درخواست کتاب: @darmakarma جهت تبلیغ: @darmakarma
زندگی = شرمندگی...😓
#بغض #ایران #دلار #زندگی #حرف_دل #فقر
@soutidastan
ما در دوران تاریکی زندگی میکنیم.
دورانی که بدترین افراد، ترس خود را و بهترین افراد امید خود را از دست دادهاند
هانا آرنت
@soutidastan
کسی که باید نان خانوادهاش را تامین کند وقتی برای تفکر و فلسفه بافی ندارد
ویل دورانت
@soutidastan
اثرمرکب به زبان ساده :
از یک دراز و نشست ورزش را شروع کنید.
با پرداخت یک بدهی، بهبود وضعیت اقتصادی را شروع کنید
با مطالعه یک صفحه، کتاب خواندن را آغاز کنید.
با پاککردن شماره یک نفرکه مدام باعث آزار شماست، اصلاح روابط را شروع کنید.
با یک دور راه رفتن، پیاده روی را شروع کنید.
با نوشتن فقط یک پاراگراف، نویسندگی را آغاز کنید
با کشیدن یک منظره نقاشی را شروع کنید
ولی همین امروز شروع کنید و فردا همه این کارها را تکرار کنید.🖐🌹
@soutidastan
«کار دنیا شوخی نیست، جدیت میخواهد، عقل میخواهد، دلسوزی برای مملکت میخواهد.
تا وقتی که جماعتی بالنسبه مهم با طرح عاقلانه و جدیت تامه در مملکت متفقاً در صدد اصلاح کار نباشند، روز به روز بدتر میشود»
محمدعلی فروغی
@soutidastan
گرفتار قومی شدیم که اگه
نزاع کنند مزرعه را به گند میکشند
و اگر صلح کنند محصول را به تاراج میبرند.
@soutidastan
✨ استعداد: افسانه یا واقعیت؟ علم اعصاب پاسخی شگفتانگیز دارد!
🧠 همه ما داستانهای افرادی را شنیدهایم که از کودکی «نابغه» خطاب میشوند. اما علم اعصاب دارد داستان کاملاً متفاوتی برای ما تعریف میکند. داستانی که به جای جستجوی یک الماس پنهان در مغز، از یک «عضله» حرف میزند که میتواند با تمرین، ورزیده و قدرتمند شود.
🚀 پس اگر همیشه فکر میکردید استعداد یک موهبت خدادادی است، آماده شوید برای شگفتزده شدن!
۱. معجزه مغز رانندگان تاکسی لندن
🚖 تصور کنید باید نقشه تمام کوچه پسکوچههای تهران را از بر باشید! این دقیقاً چالشی بود که رانندگان تاکسی لندن با آن روبرو بودند.
🔬 در سال ۲۰۰۰، دانشمندی به نام «النور مگوایر» از دانشگاه لندن، مغز این رانندگان را اسکن کرد. نتیجه آنقدر عجیب بود که جهان علم را تکان داد: بخش «هیپوکامپ» مغز این رانندگان، به طور قابل توجهی بزرگتر از افراد عادی بود!
🗺️ هیپوکامپ همان قسمتی است که مسیریابی و حافظه فضایی ما را کنترل میکند. نکته کلیدی این بود: این بزرگی، ذاتی نبود. رانندگانی که تازهکار بودند این ویژگی را نداشتند. این تغییر فیزیکی در مغز، نتیجه مستقیم سالها تمرین و مسیریابی بود. مغز آنها برای انجام کار سخت، خودش را «بازسازی» کرده بود.
💡 درس زندگی: مغز شما بر اساس کاری که از آن میخواهید، شکل میگیرد. استعداد در ناوبری، پیامد تمرین بود، نه علت آن!
۲. راز ویولنیستهای حرفهای در اسکن مغزشان بود!
🎻 حتما ویولنیستهای چیرهدست را دیدهاید که انگشتانشان روی سیمها میدود. علم اعصاب برای کشف راز آنها، به سراغ اسکن مغز رفت.
🧩 دانشمندان دریافتند ناحیهای از مغز که مسئول کنترل انگشتان دست چپ است، در ویولنیستها بسیار گستردهتر و فعالتر از افراد معمولی است. اما برای دست راست این تغییرات بسیار کمتر بود!
❓ چرا؟ چون کار دست چپ بسیار پیچیدهتر است. این یعنی مغز نوازنده، خودش را دقیقاً با نیازهای مهارت او تطبیق داده بود. هرچه تمرین بیشتر، تغییرات فیزیکی در مغز بیشتر.
💡 درس زندگی: استعداد موسیقی، در مغز به صورت اتصالات عصبی قویتر و مدارهای بهینهتر خودش را نشان میدهد که حاصل هزاران ساعت تمرین است.
۳. قاعده ۱۰،۰۰۰ ساعت: سلاح مخفی که در جمجمه شماست
⏳ احتمالاً شنیدهاید که برای استاد شدن در هر کاری، به ۱۰،۰۰۰ ساعت تمرین نیاز است. اما این قاعده فقط یک عدد جادویی نیست؛ پشت آن یک معجزه عصبی به نام «انعطافپذیری مغز» نهفته است.
💪 وقتی شما ساعتها وقت میگذارید و عمداً و با تمرکز کامل تمرین میکنید، در واقع دارید به مغزتان یک فشار ورزشی میدهید. این فشار باعث میشود:
· بین سلولهای عصبی شما اتصالات جدید و قویتر شکل بگیرد.
· سرعت انتقال پیامها بیشتر شود.
· حتی ساختار فیزیکی مغزتان تغییر کند (درست مثل عضلهای که پس از ورزش بزرگتر میشود).
💡 درس زندگی: استعداد واقعی، پشتکار و کیفیت تمرین است. مغز شما بستر خنثی نیست؛ آن یک مجسمه است و شما با هر جلسه تمرین، در حال تراشیدن آن هستید.
نتیجهگیری: پیام امیدبخش علم برای همه ما
🌱 علم اعصاب به ما میگوید: دیوانگی است که منتظر باشیم یک «استعداد پنهان» خودش را نشان دهد. به جای جستجو، باید آن را بسازیم.
🎯 چه بخواهید نوازنده گیتار شوید، چه یک برنامهنویس حرفهای یا یک ورزشکار المپیکی، مسیر یکی است: شروع کنید، عمیقاً تمرین کنید، و بدانید که با هر بار تمرین، بهمعنای واقعی در حال تغییر سختافزار مغز خود هستید.
🔥 استعداد یک مقصد از پیش تعیینشده نیست؛ سفر دگرگونی مغز شماست.
@soutidastan
✅ پدیده جنون هوش مصنوعی
🕴 دکتر ایمان فانی
@soutidastan
سلام بر آنانی که در وجود ما چیزی یافتند و دوستش داشتند که ما خود از آن بیخبر بودیم
محمود درویش
@soutidastan
📻 پادکست کنج
🎧 کنجی برای شنیدن داستانهای اشخاص، مکانها و رویدادهایی در دل تاریخ
اپیزود چهاردهم: داستان فیلمفارسی
در این قسمت صحبت از سینمای ایران، روزهای آغازین آن و ظهور پدیدهای به نام فیلمفارسی و محتوا و فراز و نشیب آن در سه دهۀ سی، چهل و پنجاه شمسی میشود؛ پدیدهای که به مرور به عنوان یک سینمای ایرانی با بدنۀ جامعه و تودۀ مردم ارتباط عمیق و گستردهای داشت و در بروز مسائل اجتماعی و حتی سیاسی تأثیر خاص خود را درون مردم گذاشت. در این جا از این تأثیرات سیاسی و اجتماعی خاص فیلمفارسی، به طور خاص صحبت میشود.
نویسنده و راوی: محمد رزمگه
تهیهکننده: تکین قشنگی
🔷️ پادکست کنج را دنبال کنید.
کست باکس:
https://castbox.fm/vi/844892010
تلگرام:
/channel/konjpadcastt
#پادکست
#پادکست_کنج
#سینمای_ایران
#فیلمفارسی
#فیلم_فارسی
📚 داستان کوتاه حامی
نوشته ✍️ #گی_دو_موپاسان
💌 روایتی از محبتهای پر دردسر
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب
علاقه اجتماعی در نظریه آلفرد آدلر ، عبارت از حسی به جامعه و انسان هایی که کنارشان زندگی می کنیم است که ثمره آن مشارکت و همکاری با آنها در جهت ساختن دنیایی هر چه بهتر برای زندگی همه ما در جهان هستی باشد. کسی که علاقه اجتماعی بالایی دارد مصلحت جمعی را به منفعت شخصی ترجیح میدهد.
علاقه اجتماعی گرچه دربرگیرنده مفاهیمی چون همدلی ، ارتباط مشارکتی ، همکاری ، تشریک مساعی و... است ، اما مفهومی وسیع تر از همه این مفاهیم دارد و منظور از آن همانطور که گفته شد ، کمک مداوم فرد به تحقق اهداف والای جامعه انسانی و آینده ای بهتر برای بشریت است. علاقه اجتماعی نقطه مقابل تلاش صرف برای برتری و موفقیت شخصی است. علاقه اجتماعی دربرگیرنده مفاهیم عمیقی همچون شجاعت ، شجاعت برای ناکامل بودن ، مشارکت در نیک زیستی بشر ، اعتماد و خلوص ، مراقبت و توجه ، شفقت و دلسوزی ، خلاقیت ، صمیمیت ، همکاری و تعهد است و در عین حال "کلی بزرگ تر از تمام این اجزاست". طبق نظر درمانگران آدلری ، علاقه اجتماعی بهترین و مناسب ترین شاخص سلامت روانی است و رشد ناقص و نامطلوب آن در کودکی و نوجوانی ، منجر به مسائل روان شناختی در بزرگسالی می گردد.
در واقع ، ما با میلی ذاتی به حرکت در مسیر علاقه اجتماعی به دنیا می آییم ، اما تربیت و محیط می توانند در این مسیر مانع ایجاد کن
@soutidastan
📖 داستان یک باور: چرا بعضی محلهها در فقر گیر میکنند؟
تصور کنید یک فیل کوچک را با یک زنجیر نازک به یک میله چوبی بستهاند. فیل هرچه قدر هم تلاش کند، نمیتواند میله را از زمین بکند. او به مرور زمان باور میکند که هر تلاشی برای آزادی، بیفایده است. سالها بعد، آن فیل که اکنون حیوان قدرتمندی شده، هنوز با همان زنجیر نازک به همان میله چوبی بسته شده است. او حتی برای آزمودن دوباره قدرت خود تلاش نمیکند، زیرا سالها پیش "یاد گرفته" که بیفایده است.
🔍 این داستان، اصل "درماندگی آموخته شده" را نشان میدهد.
حالا بیایید این مفهوم را در دنیای واقعی انسانها و در یک محله فقیرنشین دنبال کنیم.
🎬 صحنه اول: صحنه تحقیق (روش پژوهش)
یک جامعهشناس به مدت دو سال به یک محله که مشکلات اقتصادی زیادی دارد، میرود. او فقط برای پرسشنامه نیامده؛ بلکه آنجا زندگی میکند، با مردم صحبت میکند، در مغازههای محلی مینشیند و داستان زندگی آنها را میشنود. این روش را "قومنگاری" (Ethnography) مینامند. هدف او این نیست که فقط آمار بگیرد، بلکه میخواهد "دنیا را از چشمان آن مردم ببیند".
او به طور ویژه روی جوانانِ در سن کار و تحصیل تمرکز میکند و با ۴۰ نفر از آنان مصاحبههای طولانی و عمیق انجام میدهد.
📉 صحنه دوم: تجربهٔ شکست (یافتههای پژوهش)
جامعهشناس در طول این دو سال، الگوی مشابهی را در داستانِ بیشتر جوانان میبیند. آنها بارها و بارها تلاش کردهاند، اما همیشه به یک دیوار آجری برخورد کردهاند:
· قهرمان داستان ما، "jamal": او برای ۵۰ شغل مختلف رزومه فرستاده. یا پاسخی دریافت نکرده، یا بعد از چند ماه کار، به بهانهای او را اخراج کردهاند.
· قهرمان دیگر، "Maria": او بسیار باهوش است و میخواهد درس بخواند، اما خانوادهاش پول کلاسهای دانشگاه را ندارند. او یک بار برای وام دانشجویی اقدام کرد، اما چون ضامن مالی نداشت، درخواستش رد شد.
پس از چندین سال مواجهه با این رد شدنها و شکستها، یک باور جدید در ذهن جوانان محله شکل میگیرد:
مهم نیست چقدر تلاش کنم؛ نتیجه هیچ وقت عوض نمیشود. این من نیستم که مشکل دارم، بلکه این دنیاست که علیه من است.
این باور، دقیقاً همان "درماندگی آموخته شده" است. مغز آنها برای محافظت از خود در برابر ناامیدی بیشتر، یک حکم صادر کرده: "تلاش نکن تا شکست نخوری".
⚖️ صحنه سوم: نتیجهٔ باور (تجزیه و تحلیل دادهها)
حالا که این باور در ذهن آنها جا افتاده، رفتارشان تغییر میکند:
· jamal دیگر برای شغلهای خوب در مرکز شهر درخواست نمیفرستد. او میگوید: "به درد من نمیخوره".
· Maria برنامهٔ ادامه تحصیل را کاملاً کنار گذاشته است.
· انرژی آنها دیگر صرف "پیشرفت" نمیشود، بلکه همه صرف "زنده ماندن" و مدیریت مشکلات روزمره (پرداخت قبض، تهیه غذا) میشود.
جامعهشناس با تحلیل این رفتارها متوجه میشود که این یک چرخهٔ معیوب است:
شکستهای مکرر → ایجاد باور "تلاش بی فایده است" → کاهش انگیزه و تلاش → ماندن در فقر → تجربه شکستهای بیشتر
🏁 پایان داستان: پیام اصلی پژوهش
نتیجهگیری نهایی این تحقیق این نیست که "این مردم تنبل هستند". نتیجه این است: "درماندگی" آنان یک پاسخ کاملاً منطقی و آموخته شده به یک محیط ناعادلانه است. مشکل اصلی، آن میله چوبی و زنجیر نیست؛ مشکل اصلی، سیستمی است که آن میله و زنجیر را سالها پیش در جای خود محکم کرده و به فیل اجازه آزمودن دوباره قدرت خود را نمیدهد.
پس راه حل، فقط گفتن "انگیزه داشته باش!" به افراد نیست، بلکه باید "میله" را برداشت - یعنی موانع ساختاری (مانند تبعیض، دستمزد ناعادلانه، سیستم آموزشی ناکارآمد) را از سر راه آنان برداشت تا بتوانند دوباره قدرت تلاش کردن را در خود ببینند.
✨ این داستان، جوهرهٔ یک پژوهش جامعهشناختی واقعی بر اساس نظریه درماندگی آموخته شده است.
@soutidastan
🏚️ تصور کن پولت هر روز آب میشه...
همین امروز با پولی که داری میتونی یک سبد کامل از سوپرمارکت بخری. فردا فقط نصفش را. پس فردا فقط یک کیسهٔ کوچک. این فقط شروع ماجرا نیست... این آغاز فروپاشی نامرئیِ چیزی است که جامعه را زنده نگه میدارد: اعتماد.
🤝 آنچه تورم واقعاً میدزدد...
بر اساس پژوهشهای جدید جامعهشناختی، تورمِ افسارگسیخته، تنها قدرت خرید را کم نمیکند؛ بلکه اعتماد عمومی را هدف میگیرد. اعتماد به دولت، به نظام اقتصادی، به همسایه و حتی به آینده.
🔄 چرخهٔ شوم: تورم → بیاعتمادی → هرجومرج
وقتی مردم ببینند قیمتها روزبهروز دیوانهوار بالا میرود، اولین چیزی که زیر سؤال میرود، شایستگی حکومت و بانک مرکزی است.
به تدریج، هر فرد فقط به فکر نجات خودش میافتد. رقابت ناسالم برای خرید، احتکار و بیاعتمادی حتی به فروشندهٔ سر کوچه آغاز میشود.
📊 پژوهش میدانی: لبنان، آزمایشگاه زندهٔ تورم
مطالعات میدانی نشان داد در دورهٔ ابرتورم لبنان:
· اعتماد به دولت از ۳۲٪ به ۱۲٪ سقوط کرد.
· ۷۰٪ مردم گفتند: «به غریبهها اعتماد نداریم.»
· مشارکت در کارهای خیریه و محلهای نصف شد.
جامعه به نقطهای رسید که هر کس تنهاست، حتی در میان ازدحام.
⚠️ هشدار: این آسیب به این سادگی ترمیم نمیشود
فکر نکنید با پایین آمدن تورم، همهچیز خودبهخود درست میشود.
فرسایش اعتماد، مثل زخمی عمیق میماند که سالها بهبود آن طول میکشد. جامعهای که اعتماد خود را از دست بدهد، حتی برای اجرای بهترین سیاستها نیز مقاومت میکند و در حل مشکلات جمعی ناتوان میماند.
🌱 اما راه نجات چیست؟
پژوهشها نشان میدهند در بحرانهای تورمی، دولتها باید با شفافیت کامل و اطلاعرسانی صادقانه اعتماد ازدسترفته را بازسازی کنند.
همچنین تقویت نهادهای مردمی و محلی میتوانند همچون کلیدی برای شکستن چرخهٔ بیاعتمادی عمل کنند.
✨ به زبان ساده: تورم فقط عدد نیست، یک ضربهی روانی-اجتماعی است.
و درمان آن، فقط با پول ممکن نیست؛ با صداقت و اعتمادسازی ممکن است.
@soutidastan
سه راه برای دوبرابر کردن درآمدت
۱.گوشی معمولی
۲.داشتن اکانت تلگرام
۳.عضو شدن در کانال زیر
تو کانال زیر آموزش رایگان وجود داره که میتونه درآمدت رو حداقل دو برابر کنه
کانال درآمد ۲برابری
کانال درآمد ۲برابری
#موسیقی
🎧 شکایت هجران
🎤 محمد اصفهانی
🎼 آریا عظیمی نژاد
@soutidastan
🌅 قصه یک آدمِ خوبِ خسته: راز پنهانِ خوشامدگویی افراطی
تصور کنید "سارا" را. سارا در محل کار به آن "فرشته نجات" معروف است. همیشه برای کمک اولین داوطلب است، هرگز "نه" نمیگوید و لبخندش حتی در شرایط پراسترس هم همیشه روی لبانش است. مدیرش او را "سرمایه ارزشمند" شرکت مینامد.
😴 اما آنچه کسی نمیبیند، سارای پشت درهای بسته است: سارایی که هر شب با سردرد به خانه میرسد، از فرط خستگی گریه میکند و احساس میکند یک باتری کاملاً خالی است. او یک "آدمِ خوبِ خسته" است.
❓ سؤال بزرگ اینجاست: چرا سارا و میلیونها نفر مثل او، با اینکه کار فیزیکی طاقتفرسایی ندارند، اینقدر از پا درمیآیند؟
🔬 یک پژوهش جدید و جالب توجه در سال ۲۰۲۴، پرده از راز این معما برداشته است. این تحقیق نشان میدهد مشکل اصلی، "کار زیاد" نیست، بلکه "بار هیجانیِ پنهان" است.
🔄 ماجرا از کجا آغاز میشود؟
داستان همیشه با یک ویژگی به ظاهر مثبت شروع میشود: "میل شدید به راضی نگه داشتن دیگران" یا همان "خوشامدگویی افراطی". سارا از دعوا و عدم تأیید میترسد. پس:
· وقتی همکارش اشتباه میکند، سارا با لبخند مسئولیت آن را بر عهده میگیرد.
· وقتی رئیسش پروژه غیرمنطقی محول میکند، سارا با چهرهای مصمم میگوید "حله!".
· وقتی در دلش از دست دوستش عصبانی است، به جای بیانش، محکمتر لبخند میزند.
💔 قاتل خاموش: "سرکوب هیجانی"
اینجا دقیقاً همان نقطهای است که پژوهش جدید دست روی آن گذاشته است. پژوهشگران با دنبال کردن زندگی صدها نفر مثل سارا به این نتیجه رسیدند که:
خوشامدگویی → مجبور کردن خود به پنهان کردن احساسات واقعی (خشم، ناامیدی، رنجش) → تخلیه تدریجی منابع روانی → فرسودگی کامل
🔋 به زبان ساده، مغز سارا برای پنهان کردن هر باره احساساتش، انرژی عظیمی مصرف میکند. این کار دقیقاً مثل این است که شما همزمان با راه رفتن، روی ترمز دستیِ کشیده شده ماشین، پا هم بگذارید. موتور ماشین (وجود سارا) دود میکند تا ماشین حرکت کند، اما در نهایت میسوزد.
✨ نتیجهای که زندگیها را تغییر میدهد
این پژوهش به یک نتیجه حیاتی رسید: اگر میخواهید از فرسودگی نجات یابید، فقط "کمتر کار کردن" فایدهای ندارد. باید "کمتر نقش بازی کردن" را یاد بگیرید.
🕊️ راه حل، یادگیری ابراز سالم احساسات است؛ یعنی بتوانیم با مهربانی اما با قاطعیت بگوییم: "متأسفم، الان خودم استرس دارم، نمیتوانم کمک کنم" یا "از این رفتارت واقعاً ناراحت شدم".
💝 پیام نهایی برای همه "سارا"های دنیا: مهربانی زمانی ارزشمند است که از درون یک منبع پر و آرام سرچشمه بگیرد.مهربانی به قیمت نابودی خودتان، نه تنها ارزش ندارد، بلکه شما را از صحنه زندگی خارج میکند. اجازه دهید مرزهایتان را مشخص کنید. این تنها راهی است که میتوانید مدت زمان طولانی به مهربانی ادامه دهید.
📚 منبع علمی: عنوان:هزینه سنگین خوشرفتاری: مطالعهای طولی درباره نقش واسطهای سرکوب هیجانی در رابطه بین مردمداری و فرسودگی شغلی
ژورنال: Journal of Personality and Social Psychology (2024)
@soutidastan
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
📚 #مرا_محکم_در_آغوش_بگیر
✍ #دکتر_سو_جانسن
این کتاب راجع به چیه؟
بهت یاد میده که راه های جدیدی برای بهبود روابطتت پیدا کنی.
وضعیت رابطهت چطوره؟
بعضی وقتها عالیه اما وقتهای دیگه به شدت ناامیدکننده ست؟
طبیعتا روابط نمیتونن همیشه فوق العاده باشن اما اگه زمانهای بد رابطه ت داره خیلی زیاد میشه شاید لازمه یه کاری برای اصلاح این وضعیت انجام بدی.
سوال اینجاست که چطوری این کار رو باید انجام
داد؟
این کتاب بهت نشون میده که خیلی از مسائل رایج بین زوجها رو میشه با بررسی نحوهی واکنش احساسی دو طرف نسبت به همدیگه توی موقعیتهای مختلف درک کرد.
@soutidastan
📖✨ کلیله و دمنه؛ گنجینهی حکمت در قالب داستان ✨
کلیله و دمنه یکی از شاهکارهای ادبیات کهن است؛ مجموعهای از حکایتهای شیرین و آموزنده که در دل خود، عمیقترین تجربههای انسانی و اخلاقی را جای داده است. این کتاب پر از گفتوگوهای تمثیلی میان حیوانات است که هر کدام پیامی برای زندگی ما دارند: از دوستی و دشمنی گرفته تا خردمندی، سیاست، عشق و وفاداری.
🔊 حالا شما میتوانید این اثر ارزشمند را نهتنها به صورت خوانش، بلکه همراه با شرح و تفسیر جذاب و روان بشنوید؛ روایتی که فهم کتاب را شیرینتر و کاربردیتر میکند.
💌 اگر علاقهمندید این مجموعهی شنیدنی را دریافت کنید، به ایدی زیر پیام دهید
@darmakarma
کتاب صوتی
#میخواهم_بمیرم_ولی_دوست_دارم_دوکبوکی_بخورم
کتاب پرفروش کره جنوبی
اثر: #بک_سهی
ترجمه: الهه علوی
میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم | بک سهی
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
این کتاب پرفروش ترین کتاب کره ی جنوبی بوده و حکم تراپی داره براتون.
کتاب «میخوام بمیرم اما دلم میخواد دوکبوکی بخورم» نوشته بک هی نا
روایتی واقعی از تجربه نویسنده با افسردگی و جلسات رواندرمانیاش است. کتاب نکات کلیدیای داره :
صحبت با رواندرمانگر بهش کمک کرد افکارش رو مرتب کنه و کمکم خودش رو بپذیره.
لذتهای ساده مثل خوردن دوکبوکی براش لحظههای کوچیک شادی ساخت.
نویسنده میگه : حتی وقتی حس میکنی هیچی درست نمیشه، یه چیز کوچیک میتونه یه روز نو رو شروع کنه.
زندگی شاید کامل نباشه، ولی ارزش اینو داره که براش تلاش کنی.
این کتاب نشون میده که پذیرش خود و پیدا کردن معنی تو چیزای روزمره میتونه راهی برای عبور از تاریکی باشه.
@soutidastan
از بهلول پرسیدند:
کدامیک برایت دشوارتر است؛ کوری، کری،
لالی؟
پاسخ داد : من به هر سه دچارم!
پرسیدند: چگونه ممکن است؟؟!!
پاسخ داد: هنگامی که پایمال شدن حق خویش را میبینم و کاری نمیکنم، پس کورم.
هنگامی که ندای ستم دیده ای را می شنوم و یاری نمی رسانم، پس کرم.
هنگامی که به جای گفتن حقیقت، دم فرو میبندم ، پس لالم
@soutidastan
شیر از رام کننده ی خود قوی تر است.
این را رام کننده می داند، مهم اینست که شیر نمی داند ...
تری ایگلتون
@soutidastan
✨ رازِ سقوط ناگهانی؛ چرا برخی قلعهها فرو میریزند و برخی پایدار میمانند؟
👥 تصور کن در یک کشور، موج خروشان مردم به خیابانها میریزند و تنها در عرض چند روز، دولتی که سالها بر مسند قدرت بود، مانند قصری شنی در برابر امواج، فرو میپاشد. اما در کشوری دیگر، حکومتی با وجود توفانهای سهمگین و نارضایتیهای گسترده، نه تنها سقوط نمیکند، بلکه محکمتر از قبل مینشیند!
🔑 راز این پایداری یا فروریزی ناگهانی در چیست؟ پاسخ در استحکام سه ستون اصلی قدرت نهفته است:
🏰 ستون اول: دیوارهای بلند سپاه حافظان
بعضی حکومتها، نگهبانان بسیار وفادار و یکپارچهای دارند. این نگهبانان نه تنها اسلحه به دست دارند، بلکه منافعشان به بقای قلعه گره خورده است. آنها تا آخرین نفس از دروازهها دفاع میکنند.
در مقابل، گاهی نگهبانان دچار تردید میشوند یا خود را از جنس مردم میبینند. در این صورت، با اولین ضربه، دروازهها گشوده میشوند.
💡 ستون دوم: چراغ ایدئولوژی؛ نور هدایت یا تاریکی فریب؟
مردم برای چه باید از حاکمان اطاعت کنند؟
برخی حکومتها پاسخ را در "عملکرد" میدهند: رفاه، امنیت و پیشرفت. اگر این چراغ خاموش شود، مردم در تاریکی، راه شورش را در پیش میگیرند.
اما برخی حکومتها منبع مشروعیت خود را از آسمان میگیرند! آنها خود را سایهی خدا روی زمین میدانند. حتی اگر زمینی شکست بخورند، با تکیه بر این باور آسمانی، پایگاه خود را حفظ میکنند و هر اعتراضی را "توطئه دشمن" میخوانند.
💰 ستون سوم: گنجینهی طلایی و زنجیرهای وابستگی
تصور کن حاکمان، گنجینهای بیپایان از طلا داشته باشند. آنگاه میتوانند به عدهی زیادی پول، شغل و امتیاز بدهند تا وفاداری آنها را بخرند. این شبکهی عظیم وابستگی، مانند زنجیری نامرئی، بسیاری را اسیر خود میکند و از شورش بازمیدارد.
حکومتهای فاقد این گنج، در طوفان نارضایتی، تنها میمانند.
📌 پس نتیجه میگیریم: سقوط یک حکومت، تنها به خشم مردم بستگی ندارد. وقتی این سه ستون همزمان بلرزند و ترک بردارند، فروپاشی سریع و ناگهانی است. اما اگر حتی یکی از این ستونها، مخصوصا دیوارهای محکم نگهبانان وفادار، پابرجا بماند، قلعه میتواند سالها در برابر توفان مقاومت کند.
@soutidastan
✍زندگی را ورق بزن.
هر فصلش را خوب بخوان.
با بهار برقص.
با تابستان بچرخ.
در پائیزش عاشقانه قدم بزن.
با زمستانش بنشین.
و چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش.
زندگی را باید زندگی کرد.
آنطور که دلت می گوید.
مبادا زندگی را
دست نخورده برای مرگ بگذاری.
#نسرین_بهجتی
@soutidastan
تو شبیه شبی هستی که ستمگران میمیرند و انقلاب پیروز میشود
@soutidastan
چه قدر كم
در بدنم
زندگی ميكنم
وچه بسيار در ذهنم...
@soutidastan
بخش اول کتاب فوق العاده
📚 #علاقه_اجتماعی
✍ اثر: #آلفرد_آدلر
🔁 ترجمه: دکتر حمید علیزاده و دکتر مهدی خان آبادی
💎 کتابی عالی برای مشاوران ، روان درمانگران معلمان و والدین
@soutidastan
مجموعه داستان
📚 #خواب_خوب_بهشت
✍ نویسنده: #سام_شپارد
مترجم: امیر مهدی حقیقت
موضوع: داستانهای آمریکایی قرن ۲۰م.
#معرفی_و_ارائه_کتاب 📜
✍ مجموعه داستانِ درخشانِ سام شپارد بازتابدهندۀ جهان ذهنی و ادبی اوست. شپارد برای نوشتن نمایشنامۀ کودک مدفون، جایزۀ پولیتزر را برده، برای نوشتن فیلمنامۀ پاریس-تگزاس، جایزۀ نخل طلایی را برده و برای بازی در فیلم چیزهای خوب، نامزد جایزۀ اسکار بهترین بازیگری شده است. ریچارد فورد، از بزرگترین داستاننویسان امروز دنیا، داستانهای این مجموعه را غیرقابل پیشبینی و هوشمندانه میداند و میگوید: «خواننده با خواندن آنها لذت نابی را تجربه میکند.»
@soutidastan
🌌 آزمایش نقطه نورانی: وقتی واقعیت در تاریکی محو میشود
🔬 در دهه ۱۹۳۰، روانشناس اجتماعی «موسی شریف» آزمایشی هوشمندانه طراحی کرد. شرکتکنندگان در اتاقی کاملاً تاریک قرار میگرفتند و نقطه نورانی ثابتی به آنها نشان داده میشد. به دلیل پدیده طبیعی «حرکت خودانگیخته چشم» (Autokinetic effect)، نقطه نورانی به نظر در حرکت بود.
📏 در مرحله اول، هر شرکتکننده به تنهایی تخمین میزد نقطه چقدر حرکت کرده. پاسخها بسیار متنوع بود - از ۲ سانتیمتر تا ۲۰ سانتیمتر. اما وقتی افراد در گروه قرار گرفتند و پاسخهایشان را بلند اعلام کردند، اتفاق شگفتانگیزی رخ داد: به تدریج، همه به یک «توافق جمعی» رسیدند. یک هنجار گروهی شکل گرفت که همه آن را میپذیرفتند.
🧠 نکته کلیدی: حتی وقتی بعداً همان افراد دوباره به تنهایی آزمایش شدند، همچنان به هنجار گروهی پایبند ماندند. این نشان میدهد که تأثیر اطلاعاتی نه تنها رفتار ظاهری، بلکه ادراک و باورهای درونی افراد را تغییر میدهد.
🏛️ اتاق تاریک دیکتاتوری: چگونه حکومتهای مستبد ابهام میآفرینند؟
🕵️ حکومتهای تمامخواه دقیقاً مانند آن اتاق تاریک عمل میکنند. آنها با ابزارهای مختلف، واقعیت را مبهم و غیرقابل تشخیص میکنند:
سانسور شدید اطلاعات و اخبار مستقل
شستشوی مغزی از طریق رسانههای دولتی
ترس و ارعاب برای ساکت کردن صداهای مخالف
ایجاد روایتهای متناقض که تشخیص حقیقت را غیرممکن میکند
👁️ نگاه به دیگران برای یافتن حقیقت: بازی مرگبار تفسیر نادرست
🤔 در چنین فضایی، شهروندان دقیقاً مانند شرکتکنندگان آزمایش شریف میشوند: در تاریکی رها شدهاند، بدون معیار مشخصی برای تشخیص واقعیت.
👥 در این تاریکی مصنوعی، مردم برای فهمیدن «واقعیت» به تنها منبع موجود متوسل میشوند: رفتار دیگران. وقتی فرد میبیند:
همسایهاش سکوت کرده
همکارش اعتراض نمیکند
دوستانش زندگی عادی ادامه میدهند
ناخودآگاه نتیجه میگیرد: «حتماً شرایط آنقدرها هم بد نیست»، «شاید من زیادی حساس هستم»، یا «ممکن است اطلاعاتی داشته باشند که من ندارم».
⚠️ اینجاست که تراژدی جمعی رخ میدهد: همه منتظر هم هستند، همه به هم نگاه میکنند، و همه سکوت میکنند - نه از روی رضایت، که از روی ابهام و تردید.
💎 قدرت یک صدا: چگونه یک نفر میتواند تاریکی را بشکند؟
🌟 اما امید وجود دارد. آزمایشها نشان میدهند همین که یک نفر شروع به صحبت کند، این چرخه معیوب میشکند.
📣 وقتی یک صدا:
جسارت به خرج دهد و حرف بزند
اطلاعات واقعی را به اشتراک بگذارد
نشان دهد که دیگران هم مثل او فکر میکنند
این کار مانند روشن کردن یک چراغ در اتاق تاریک است. به دیگران نشان میدهد که:
«تو تنها نیستی»
«حقیقت همین است که تو فکر میکنی»
«ما بسیاری هستیم که مثل تو فکر میکنیم»
🌅 از آزمایش تا واقعیت: هر صدا مهم است
🕯️ همانطور که در آزمایش شریف، حتی یک صدای مخالف میتوانست هنجار گروهی را تغییر دهد، در جامعه نیز هر صدای شجاعانهای میتواند:
ابهام را کاهش دهد
به دیگران شجاعت عمل ببخشد
هنجار جدیدی از «صحبت کردن» به جای «سکوت» ایجاد کند
📝 سخن پایانی
✍️ سکوت در برابر دیکتاتوری، لزوماً به معنای رضایت نیست. اغلب، نشانهای است از انسانی که در تاریکی ابهام، به دنبال چراغ حقیقت میگردد. هر کدام از ما میتوانیم آن چراغ باشیم.
@soutidastan