کاش اینا رو زود تر میفهمیدم:
1. در سکوت کار کن.در سکوت جشن بگیر.در کل ساکت باش.
2. هیچ وقت کسی رو مجبور نکن تو رو انتخاب کنه، یاد بگیر وقتت رو تنهایی بگذرونی.
3. احساسات رو کنترل کن، یک ذهن آروم میتونه هر مشکلی رو حل کنه.
4. همه خود واقعیشون رو بلاخره بهت نشون میدن، فقط باید صبور باشی.
5. تو با خودت در آرامش نیستی، وقتی که ذهنت آشفته است، پس آرومش کن.
6. برای هیچ کس مهم نیستی، پس سخت تر کار کن.
7. خانواده ای که از دوستات میسازی، خیلی مهم تر از خانواده ایه که ازش اومدی. دوستات رو با دقت انتخاب کن.
8. در مورد گذشتت پشیمون نباش، فقط ازش برای بهتر شدن استفاده کن.
9. اگه کسی رو پیدا کردی که ازت بهتره باهاش رقابت نکن، در عوض باهم کار کنین.
10. نزار آدمایی که راه تو رو نرفتن نصیحتت کنن، اونا هیچ ایده ای از کار تو ندارن.
11. زندگی منتظر تو نمیمونه تا خوب بشی، هر روز بلند شو و سخت تلاش کن.
12. اگه زندگی خودت رو نسازی یه نفر دیگه برای اهداف خودش ازت سوء استفاده میکنه.
13. مطمئن شو از خودت محافظت میکنی، چون اگه مشکلی برات پیش بیاد، رحمی در کار نخواهد بود.
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
📝مجموعه کتاب های کمدی الهی، که شامل عناوین دوزخ، برزخ و بهشت می شود، روایتی بلند در قالب شعر است که نگارش آن به قلم دانته آلیگری، در سال 1304 میلادی آغاز شد و تا یک سال قبل از مرگ دانته، یعنی در سال 1321 میلادی به طول انجامید.
این کتاب، به شکل گسترده به عنوان برجسته ترین اثر در ادبیات ایتالیا شناخته می شود.
درباره کتاب کمدی الهی تنها می توان گفت اگر میلیونها عنوان کتاب تا کنون در جهان چاپ شده باشد که بیش از صدهزار عنوان کتاب ادبی شامل این فهرست باشد به جرات یکی از یک تا ده عنوان برتر شاهکار های ادبی جهان می باشد.
کتاب کمدی الهی شاهکار دانته یک ابر کتاب است یک شاهکار بینظیر ادبی به قولی سفر دانته در سه دیار در سرزمین دوزخ ,برزخ و بهشت.از اینرو چاپ این اثر میلیون ها بار به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده است.
کتابی که قدرت نویسنده را در اوج به تصویر می کشاند.بسیاری کتاب تفسیر راجع به کمدی الهی موجود است که برای درک بهتر این رمان توصیه میشود مطالعه نمایید
📝 کمدی الهی، داستان سقوط دانته به دوزخ به همراهی راهنمایی به نام ویرجیل، عروج او به برزخ و ملاقاتش با معشوقه اش و در نهایت، رسیدن او به بهشت را روایت می کند. این شاهکار بزرگ تاریخ ادبیات به مسائلی چون ایمان، آرزو و روشن ضمیری می پردازد و با ارائه ی تصاویری خیره کننده و به یاد ماندنی از دنیای بعد از مرگ، قصه ی تمثیلی شگفت آور و تکان دهنده ای از مسیر سعادتمندی بشر است.
📝این کتاب سه جلد دارد و دانته عدد ۳ را نماد تثلیث پدر و پسر و روح القدوس میداند و به همین دلیل هر جلد آن ۳۳ فصل دارد و با فصل مقدمه دارای ۱۰۰ فصل میباشد.و دوزخ وبرزخ و بهشت هر کدام دارای ۹ طبقه هستند.
در فصل دوزخ نوشته های دانته حالت آشفته دارد و این بیانگر افراد جهنم است.در برزخ حالت نوشته ها یکم معمولی تر میشود چون روح انسان با خدا در ارتباط است و در آخر در فصل بهشت به دلیل بودن انسان ها با خدا در بهشت هست خیلی یکدست و یکپارچه نوشته شده.
این کتاب که ۱۳ سال نوشتن اون به طول انجامید از اولین کتاب های زبان ایتالیایی هست و در جهان نیز جزو برترین هاست.
دانته نام این کتاب را کمدی انتخاب کرده بود اما بعد ها یکی از نویسنده های همان زمان، واژه ی الهی را به آن اضافه کرد.
در سفر دانته به دوزخ و برزخ راهنمای او ویرژیل شاعر رومی است و در بهشت راهنمایش بئاتریس پورتیناری میباشد که دانته نیز در دنیای واقعی به او علاقه داشته و در یکی از کتاب هایش به نام زندگانی نو از علاقه اش نسبت به اون گفته است.
دانته در سفر خود با اشخاص مهمی روبرو میشود ،مثلا در دوزخ با ابو علی سینا و صلاح الدین ایوبی و ارسطو دیدار میکند و در آخر به ملاقات خدا میرود.
@soutidastan
#داستان_کوتاه
انفجار بزرگ
نویسنده: #هوشنگ_گلشیری
با صدای نویسنده
✍میگویم چرا یکی زنگ نمیزند بگوید: «فضلالله خان! اولین دندان پسرم کیومرث، همین امروز صبح نیش زد؟»
میشنوی امینه آغا؟ اینها همهشان فقط بلدند نفوس بد بزنند، ناله کنند که: «عمهجانم فوت کرده.»
دندههام، این دندهی راستم، اینجا، درد میکند. آنوقت من حرفی نمیزنم. چندین و چند سال است، میشنوی زن، پای راستم دائم انگار که گر گرفته باشد، میسوزد. اما من حرفی نمیزنم. رفیق راه پیری من است این درد، گفتن ندارد. به قول استاد: «کلوخهی غم را باید به آب دهان خیس کرد و به زبان هی چرخاند و چرخاند و بعد فرو داد.» گفتن ندارد
@soutidastan
اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته میشود واکنشی عاطفی نشان بدهی، به رنج بردن ادامه خواهی داد.
قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهدهگر بودن است. قدرت در خودداری است. اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت. نفس بکش و بگذار بگذرد.
#وارن_بافت
@soutidastan
#سمک_عیار
بخش 18
برای مشاهده قسمت های قبل و بعد این مجموعه
👈 #سمک_عیار 👉
را لمس کنید. سپس با جهت های ظاهر شده بین بخش های مختلف کتاب جا به جا شوید
@soutidastan
📚 #داستان_کوتاه
سماور
✍ اثر: #هوشنگ_مرادی_کرمانی
🎙 کیفیت اجرا: خیلی خوب
گوینده: میترا بیات
حمایت از کانال بانک کتاب صوتی
✍بیبی و چند تا از همسایهها پول گذاشته بودند روی هم تا برای دختر طاهره خانم چشم روشنی درست و حسابی و چشمگیری بخرند. دختر طاهره خانم عروس شده بود و ما را هم دعوت کرده بودند. حقش بود که برایش چیز به درد بخوری ببریم. بیبی، که سن و سالی ازش گذشته بود و مویی سفید کرده بود، بین زنهای همسایه و قوم و خویشها به پختگی و آدابدانی و سلیقه معروف بود. روی همین حساب مأمور شد، که پیش از خریدن چشم روشنی به بهانهای برود خانهی عروس، سر و گوشی آب بدهد و ببیند چه چیزی کم و کسر دارند تا همان چیز را بخرند.
@soutidastan
#موسیقی
● ترانهٔ زیبا و ماندگار Esi
با صدای
Antonis Politis & Tzina Spiliotopoulou
به همراه ترجمه فارسی
@soutidastan
#پادکست
#سخنرانی
#علی_شاهی
🔸 «شجاعت» در دنیای امروز ما چه معنایی دارد؟
🎙️ علی شاهی
⏳ یک ساعت و ۲۷ دقیقه
🔻🔻🔻
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
قصه های شیخ اشراق
اثری است از مجموعه ی "بازخوانی متون" که نگارش متعلق به حکیم "شهاب الدین یحیی سهروردی" بوده و "جعفر مدرس صادقی" کار ویرایش آن را به انجام رسانیده است.
"قصه های شیخ اشراق" که برخواسته از ذهن خلاق و افکار فیلسوفانه ی "شهاب الدین یحیی سهروردی" هستند، مهارت و زبردستی او را در امر قصه نویسی به تصویر می کشند.
وی این قصه ها را جهت ابلاغ آرای عرفانی و فلسفی خود به نگارش در نیاورده است بلکه این داستان در واقع همان رساله های مشهور شیخ اشراق با نام "رساله های عرفانی" هستند که در این مجموعه به صورت هشت داستان کوتاه و پیوسته به هم ارائه شده اند.
هدف مجموعه کتاب های "بازخوانی متون" ارائه ی ویرایشی نوین از آثار برجسته ی ادبیات فارسی است که نه تنها به تمامیت متون و سبک نگارش آن خدشه ای وارد نکرده است، بلکه در پرتوی ویرایش کم نظیر "جعفر مدرس صادقی"، فرعیات اثر پیراسته شده و فصل بندی و تدوین تازه ای از آن صورت گرفته است.
هشت داستانی که در مجموعه ی "قصه های شیخ اشراق" به قلم "شهاب الدین یحیی سهروردی" به رشته ی تحریر در آمده اند عبارت اند از: "قصه ی مرغان"، "روزی با جماعت صوفیان"، "عقل سرخ"، "لغت موران"، "فی حالت الطفولیت"، "آواز پر جبرئیل"، "صفیر سیمرغ" و "فی حقیقت العشق". همچنین در ادامه ی کتاب، سه پیوست تحت عناوین "قصه ی زنده ی بیدار"، "قصه ی غربت غربی" و "در احوال شیخ اشراق" نیز ارائه شده است.
@soutidastan
#مستند 📺📚
#مستند_صوتی 🎙
مستند صوتی تاریخ ایران مجموعه ای است حاوی اطلاعات علمی و ارزشمند با زبانی ساده جهت آشنایی با تاریخ ایران از پیش از ورود آریایی ها به ایران تا عصر حاضر
گوینده: اسماعیل وفا یغمایی
قسمت صد و هفتم : تاریخ ایران پس از حمله اعراب بخش چهل و هفتم
برای مشاهده قسمت های قبل و بعد
#مستند_صوتی
را لمس کنید دو جهت ظاهر می شود به وسیله جهت ها بین بخش های مختلف جا به جا شوید
حمایت از کانال بانک کتاب صوتی
@soutidastan
یک بار است زندگانی. یک بار.
همان یک بار که نسیم صبح را به سینه فرو می دهیم، همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو می نشانیم، همان یک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت می کنیم، یک بار.. یک بار و نه بیشتر.
بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها می دویم، بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم. در پی لذت اول. سیب را به دندان می کشیم تا طعم بار اول را در آن بیابیم،آب را سر می کشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم. در آب غوطه می زنیم تا به شوق بار اول برسیم و نسیم را می بلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم. زندگانی یک بار است، در هر فصل...
تو چه می پنداری، ستار، تو درباره ی زندگانی چه فکر می کنی؟
شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام آدم نمی نشیند، اما تلخی هایش هر بار تازه اند، هر بار تازه تر.
📕 #کلیدر
✍ #محمود_دولت_آبادی
@soutidastan
چه کارهایی که میبایست بکنیم و هرگز نکردیم!
برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم، فرصتی مناسب را انتظار میکشیدیم، تنبلی میکردیم و برای اینکه مدام به خود میگفتیم: «چیزی نیست، همیشه فرصت خواهیم داشت.»
زیرا نمیدانستیم هر روزی که میگذرد، بی جانشین و هر لحظه نایافتنی است. تصمیمگیری ، تلاش و عشقورزی را به وقتی دیگر وانهاده بودیم ...
#آندره_ژید
کتاب: مائدههای زمینی
@soutidastan
مجموعه سه جلدی نفیس و نایاب
#کمدی_الهی
اثر: #دانته_الیگیری
ترجمه: شجاع الدین شفا
نسخه بدون سانسور و پیش از انقلاب
@soutidastan
دلم میسوزد وقتی میبینم توی شهرداری حقوق آنهایی که جدول حل میکنند ،بیشتر از آنهایی است که جدول تمیز میکنند!
سقف خانه ی ما سوراخ است، ولی در عوض مناره های مسجدِ خالی سر به فلک کشیده است... همسایه مان هر ساله مکه میرود، میگوید خدا طلبیده ...
خدایا، خسته نمیشوی از قیافه تکراریَش؟
دوستانت چه قیافه های خاصی دارند...
ریش،تسبیح،سجاده، با اسمت چه احترامی دارند... اگر دوست بی ریش و تسبیح قبول میکنی، ما هم هستیم. اینجا میگویند برو دعایت را به فلانی بگو پیش خدا آبرو دارد، شاید دعایت پذیرفته شود. خدایا نگو که پارتی بازی به عرش هم رسیده ...
من به این جماعت دیوانه کـافر شده ام فقط تو را میشناسم و بس ...
#حسین_پناهی
@soutidastan
ــــــــــــــــــــــ
هنگام قول، آمرِ معروف و در عمل
از هیچ مُنکَری نبود اجتنابتان
بسیار ازین نفير نفسگیرتان گذشت
کو افعیای که نعره زند در جوابتان
غوکنامه
محمدرضا شفیعی کدکنی
@soutidastan
#سمک_عیار
بخش 19
برای مشاهده قسمت های قبل و بعد این مجموعه
👈 #سمک_عیار 👉
را لمس کنید. سپس با جهت های ظاهر شده بین بخش های مختلف کتاب جا به جا شوید
@soutidastan
#سمک_عیار
بخش 17
برای مشاهده قسمت های قبل و بعد این مجموعه
👈 #سمک_عیار 👉
را لمس کنید. سپس با جهت های ظاهر شده بین بخش های مختلف کتاب جا به جا شوید
@soutidastan
تا حالا برای درس خوندن کلی پول دادی و هزینه کردی
اما ما برات همه اش را رایگان کردیم
برای روش های درس خوندن
آخرین خبر کنکور و مدرسه
برنامه ریزی
و کلی چیزهای دیگه
همه اش را برات رایگان اینجا گذاشتیم دیگه نه خودتو نگران کنی و نه خانواده ات
/channel/gozineh_aval
زندگی یک وطن بهم بدهکاره که توش فقط به زندگی فکر کنم نه به وطن
کیانوش سنجری
@soutidastan
#فیلم_کوتاه 📺📚
#انیمیشن
مگس یک دقیقهای
شرح کوتاه: این اثر تمثیلی است از زندگی کوتاه و فرصت ناچیز برای رسیدن به آرزوهای بیشمار...
@soutidastan
راسکلنیکف در ضمن که پیش می رفت با خود اندیشید «در کجا، کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ می گوید یا می اندیشد که اگر مجبور می شد در بلندی یا بر فراز صخره ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاه ها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذرع فضا تمام عمر، هزار سال، برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح می داد زنده بماند تا آنکه فورا بمیرد! فقط زیستن، زیستن و زیستن – هر طور که باشد، اما زنده ماندن و زیستن! عجب حقیقتی! خداوندا چه حقیقتی! چه پست است انسان!» پس از لحظه ای افزود «اما آن کسی هم که او را به این سبب پست می خواند، خودش هم پست است.»
📕 #جنایت_و_مکافات
✍ #فئودور_داستایوفسکی
@soutidastan
کتاب صوتی
#قصه_های_شیخ_اشراق
اثر: #شهاب_الدین_یحیای_سهروردی
تصحیح: جعفر مدرس صادقی
راوی: فرناد
6بخش
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
خدمتکار اثر فریدا مک فادن، داستانی است درهمتنیده از عشق، خیانت، و تعقیبوگریزی روانی، که خواننده را در دل تنشهایی پیچیده فرو میبرد.
در این رمان، ما با شخصیت اصلی روبهرو میشویم، یک خدمتکار جوان و بیگناه، که زندگیاش به سرعت با ورود به خانوادهای ثروتمند و پرزرقوبرق دستخوش تغییرات چشمگیری میشود. تمرکز اصلی داستان بر تجربیات و درونمایههای این خدمتکار است. او که در ابتدا به دنبال یک زندگی ساده و بیدغدغه است، خود را در مرکز یک بازی خطرناک مییابد. خانهای که او در آن کار میکند، به تدریج تبدیل به صحنهای برای رویاروییهای تاریک و رازآلود میشود.
فریدا مک فادن با مهارتی خاص در «خدمتکار» به تصویرکشی شخصیتهایی میپردازد که هر یک از آنها دارای پیچیدگیها و انگیزههای خاص خود هستند. از آنجا که داستان از دید خدمتکار روایت میشود، خواننده بهطور نزدیک با احساسات و تجربیات درونی او همراه میشود.
این رمان نه تنها داستانی هیجانانگیز را روایت میکند، بلکه به بررسی موضوعاتی چون قدرت، طبقه اجتماعی و نابرابریهای موجود در جامعه میپردازد. تصویرسازی دقیق فضاها و شرح حالات و رویدادها بهگونهای است که خواننده را به عمق داستان میکشاند، جایی که واقعیت و توهم به هم میپیوندند.
«خدمتکار» اثری است که بر لبهی تیغ روانشناسی و تعلیق حرکت میکند و خواننده را در مسیری ناشناخته به سمت پایانی غیرمنتظره هدایت میکند. این کتاب برای آنهایی که به داستانهای پیچیدهی روانشناختی با پسزمینهای از رمزوراز علاقهمندند، گزینهای ایدهآل به شمار میرود.
قسمت هایی از کتاب خدمتکار
✍ قبول. این تخت چیز خیلی خاصی نیست. پستی بلندی دارد و هر بار که حتی به اندازۀ یک میلی متر جابه جا می شوم فنرهایش ناله می کنند. اما باز هم از ماشینم خیلی خیلی بهتر است. حتی فوق العاده تر این است که اگر در طول شب به دست شویی نیاز داشته باشم دقیقا کنارم است! مجبور نیستم رانندگی کنم و آن قدر بچرخم تا استراحتگاهی پیدا کنم و وقتی مثانه ام را خالی می کنم به قوطی اسپری فلفلم چنگ بزنم. دیگر حتی به اسپری فلفل هم نیازی ندارم. دراز کشیدن روی یک تخت معمولی که به محض رسیدن سرم به بالش خوابم می برد، حس خیلی خوبی دارد. دوباره که چشمانم را باز می کنم، هنوز هوا تاریک است. وحشت زده در جایم می نشینم و سعی می کنم به یاد بیاورم کجا هستم. تنها چیزی که می دانم این است که داخل ماشینم نیستم. چند دقیقه ای طول می کشد تا وقایع چند روز اخیر را به یاد بیاورم. نینا شغلی در اینجا به من داده است، از ماشینم بیرون آمده ام و روی تخت واقعی خوابم برده است.
✍ کم کم تنفسم آرام می شود. کورمال کورمال دنبال گوشی تلفنی که نینا برایم خریده می گردم. 46: 3 صبح است. زمان مناسبی برای بیدار شدن و شروع روز نیست. با عادت کردن چشم هایم به نور محدودی از ماه که از پنجرۀ کوچک به اتاق می تابد، ملافۀ زبر را از روی پاهایم کنار و روی تخت غلت می زنم. می خواهم به دست شویی بروم و بعد سعی کنم دوباره بخوابم. پاهایم در برخورد با تخته های کف اتاق خواب کوچکم صدا می کنند. خمیازه ای می کشم. یک لحظه طول می کشد تا نوک انگشتانم به نخ لامپ سقف برسند. این اتاق به من احساس غول بودن می دهد. به در اتاقم می رسم و دستگیرۀ در را می گیرم و... نمی چرخد. احساس وحشتی که با فهمیدن موقعیتم درونم فروکش کرده بود، حالا دوباره اوج می گیرد. در قفل است. وینچسترها من را در این اتاق حبس کرده اند. نینا من را در این اتاق حبس کرده است. اما چرا؟
حمایت از کانال بانک کتاب صوتی
@soutidastan
رمان هیجان انگیز، رازآلود و خواندنی
#خدمتکار
اثر: #فریدا_مک_فادن
ترجمه: مریم علیزاده
کیفیت اجرا: خیلی خوب
@soutidastan