-
شهریارا..من به قُربانت چِه کرد این دِلبَرت آنچنان با #سوز_گفتی_شعر ،ما هم سوختیم! #فاطمه_جودکی ارتباط با مدیــر 👈 @Refigh2020 قبل از خروج انتقاد کنید و ایراد کانال رو بگید خوشحال میشیم 🌼
کجا می‌شود نشان گمشدگانی را گرفت
که خودخواسته پیدا نمی‌شوند؟
رضا زاهد
من چیزی از عشق مان
به کسی نگفته‌ام!
آنها تو را هنگامی که
در اشک های چشمم
تن می‌شسته ای دیده اند . . .!
نزارقبانی
تو را گم می کنم
در شلوغی شهرپرآشوب درونم
وقتی گام های فاصله
بر وسعت تنهایی ام پا میگذارد
سهم من از عشق انتظار بر
خرابه های آرزوهایم خواهد بود
پاییز یا بهار
چه فرقی می کند
وقتی فصل ها
در اندوه بی اعتمادی
می گذرند!
راستی چند قرن باید بگذرد؟
تا آفتاب لبخندم
روشنایی سرزمین انتظار شود...
#مینو_پناهپور
مدت هاست...
ایستاده ام بر فراز اتفاقی
که نمی افتد...
#پابلو_نرودا
👌🏼
زمین ازدلبران خالی‌ست یامن چشم ودل سیرم؟
که‌می‌گردم ولی زلفِ پریشانی نمی‌بینم....!
خدایا عشق، درمانی به‌غیر از مرگ می‌خواهد...؟
که من می‌میرم از این درد و درمانی نمی‌بینم!
#فاضل_نظری
بال "شعر " هایم
اگر چه زخمی است
اما هنوز هم
در هوای "دوست داشتنت"
بال بال می زند
#نعیمه_المولی
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دل آزار خریدن دارد
فارغ از گلّه و گرگ است شبان عاشق
چشم سبز تو چو دشتی است! دویدن دارد
شاخه ای از سر دیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه ی سرخی است که چیدن دارد
“کاظم بهمنی”
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت
#حافظ
بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا
#حافظ
صبح 18 تیر
رادیو مرسی
🌾🌾🌾
و در شب های شعرم
احساس می کنم
که آوایم از میان لبان تو ...
بیرون می آید.
#نزار_قبانی
ميان خاطرات بى شمارمان
اى آشنا!
به بودنت ادامه بده
از اولين آغوش
هزار شب هم كه بگذرد
باز ستاره بى قرار وُ
مهتاب بى قرار وُ
اين دل بى قرار است...
#نيكى_فيروزكوهی
"تو" را،
براى تمامِ روز هاى خوبى كه هنوز نيامده است،
مى خواهم...
تو را براى خنده هاى از تهِ دل
تو را براى ِيك حالِ خوب
تو را براى تمامِ دوست داشتن هاى به موقع،
تو را براى يك خيالِ راحت،
مى خواهم...
در اين آشفته بازارِ دوست داشتن هاىِ ساعتى...
#علی_قاضی_نظام
هرچی بیشتر اهل شڪرباشی زندگی چیزای بیشتری واسه تشکر کردن بهت میده...
شکرگذاری یادت نره رفيق
♡♡♡
امشب؛
تمام حوصله ام را
جمع كرده ام"
به تكرار نام تو...
"دل تنگم"
كه صدايت كنم
و تو بگويی :
"جان دلم"
سارا_قبادی
ماه را
اگر دزدیدی
از آسمانم
میان ِ دو نیمه اش
پنهان کن !
آشوب ِ مرا
اندوه ِ بی خوابی
جان به لب می کند،
آدم را
#نوشین_جمشیدی
.
راهی به دل نمی جوید
آنکه دهانش زیبانیست!
دربرخاستن آبی خود
بدان
که هیج صبحی نیست
که آسان و
بی زخم گذرکند.
چه زیباست !
آن که شوریدگی هاش
یک دریا
دل را
ناآرام می کند
#یارمحمد_اسدپور
از احتیاج خلق خدا را گریز نیست
محتاج خلق اگر نبود کس غنیمت است
#شاپورتهرانی
از هرچه هست و نيست گذشتم, ولی هنوز
در مرز چشم‌های تو گيرم، فقط همين
با ديدنت زبانِ دلم بند آمده‌ست
شاعر شدم که لال نميرم فقط همين!
#محمدعلی_بهمنی
دل در گرهِ زلف تو بستیم دگربار
وز هر دو جهان ، مهر گسستیم دگربار
جام دو جهان پر ز مِیِ عشق تو دیدیم ؛
خوردیم می و جام شکستیم دگربار ...
#عراقی
🌿❤️🍃
چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست
نرگس شود افسرده چو در آب نباشد
گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت
آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد
#مهدی_سهیلی
گل ســـرخــم چرا پــژمــرده حالي ؟
بيا قــسمت كنيم دردي كه داري
بيا قسمت كنيم ، بيشش به من ده
كه تو كوچك دلي ، طاقت نداري
• باباطاهر
محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل میبایدش دوخت
#باباطاهر
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم...
#حافظ
"امشب؛
تمام حوصله ام را
جمع كرده ام"
به تكرار نام تو...
"دل تنگم"
كه صدايت كنم
و تو بگويی :
"جان دلم"
#سارا_قبادی
محبوبم!
از دوری شما می‌میرم و از نزدیکی می‌سوزم. دیوانه‌ای هستم که در هیچ حال تاب نمی‌آورم
#محمدصالح_علاء
بخواب که شب به کامت است
و من سالهاست شبهای بدون تورا
با چشم های خیس گذراندم....
#پوریا_حیدری
چهره را ازعشق خوبان ارغوانی کرده ایم
شوخ چشمی بین که درپیری جوانی کرده ایم
کَس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما
روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم
ُ#صائب_تبریزی
تو کیستی که من این گونه بی‌تو بیتابم؟
شب از هجوم خیالت نمی‌برد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو؛
بسانِ قایقِ سرگشته روی گردابم؟...
#فریدون_مشیری