soutidastan | Unsorted

Telegram-канал soutidastan - بانک کتاب صوتی

96926

جهت تبلیغ: @darmakarma

Subscribe to a channel

بانک کتاب صوتی

ما می‌دانیم که آنها دروغ می‌گویند

آنها می‌دانند که دروغ می‌گویند

آنها می‌دانند که ما می‌دانیم که آنها دروغ می‌گویند

ما هم می‌دانیم که آنها می‌دانند که ما می‌دانیم که آنها دروغ می‌گویند

اما با وجود این آنها باز هم دروغ می‌گویند

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

فیلم کوتاه: زنگ اول، زنگ دوم

نویسنده و کارگردان: کیومرث پوراحمد

موسیقی: مجتبی میرزاده

بازیگران: سهیل گلابی، محمود حسینی و علی کمالی- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سال ۱۳۵۶


▫️مسعود، کودک دانش‌آموز، هر توصیه‌ای را عملی می‌کند تا مشکل لکنت زبان خود را حل کند. قدیمی‌ها به او می‌گویند با خوردن تخم کبوتر و تخم لاکپشت با لکنت‌اش مبارزه کند اما بی فایده است.....


@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

زندگی هر کس ملودیِ خودش را دارد.
هر انسانی در این جهان،
نوایی منحصر‌به‌فرد در دل دارد.
بعضی روزها موسیقیِ زندگی‌مان آرام و دلنشین است.
گاهی اوج می‌گیرد و هیجان‌انگیز می‌شود، و گاهی نیز با نت‌های غمگین همراه است.
اما مهم این است که این ملودی، متعلق به ماست.
یک سمفونی بی‌همتا که تنها خودمان می‌توانیم آن را به بهترین شکل اجرا کنیم.

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🎧 #ماجرای_فضا

نمایشی شنیدنی از آیزاک آسیموف


🚶‍♂️ «ریک» مردی‌ست بدون گذشته... حافظه‌اش را از دست داده و تنها چیزی که دارد، پناه یک پیرمرد مرموز به نام «مک» است. اما در دل این فراموشی، حقیقتی تکان‌دهنده پنهان است: نابودی یک سیاره!

📚 با راهنمایی مک، ریک و یک مشاور به کتابخانه‌ای بزرگ می‌روند تا پرده از راز این فاجعه بردارند. اما در راه برگشت، تعقیب‌گران سایه‌وار و مرگبار پا به میدان می‌گذارند… قتلی ناخواسته، فراری بی‌پایان، و خیانتی که از درون خانه‌ای امن سر بر می‌آورد!

🚀 این نمایش رادیویی ۲ ساعت و ۴۰ دقیقه‌ای، ترکیبی از دلهره، ماجراجویی و رازآلودگی علمی-تخیلی است؛ نوشته‌ی نابغه‌ی داستان‌های علمی، آیزاک آسیموف.

🔊 اگر اهل شنیدن داستان‌های فکری، پرکشش و فضا-محور هستید، این فایل رو از دست ندید!

📥 هم‌اکنون از کانال بانک کتاب صوتی  بشنوید:

#کتاب_صوتی #نمایش_رادیویی
#آیزاک_آسیموف #علمی_تخیلی #ماجراجویی
#بانک_کتاب_صوتی #کتاب_شنیدنی #کتاب_خوب
#فضا #تحلیلگر_فضایی #فلورینا #داستان_هیجانی

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

هیچ چیز فایده ندارد.
همه چیز را امتحان کردم، شراب، زن، مواد مخدر، پول، هنر، آواز، کار و حرفه، همه جور ولخرجی، هر جور محدودیت.
هیچکدام کار نکرد.
البته تک تک اینها یک فایده داشت، اینکه معلوم شد فایده‌ای ندارند.
بهترین کاری که هر چیزی می تواند برایت بکند، همین است، اینکه حالی‌ات کند که کاری از آن بر نمی‌آید.
اساسی‌ترین ویژگی دنیای انسانها همین است، اینکه هیچ چیز کار نمی‌کند.

این را که بفهمیم حس انسان‌دوستی قویتری پیدا می‌کنیم چون می‌فهمیم همه‌ی ما گرفتار هستیم.

لئونارد کوهن

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

@UnzipRobot

ربات باز کردن فایل فشرده

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

زندگی لنگر می خواهد.
چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد،
چیزی که نگذارد فاصله‌ی آدم از ساحل آرامش زیاد شود.
چیزی که نگذارد امواج آدم را بکشاند به ناکجا.
حالا لنگرِ آدم، گاهی یک آدمِ دیگر است.
گاهی یک فکر و اعتقاد است.
گاهی ایمان است.
گاهی عادت روزانه است.
گاهی کار است، گاهی یک جمع دوستانه است.
گاهی یک دوره‌ی خانوادگی است.
گاهی یک باشگاه ورزشی است.
گاهی چهار تا کتاب است، گاهی یک مشت خاطره.
لنگر هر کس هر چه هست، فاصله‌ی اوست با سرگردانی در دریای روزگار.
فاصله‌ی اوست تا گم شدن.
فاصله‌ی اوست با آوارگی.

همیشه برای فرار از این طوفان‌های زندگی،
از این حرفهای آزار دهنده که هر روز میشنوی،
یک لنگر داشته باش.

امیرعلی بنی اسدی

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

در دهه‌ی ۱۹۹۰، عکسی از یک کرکس که منتظر مرگ دخترکی گرسنه برای خوردن جسد او بود، به طور گسترده‌ای منتشر شد. این عکس در سال ۱۹۹۳ در طول قحطی سودان توسط کوین کارتر، عکاس خبری اهل آفریقای جنوبی، گرفته شد و بعداً برای این 'عکس شگفت‌انگیز' جایزه‌ی پولیتزر را کسب کرد.

اما، در حالی که از کوین کارتر برای مهارت عکاسی استثنایی‌اش در شبکه‌های خبری و تلویزیونی بین‌المللی سراسر جهان تمجید میشد، ثمره‌ی این دستاورد و شهرت تنها چند ماه بیشتر طول نکشید، زیرا بعداً افسرده شد و خودکشی کرد.

افسردگی کوین کارتر زمانی آغاز شد، که در یکی از این مصاحبه‌ها ، کسی تماس گرفت و از او پرسید که برای دخترک چه اتفاقی افتاد؟د؟

او به سادگی پاسخ داد: "من منتظر نماندم تا بعد از این عکس ببینم چه اتفاقی می‌افتد، چون باید به پروازم میرسیدم.

سپس تماس گیرنده گفت: "من به شما می‌گویم که در آن روز دو کرکس وجود داشت و یکی دوربین داشت.".

این موضوع که مثل خوره به جان کارتر افتاده بود، منجر به افسردگی شد و او در نهایت خودکشی کرد.

کوین کارتر می‌توانست هنوز زنده باشد و حتی شهرت بیشتری داشته باشد، اگر فقط آن دخترک را برداشته و به مرکز تغذیه‌ی سازمان ملل متحد که سعی داشت به آنجا برسد، برده بود یا حداقل او را به جایی امن برده بود.

امروزه، متاسفانه، این اتفاق در سراسر جهان می‌افتد. جهانیان کارهای ابلهانه و غیر انسانی، که به زیان دیگران است را جشن می گیرند. کوین کارتر می‌توانست دختر را از آنجا ببرد، اما او این کار را نکرد. یک موقعیت غیرانسانی، "او زمان برای عکاسی داشت، اما هیچ وقتی برای نجات زندگی دختر نداشت."

بنابراین، ما همه باید به این شعور برسیم که هدف زندگی درک زندگی دیگران است. پس آیا شما هم یک کرکس هستید؟

در هر کاری که انجام می دهیم، بگذارید انسانیت اولین چیز باشد که از ما باقی میماند. در همه‌ی کارهایمان، همیشه به دیگران فکر کنیم و ببینیم چگونه می‌توانیم به بشریت کمک کنیم، چگونه می‌توانیم دستی به کمک برداریم و اشک‌ها را پاک کنیم.

بنابراین، وقتی بدنبال دانش، ثروت، شهرت، مهارت، یا حتی موقعیت هستیم، بیایید فکر کنیم چگونه می‌توانیم از آن برای سود عامه‌ی مردم و جامعه  استفاده کنیم

بیایید حداقل، دومین کرکس نباشیم...

#داستانک

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🎧 پدرخوانده

✍🏻 ماریو پوزو

🖤 «پیشنهادی که نمی‌تونی ردش کنی…»

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

گزیده از از تاریخ بیهقی

بر دار کردن حسنک وزیر

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

دنیا به جایی خواهد رسید که افراد باهوش از حرف زدن منع میشوند تا باعث رنجش احمقها نشوند.

اکنون دقیقا همان دوران است!


فئودور داستایفسکی


@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

ما یک همسایه داریم که سد‌ه‌یِ اولِ زندگی را تقریبا رد کرده و افتاده تویِ سراشیبیِ سده‌یِ دوم. یک خانهء دو نبشِ آفتاب‌گیرِ بزرگ دارد با یک ماشینِ اسپرتِ سیاه که قیمتش با قیمتِ خانهء من برابر است. پشتِ ماشینش یک برچسب زده و نوشته که:
" اِ گود دِی ویل کام ".
دقیقا همان جمله‌ای که من معادل فارسی‌اش را قاب کرده‌ام و زده‌ام به دیوار اتاق کارم:
"یک روزِ خوب می‌آید".
من تازه امروز صبح برچسب پشتِ ماشین مرد همسایه را دیدم. بابت همین، وقتی رسیدم سر کار تابلوی خودم را پائین آوردم، نوشته را کشیدم بیرون و پاره‌اش کردم و انداختم توی سطل و به جای آن عکسِ یک زرافه دراز را گذاشتم که مشغول خوردن برگ‌های بلندترین درخت آفریقا است. حالا هم نشسته‌ام روی صندلی و به عکس زرافه نگاه می‌کنم.
گمان کنم امروز بزرگ‌ترین درس زندگی‌ام را گرفته‌ام. دیدنِ برچسبِ مشترک من و آقای همسایه، فقط یک نتیجه‌ی منطقی به من می‌دهد. این‌که یک روزِ خوب هیچ‌وقت قرار نیست بیاید. "بلکه خوب‌ترین روزِ ممکن همین امروز است."

سال اول دانشگاه که بودیم، یک استاد داشتیم که ریاضیات پایه درس می‌داد. دکتر شجاعی. سبیل داشت و همیشه از بالای عینک آدم را طوری نگاه می‌کرد که آدم شلوارش را خیس می‌کرد. هر جلسه هم دو سه نفر قربانی مجبور بودند بروند پایِ تخته و مساله حل کنند. آن‌جا هم شلوارمان را خیس می‌کردیم. یک بار هم من قربانی شدم. یک مساله نوشت که صورتِ آن به تنهایی چهار آدم را می‌توانست به بلوغِ کامل برساند! شروع کردم به حل کردن. در واقع شروع کردم به ادای حل کردن را درآوردن. یک جایی وسطِ کار انتگرال‌ها و مشتق‌ها گره خورد به هم. خودم و شجاعی با هم گیج شدیم. وسطِ گیجی، گفت هر وقت گیج شدی، دو قدم از تخته فاصله بگیر و کل صورت مساله را از دور نگاه کن.
هر چی خواستم پاراگراف اول و دوم را وصل کنم به هم و یک نتیجه‌ی سازنده برای خودم بگیرم نشد. به جهنم که نشد.

امروز من با دیدنِ برچسب پشتِ ماشینِ مردِ همسایه یادِ شجاعی افتادم و مجبور شدم دو قدم از دیواری که قاب عکس روی آن بود فاصله بگیرم و از دور آن را نگاه کنم.  "یک روزِ خوب می‌آید".
هر چه بیشتر نگاهش کردم بیشتر به نظرم بی‌معنی می‌آمد. در کدام مقطعِ تاریخ پنج هزار سال گذشته بوده که یک روز خوب آمده است؟ اصلا تعریفِ روزِ خوب چی است؟
مثلا یک روز بیدار می‌شویم و می‌بینیم دیگر رهبرانِ جهان به هم دندان نشان نمی‌دهند؟
یا همه‌ی بیماری‌ها ریشه‌کن شده‌اند.
یا کسانی که رفته‌اند برمی‌گردند؟
یا انسان، انسان می‌شود؟
یا یکی از بالا داد می‌زند که "کات، بچه‌ها خسته نباشید"؟
  نه. هیچ کدام.
وقتی تویِ پنج هزار سال گذشته هیچ روزِ خوبی نیامده است، حالا هم قرار نیست بیاید. در واقع درستش این است روزِ خوب همین است که دارم. چه دوستش داشته باشم و چه از آن بدم بیاید.
گمان کنم امروز جهان‌بینی من کن‌فیکون شده است. وقتی همسایه‌ی من بعد از صد سال روزِ خوب را ندیده است، من هم چیزی با آن تعریف نخواهم دید.
این‌ها را بنویسم تا بماند برای خودم. باید عادت کنم به این‌که همین روز‌ها را دوست داشته باشم. باور کنم که تعریفِ زندگی همین است. رنج است. شادی است. غم است. گریه است. خنده است. قاتی مثلِ صورت مساله‌های شجاعی. هیچ اتفاقِ بزرگی قرار نیست بیفتد و هیچ نوری از آسمان قرار نیست من را دگرگون کند.
  روز خوب همین امروز است. با همه‌ی سیاهی‌ها و سفیدی‌هایش. انتخابی جز این وجود ندارد. پس زنده باد خیام و همین امروز و همین دم و لحظه.


فهیم عطار

داستانک


@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

همیشه تصور می‌کردم که بهشت ​​نوعی کتابخانه باشد...
بورخس

در روزگاری که هر روز از مطالعه‌ی عمیق، دورتر می‌شویم و به‌واسطه‌ی فضای مجازی به گزیده‌خوانی روی آورده‌ایم؛ سعی بر آن داریم تا فضایی متفاوت برای دوستداران کتاب فراهم کنیم .
  کانال تخصصی‌پژوهشی #هزارخم کوششی است برای معرفی و تلخیصِ همه‌جانبه‌ی کتاب‌های برجسته و معروف، همراه با مقالات مختلف، هایلایت و نت‌برداری از تمام صفحات کتاب‌ و معرفی نویسندگان و شاعران مهم و تاثیر گذار و کالکشن آثارشان.
در این مهم با ما همراه باشید. 



لینک عضویت:
/channel/hezar_khom

لطفا #هزار‌خم را به دوستان خود معرفی کنید

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

#برداشت_آزاد

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

ما از این هستی ده روزه به جان آمده‌ایم

وای بر خضر که زندانی عمر ابد است

#صائب_تبریزی

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

از حکیمی پرسیدند؛

لحظه ای سخت تر از مرگ وجود دارد؟
پاسخ داد بله
لحظه ای که یک آدم اصیل
محتاج یک انسان
بی اصل و نسب شود...


@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

✍حکایتی از دونوع حکمرانی:

در روزگاری در بلادی حاکمی فرمانروایی میکرد، روزی به او خبر آوردند که شخصی در مخالفت با او در بازار صحبت میکرده که از بین ماموران فردی به اسم ابن طالب او را دستگیر و در مرکز بازار اونقدر شلاق زد که گفت غلط کردم. این خبر حاکم را خوش آمد و به ابن طالب پاداش و مقام بالاتری داد.

از فردای آنروز ابن طالب هرروز چندنفر را به بهانه های گوناگون به جرم مخالفت با حاکم دستگیر میکرد و در مرکز بازار شلاق میزد و شب به حاکم گزارش میداد و مدام پاداش و مقام بالاتر میگرفت تا اینکه حاکم ابن طالب را فرمانده لشگر فدایان حاکم کرد.
ابن طالب که پیشرفت و بقاء خود را در گرو دستگیری مخالفان میدید هرروز به تعداد دستگیر شده ها اضافه میکرد تا جایی که اگر روزی مخالفی پیدا نمیشد به بهانه ها و دسیسه های گوناگون تعدادی را دستگیر میکرد مثلا به سربازانش دستور میداد با لباس عامیانه در بین مردم از حاکم بدگویی کنند تا کسی همصدا شود آنوقت او را دستگیر کنند یا با توجیحات غیرمنطقی افراد بیگناه را دستگیر میکرد مثلا فردی که پارچه زرد بالای مغازه اش آویزان بود با این توجیه و بهانه که او میداند حاکم شبها زیر پاهایش دستمال زرد میندازد آن را آویزان کرده که حاکم را مسخره کند یا کسیکه پایش لنگ بود به جرم آنکه او میداند پای حاکم درد میکند لنگ لنگان راه میرود که حاکم را مسخره کند کسیکه لکنت زبان دارد به جرم آنکه میداند حاکم برخی کلمات را با لکنت میگوید حاکم را مسخره میکند!

▫️خلاصه هرروز هرجور که شده تعدادی از مردم را به اسم مخالفان حاکم در مرکز بازار شلاق میزد و برای دریافت پاداش و مقام بیشتر هر روز بر تعداد دستگیرشدگان میافزود.

تا اینکه حاکم مرد و پسرش برتخت نشست ابن طالب برای آنکه نزد حاکم جدید هم خود را عزیز کند تعداد دستگیرشدگان را دو سه برابر کرد و برای گزارش به نزد حاکم جوان رفت. او با فرماندهان لشگر فدایان حاکم به روال همیشگی با شعارهایی چون جانمان فدای حاکم خونمان فدای حاکم وارد محضر حاکم شد و با خوشحالی از سه برابر شدن شلاق خوردگان گزارشی داد و منتظر فرمان ایستاد. حاکم جوان پرسید؛ ابن طالب تو چند وقت هست که مخالفان حاکم را دستگیر و تنبیه میکنی؟ ابن طالب گفت؛ قربان حدود ده سال. حاکم پرسید چگونه ده سال مدام مخالفان ما را هرروز تنبیه کردی اما بجای اینکه کم شوند روز به روز تعدادشان بیشتر شده؟ اگر اینطور پیش برود چندسال دیگر بجز خود من همه جزو مخالفان خواهند شد!
ابن طالب که انتظار چنین حرفی را از حاکم نداشت گفت قربان ما فقط شلاق میزنیم و آزاد میکنیم اگر اجازه دهید اعدام کنیم کمتر میشوند!
✓حاکم جوان بلند شد و گفت؛
کاتب بنویس حکم اینست.
همه سکوت کردند تا حاکم حکم را صادر کند، همه منتظر بودند که حاکم فرمان دستگیری و شلاق زدن یا اعدام کردن را صادر کند.
حاکم جوان ادامه داد؛ من حاکم این بلاد حکم میکنم ابن طالب بهمراه فرماندهان ارشد لشگر فدایان حاکم همینک دستگیر و اعدام شوند تا دیگر در این بلاد کسی مخالف حاکم نباشد!
همه متعجب و حیران پرسیدند قربان این چه حکمی هست؟ ابن طالب که شوکه بود با صدای نالان گفت چه خطایی از من سر زده؟
حاکم جوان گفت
تو مخالفان ما را تنبیه نمیکردی بلکه مردم ما را تنبیه میکردی تا به مخالف تبدیل شوند.
فردای انروز ابن طالب و اطرافیانش در مرکز شهر اعدام شدند درحالیکه صدای شادی مردم همه جا را پر کرده بود.
حاکم جوان روز بعد به تعدادی از سربازان دستور داد بدون افزودن توجیه و بهانه هر‌کسی در مخالفت با حاکم حرف زد دستگیر کنند. شب سربازان امدند درحالیکه هیچکس را دستگیر نکرده بودند حاکم پرسید؛ چه شد؟ گفتند؛ قربان همه از شما تعریف میکنند هیچکس با شما مخالفت نمیکند.

🔚حاکم جوان گفت:
در تاریخ برای عبرت آیندگان بنویسید که چاپلوسان و خاکسپاران و فدایان همیشه بقاء و ترقی خود را در دشمن تراشی میبینند پس اگر اعدام نشوند تمام مردم را به مخالف تبدیل میکنند و حاکم و دولت و ملت و کشور را فدای منفعت شخصی خود میکنند.
پس حاکمان بدانند
انکه بیش از حد ابراز نوکری و چاکری میکند فرصت طلب و فریبکاری هست که همه دنیا را میخواهد فدای خود بکند.

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🗣️ #مهارت_گپ_زدن

| چطور با هر کسی راحت حرف بزنیم؟


😶 تا حالا شده توی مهمونی، صف، یا آسانسور کنار کسی بایستی و بخوای چیزی بگی اما کلمه‌ای پیدا نکنی؟ حس کردی زبانت بند اومده؟ اما یه نفر وارد می‌شه و با یه جمله ساده مثل «عجب روز گرمیه… حس می‌کنم دارم ذوب میشم!» یخ فضا رو آب می‌کنه و همه جذبش می‌شن!

🎧 این پادکست ۳۵ دقیقه‌ای بهت یاد می‌ده چطور شروع‌کننده‌ی گفت‌وگو باشی، چطور توی موقعیت‌های اجتماعی بدرخشی و با هر کسی از هر جایی حرف بزنی؛ بدون اینکه حس زورکی یا مصنوعی بودن بده.

🧠 توی این فایل یاد می‌گیری که برای گپ زدن نیازی به شوخی‌های خاص یا هوش بالا نداری—فقط باید قانون‌های ساده ارتباط مؤثر رو بلد باشی.

📻 این مهارتیه که می‌تونه زندگی اجتماعی، حرفه‌ای و حتی احساسی‌ت رو متحول کنه.

🔊 الان گوش بده و یاد بگیر چطور تبدیل بشی به همون آدمی که همیشه گفت‌وگو رو شروع می‌کنه و مرکز توجه می‌شه!
📥 از کانال بانک کتاب صوتی بشونید

#پادکست_روانشناسی #مهارت_ارتباطی
#مهارت_گفتگو #هوش_اجتماعی #فن_بیان
#اعتماد_به_نفس #بانک_کتاب_صوتی
#رشد_فردی #روابط_اجتماعی #مهارت_گپ_زدن
@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

خاموشی برای ما یعنی تاریکی...

برای کودکان پروانه‌ای، سوختن

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

#معرفی_و_ارائه_کتاب

🌍 چه چیزی پشت ویترینِ زرق‌وبرق کشورهای ثروتمند پنهان مانده؟

در سال‌هایی که جهان برای تماشای جام جهانی 2022 قطر هیجان‌زده بود، هر روز دست‌کم یک کارگر جان خود را در مسیر ساخت استادیوم‌ها از دست داد. هزاران کارگر مهاجر از فیلیپین، نپال، هند و بنگلادش در دل صحرا، زیر آفتاب، جان کندند تا شادی دیگران را بسازند... و ساقه‌ی بامبو صدای یکی از آن‌هاست.

📖 داستانی از عشق، تبعیض و هویت دوپاره

ساقه‌ی بامبو داستان جوزفین، دختر فیلیپینی‌ست که برای گریز از فقر به کویت می‌آید و در خانه‌ای عربی مشغول به کار می‌شود. عشقی پنهان میان او و پسر خانواده شعله‌ور می‌شود؛ عشقی ممنوع در بستری از تفاوت‌های فرهنگی، طبقاتی و نژادی. حاصل این عشق، پسری‌ست با هویتی دوگانه: نیمی عرب، نیمی فیلیپینی، که نه در شرق جا دارد و نه در غرب.

🧱 نقدی بی‌پرده به ساختارهای اجتماعی خاورمیانه

این رمان جسورانه، نقبی می‌زند به واقعیت‌های پنهان پشت چهره‌ی شیک و پر زرق‌وبرق کشورهای نفت‌خیز عربی. از کارگران خاموش گرفته تا عشق‌هایی که در دل تبعیض متولد می‌شوند و با بی‌رحمی واقعیت خاموش می‌گردند.

🔍 نویسنده‌ای با نگاه تیزبین و انسانی

سعود السنعوسی با نگاهی انسان‌شناسانه و بی‌رحم، تصویری بی‌واسطه از پشت پرده‌ی رفاه کشورهای خلیج فارس ارائه می‌دهد. ساقه‌ی بامبو رمانی‌ست تراژیک، پرجزئیات و تکان‌دهنده؛ درباره‌ی مردمانی که برای زنده‌ماندن، گاهی حتی عشق را هم از دست می‌دهند.

🎧 این روایت را با صدای گرم و حرفه‌ای ملیحه عجم بشنوید

به دنیای شخصیت‌هایی پا بگذارید که شاید تاکنون صدایشان را نشنیده بودید؛ اما در رنج، عشق، و آرزوی زیستن، شبیه خود ما هستند.

📥 دانلود از کانال بانک کتاب صوتی

📢 با ما همراه باشید و صدای کتاب‌ها را بشنوید.

#ساقه_بامبو #سعود_السنعوسی #کتاب_صوتی #بانک_کتاب_صوتی #رمان_عربی #مهاجرت #نابرابری_اجتماعی #کارگر_مهاجر #هویت_دوگانه #بوکر_عربی #کتابخوانی #کتاب_خوب #داستان_تأثیرگذار

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

📘 ساقه‌ی بامبو

🏆 برنده‌ی جایزه بوکر عربی ۲۰۱۴

نویسنده: سعود السنعوسی

📝 مترجمان: مریم اکبری، عظیم طهماسبی

🎧 با صدای: ملیحه عجم

«وقتی عشق، در سرزمینی بی‌عدالت، راهی برای نجات نمی‌یابد...»

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🎧 فقط ۱۳ دقیقه، ولی تا همیشه در ذهن‌تان می‌ماند...

📗 اعتراف خواهرانه

گی دو موپاسان

عشقی خاموش، حسادتی پنهان، و رازی که فقط مرگ توانست آن را آشکار کند...
در این داستان کوتاه و عمیق، دو خواهرِ هم‌سایه و هم‌سرنوشت، پرده از احساسی برمی‌دارند که سال‌ها زیر خاکستر روابط خانوادگی پنهان مانده بود.
یک اعتراف دیرهنگام، تلخ و فراموش‌نشدنی...

🎙️ این فایل صوتی را در کانال بانک کتاب صوتی بشنوید، جایی برای شنیدن داستان‌هایی که احساس را زنده می‌کنند.

📥 همین حالا گوش بده و در کمتر از ربع ساعت، با روحت سفر کن...

#بانک_کتاب_صوتی
#کتاب_صوتی
#داستان_کوتاه
#گی_دو_موپاسان
#ادبیات_فرانسه
#اعتراف_خواهرانه
#کتابخوانی
#عشق
#حسادت
#روانشناسی_رابطه
#قصه_شب
#روایت_احساس

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🎧 #کتاب_صوتی

پدرخوانده

✍🏻 نوشته: ماریو پوزو

🎙 با صدای: پیمان قریب‌پناه

🕰 مدت: ۴ ساعت و ۳۰ دقیقه

📚 ژانر: #ادبیات #جنایی #مافیا

🔸 «پیشنهادی که نمی‌تونی ردش کنی…» این جمله را همه شنیده‌ایم؛ اما تنها با شنیدن پدرخوانده می‌توان عمق قدرت، سیاست، خانواده و وفاداری را حس کرد.

🔹 پدرخوانده شاهکار ماندگار ماریو پوزو، روایتی‌ست نفس‌گیر از دنیای پنهان مافیا، جایی که مرز میان خیر و شر، قانون و بی‌قانونی، عشق و انتقام در هم می‌آمیزد.
در دل خانواده‌ی کورلئونه، صدای خش‌دار دن ویتو همچون فرمانی از جهانی دیگر طنین می‌اندازد…

🎙 با اجرای شنیدنی و حرفه‌ای #پیمان_قریب‌پناه، این نسخه‌ی صوتی جان تازه‌ای به داستان می‌بخشد.

📥 آماده‌اید وارد دنیای پنهانی قدرت و احترام شوید؟

📌 فایل کامل کتاب صوتی «پدرخوانده» را همین حالا در کانال گوش دهید یا ذخیره کنید.


#معرفی_و_ارائه_کتاب #پدرخوانده #مافیا #کتاب_صوتی #ماریو_پوزو #گویندگی #ادبیات_جهان #بانک_کتاب_صوتی

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

⁨کاش بچه‌ها نمی‌مردند، کاش برای مدتی کوتاه به آسمان می‌رفتند و آنگاه که جنگ تمام شد سلامت به خانه باز میگشتند و وقتی پدر و مادرشان می‌پرسیدند کجا رفته بودید می‌گفتند رفته بودیم با ابرها بازی کنیم"

غسان کنفانی

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

#برداشت_آزاد

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🎧 ماجرای آپارتمان ارزان

✍ اثر: آگاتا کریستی

🎙 با صدای: امید تقوی

⏱ مدت: حدود ۴۰ دقیقه

در قلب لندن، یک آپارتمان لوکس با قیمتی باورنکردنی به زوجی جوان پیشنهاد می‌شود...
اما چرا این معامله بیش از حد خوب به‌نظر می‌رسد؟ پشت پرده چه رازی نهفته است؟

وقتی هرکول پوارو وارد ماجرا می‌شود، همه چیز رنگ و بوی توطئه و جاسوسی به خود می‌گیرد...
یک داستان کوتاه پُرکشش و مرموز، در سبک همیشگی و بی‌نظیر آگاتا کریستی.
اگر عاشق رمز و راز، هوش کارآگاهی و پیچش‌های داستانی هستید، این داستان را از دست ندهید!

📥 هم‌اکنون از «بانک کتاب صوتی» گوش دهید و لذت ببرید.


#ماجرای_آپارتمان_ارزان #آگاتا_کریستی #هرکول_پوارو #نمایش_صوتی #داستان_پلیسی #ادبیات_جنایی #کتاب_صوتی #روایت_پوارو #کارآگاه_مشهور #بانک_کتاب_صوتی #امید_تقوی #کتابخوانی #جاسوسی #رازآلود #ادبیات_انگلیس

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

.
#هزار‌خم ، یکی از صفحات قابلِ تامل تلگرامی‌ست که کوشش درخوری را در راه شناساییِ نویسندگان و آثار مهم ادبی ، تاریخی و روانشناسی انجام می دهد.



  🔗ورود از طریقِ لینک زیر ⬇️⬇️


/channel/hezar_khom

/channel/hezar_khom

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🎧 داستان کوتاه
ما آدم نمی شیم

اثر: عزیز نسین


همه چیز از یه فریاد تو قطار شروع میشه: «ما آدم نمی‌شیم!»

راوی که اول با خشم به این حرف واکنش نشون میده، سال‌ها بعد در زندان با فرهیختگانی روبه‌رو میشه که همه‌شون یه چیز رو تکرار می‌کنن: 
«ما آدم نمی‌شیم...» 


- طنز تیز و هوشمندانه علیه «خودفریبی» جمعی
 
- گفت‌وگوهای به‌یادموندنی که مثل آینه رفتارهامون رو نشون می‌دن 

- ترجمه روان احمد شاملو که لذت متن رو دوچندان می‌کنه 

- پرسش کلیدی: چرا با این همه ادعا، هنوز «آدم» نشدیم؟ 

- اگر به ادبیات انتقادی و طنز اجتماعی علاقه دارید 

- اگر از شعارهای تکراری «باید مثل خارجیا بشیم» خسته شدید 

- اگر دوست دارید تو ۲۰ دقیقه هم بخندید، هم فکر کنید  گوش بدید

🎯 پیام پایانی: 
شاید بعد از شنیدن این روایت، شما هم مثل راوی 
دستتون رو بالا ببرید و فریاد بزنید: 
«ما آدم نمی‌شیم!» 

اما این بار با آگاهیِ رنج‌آوری که عزیز نسین بهمون هدیه می‌ده.

🔊 حالا گوش بدید و خودتون قضاوت کنید:


#عزیز_نسین #احمد_شاملو #داستان_کوتاه #بانک_کتاب_صوتی 
#طنز_اجتماعی #ادبیات_انتقادی #ما_آدم_نمی‌شیم #پادکست_ادبی 

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

🎨 ادگار دگا | شاعر حرکات خاموش

در این کلیپ ۷ دقیقه‌ای، با گلچینی از زیباترین آثار ادگار دگا، نقاش و مجسمه‌ساز فرانسوی قرن نوزدهم، همراه می‌شیم؛ هنرمندی که با نگاهی موشکافانه به پشت‌صحنه زندگی، رقص، و روزمرگی زنان، تصویری زنده از لحظه‌ها ثبت کرد.

✨ دگا رو بیشتر با تابلوهای بالرین‌ها، نورهای لطیف و حرکات ناتمام می‌شناسند. هرچند به گروه امپرسیونیست‌ها نزدیک بود، خودش سبک مستقلی داشت: دقیق، تأمل‌برانگیز و گاه پر از اندوه پنهان.

اگر عاشق هنر، زیبایی و روایت‌های تصویری هستی، این ویدئو رو از دست نده.

🖼️ دعوتی برای چند دقیقه آرامش، دقت، و نگاهی تازه به دنیای نقاشی.

#ادگار_دگا #نقاشی #امپرسیونیسم #هنر_فرانسه #تاریخ_هنر #هنرمند_کلاسیک #کلیپ_هنری #بالرین #نقاشان_مشهور
#بانک_کتاب_صوتی

@soutidastan

Читать полностью…

بانک کتاب صوتی

تلخ‌ ترین اندوهی که انسان می‌تواند بشناسد این است که دانایی عملی را داشته باشد اما امکانات تحقق آن را نداشته باشد ...!!

هرودوت


@soutidastan

Читать полностью…
Subscribe to a channel