69
مرا ببخش که برای داشتنت فقط دوستت داشتم و دلتنگ_توأم_وکاری_از_گوشی_تلفن_ساخته_نیست... صفحه ی ادبی سوته دلان جایی برای اندیشیدن به شب هاو روزهایی که جز خودمان کسی حالمان رانمیداند... . @ba_setare_ha . @mohssen_bahmaei71 ارتباط با ادمین
هر بار خواستم بگویم: دوستت دارم
گفتم: حالت چطور است؟
و من خیلی حالت چطور است؟
تسلیت خدمت همه مردم ایران
بخاطر این همه غم
بخاطر این همه رنج
بخاطر این همه اتفاق تلخ
بخاطر همه چیز
بخاطر این همه قلب شکسته
که زیر بار این مشکلات
نابود شدن.
پیش از آنکه عشق
دستهایش را به من بدهد
خورشید را دوست داشتم
آفتاب پناه من بود و هر کجا که میرفتم
بالای سرم
اما جهان حقیقت خویش پوشانده بود
تامن به سایه ها بروم
و تاریکی جهان را بر من بیفکند...
تو را در روزگارانی دوست دارم که عشق رنگ باخته است
و سیاهی آفتاب را در آغوش گرفته است
تو را در روزگاری دوست دارم
که دوست داشتن از یاد رفته است...
مراد ما وصال توست از عقبی و از دنیا "
وگرنه بی شما قدری نباشد دین و دنیا را...
و
اما بعد
دستهای خسته مرا
چو باد رها نکن
می افتند
میشکنند
و تاهمیشه تنها می مانند
و در زوال روزگار
هیچگاه دیگر دستی
رانخواهند گرفت...
چه كسى
مى تواند بگويد
تمام شد،
و دروغ نگفته باشد...؟
👤نادر ابراهیمی
چو طوفان سختی زشاخه ی غم " گل هستی ام را بچین و برو...
Читать полностью…
الناجون من الحب
لا يختلفون کثیراً
عن الناجون من الحرب!
«بازماندگانِ عشق،
تفاوتِ چندانی با بازماندگانِ جنگ ندارند..!»
بشیر_المشری
وقتی دختری در خانه ای میمیرد
شادی هم دفن می شود
و گلهای آن خانه دیگر بویی ندارند...
اگر زندگانی برای باور کردن و دوست داشتن است، من مدتها باور کردهام
و دوست داشتهام. مدتها راست گفتهام و دروغ شنیدهام! حال دیگر بس است...!
نیما یوشیج
عمری به هر کوی و گذر
گشتم که پیدایت کنم
حالا که پیدا کردمت
بنشین تماشایت کنم...
لاله همسر «حمید مصدق» روی در ورودی سالن خانهشان
درشت نوشته بود،
«حمید بیماری قلبی دارد،
لطفاً مراعات کنید و بیرون سیگار بکشید.»
خود حمید هم میآمد بیرون و سیگار میکشید!
میگفت: به احترام لاله است..
حرمت از عشق بالاتراست...
هنوز هم پرندگان
وفادارند
به قفس ها نه
به شاخه های شکسته
به برگ ها نه
به درختان سوخته
ما هم وفاداریم
به آدمهای از یاد رفته
به دستهای تنها شده از وحشت سرما...
عشق، تنها چیزیست که کسی نمیداند اتفاق افتادنش بهتر است، یا اتفاق نیافتادنش ... !
#بابک_زمانی
چه کسی باد را در بند کرده است ؟
هیچکس....!!
پرنده اگر باشی، باز پایبند دانهای یا فریفته دامی، کشته به تیر کمانداری
یا لقمهای در دهان جگر خواری.
باد باش و پرنده مباش
پرنده باش و آدمی مباش...
بهرام_بیضایی
دیباچه نوین شاهنامه
کوتاهی زمان را وقتی فهمیدم
که در کنارت بودم
و طولانی بودن آن را وقتی فهمیدم
که در انتظارت بودم
حالا که من دلتنگم، زمان ایستاده …
.
بگذار که عشق رنج بردن باشد
اما به دستهایمان طاقت بیاموزد
شاید دوباره دست گرم روزگار
در تند باد حوادث دستهایمان را به یاد آورد...
صبور بودن ما بی نتیجه خواهد ماند
تو با گذشت زمان باوفا نخواهی شد..
محمد_عزیزی
دنیا پر از آدم هایی ست
که همدیگر را گم کرده اند...
عباس معروفی
.
ما در آیینه ی این صبح کهن
می رویم کز پی خاموشی خویش
لاله ای از وسط باغ پریشانم کرد
چه کنیم باغم و ویرانی خویش
سوگواران جهان
با دلی خسته به خود میگویند
چه غمی در رگ این خانه هویداشد باز
همه در وصلت عریان زمان
باز هم
ارغوان میپرسد
شاعر و مونس آن عمر به سر رفته کجاست؟
سایه هم رفت از این خلوت خونین، اما
چه کسی باور مرگش به گمان می دارد؟
شعر رنگین بهارانش را
در پی مرگ خزان میدارد؟
او گل تازه ی این باد بهارانم بود
تابش نور در این راه سوارانم بود
سوگواراست زمین
غم دنیا به دل شعر جهان ریخته است...
شعر: محسن بهمئی
غم را نمیشود روی غم گذاشت...
ارغوان هم جهان تاریک ما را ترک کرد