بود؟
كه شُدي دار شحنه، شرم بدار
ما سرو كارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنايتت سر و كار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نكرده استغفار
گفت ما نيز خادم شرعيم
صورت اخيار گير، يا اشرار
تو قلم مي زني و ما شمشير
غِلظت از ما قضاوت از سركار
تا نه فتوي دهند منبر و ميز
دار كي مي شود سر و سر دار
هر كجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار مي رسد ناچار
منبري را كه گير و دارش نيست
همه از دور و بر كنند فرار
باز منبر فرو نمي آمد
همچنان بر خر ِ ستيزه سوار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا كه بشنود ديوار
گفت اگر منبر تو منبر بود
كار مردم نمي كشيد به دار
@SHOHD
فَسَد العالِم فَسَد العالَم
مناظرهٔ منبر و دار ،اُستاد شهريار
📢⛓
منبر از پشت شيشه ي مسجد
چشمش اُفتاد و ديد چوبه ي دار
عصبي گشت و غيضي و غضبي
بانگ بر زد كه اي خيانت كار
تو هم از اهل بيت ما بودي
سخت وحشي شدي و وحشت بار
نرده ي كعبه حرمتش كم بود؟
كه شُدي دار شحنه، شرم بدار
ما سرو كارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنايتت سر و كار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نكرده استغفار
گفت ما نيز خادم شرعيم
صورت اخيار گير، يا اشرار
تو قلم مي زني و ما شمشير
غِلظت از ما قضاوت از سركار
تا نه فتوي دهند منبر و ميز
دار كي مي شود سر و سر دار
هر كجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار مي رسد ناچار
منبري را كه گير و دارش نيست
همه از دور و بر كنند فرار
باز منبر فرو نمي آمد
همچنان بر خر ِ ستيزه سوار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا كه بشنود ديوار
گفت اگر منبر تو منبر بود
كار مردم نمي كشيد به دار
@SHOHD
🌕هیچ توضیحی لازم نیست
✳️فقط خداوکیلی ببینید و بگویید
#ژن_برتر این پیرمرد 85 ساله است که از 5 سالگی نابینا بوده
⚒⚒⚒⚒
یا اون عاغازاده بی‌شرف که پدرش سالها نان بیت‌المال را در حلقومش کرده و با پول بیت‌المال در ناز و نعمت بزرگ شده
و با رانت‌خواری و وام‌های کلان بانکی واردات و.... هنوز هم خون مردم را می‌مکند
@shohd
فراز پایانی وصیتنامه
از دوستانم میخواهم در نهادهای انقلابی خدمت کنند و از برادران بسیج میخواهم مرا حلال کنند و با هم مهربان باشندو در کارهای بسیج همیشه آماده باشند تا دشمن نتواند ضرری به مملکت اسلامی ما بزند
من امیدوارم که جناره ام تکه تکه بشود تا در برابر خدا و امام حسین(ع)سرافراز باشم و ان شاء الله تمام شهداء با امام حسین(ع)محشور شوند
و راستی چه حیف است که در روزگار شهادت به مرگ در راه خدا از بین نرویم و به گفته شهید حاج ابراهیم همت : ما در راه خدا مبارزه میکنیم و مبارزه ء ما شکست ندارد چون کشته هم بشویم پیروزیم
(والسلام)
وقتی خونهٔ همسایه آتش میگیره همه اهل محل کمک می‌کنند تا زودتر خسارت جبران بشه و لبخند رضایت همسایه مصیبت دیده را ببینند
وقتی کشوری دچار سانحهٔ بزرگی چون سیل و زلزله و تلفات گسترده می‌شود
قطعاً انتظار داریم مردم کشورهای دوست. کمک کنند
عید سال گذشته که خیلی از مردم کشورمان با سیل دست و پنجه نرم می‌کردند، کشورهای دوست به ویژه لبنان پویشی با عنوان کمک به مردم سیل‌زده ایران راه‌اندازی کرده بودند.
چرا ما برای حمایت از حزب‌الله لبنان پویش راه نیندازیم؟ چرا باید منتظر نهاد و یا سازمانی برای این کار باشیم؟ اگر پویش مردمی باشد مخالفین نمی‌توانند بهانه‌گیری کنند. البته کمک‌های مردمی باید توسط نهادی به عنوان مثال از طریق راه‌اندازی کدهای دستوری از طریق تلفن همراه و یا جمع‌آوری میدانی کمک‌ها باشد
T.me/SHohd
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردى، دلهاى مارا به باطل مايل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش. به راستى كه تو خود بسيار بخشنده‌اى
T.me/SHohd
وقتی سراغ آلبوم خاطرات قدیم رفتم بی اختیار دلتنگ اون مهمانی‌ها شد که با صدق و صفا دور هم جمع می‌شدیم
🍉🥬🥣⚽️☕️🍉
دلتنگ آن زمانم، که گرمی شب نشینی ها سرمای شب های پاییز و زمستان را به فراموشی می سپرد. با اینکه سن زیادی نداشتم، اما علاقه مند به مهمانی ها و دورهمی ها بودم. تعداد ما بچه ها آنقدر زیاد بود که تنها ناراحتی بزرگترها در آن دوره، شلوغ کردن ما بود و دائماً به ما تذکر می دادند
مردها آنچنان گرم بازی های محلی و خانگی می شدند که بار ها چای شان سرد می شد و صدای خنده شان آنقدر بالا می گرفت که توجه ما بچه ها را به خودشان جلب می کرد
خانم ها هم مشغول صحبت و تبادل اطلاعات بودند. آن هایی که سن و سال کمتری داشتند از سخنان و تجربیات بزرگ تر ها در امر آشپزی، بافتنی، فرش بافی، ارتباط با همسر و... استفاده می کردند.
همه چیز عالی بود. با هم می خندیدند، اما نه به هم. نگاه ها تحقیرآمیز نبود، بلکه آکنده از محبت و دوستی بود. چیزی به عنوان حسادت در بینشان دیده نمی شد. صحبتی از رو کم کنی و کینه نبود. در رفتارهایشان خبری از چشم و همچشمی نبود.
یاد اون روزا بخیر
T.me/SHohd
تقدیم به جانبازان بصیر
چشمها زیباترین اهدائی ما خاکیان
آنکه ایثارش چنین ست باشداز افلاکیان
چشمهارا گر دهی چشمان معنا وا شود
راه نزدیک شهادت کی؟چنین زیبا شود
چشم سر باشد حجابی بهر دیدار حبیب
درطریق سالکان چشم دل آمد بی رقیب
چشم سر محدود باشد درحصار رنگ و نور
سالک اما چشم دل دارد به نزدیک وبه دور
رهرو باشدآنکه چشمان جهانی بسته ست
در مسیر عاشقی ازاین کژیها رسته ست
این جهان در نزد سالک مرکبی بهر سفر
هر کسی رهتوشه گیرد عاقبت یابد ظفر
جمع جانبازان ازین ره قدرجان افزوده اند
قدرچشمان را ملائک درشگفتی مانده اند
چشمهاراوا کنید ای صاحبان عقل وهوش
میرسد ازین عزیزان بهرتان هردم سروش
گرشهیدان بهرحق جان را فدائی می‌کنند
تادم مرگ این بصیران جانفشانی می‌کنند
طی نمودند شهرهفتم برگزیدند راه دور
از ره سختی گذشته تا شدند سنگ صبور
سالک آن باشد که باچشم دلش ره میبرد
درطریقت با همه جانش بلارا میخرد
چون ره اعلی گزیدی همت #اعلی طلب
این ستون‌را جنسی از فولاد باید نی حلب
بی‌نصیبی همچو #طوفان گر تو ازین همرهی
چشم ودل را از کژیهای گذشته کن تهی
T.me/SHohd
بیاد مادرم که نگاهش دیگر پشت‌وپناهم نیست
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
جلوه‌های مهر یزدان در رضای مادرست
جز به حق سجده اگر باشد بپای مادرست
تا که جنّت را خدا از رحمت خود آفرید
قطره‌ای از آن زمین آمد صفای مادرست
این جهان را بی‌سبب نسپرده حق دست بشر
اعتماد حق به انسان از برای مادرست
او ترا با شیره‌های جان خود پرورده ست
لحظه‌ای غافل ازو گشتن؟ سزای مادرست
در دلش #طوفان شود آزرده‌خاطر گر شوی
لرزش عرش خدا از ناله‌های مادرست
@sheretofan
ژن‌ها چگونه احساس برتری می‌کنند؟
یادواره گرامیداشت شهدای غرب کشور بویژه شهدای عملیات آزادسازی بازی‌دراز در حوزه هنری برگزار کردند
همرزمان جامانده این شهدا را هم دعوت کردند...
و من هم به یاد همرزمان شهید و خاطرات زیبای آن دوران در جمع همرزمان حضور یافتم
ردیف های آخر جا برای نشستن نبود
سه ردیف جلو اما خالی بود
تصميم گرفتم در ردیف دوم و سوم بنشینم که دیدم با طناب‌هایی زیبا آن را مجزا کردند
یکی از دوستان برایم جایی کنار خود خالی دید و مرا صدا کرد ردیف پنجم دقیقا پشت سر محمدرضا عارف (ژن برتر) نشستم
تلاوت آیاتی از قرآن کریم شروع شد
اما در این مدت همه‌اش فکرم این بود محمدرضا عارف چند روز جبهه بوده! چه ارتباطی با شهدای بازی‌دراز دارد
که در جایگاه ویژه بنشیند
و رزمندگان و جانبازان و خانواده شهدا پشت سر این شخص خودخواه و متکبر
به محض پایان قرائت قرآن سکوتی بر جلسه حاکم شد
و من برخاستم و فریاد زدم تا این ژن‌های برتر را جای یاران من نشاندید جای من اینجا نیست و جلسه را ترک کردم
T.me/shohd
مراسم تشییع پیکر شهید امیرحسین قربانی بهابادی با حضور آیت‌الله محمدرضا ناصری یزدی نماینده ولی فقیه در استان و محمدعلی طالبی استاندار یزد، سرهنگ رضاپورشمسی فرمانده سپاه الغدیر استان یزد و جمعی از مسئولان استانی و شهرستانی و مردم تفت برگزار و بر روی دستان مردم انقلابی شهرستان تفت تشییع شد.
پس از پایان مراسم تشییع در تفت، پیکر شهید به شهرستان بهاباد انتقال داده شد تا عصر امروز در این شهرستان هم تشییع شود و در جوار مزار دایی شهیدش در گلزار شهدای بهاباد دفن گردد
@shohd
اصلاحیه
بولتن نیوز خبر چند دقیقه خود را تکذيب کرد
بولتن نیوز نوشت سردار علی فضلی در سلامت کامل است
@shohd
سردار باقرزاده:
« طی عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد، یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود. معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است. اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود.
خوب، پلاک داشتند، پلاک‌ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آن‌ها با هم پلاک گرفته‌اند. معمولاً این‌ها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند.
اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است.
شهید سید ابراهیم اسماعیل‌زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل‌زاده پسر است، اهل روستای باقر تنگه بابلسر.»
❤️ @shohd ❤️
〰🌷〰🌷〰
باید ای جامانده بر مرگ شقایق گریه کرد
تیره گردیده کنون رنگ حقایق گریه کرد
زیر این رنگین‌کمان باشد بساط دیگری
وای اگر افشا شود نیرنگ لایق! گریه کرد
تا شهيدان نام‌شان تنها اثر دارد و بس
بر ژن برتر! که شد فوق خلایق گریه کرد
یاد آن میثاق خونین جوانان وطن
شد فرامش جملگی براین دقایق گریه کرد
پیرمردانی که از عهد جوانی حاکمند
جملگی در جامعه مانند عایق گریه کرد
وای اگر #طوفان شود فردا بدریای خشن
تیر غیبی می‌زند بر جمع قایق گریه کرد
🌷〰🌷〰🌷
@SHEreTofan
لب به سخن آمده شیرین بیان
ظلمت شب کرده ز مهرش عیان
چیره شده یک‌تنه بر اهرمن
ورد زبان گشته به هر انجمن
شب به خضوع آمده با یک نگاه
جمله جهان گشته به امرش سپاه
عطر بهار از پس سرما وزد
از نفسش یکسره گلشن دمد
عطر بهاری چو وزد بر زمین
سوی یسار آیدو هم بر یمین
چون برسد نوبت امر خدا
توبه کنان نوکر آن کدخدا
یکسره برچیده شود سحرشان
عزم الهی شده بر محوشان
فصل خزان هم که زمستان رود
دشت و دمن جمله گلستان شود
عاقبت از جهل و جنایت جهان
می‌شود آماده به امر نهان
پیک بهار از پس #طوفان رسد
منجی موعود، بهاران رسد
عباس یزدی ٩٨/٨/١۵
شب نهم ربیع الاول
@sheretofan
فَسَد العالِم فَسَد العالَم
مناظرهٔ منبر و دار ،اُستاد شهريار
📢⛓
منبر از پشت شيشه ي مسجد
چشمش اُفتاد و ديد چوبه ي دار
عصبي گشت و غيضي و غضبي
بانگ بر زد كه اي خيانت كار
تو هم از اهل بيت ما بودي
سخت وحشي شدي و وحشت بار
نرده ي كعبه حرمتش كم بود؟
كه شُدي دار شحنه، شرم بدار
ما سرو كارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنايتت سر و كار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نكرده استغفار
گفت ما نيز خادم شرعيم
صورت اخيار گير، يا اشرار
تو قلم مي زني و ما شمشير
غِلظت از ما قضاوت از سركار
تا نه فتوي دهند منبر و ميز
دار كي مي شود سر و سر دار
هر كجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار مي رسد ناچار
منبري را كه گير و دارش نيست
همه از دور و بر كنند فرار
باز منبر فرو نمي آمد
همچنان بر خر ِ ستيزه سوار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا كه بشنود ديوار
گفت اگر منبر تو منبر بود
كار مردم نمي كشيد به دار
@SHOHD
#اعجاز_نماز
گوهرشاد همسر شاهرخ میرزا که به منطقه‌ای وسیعی از ایران حکومت می‌کرد به فکر ساختن مسجدی در کنار بارگاه ملکوتی امام رضا (علیه السلام) افتاد؛ لذا تمام خانه‌ها و زمین‌های اطراف حرم را خریداری کرد.
ساختمان مسجد شروع شد و گوهرشاد هر چند روز یک بار جهت سرکشی به ساختمان،, به محوطه کار می‌آمد و دستورات لازم را به معماران و استادکاران می‌داد.
روزی برای سرکشی ساختمان آمد، باد مختصری وزیدن گرفت، گوشه‌ی چادر خانم به وسیله‌ی باد کنار رفت، یکی از عمله‌ها چهره او را دید و دلباخته آن زن شد.
جرأت اظهار نظر برای او نبود، زیرا بیم آن داشت که او را اعدام کنند، عمله و اظهار عشق به ملکه مملکت!!
دو سه روزی نگذشت که عمله‌ی بیچاره مریض شد او پرستاری جز مادر دردمندش نداشت.
طبیب از علاج او عاجز شده مادر مهربان کنار بستر تنها فرزندش گریه می‌کرد، فرزند چاره‌ای ندید جز اینکه دردش را به مادر اظهار کند. مادر ساده دل و ساده لوح، برای رفع این مشکل به گوهرشاد خانم مراجعه کرده و درد فرزندش را با او در میان گذاشت و گفت:
اگر کاری نکنی تنها پسرم از دستم می‌رود.
گوهرشاد به آن مادر دل سوخته گفت:
چرا این مطلب را زودتر با من در میان نگذاشتی تا بنده از بندگان خدا را از گرفتاری نجات دهم. آنگاه گفت: ای مادر به خانه برو و سلام مرا به فرزندت برسات و بگو من حاضرم با تو ازدواج کنم، ولی شرطی را باید من رعایت کنم و شرطی را تو باید رعایت کنی. اما شرطی که من باید رعایت کنم جدایی از شاهرخ میرزا است، اما شرطی که تو باید مراعات کنی پرداختن مهریّه به من است و آن مهریه این است که چهل شبانه روز در محراب زیر گنبد مسجد نماز بخوانی.
مادر به خانه برگشت و تمام مسائل را با پسر خود در میان گذاشت، پسر از شدت تعجب خیره شد و از این خبر آن چنان شادمان شد که به زودی از بستر رنج برخاست و با کمال اشتیاق قبول کرد که این مهریه را انجام دهد و پیش خود گفت:
چهل روز که چیزی نیست اگر چند سال به من پیشنهاد می‌شد حاضر به اجرای آن بودم. در هر صورت به محراب مسجد رفت و چهل شبانه روز در آنجا نماز خواند به این امید که به وصال گوهرشاد برود. ولی به تدریج علاقه‌اش به گوهرشاد از بین رفت و به عشق الهی گرفتار گردید. پس از چهل شبانه روز نماینده گوهرشاد به محراب عبادت آمد تا مژده وصل را به او بدهد ولی متوجه شد که حال او تغییر کرده و اثری از علاقه و عشق به گوهرشاد در او نیست، نماینده گوهرشاد به او گفت:
من از طرف خانم آمده‌ام.
گفت: به خانم بگو من روز اول عاشق تو بودم ولی الآن دیگر عاشق تو نیستم بلکه عاشق خدا شده‌ام.
راستی عجیب است، راهنمایی آن زن بزرگوار را ببینید که برای علاج هوای نفس چه نسخه‌ای می‌دهد و اثر نماز را ببینید که با اینکه در اول کار از راه حقیقی دور بود ولی عاقبت هدایت یافت .[۱]
لطیف راشدی سرود شکفتن، ص ۲۸
[۱]. عرفان اسلامی، ج ۵.
🌙〰 @shohd
امام باقر علیه السلام :
هر وقت منتظرش بودید از سمتی بيايد و از سمت دیگری آمد. او را انکار نکنید
@SHOHD