sin_graphy1 | Unsorted

Telegram-канал sin_graphy1 - امام زمانی ها | masaf

-

•🕊• هـدف کانال تــرویج فـرهــنگ مهـدویـت •🌱‌• شروع ما خرداد ۹۹ ‌•✨• دعوت مهدی فاطمه هستــے پس لف نده🌈 •🌻• کپی مطالب با ذکــر صلوات آزاد ☺✌️

Subscribe to a channel

امام زمانی ها | masaf

دست شما درد نکنه ادمینsh خیلی زحمت کشیدید بابت ارسال پیام ها🙏
آجرکم الله

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

دلتون شکست
اخ من فدای نوکرای ارباب
فدای دل شکستتون
منننن غلام نوکرااتم عاشق کربلااتم😭😭💔

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

خدایا؛ به حق ناله‌های‌عمه جان زینب ظهور امام زمانمون رو سریع و سریعتر بگردان...

خدایا به حق رقیه امام حسین علیه السلام رهبر عظیم الشأن مارو سالم و سلامت تا ظهور مهدی فاطمه نگهدار...♥️

خدایا به حق دستای‌کوچیک‌رقیه‌سه‌ساله...
این بیماری منحوس کرونا را از سراسر جهان محو و ناپدید بگردان...
اعضای کانال هم حاجت روا بشن
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد...


#التماس دعای شهادت 🖤

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

داداشم با پیرهنم میخواد من و کفن کنه...
دیگه وقتِ رفتم رسیده بابا، مگه نه!؟😭💔
صدا‌‌زد‌:دختر‌ساڪت‌شو!!!😠
چقدر‌گریه‌میڪنی..😡
حوصله‌مو‌سر‌بردی!!
بس‌ڪن‌بچه!!
صدای‌ناله‌‌سه‌ساله‌بلند‌تر‌شد😭💔
ملعون‌رو‌اسب‌نشسته‌بود...
راوی‌میگه:‌
‌سہ‌سالہ‌توی‌‌محمل‌هی‌گریه‌میڪرد...
بابامو‌میخوام..😭
باباییم‌رو‌میخوام...💔
بابام‌ڪجاست..!؟
بی‌ادب..
بی‌تربیت...
بی‌حیا‌عصبانی‌شد...
اومد‌دست‌کرد‌توی‌محمل😭
آخ‌خدا...
سه‌ساله‌حسین‌رو‌از‌بالای‌محمل‌پرت‌کرد‌پایین💔
ظاهرا این اتفاق شبانه افتاد‌،
کسی‌خبردار‌نشده...
ڪاروان‌رفت...
سه‌ساله‌موندتوی‌بیابون💔😭
یوقت‌بهوش‌اومد..
نگاه‌ڪرد‌دید‌هرطرف‌نگاه‌میڪنه‌صحراست...
شروع‌کرد‌به‌لرزیدن...
خبر‌رسید‌به‌گوش‌عمه‌زینب(س)...
از‌بالای‌محمل‌خودش‌رو‌انداخت‌پایین
سراسیمه‌توی‌این‌بیابون‌صدا‌میزد:
عزیز‌برادرم...
رقیه‌جانم...

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨

🌷رمان محتوایی ناب😍👌
🌷 #هــــــــرچـــــــےٺـــــــــوبخواے

🌷 قسمت #صد_ونوزده

علی بلند شد و سلام کرد،بعد دوباره نشست و خودشو با پسرش،امیررضا که پنج ماهش بود،سرگرم کرد...
محمد هم همونجوری نشسته خیلی سرد سلام کرد.
من از رفتار علی و محمد ناراحت شدم...😒😒
وحید یه کم نگاهشون کرد،بعد بالبخند به من نگاه کرد.رفت پیش علی و بامهربانی امیررضا رو بغل کرد و باهاش صحبت میکرد...
بعد امیررضا رو به مامان داد و دوباره جلوی علی ایستاد.بامهربانی بلندش کرد و بغلش کرد.آروم چیزی تو گوش علی گفت که علی هم وحید رو بغل کرد...🤗
مدتی گذشت.وحید از علی جدا شد و جلوی محمد ایستاد.محمد به وحید نگاه هم نمیکرد.
وحید با شوخی بهش گفت:
_قبلنا پسر خوبی بودی.😄
بالبخند گفتم:
_از وقتی چاق شده اخلاقش هم بد شده.😁

همه خندیدن...😀😬😄😃😂
وحید،محمد هم بلند کرد و بغلش کرد.با محمد هم آروم حرف میزد.خیلی صحبت کرد.بالاخره محمد هم لبخند غمگینی زد و بغلش کرد...
وحید واقعا مرد خیلی خوبیه....
هرکس دیگه ای بود و اونجوری سرد باهاش رفتار میکردن،جور دیگه ای برخورد میکرد.
اون شب هم به شوخی گذشت.
دوباره همه زیاد میومدن خونه بابا. دورهمی های هفتگی ما برقرار شد و با شوخی های من و وحید و محمد فضای شادی تو مهمانی هامون بود...😃😁
بالاخره بعد شش ماه خنده های وحید واقعی شده بود.منم از خوشحالی وحید، خوشحال بودم. ☺️😍
چهار ماه گذشت...
ما هنوز خونه بابا زندگی میکردیم.یه شب وقتی وحید از سرکار اومد مثل همیشه من و فاطمه سادات رفتیم استقبالش.وقتی دیدمش فهمیدم میخواد بره مأموریت.اینجور مواقع نگاهش معلوم بود.😣
بعد از شام با فاطمه سادات بازی میکرد. منم آشپزخونه رو مرتب میکردم.یک ماه دیگه فاطمه سادات دو سالش میشد.
وحید اومد تو آشپزخونه،روی صندلی نشست. نگاهش کردم.لبخند زد.اینجور مواقع بعدش میخواست بگه مأموریت طولانی میخواد بره.
نشستم رو به روش.بالبخند طوری نگاهش کردم که یعنی منتظرم،زودتر بگو.😊
بالبخند گفت:
_میدونی دیگه،چی بگم.😅
گفتم:
_خب..😊
-شش ماهه ست..ممکنه بیشتر هم بشه.😊
دلم گرفت.شش ماه؟!! 😧😥به گلدون روی میز نگاه کرد و گفت:
_اصلا نمیتونم باهات تماس بگیرم.😒
تعجب کردم.😟مأموریت هایی داشت که مثلا ده روز یکبار یا دو هفته یکبار تماس میگرفت ولی اینکه اصلا تماس نگیره، اونم شش ماه.داشتم با خودم فکر میکردم، نگاهش کردم....
احساس کردم وحید یه جوری شده،مثل همیشه نیست.وقتی دید ساکتم به من نگاه کرد.وقتی چشمم به چشمش افتاد اشکهام جاری شد.😢 چشمهای وحید هم پر اشک شد.😢سریع بلند شد،رفت تو اتاق.منم به رفتنش نگاه میکردم. سرمو گذاشتم روی میز و گریه میکردم...😭
خدایا یعنی وقتش شده؟..🕊
وقت رفتن وحید؟..🕊
وقت دوباره تنها شدن من؟....🕊
خدایا #تو که هستی.پس #تنهایی معنی نداره.
✨*هر چی تو بخوای*✨ کمکم کن.

اشکهامو پاک کردم...
رفتم تو اتاق.وحید روی تخت دراز کشیده بود و به سقف نگاه میکرد.گفتم:
_کجایی؟😢
بدون اینکه به من نگاه کنه گفت:
_تاحالا سابقه نداشت برای مأموریت من گریه کنی!😒
گفتم:
_من چی؟..کی نوبت من میشه؟😢

-تا حالا سابقه نداشت مانعم بشی!🙁
-تا حالا سابقه نداشت بری مأموریت و بخوای که دیگه برنگردی.😣😢

با تعجب نگاهم کرد...😟بالبخند نگاهش کردم.گفتم:
_الان هم مانعت نمیشم.همیشه دعا میکنم عاقبت به خیر بشی.شهادت آرزوی منم هست.برای منم دعا کن.😢👣

رفتم تو هال...
روی مبل نشستم و فکر میکردم.به همه چیز فکر میکردم و به هیچ چیز فکر نمیکردم.
-کجایی؟😊
سرمو برگردوندم،دیدم کنارم نشسته.مثل همیشه بخاطر احترام خواستم بلند بشم،دستشو گذاشت روی پام و گفت:
_نمیخوام بهم احترام بذاری.تو این سه سال هزار بار بهت گفتم.😍
با شوخی گفت:
_زن حرف گوش کنی نیستی ها.😁
بالبخند گفتم:
_ولی زن باهوشی هستم.😌☝️
-باهوش بودن همیشه هم خوب نیست. بیشتر اذیت میشی.😊
چشمهاش پر اشک شد.گفت:
_زهرا..من خیلی دوست دارم...ولی باید برم.😢
-کی مجبورت میکنه؟😢
-همونی که عشق تو رو بهم داده.💖✨

خیالم راحت شد که عشق من مانع انجام وظیفه ش نمیشه...احساس کردم خیلی بیشتر از قبل دوستش دارم.😍

میخواستم بهش بگم خیلی دوسش دارم☺️ ولی ترسیدم که...


ادامه دارد..



🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم

══════°✦ ❃ ✦°════
‌ᷝᷡᷝᷝᷝᷞ✎Join∞🦋∞↷
♥️⃟🕊『 @Sin_graphy1

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

اینم کتابشون و زندگی نامشون برا اونایی که گفتن 👆

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

در پاسخ این پیام نوشت:

میشه چند تا کلیپ از این شهید یا متن بزارید کانال من بهشون علاقه مند شدم🥺
مصاحبه هم خیلی خوب بود ممنون🥺

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

در پاسخ این پیام نوشت:

خیلی ممنون از مصاحبه واقعا به من یه تلنگری خورد خیلی ممنون واقعا 🦋❤️
امید وارم بازم با متحول شده ها مصاحبه کنید

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

اینم یه کلیپ از شهید جهاد 😊🚶‍♀

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

خواهش میکنم ممنون از شما و کانال خوبتون یاعلی

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

بعد مصاحبه کتابشو میدم با زندگی نامه بزارن کانال
و در مورد معجزه هم خود وجود شهید تو زندگیم بزرگ ترین معجزه بود

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

در پاسخ این پیام نوشت:

ایا شما معجزه ای از شهید جهادمغنیه دیده اید و لطفا یه کتاب درباره ی ایشون معرفی کنید

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

چله حدیث کسا یا زیارت عاشورا بگیرید و از اونا بخایید کمکتون کنه
و یه نکته مهم اینا هر چقدر زمین خوردید باز هم توبه کنید اصلا ناامید نشید

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

من خودم یک کش نازک رو به دستم میبستم و محکم میگرفتم ول میکردم
دستم میسوختــ و کلا فکر گناه از ذهنم میرفت

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

بزرگوار این گناه یک غول بزرگه که باید زمینش بزنید

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

التماس دعا از همه عزیزان😭

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
عالی بود😭😭😭😭😭😭💔

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

یه‌مرتبه‌رسید...
دید‌یه‌خانمی‌نشسته‌،سر‌سه‌ساله‌رو‌دامنش
داره‌نوازش‌میڪنه...
_عزیز‌دل‌ِ‌مادر‌نترس💔
حضرت‌زینب‌تعجب‌کرد...
خانم‌جان‌شما‌ڪی‌هستید؟
زینب‌جان‌حق‌داری‌مادرتو‌نشناسی😭
منم‌زهرا....💔😭

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

حالا گوش کن
زبان حااااال
ااخ
به جایِ عروسک این باااار، برا من عصا بیار💔
دخترِ شامی میگه: افتادم از پاااا، مگه نه!؟😭
ااخ باباااا تویِ خواب، خودت بهم گفتی خیلی زود میآاای
قول دادی که من و می بری از اینجا، مگه نه!؟
من مثل قطره ام و تو مثل دریا، مگه نه!؟
باید این قطره کنه دریا رو پیداااا، مگه نه!؟😭😭
اینجا بازارش مثلِ کوچه هایِ مدینه بود...
صورتم درست شده شبیه زهرا، مگه نه!؟💔
رویِ نیزه فهمیدم چرا عمو چشماشُ بست💔
قصه ی گوشواره امُ گفتی به سقا، مگه نه!؟😭

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

انجام شد اونایی که خوب بودن جهت معرفی این شهید ریپ کردم 🌺🚶‍♀

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

ریپ میزنم از کانال کسی خاست استفاده کنه🌺🚶‍♀

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

خوش حالم که مصاحبه مفید بود براتون 🦋بله یه مصاحبه دیگه داریم به یه دختری که توی ایام فاطمیه حضرت زهرا دستشو گرفته🥺😍❤️
از ایشون هم دعوت میکنم بیان

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

توصییه یکــے از ممبرای گل کانال به اونایی که گفتن نمیتونن گناه ها رو ترک کنن

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

🌱ملکا ذکرتوگوییم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره تو راهنمایی 🌾
توکلت علی الله

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

خوب بزرگوار خیلی ممنون وقتتون رو در اختیار ما گزاشتید تشکر فراوان از شما

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

ارسالی بعدی از چت ناشناس

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

این توبه ها زمینه رشد روح انسان هست 😌👊

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

یا یه قسمت از بدنم رو کمی میسوزوندم و به خودم میامدم

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

خیلی از شیعه های مرتکب این گناه هستن متاسفانه ولی باید شکستش بدی
بعد هر گناه که کردی حتما از خدا عذر خواهی کن این خودش خیلی کمک میکنه خیلی

Читать полностью…

امام زمانی ها | masaf

ارسالی یکی از ممبرا تو چت ناشناس

Читать полностью…
Subscribe to a channel