کانال شعر شخصی گاه وقتی نقد اشعار شاعران «مجموعه لری و فارسی» گاه وقتی متن در مورد لرسونَل «لرستانات» بختیاری، جنوبی، فیلی ادمین @Zccbm
ار بدونم که تو گهریم بغلت جون بکِنم
جر ایر گهرس مو هلم تیره برنو بخورم
اگر بدانم می گذاری در آغوشت جان بدهم
به وقت جنگ خودم را جلوی تیر برنو می اندازم
#سجادکیانی
هیچگاه پرسشی؛ اینگونه به جای نام؛ بر ننشسته؛؛؛ مال حالو کجا؛!! یا همان حشره ریز لاک پشتی شکل ؛ با دو پر زیبا ؛ چو زره پوش زربفت،؛ ضد آفات ؛ کفش دوزک ؟ کسی هست این پرسش نام را ؛ پاسخی در خور دهد ؛ وجه تسمیه! این ریز پرنده را بر دست می گرفتیم در همان کودکی؛ و می پرسیدمش مال حالو۱ کجا؛ ؛ و خود پاسخگو می شدیم با آهنگ که ؛؛پشت خرموجا۲؛؛؛ اگر این را پاسخ دهید گویی همه دشواری های هستی شناسی دوران کودکی مرا پاسخ داده آید ؛. شوخ وشانه هم باشد ؛ پذیرایم؛
؛ اما باز پرسش؛ از نام. وچرایی آن ؛ همچنان باقی است؛ وپاسخ هم ؛ دشوار می نمایاند ؛ گر چه همه نام ها ؛ من درآوردی باشد؛ و ریشه در باوری! یا پنداشتی خرافی ؛؛ با این همه این پرسش تنها از منظر ریشه واژگان اگر بود؛ باز. گسترش این نام گزاری؛ جای سخن دارد ؛ این یک نمونه به خود شناخته بود ؛؛یک مثال آوری به جا بود ؛ که اگر مصداقی اش نبود صد من. نگارش در پی داشت تا آن را آنگونه که باید در یابیم ؛ چو گمان می بریم آنچه ساده در می یابیم ارجی ندارد و آنچه دیرباب می نماید از دیر باز چو ساده کردیم چیزی قابل اعتنا نیست ؛ پس از نقش واژگان! در پردازش مباحث فلسفی؛ به معنای حقیقی؛؛ یا گاه مجازی ؛ که گاه چقدر می تواند رهگشاه باشد و چه بسیار هنگام هم رهزن؛ چو اگر در برگردان یا ترجمه ؛ تحت الفظی باشد؛ وکسی در نیابد. منظومه معنایی و نقل به معنا را؛ ؛ اگر هم ؛ بدون اشاره به مسما ؛ این بگوییم ؛ بی گمان نشان خانه ؛ دایی را می دهد ؛ کاربست؛ واژگان بسیاری هنگام این است ؛ اما اینجا چون ساده به نظر می آید گویی پرسشی پیش وپا افتاده است؛ در صورتی ؛ که اگر بگویم ماهیت؛ یا وجود کفشدوزک. چیست؛ ؛ شما بسا دنبال پینه دوز و کفش دوز بروید،. ؛ یا خانه دایی را پی بگیری؛ عمری دراز ؛. ؛؛؛ به هر روی اگر نام جناب کفشدوزکـ ،-مال حالو کجا - در میان نبود هیچگاه این مفهوم پیچیده فلسفی با رویکرد های گونه گون آن که ؛ بسیار دشوار و دیریاب است ؛اینگونه آسان نمی نمود ؛؛
#هوشیار_حیدری
۱ـ حالو: در مینجایی ولکی به معنای دایی است
۲ـ خرموجا؛: خرمن جای ؛
ــــــــــــــــــ
خرموجا
تحلیل زبانشناختی و فرهنگی یک جملهی کودکانه در زبان لکی و مینجایی و جنوبی و بختیاری
نویسنده :محبوبه زیدی
در جهان بیقرار امروز که زبانها یکی پس از دیگری قربانی یکدستی فرهنگی و رسانه ای میشوند هر اشاره ای به واژگان مهجور و گویشهای بومی چون چراغی در تاریکی است در همین راستا طرح جمله کودکانه مال حالو کجا توسط اقای هوشیار حیدری نقطه آغازی شد برای تاملی عمیق تر در لایه های زبانی،،، عاطفی و فرهنگی واژگانی که ساده می نمایند اما بار هستی شناختی سنگینی بر دوش دارند
این مقاله با الهام از آن گفت و گوی کوتاه اما بنیادین شکل گرفت تلاشی برای کندوکاو در عمق معناهایی که اغلب بیصدا از میانمان عبور میکنند بر خود لازم میدانم که از جناب هوشیار حیدری بابت توجه دقیق و نگاه دغدغه مندشان به زبان کودک زبان خاطره،،، و زبان بومی سپاسگزاری کنم بی تردید بدون طرح این جمله به ظاهر ساده فرصتی برای این واکاوی فراهم نمی آمد
اکنون با نگاهی زبان شناسانه و فرهنگی میکوشم به پشت خرموجا سفر کنم همان جایی که شاید هنوز حالو نشسته باشد و واژه ها دست کودک را گرفته باشند تا از تنهایی جهان بگذرند...
جملهی کودکانهی مال حالو کجا پرسشی ساده اما سرشار از معناست زبانی که در دل خود نسبت خانوادگی مکان دلتنگی و خیال را درآمیخته است این نوشتار میکوشد تا با رویکرد زبانشناسی فرهنگی و شناختی لایههای معنایی این جملهی کوتاه را در بستر خاطرات روستایی واژگان بومی و پیوند کودک با جهان اطرافش بررسی کند واژگانی چون حالو و خرموجا حامل بارهای عاطفی تاریخی و فرهنگیاند که در زبان معیار ناپدید میشوند در این میان حضور کفشدوزک بهعنوان پیامرسانی کودکانه جهان را به حشرهای واگذار میکند که تنها واسطه نیست بلکه بخشی از زبان کودک است
۱_ مقدمه زبان کودک خانهی دلتنگی
در بسیاری از فرهنگهای بومی زبان تنها ابزار ارتباط نیست بلکه شیوهای از بودن در جهان است کودک روستایی بهویژه در بسترهای زبان بومی را نه در کلاس درس بلکه از آغوش مادر حیاط خانه صدای باد در خرمَن و بازی با حشرات میآموزد،،، یکی از این بازیها گفتوگوی کودک با کفشدوزک است گفتوگویی که به ظاهر ساده اما در بنیاد نوعی تعامل استعاری با جهان و جایگاه خود در آن است...
مال حالو کجا
پشت خرموجا
پرسشی که کودک از حشرهای بیکلام میپرسد،،، ناگهان جهانی را در ذهن او فرا میخواند داییای که نیست خرموجایی که دور است و خاطرهای که با زبان شکل میگیرد...
۲ _زبان بهمثابه خانهی هستی
هایدگر در سخن مشهور خود میگوید
زبان خانهی هستی است انسان در این خانه ساکن است،،،
برگردان :
مژه بر هم نمیزنم تا مبادا پر بکشد پروانه ای که روی دستم نشست. چه باید کرد تحمل و توان دوری از تو در من نیست ، و تو ای عزیزترین چه سخت است گفتنش که کسی را ندارم ...پس بمان.
تاته رهدار
/channel/skeyani
#چل_سرو_لری
1_تاکی میشینی پاساره دیوار
مویی خدایا بون سی مه وِ هار
2_کینووه دارم وَر تش و تاوه
گُروَنه میله تی رونه کاوه
3_ای ره که میری شیش مغاره
روزش کِرو پی شو بی اساره
4_ایسه که دوسم وِم میله ناره
هرجا که میرم غم وم میواره
5_دسگیرونت وَن قالیه وِ دار
رو سر بزه وش وِ سونه تمدار
6_کل می زنه یار مین گل گله زار
خن د لو چشمه ها میکه تیمار
7_خووه دوسه که عیوت بپوشه
چی قومه وا تو خینش بجوشه
8_خووه او دوسه سی تو بمیره
کی دوسه هرکه حرفش چی تیره
9_دوسه خووه هی بووه دِ رونت
چی گل بپیچه عطرش د حونت
10_دونم که خیلی هایی و تنگم
هرجا که رووم بی تو می لنگم
11_گشتل و نفتو دوگن د بارن
ولگرد و موسل هردو بی عارن
12_وا دوشمه لج کو نه وا هوادار
همساته جونم ایقه نِه آزار
13_ فالت نوشته بختت بیاره
هرجا که میری گل گله زاره
14_اسفن زه وِقیم مل مل یهاره
کس جو نموره ار که نواره
15_سی چی تو نیسی د فکر حونه
ملیچه لیزش میره د لونه
16_هرچن که وِ سر کاله تو جنگه
خت دونی که سیِ پایا تو تنگه
17_هم نرمی چی گل هم تش وریقی
هم تیزه دَرّ ت چی در ملیقی
18_گپ هرکه ناره رووه بسونه
جا بی گپو کل مین قورسونه
19_وا یا علی یه ور میسی وا راس
کم بو مریضم کینون بکو آس
20_تژگایه داری داعم بلیزه
روزه نیینم کور و کلیزه
21_چش وِ ره بییم تا تو بیایی
شکر خدا وِ موقه اومایی
22_ماه گرمه میری و شهر دزپیل
خرموه ناره زنگول و پاتیل
23_دونم که دلت نی دِ ایچه رویی
اما د ایچه هم جو و لویی
24_چش و ره نیسی رو و می سرده
آو جو که ردبی کی ور میگرده
25_جونم بفرما بنشی و بالا
چش و ره تونم مه د زی ویلا
26_هرچین و موقه کردم مهیا
بوسونه خووه زی بووه آلا
27_تاچش میینه گل گله زاره
گله و گله نقش نگاره
28_نفری د باری برمونه حردی
دردی بییری که ور نگردی
29_ار که تو هیسی د هوز آرش
سی چی تا کمو مینی میکی غش
30_ای ره که میری لش ها و ری لش
میریزه ناحق خین سیاوش
31_هرجا که میری کالت خو ورکش
ره هل نرویی تا نِفتی د تش
32_هرگز نکو دل خوش وی زمونه
واکس نمن که وا تو بمونه
33_حرفه میاره تا حرفه بوره
کی هرچی چولو گت هی اُ طوره
34_هاسم که بووم همسا اساره
جایه که بینم زل وم دیاره
35_حرفت زُ ره و دل نرمه داری
آه توسرده دس گرمه داری
36_طُم داره حرفت سیلت خماره
هرکس تُن داره بختش بیاره
37_اسپی کو پوشی جومه چلوارش
تا کرده سی عید جومه گلدارش
38_زندونه دنیا سی اهل تقوا
خویی نمینه هرگز د دنیا
39_دنیا چیه نی کل قیل و قاله
گِل دی گرو دش اُ دی و گاله
40_بیتی بو که خیلی و دلم با
یا دسم بییر بورم و بالا
#محمدعلی_ساکی
/channel/skeyani
*(کَبک وتیر و تُرنه)
#قدرت_اله_جلیل_پیران
مقدمه ای بر اثر کوگ خوشخون به آهنگ سازی فرهنگ تیرگیر با صدای آ رضا صالحی بر روی اشعاری از آقای ربیع فرهمند با موسیقی و تنظیم یوسف خورشیدی در باب حفاظت محیطزیست پرنده زیبای کبک به عنوان المان زیبای پرندگان زاگرس
🍃آنگاه که به سیاهی سرازیر شده در دو سمت صورتِ کبک می نگریم بی شک جذبه ی معصومیتِ زیبای آن است که انسانِ جسور را رام و منع از شلیک به آن می کند و در مصداقِ انسانی هم وقتی رخ به رخِ یک بانوی اصیلِ بختیاری بشویم،
تُرنه های غلطیده در دو سمتِ صورتِ وی هستند که حجابی از حیا در برابر دیده ی دیگران ایجاد و دیوانی از زیبایی را در نگاه او نگارش می کنند که حرمتش را تا آسمانها بالا برده و آن می شود که از قدیم در غضبناک ترین لحظات یا خشن ترین منازعات، ترنه ی بانویی، آتشفشان خشم ها و دریایِ غضب را آرام و شرم را بجای آنها می نشاند.
🍃پای از دشت بر دامنه ی ریگ، کلار، سبز کوه، دنا، سبلان و... به بالا که بگذاریم، سکوتی در وجودِ ما جایگزینِ هیاهو می شود که ناخود آگاه وَهم آور و گاه ترسناک نیز می شود. کمی از دامنه ها که به سمت بالا برویم، ناگهان بریده بریده، صدای مستانه ی موزونی به گوش می رسد که وَهم را مسخ، گوش را مست، دل را به وجد و چشم را جویایِ صاحب آن می کند.
فاخر می خواند، مخفی ست ولی ظاهر می خواند و چنان در میان صخره ها تلاطم ایجاد می نماید که انسانِ وهم زده از سکوت را از خود بیخود، مسحور و مقهورِ عظمتِ نهفته در صدایش می کند. در طول اعصار گذشته چنان خواند و بی قلم بر لوحِ ذهنِ اجدادِ ما نوشت که در میان اهالیِ دشت و کوهستان مبنای تمثیل در عاشقانه ها، ترانه ها، دلرنجه ها، واگویه ها و نواها شد.
🍃آری آن قهقهه و چهچهه ها که از مازه تا مازه به گوش می رسند و با هر برخورد به صخره ها، سختیِ سنگ را همچون موم نرم و زبری آن را لطیف می کند، از حلقوم خارق العاده ی یکی از مخلوقات خدا به نام کبک بیرون می زند که قرمزیِ منقارش، عُشاق را به یاد سرخی لبِ دلدار انداخته و سیاهی چشم، نگاه عاشقانه ی دلبر را تداعی می کند.
🍃طبیعت مملو از اصالت است و بی شک اصیل ترین کلمات، رنگها، نقش ها، اقتباس ها، ترسیم ها و تصویرها آنهایی هستند که ریشه در طبیعت داشته و از آن الهام گرفته باشند.
🍃زاگرس( لرستانات) مهدِ طبیعت کهن و مامنِ تمدنِِ ریشه دارِ است و هنوز هم اُبهت، قدمت و اصالت خود را حفظ و با اینکه در تلاطم روزگار زخم ها خورد، خشم ها دید و ضرب ها چشید، همچنان پابرجاست.
عشایر، از الوار همنشینانِ قدیمِ طبیعت زاگرس هستند که ریشه در تار و پود آن دوانده و رگ و خون و پی و استخوانِ فرهنگِ خود را به آب، علف، پرنده و چرنده ی آن گره زدند تا در مسیر باد و توفان ها ریشه کن نشده و ملعبه ی خشمِ باد و رقصِ نسیم نشوند.
🍃کبک، این پرنده ی زیبا، با آن صدای بی مانند، یکی از دیرینه های اقتباسی لر تباران ، و خصوصا لر های بزرگ است که عشق و دلدادگی میان عاشق و معشوق را با صدا و رُخسارِ آن پیوند ها داده و در وصال ها و فراق ها از زبانش به زبان خود و یارِخویش خواندند و خندیدند و گریستند.
🍃کبک خوش صداست و یار هم خوش صداست، کبک زیباست و یار هم در نگاه یار زیباست و چون زیباست، مردِ عاشق را ناخودآگاه به یاد یارش که در خانه است یا در فراق است یا رخت از جهان بر بسته می اندازد. این شباهت و قرابت مابین کبک و یار، در تقابلِ صیاد و کبک که یکی سخت و زمخت و سلاح به دست است و آن دیگری زیبا و خوش صدا و بی آزار، تراژدی تلخی می سازد که گاه از میانِ آن الفتی متولد می شود که دستِ صیاد را برای رفتن به سمت ماشه به لرزه می اندازد، چون نگاره ی یار و صدای مهربانِ دلدارش را در وجودِ نحیف و زیبای کبک می بیند و این الفت مانع از سلبِ حیاب از این خوشخوانِ خرامانِ مستِ بی نظیر می گردد و گاه قهر بر مهر غلبه و ماشه چکانده می شود.
🍃در میانِ زاگرس نشینان، خصوصاً لرهای بزرگ زنان بر پایه ی اقتباسی اصیل از طبیعت، سیاهی زیبای دو سمتِ صورتِ کبک را الگویی نجیب برای زلفانِ خود انتخاب و آنچنان که قرن هاست، گیسوهای خود را با نام (تُرنه) در دو طرفِ صورت به سمت پایین می بافند که زیبایی دو چندانی همچون کبک های محجوب پیدا و نقشِ خود را بر دل یار برای همیشه ماندگار می کنند.
🍃تاریخ نشان داده که این اقتباسِ اصیل به قدری درست است که علی رغم گذشت قرنها و اخم ها، هنوز یکی از اصیل ترین رسومِ جلوه گری انسانی است.
🍃آری جان برادر، اصالتِ ترنه ی زن، مادر، دختر و خواهرِ ما برگرفته از زیبایی و اصالتِ طبیعیِ کبکِ است که گاه و بیگاه مورد هجوم نادانی و طمع ورزی هایی می شود که با چکاندن ماشه، ختمی بر خطوط سیاه زیبای گونه های آن، که الگوی طبیعی زلفان گرانسنگ دختران و مادران و خواهران ما در دامنه های زاگرس است، می شوند.
/channel/skeyani
ملوسم ترنه بورم تیه کالم
کلو اوویدمه هی سیت اِنالم
خدا تون کرده جورِ پنجِ افتو
که چی برفی مو او واوم بپالم
#سجاد_کیانی
/channel/skeyani
وه دنیان پا برم ول ای کنم سیت
شل ایواوم خومه شل ای کنم سیت
ایر خار یایه هُمسا تو وِنه بار
مو خاراش ای کِنم گل ای کُنم سیت
دلا مردم اَون کوه یا اَون بَرد
مو بَردا کوهنه هم دل ای کنم سیت
دلِ زرده و رُسه چی پیامبر
کلو وُ عاشق و خل ای کنم سیت
اِهای نشمینه نازار دودر لر
یه آسارهنه شو زل ای کنم سیت
بیا دنیا وه هُمتیت ری تروزی
وه دنیا پا برم ول ای کنم سیت
#سجاد_کیانی
/channel/skeyani
شعرهای لری دهه هفتاد وانومنؽگار
#زینب_صالحپور
را برای اولین بار در کانال شعر لری منتشر خواهیم کرد
آستاره ت من آسمون یه شو گذر کرد
سر کشی من دل مو عشقه خور کرد
تا ویدم به خوم بیام ای دل غافل
همه چین واخوس بورد تیامه تر کرد
همه شعرهای لری خانم دکتر صالحپور را
اینجا بخونید⬇️
/channel/skeyani
#بانده
غزل لری جنوبی از وانومنؽگار
#محمد_غلامی (برازجون)
موبانده ی تـُوباغ ِ گـُلی گِی نخُنده یُم
ری شاخه ی خَشی وُنم ِ دل نمُنده یُم
دون رختن ِ نـُهام اُما سی گرُفتنـُم
دل گشنه وِیسَکیدم ِ شاخک چکنده یُم
ری گـُردِ خشک نِشسِم ِ تیفون ِ سِه گِرُفت
عمری وهرگـُلی که خش ِ دل بُرُنده یُم
شو رُوسرَهلوِ بُن ِ تاپول ِ کهنه یُم
ری بَردلی وتـُوم ِ دلی گِی نخُنده یُم
خَرمَن کشیدِبُردن وسُختِن کـُلورل ِ
چی نی که چینه بو دولا دَس تکـُنده یُم
تـُوباغسون و، نیله ندارُم سرَهلووُم
هم خطِ ّ عشق وهم خطِ زندهِ ی کِرُنده یُم
/channel/skeyani
دوبیتی لکی : فرزاد سیاهپوش
خوانش: بهمن حسینی«هنارس»
/channel/skeyani
ماه شوگار چِه کنم تا که دوچارت وبوهوم؟
دلُم ایخا که همه دار و ندارِت وبوهوم
مو ایخام خاک و خل از تورنه ی صافت بُوَروم
افتویه صوو پس از هر شو تارت وبوهوم
رسول _همتیان
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
/channel/skeyani
ول کن نی✅
غزلی از وانومنؽگار :
#سهراب_عرب_زاده (سرگشته)
"باغ وابیده بیابون و قَلا ول کن نی
مِنِ سینش نَدِرآیی وَ صلا ول کن نی"
عاشق آوی چه بِگُم کار خوته ساختیه
بعد یو غصه و غم درد و بلا ول کن نی
ایشِخِ مغز سَرِت تا پَسِ شونت بعدِش
تا قیومت تَش و طیفون همه جا ول کن نی
اینشینی خوته تِی نا...غَم و ..بُو بو کِردَن
تا که زهرش مِنِ جونت نَدِرا ول کن نی
کارِت ایبو همه رو شیوَن و شینی بخدا
خوته عاشق نَکُو دردِش بخدا ول کن نی
/channel/skeyani
هر وار که جا وارگه ی هر ساله ی لُر نی
یه توک نفسی آو به منه پاله ی لُر نی
آواز : تمندر دهقان
شعر و دکلمه : تاته رهدار
/channel/skeyani
🌱 دومین اثر از مجموعه ایذه پژوهی منتشر شد.
📚کتاب: قلعه ها و بناهای تاریخی شهرستان ایذه.
🗞نویسنده: مرتضی امامی
✍️با مقدمه: دکتر علی بحرانی پور دانشيار دانشگاه شهید چمران اهواز و دکتر بهزاد معینی سام نویسنده، زبان شناس و استاد دانشگاه
انتشارات ایل دخت بختیاری
۱۶۴ صفحه
💰قیمت ۲۰۰ هزار تومان
🎁برای ثبت سفارش این کتاب فیش واریزی به مبلغ ۲۰۰ هزارتومان(شهرستان ها به اضافه هزینه پست) به شماره کارت بانک کشاورزی 6037701549289871 به نام مرتضی امامی را به واتساپ / تلگرام شماره 09163905730 به همراه نام و نام خانوادگی و آدرس کامل پستی ارسال فرمایید.
/channel/skeyani
🌸📚یک توضیح و رفع گلایه
خلاصهای از یکگلایه مکرر:
چرا در کانال فرهنگستان فقط اشعار شاعران خاصی را میآورید و فقط به آنها بها میدهید یا از گویش و مناطق خاصی شعر درج میکنید؟ مگر بقیه لر نیستند یا شاعر نیستند؟
🔹پاسخ ما:
ما هیچگونه تبعیضی بین شاعران و گویشها و مناطق لرنشین قائل نیستیم. همانگونه که در عمل میبینید هر کس از هر جا مطلب یا مقالهای بفرستد به شرط آنکه واجد حداقل معیارهای اولیه علمی و اساسنامهای یا برنامه کاری ما باشد منتشر میکنیم.
کانال ما همانگونه که در خلاصه اساسنامه فرهنگستان ذیل هر پست میبینید حالت نشریه دارد یعنی نویسندگان، پژوهشگران، مترجمان، صاحبنظران و شاعران مقالات، مطالب و اشعار خود را برای ما میفرستند و ما هم درج میکنیم.
در مورد انتشار شعر شاعران ما تنها اشعار شاعرانی را درج میکنیم که یا خودشان برای ما شعر میفرستند یا قبلاً به صورت کتبی رضایت به استفاده از اشعارشان در فرهنگستان دادهاند یا بعضا شاعرانی که اشعارشان کتاب یا ترانه شده است و مالکیت معنوی آن محرز شده است.
وقتی که شاعری برایمان شعری نفرستاده است ما چگونه آن را آن هم بدون اجازه در فرهنگستان بارگذاری کنیم؟
پیشتر در سال ۹۵ یک مورد پیش آمد که شعر یک شاعر را جهت تشویق، بدون اجازه در کانال فرهنگستان درج کردیم آمد کلی اعتراض کرد که چرا این کار را کردهاید؟ من میخواستم اینها را خودم به صورت کتابی منتشر کنم. اینطوری کار من مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
✍ هیأت تحریریه
لینک فرهنگستان زبان لری 👇
/channel/thelurishacademy
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش آکادمیک و غیرقومگرایانه به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
برای کودک خانهی هستی یعنی خانهی زبانی او نه زبان رسمی یا معیار،،، بلکه زبان مادری بومی و آمیخته با حس پرسش مال حالو کجا تنها جستوجوی یک مکان نیست ،،بلکه تلاشیست برای یافتن خویش در نسبت با خویشاوند مکان و خاطره..
حالو در فرهنگ عامهی مجموعه لری نمایندهی محبت پشتیبانی و در بسیاری از موارد غیبت است،، کودک با پرسیدن از کفشدوزک به نوعی نیایش زمینی دست میزند،،، شاید چون پاسخ بزرگترها همیشه گنگ بوده یا شاید چون کودک میداند زبان رسمی جواب حسرت او را نمیداند...
۳ _خرموجا مکان خاطره استعاره
خرموجا در زبان لکی و مینجایی به معنای خرمنگاه گندم ووو است جاییست که کشاورزان پس از برداشت گندمها وو را در آن تلنبار کرده و خرمن میکوبند اما برای کودک خرموجا
فضایی باز و دور از خانه است،،،
محل بازی و خیالپردازیست
محل احتمالی دیدار فامیل مادر یا محلی دور که سالی یک فصل بیشتر نرفته،،
در پاسخ پشت خرموجا هم فاصلهی مکانی نهفته است ،،و هم نرسیدن دور بودن ،،،پنهان بودن،،و امیدی مبهم این واژه استعارهای زنده از هر چیز دور و دستنیافتنیست،، گویی کودک یاد گرفته هرچه را که ندارد پشت خرموجا بداند همانطور که بزرگترها فلانکس رفته اونور دنیا میگویند،،،
۴ _ زبان کودک پیوند شناختی و فرهنگی
در زبانشناسی شناختی ساختارهای زبانی همچون شمای مفهومی و ترکیب مفهومی بررسی میشوند،،، در جملهی کودکانهی مال حالو کجا ما با ترکیبی چندلایه روبرو هستیم...
حالو نماد رابطهی خونی مهربانی ولی غایب
کجا جستوجوی مکان در زبان،،،
کفشدوزک موجودی حامل پیام واسطهای میان انسان و خیال
خرموجا نماد طبیعت کشاورزی و دلتنگی
این عناصر در ذهن کودک یک نقشهی شناختی پیچیده میسازند،،، که در آن
زبان وسیلهی معناسازیست
مکان استعارهی دوریست
حشره پیامرسانی شاعرانه است...
این زبان نه صرفاً گفتار بلکه شکل زیستن در جهان است...
۵ _واژگان نامترجمه و خطر فراموشی
در زبانشناسی فرهنگی برخی واژگان را نمیتوان ترجمه کرد،،، چون بافت فرهنگیشان بخشی از معناست واژگانی مانند
حالو اگر به uncle ترجمه شود عاطفهی پنهان آن از میان میرود،،،
خرموجا معادل انگلیسی ندارد چرا که مفهوم خرمنگاه در سنت کشاورزی مدرن گم شده،،
مال حالو کجا در ترجمهی Where is uncle’s house دیگر هیچ اثری از صدای کودک لهجه خاطره یا بازی نیست،،
زبان معیار ،،،گاه چنان تخت و بیجان میشود که واژگان بومی در آن خاموش میگردند ،،خطر آنجاست که کودک امروزی دیگر نه کفشدوزک را با آن حس و حال میشناسد نه خرموجا را دیده و نه حالو در خاطرش مانده...
جملهی سادهی مال حالو کجا ،،،گواهیست بر قدرت زبان در ساختن جهان کودک این زبان از واژگان بومی مکانهای خاص و پیوندهای عاطفی ساخته شده است تحلیل این جمله نشان میدهد که
زبان بومی فقط ابزار نیست،،، خاطرهی زندهی فرهنگیست...
واژهها حامل تاریخ عاطفه و مکاناند
زبان کودک باید جدی گرفته شود چرا که حامل هستی آینده است،،،
اگر زبان روستا فراموش شود نه فقط واژگان بلکه جهانبینی کامل یک نسل از میان میرود...
#محبوبه_زیدی
#منبع اشعار محبوبه زیدی
/channel/skeyani
یک مثنوی لری جنوبی (برازجانی) از
وانومنؽگار :
#سید_طالب_هاشمی
سلام اي دشتسون اي دشت گرما
ولات خارك و دمبازوخرما
سلام اي سرزمين بهروباغ
سلام اي آفتوت مث آفتوم داغ
سلام اي آشنا پي بند و گاوند
سلام اي قوم وخيش داس و پروند
سلام اي سرزمين عشق وايثار
سلام اي مردمونت مرد پيكار
سلام اي سرخ ري تر از شقايق
ولات مردوم خونگرم و عاشق
سلام اي زينت تاريخ نومت
غرورو غيرت وهمت غلومت
خبردارم جر پي انگليست
فداكاري وايثاررئيست
خبر دارم كه چنتا انگليسي
لشش تو بند وگاوند تو پيسي
سلام اي دشتسون دشت دوبيتي
سلام اي مردمت مشت دوبيتي
سلام اي ملك مهر و مهربوني
سلام اي شهر شعرو شروه خوني
سلام اي عشق و ايمون وت هويدا
ولات فايز و مفتون و شيدا
خلاصه دشتستون اي دشت گرما
هميشه احترامت گرم بر ما
بخام ای سیت بگم سیم بهز خشتی
دروغه خو دروغ هم کار زشتی
ولی طالب پیومی داره سیت راس
پیومی مثل شعرش پر زه احساس
به جون مردم دریا مرامت
به اندازه ولات خم ای خوامت
دشتسون:شهرستان دشتستان واقع در استان بوشهر
ولات : سرزمین ، ولایت.
خارک و دمباز و خرما : محصولات درخت نخل
افتو : آفتاب
بند : جدا کننده دو نخلستان ازهم که با خاکریز درست می شود .
گاوند : جوی آب
پروند : وسیله ای که با آن از درخت نخل بالا میروند و با طناب درست می شود.
سرخ ری تر : صورتت سرخ تر
غلومت : نوکرت ، غلامت.
جر پی انگلیست : جنگ با کشور انگلستان .
چنتا : چند تا.
لشش : جنازه اش.
پیسی: پوسید.
عشق و ایمون : عشق و ایمان .
فایز و مفتون و شیدا : سه تن از دوبیتی سرایان بوشهری .
وت هویدا : ازتو پیدا.
سیت : برایت .
سیم برایم .
بهز : بهتر .
خشت : زادگاه شاعر.
خو : مخفف خوب.
راس : راست .
/channel/skeyani
هیچوقت خاصیت خاک را نفهمیدم.
چگونه است که آدم در جایی زاده می شود و همین می شود دلیل عشقش به آن قسمت از زمین؟
بلوط های اینجا مگر با درختان دیگر چه فرقی دارند که وقتی آتش می گیرند جان من هم گر می گیرد؟
دیروز که باران بارید برای اولین بار از بوی نم خوشم نیامد. به آنجا فکر می کردم که خشک بود و شاید وقتی به جایی تعلق نداری بوی نم اش مستت نکند.
خاک حرف های زیادی دارد؛ از کسانی می گوید که تنشان را به او بخشیده اند و ذره ذره جزئی از همین خاک شده اند. چه سعادتی است خاک شدن و خانه ی بلوطی شدن!
به قول شاعر(#سجاد_کیانی):
وه گِل ار بریسم، مو خاکم لره
بمیرم، بپیسم، مو خاکم لره
#لربانو
/channel/skeyani
گذری کوتاه بر زندگی و فعالیت های ادبی شاعر توانمند لرستانی
محمدعلی ساکی متولد تابستان ۱۳۳۶پل دختر لرستان است که دوره ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای پلدختر و خرم آباد گذرانده و از سال ۵۸ معلم آموزش و پرورش در زادگاهش پلدختر شده است. این شاعر غزلسرا ، درکنار رسالت سنگین معلمی سرودن شعر بومی وفارسی پرداخته و در زمینه ادبيات داستانی جنگ نیز فعالیت داشته است که تألیف آثاری چون : حمله میگها به پلدختر و انقلاب در دهکده ها...... حاصل فعالیت های وی در این زمینه است. ساکی با تلاش خستگی ناپذیر خود همزمان با کار معلمی و سرودن شعر و داستان توانست تحصیلات خودرا تا سطح کارشناسی ارشد در رشته الهیات و مدیریت ارتقاء دهد.
کتاب های مستقل وی در زمینه شعر به دوستداران شعر و ادب عبارتند از ترانه های لری ،برای همیشه رباعی های گل دم، اوج و موج و برخی از دفترهای مشترک با شاعران مطرح معاصر کشوری وی عبارتند از
گیلاس ها رسیده اند ،یک کوچه ی بی چراغ
در باغ اطلسی،طلایه داران غزل معاصر ایران،تا بوسه های ماه،سیمرغ عشق بر بام غزل، غزل نا تمام دلتنگی خوابگردها و...
علاوه بر حضور فعال در انجمن های ادبی
خرم آباد بیش از یک دهه داور شعر و داستان پرسش مهر دانش آموزان و فرهنگیان شهر و استان لرستان بوده و
همچنین در چند جشنواره شعر شهرستانی ،استانی،منطقه ای و ملی ازجمله شعرنماز ملی قم و دفاع مقدس پل دختر منطقه ای تمدار بیت اردل و بومی ایذه و... برگزیده شده و به دریافت بیش از ده ها جایزه و لوح تقدیر نائل آمده وتا کنون در کانال های مختلف فضای مجازی درقالب های مختلف شعری از جمله دو بیتی و رباعی و غزل فعال است ونقد دوکتاب از شاعر توانمند بومی سرا ایرج هاشمی( برگ سبز و...)را در کارنامه هنری ،ادبی خود داردوبعد از بازنشستگی درسال ۸۸کماکان
در انجمنهای ادبی وفضای مجازی در زمینه
شعر و ادب فعالیت چشمگیر دارد.
در پایان ضمن آرزوی توفیق و سربلندی برای این شاعر ونویسنده سرشناس لرستانی فهرست کامل آثارماندگار وی را درج مینمایم.آثار مستقل به قلم ایشان عبارتند از
دفتر شعر نو با عنوان حسین و حماسه شهادت سال 58 داستان انقلاب در دهکده ها سال 59 روایتی ازحمله میگ ها به پل دختر سال60 ترانه های لری با ترجمه فارسی انتشارات قوامین مجموعه شعر برای همیشه نشرسیفاسال86رباعی های گل دم انتشارات پرا کنده سال 95 مجموعه رباعی و دوبیتی موج و اوج انتشارات ستارگان آسمان به سفارش حوزه هنری سال 1401
وچند کتاب در دست چاپ دیگر.
از ایشان چند مقاله تخصصی در رسانه های استانی بامداد و چی دا و... با عناوین
نقد های مفید و مخرب در هفته نامه بامداد ونقد دو کتاب شعر بومی طاق پیل
وبرگ سبز سروده شاعر توانمند لرستانی
جناب ایرج هاشمی در هفته نامه چی دا
و...به چاپ رسیده
نامبرده علاوه بر حضور فعال و مستمر در
جشنواره های استانی خرم آباد ،بروجرد و الیگودرز و جلسات شعر خوانی و نقد و بررسی آثار در انجمن های ادبی ارشاد و حوزه هنری خرم آباد حضوری اثر گذار دارد
ودر جشنواره گلونی شهرستان اندیمشک
در معیت شاعر فقید لرستانی علیپور دریکوند و خانم جلدانی شرکت واشعاری قرائت نمودند که با استقبال بی نظیر شرکت کنندگان مواجه شد.
ساکی بجزنشر کتاب های مستقل با دیگر شاعران کشور درنشر آثار مشترک همگامی و همکاری چشمگیری داشته که به ذکر چند نمونه از آنان می پردازیم
1-رباعیات جمعی از شاعران معاصر با نام گیلاس ها رسیده اند نشر اورازان2-دو بیتی های تا بوسه های ماهنشر اورازان سال99
3-یک کوچه بی چراغ به اهتمام محسن چالاک سال99نشر اورازان
4-درباغ اطلسی سال 98
5-طلایه داران غزل معاصر ایران نشر گلباران سال99
6-سیمرغ عشق برتاف غزل سال 98
7-بر بلندای کور اثری به اهتمام انجمن ادبی پل دختر8-رباعی های چل چراغ به اهتمام عزیزیان و...
آثار وسروده های متنوع وی در زمینه های
اجتماعی و دغدغه های مختلف مردمی و پایداری ومقاومت ،دردهای مشترک بشری
ندای فطری و باز گشت به خود خود سازی بار وری با تکیه به داشته و امکانات خودی و...می باشد
/channel/skeyani
#لکی
تفنگ حیفه بکشی کوگ کوه سار رنگ ورنگه
تفنگ جا گله که تو سینه نفهمه
/channel/skeyani
خدا فقط پیامبران را پیام رسان نیافریده
خدا شاعران را هم پیام رسان آفريده
تا واژگان را زییا سازند و به مخاطب هدیه دهند
#تال_غزل
کاری از وانومنؽگار
#ایراج_خواجوی
به زلفِس تا زَنِه شُونه،زِهر تالِس غزل ریزه
چُنو نشمین ایخنده،که از لَو هی عسل ریزه
اَمون از تیر مِرزنگِس،فغون ازخنجر بُرگِس
زبسکه روز وشَو هَی خین،زچَوگ بُرگ خَل ریزه
زِ مَه ناوَنده مِن ناسِه،ستاره گئل مَیناسِه
اگوی که افتوِ جِنگِه ،زبس تَش من بغل ریزه
دلم جور بیاوونه،که مندیر یَه بارونه
هُو چی اَور بهارونه،که مِن کُه و کُتَل ریزه
زشعر حافظ وسعدی ،به تیگِس داره گُلچینی
به زلفس تا زنه شونه،زهر تالس غزل ریزه
/channel/skeyani
تا ملوس ره ایره وُ چی بره اهو تِرِکه
چی چویلِ زیره برفِ که نها ریم ایپِکه
پِرَکم ایره یه جوری مینه فکرم که اگی
جورِ گوگی که یه هووی یه الو وش ایشِکه
#سجاد_کیانی
/channel/skeyani
غزلی از وانومنؽگار
#تاته_رهدار
اَفتوِِن پیگول مینات ایکُنُم
مََهنه دینشت زِرِ پات ایکنُم
ورچینُم آساره هانه وا سُها
هَمَنه ناوَنده ی نات ایکُنُم
اَر تَپِستی پُشت اَورا جور ِ مَه
تیفتنُم اَورانه پیدات ایکنُم
کاش وابوی بچه والون ِ دلُم
دِقت ِ تاُتی و دیندات ایکُنُم
اَر بیاهی مال مئهمونی دلُم
مینه ساوات تیام جات ایکنُم
سی دل شاعر کُشون تیه لِت
جونمه نَرزی وَره پات ایکُنُم
/channel/skeyani
اوفییییش
واقعا روح آدم زنده میشه با شنیدن این نواهای حماسی نوستالوژیک فولکلور اونم با نوای نشمین
/channel/skeyani
ایل بورگ تیلت بُی دله مو نیسازه
#سهراب_عرب_زاده (سرگشته )
ایل بورگِ تیلت بُی دله مو نیسازه
دله مو کَندی و بُی عشقه کسی همرازه
انتظارُم که اشارِی بکُنی بُی تیلت
حاله مو عمریه مِی حاله دلِ سربازه
بلگ بلگه همه یِ خاطرِیَل ماله تنه
مونه هی خاطریَل پشته سرت ایندازه
تو خو نونی که چه دردی مو دچارم بعدت
شیر و شلمونه غم و غصه وَ ری مو وازه
شخسهِ مغز سرم فکر تو مِن جونه مونه
تو که رهتی بخدا غصه و مو اینازه
/channel/skeyani
شعر جدیدی از عرفان لر :
#تاته_رهدار
شرآو پیاوَن بگوین کو چُونه
ز خآو ورهلاسه ایما و تونه
شرآوی که هوشی بیاره بجا
بییره دو باهیمه تا تی خدا
بگوم ایتری یا که خوم وَرکَنُم
چی حافظ مو هم طرح نویی وَنُم
به ریزُم وَ یَک عالمه یکسره
زنُم مینه پوز دره و نَره
کشُم هیل نویی به اسبید و شَه
کَشم شونه به زلف اَفتو و مَه
دَم ِ صحو که افتو تُرُکست به ناز
بوازُم نی نای نای بی رِنگ و ساز
که تا تیف گَندم به بازی دِرآ
پَر ِ سَوز سی سرفرازی دِرآ
/channel/skeyani
نزیکه وِ مه
شعری لری از
#محمدعلی_ساکی
هنا وا گریوه پسا د پسا
هناسه خسن موره تا تِی خدا
دلم اشکسه قرپی داره وِ تیش
که بی کِش چنو پَل میاره وِ تیش
خدایه که بیتر دِ عطر گله
حواسش وِ بی کاله ری پیکله
نزیکه وِ مه چی رگ گردنم
نمیحا بِوینه زمی حردنم
خدایه که بچ کوگنه پِر میه
زمین ری کلک تیته خوش غر میه
وَنَه قالیِ نوبهارن وِ دار
کشی گل گلی دشت و بِرک و هُمار
دسم می کَشه ری وِ باغ بهشت
خَنم ری پلاره گریوه نوشت
خدا میخک وپینه زار و چویر
نموره گِری پاپریکن دِ ویر
هناشه شنفتم دِ مینجای وشت
کسی مثل مه طُوم عشقش نچشت
گلافتاو شم ریشه دم حل نکرد
مزه عاشقینِ وِ لُم تَل نکرد
تو هم تا سحر چی مه وش پل بیار
که اشکو بکه گل د مین شوره زار
/channel/skeyani
هُل پُهد
غزل بختیاری
#مرتضی_طاهری
📝قَهرم اَر ایبوهه سی ئی لاشِ لیتُ و لُهدُمه
بسکه مَندُم زیر افتو چی بهونی سُهدُمه
بسکه هی ور مین تَهده هشتنم وو رهدنه
مِن کچیری هی نخونا دست وپامِه ی کُهدمه
تَش گِرِهدُم بسکه هی تش دیدُم و تش خَردُمه
جور تُنگی مین تَش،هم پُهدمه هم سُهدمه
چی بلیطی اِشگَمُم دِهرِسته وُو تِهلِستمه
هُل به سَر مندُم و هُل رِهدِن سَرُم هُل پُهدمه
هرچه هی جون ایکنم دستوم به چیلوم نیرسه
جور مَشگی تالِ می بُز دور پوزُم دُهدُمه
/channel/skeyani
وانومنؽگار گپ( بزرگ) شعر و ادب فارسی:
#حسنا_محمدزاده
استاد دانشگاه با این که از اول شهر نشین بودن کوچ نشینی ندارند
این تصویر از کوچ کشیده:
سال های سال در جغرافیای سینه ام
سرزمینی جز تو در فکر مهاجرها نبود
.
ایل مان برگشت از قشلاق کاغذها ولی
نامه ای با خط تو در بار قاطرها نبود
/channel/skeyani
هر کس که کمی تکیه شه دیواری بو
یا دَورِ و وَرِش دو تا هواداری بو
نیبو وه حساب آدمیت بهلیش
هر گا و خری که کوت و شلواری بو
#علی_معصومی_زاده
#رباعی_سرای_لری_جنوبی
/channel/skeyani