روزی پنجاه پست گذاشتن و یا پنجاه روز پست نگذاشتن دلیلی جز ذهن آشفته ی من ندارد، ولی هر گاه که احساس کنم دل در حال هجرت به یغماست لب به سخن میگشایم و اغذیه روح را تناول میکنم #ماسک_بزنید_ناموسا
در جواب احمقي كه مي گه چرا با پول يه پاكت سيگار پسته نمي خري؟ مي شه گفت چون پسته نيكوتين نداره.
Читать полностью…ﺁﺩﻣﻬﺎﯼِ ﺗﺤﺼﯿﻞﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.
ﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﻇﺎﻫﺮﺑﯿﻦ ﻫﺴﺘﻢ، ﭼﻮﻥ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺍﺳﺖ.
خواهشا اگر چنل دارید نگید پیروز مُرد.
پیروز تَلَف شد ، به قتل رسید ، قربانی مدیریت تخمی تخیلی شد.
همون تو دشت ولش میکردن احتمال بقاش بیشتر بود
دیشب به سیلِ اشک رَهِ خواب میزدم
نقشی به یادِ خَطِّ تو بر آب میزدم
ابرویِ یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یادِ گوشهٔ محراب میزدم
هر مرغِ فکر کز سرِ شاخِ سخن بِجَست
بازش ز طُرِّهٔ تو به مِضراب میزدم
رویِ نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخِ مهتاب میزدم
چشمم به رویِ ساقی و گوشم به قولِ چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقشِ خیالِ رویِ تو تا وقتِ صبحدم
بر کارگاهِ دیدهٔ بیخواب میزدم
ساقی به صوتِ این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و مِیِ ناب میزدم
خوش بود وقتِ #حافظ و فالِ مراد و کام
بر نامِ عمر و دولتِ احباب میزدم
یکی ممکنه به آدم بگه دیوونه و یکی ممکنه بگه عاقل.
یکی ممکنه از آدم خوشش بیاد، یکی ممکنه بدش بیاد.
بدیهی هستش ولی خب موضوع اینه که شما نمیتونید همه رو راضی کنید گلای تو خونه.
چطور دنبال یکی میگردید تو بگایی کنارتون باشه ؟
من تو بگایی دلم میخاد یه جوری غیب شم و کسی نبینتم انگار هیچوقت وجود نداشتم
امروز نمونه ای از دوست داشتن را در رفتار سگم کایکو دیدم.
تلاش نافرجام او برای نزدیک شدن ب من برای چندمین بار.
تنبیه و فحش و کتک برای چندمین بار از سمت من.
گل صدبرگ به پیش تو فروریخت ز خجلت
که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد
دلم میخاد مغزمو درارم بکونم تو دیوار یا گوشامو بکَنم، نمیدونم فقد ی گوهی بخورم ک صدای هورت کشیدن بقیه رو نشنوم یا اون گوسفندایی ک لیوان پلاستیکی رو با دستشون مچاله میکنن . درست غذا بخورید لطفا
البته چیزای دیگ مثل کشیده شدن صندلی رو زمین یا گچ روی تخته ، کسایی ک با دهن باز ادامس میخورن یا صدای کیبورد گوشیشون زیاده و .... هم هست.
•سارا
والا در مورد دختر، تنها نظری که دارم اینه که باید تو جیب جا بشه.
چیه در ابعاد بزرگ. مگه داریم میریم دعواکه آدم گنده ها یا قد بلندارو ببریم؟ یه چیز مسافرتیه کیوتِ کوچولوی حالا یه کم هم وحشی.
بی تعارف اخیرا خیلی احساس احمق بودن میکنم. خیلی بیشتر از چیزی که به علم مربوط میشه. خیلی بیشتر از نفهمیدن معادلات ریاضی و زبان های خارجی. انگار هر کی یه چیزی هست برای خودش و منم احمقم. احمق نسبت به این دنیا. احمق نسبت به این زندگی. احمق نسبت به خودم. احمق نسبت به دیگران. احمق نسبت به چیزهایی که هست. احمق نسبت به چیزهایی که نیست. احمق نسبت به حالم. احمق نسبت به آینده م. حتی احمق نسبت به گذشته ای که پشت سر گذاشتم. یقینیاتم خلاصه میشه تو اینکه مثلا آب تشنگی رو برطرف میکنه. دلیل علمی ش رو هم نمیدونم والا. ولی مطمئنم که تشنگی رو برطرف میکنه. یکم پیچیده ترش کنی دیگه مطمئن نیستم. مثلا هنوزم که هنوزه واسه تمیز دادن درست از غلط، یا زیبایی از زشتی احمقم. قطعا قبلنا هم احمق بودم. انقد احمق که حتی نمیدونستم احمقم.
Читать полностью…ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﯽ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡِ ﻣﻠﺖ ﺑﯽﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﺎ ﺑﺎﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺑﺪ ﯾﺎ ﺧﻮﺏ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺜﻼ ﯾﮏ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻒ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺗﺤﺖِ ﻓﺸﺎﺭ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺳﮑﺲ ﻧﯿﺴﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻧﻪ. ﻫﻤﯿﻦ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽﻫﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﺪﺗﯽ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻫﻢ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ.
Читать полностью…کاش میشد تصمیم های امروز رو یه هفته بعد گرفت. همیشه بعدش راهکار های بهتر پیش میاد.
Читать полностью…چو بیشه تهی ماند از شیر نر شغالان درآیند آنجا دلیر
یکی از نیروهای غیور مرزبانی کشور عزیزمون ایران در مرز افغانستان توسط طالبان اسیر و به این کشور هم منتقل شده است
یه سندرمی هست بنام فومو. مخفف Fear Of Missing Out هستش. یعنی ترس از دست دادن. یا ترس جا موندن. مثلا وقتی با چرخیدن تو فضای مجازی احساس میکنی از جهان جا موندی. اینکه همه در حال پیشرفتن جز تو. یا وقتی ظاهر قشنگ زندگی بقیه رو میبینی و دلت میگیره از وضعیتی که توشی. به اون ترس و اضطراب میگن سندرم فومو که نتیجتا به حسادت و افسردگی میرسه. چون اعتماد به نفس رو میگیره ازت و باعث میشه راضی نباشی از زندگی که داری.
Читать полностью…الان باید بهم میگفت اگه بابام بفهمه چی منم میگفتم کص خار بابات بعد ازش لب میگرفتم...
Читать полностью…«بغلهایی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ»
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ، بیچاره فمینیستها ﮐﻪ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻦ ﻭ ﻟﺬﺗﺶ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺑﺮﻥ.
ما تا یکم بهمون فشار میاد دوس داریم زمان زود بگذره. ولی تهش پشمامون میریزه از سرعت گذر عمر. مثلا کاش امتحان ها زودتر تموم شه. کاش شیفت کاری م زودتر تموم شه. کاش سریع ته برج شه حقوق هارو بریزن. کاش زودتر تابستون تموم شه پختیم از گرما. کاش زودتر زمستون تموم شه یخ زدیم. کاش انقد زمان بگذره یادم بره فلانی رو. کاش زودتر خدمتم تموم شه. کاش زودتر ویزام بیاد. کاش زودتر … قشنگ نصف زندگی همین لحظات به ظاهر سختیه که دوس داریم زودتر بگذره. بخدا نریدن برامون.
Читать полностью…شاید خیلی از ماها وقتی به گذشته خودمون نگاه میندازیم معتقد باشیم که چقدر ساده بودیم. یه جوری که انگار اون آدم ساده سالهاست به رحمت خدا رفته و امروز یه آدم زبل و زرنگ نشسته جاش. ولی به نظر من آدمیزاد تو هر سن و دوره ای سادگی های خاص خودشو داره. گول خوردن و اشتباه کردن چیزی نیست که تاریخ انقضای خاصی داشته باشن. شاید بشه کمشون کرد. اما واقعا تموم شدنی نیست.
Читать полностью…خیلی وقتها حال بد رو باید گذروند فقط. از دست هیشکی کمکی بر نمیاد. بقیه رو درگیرش کنی حال اونهارم بد میکنی. مشتی باشی بعدا از دلشون در میاری که معذرت، حالم خوب نبود. نباشی هم طوری نیست. خودشون میفهمن حالت خوب نبوده. مگه میشه کسی حالش بد نشه؟ طبیعیه
Читать полностью…