آموزش زبان اسپانیایی (از مبتدی تا پیشرفته) - مکالمه، گرامر، تلفظ، لغات، ضرب المثلها و اصطلاحات مهم و... لینک ابتدای کانال: https://telegram.me/spanishpod/34 فهرست مطالب: https://telegram.me/spanishpod/1186 @H_noir ادمین @ :ادمین تبادل
Eres sol entre las sombras
río eterno de calor
tu luz rompe las cadenas
tu amor siembra el valor
تو خورشیدی هستی در میان سایهها
رودی جاودان از گرما
نورت زنجیرها را میشکند
عشقت شجاعت میکارد
@Spanishpod
«Madre, tus ojos son dos luceros,
que iluminan mi noche,
y espantan mis miedos.»
«مادر، چشمانت دو ستارهاند،
که شبم را روشن میکنند،
و ترسهایم را میرانند.»
@Spanishpod
Otoño llega con sus tonos cálidos,
pero su abrazo es frío.
پاییز با رنگهای گرم خود میآید،
اما آغوشش سرد است.
@Spanishpod
ویدئو کلیپ این موزیک زیبا با زیرنویس اسپانیایی و ترجمه فارسی در لینک پیج اینستاگرام زیر:
https://www.instagram.com/reel/C44dW7BICM2/?igsh=ZTF0c2VkYjd3OXdl
#موزیک
#Libiamo ne’ lieti calici
#Luciano_Pavarotti #Plácido_Domingo #José_Carreras خوانندگان
#The_Three_Tenors
⏯ پرده اول از اپرای لا تراویتای جوزپه وردی که توسط گروه The Three Tenors در سال ۱۹۹۴ اجرا شده است.
سال نو مبارک🌹🎉
@italianpod
#ویدیو #ترجمه
#کلیپ_ایتالیایی #زیرنویس_ایتالیایی #زیرنویس_پارسی #ویدیو_کلیپ_ایتالیایی
@italianpod
یک داستان ساده با ترجمه پارسی
🔸🔶️El fascinante mundo de los conejos
🔸🔶دنیای شگفت انگیز خرگوشها
Los conejos son animales tiernos y peludos con orejas y narices largas. Pueden saltar muy lejos, hasta tres veces su propia longitud. Los conejos comen plantas como zanahorias y lechuga. Cuando nacen, los conejos bebés se llaman gazapos. Están ciegos y no tienen pelaje.
خرگوش ها حیواناتی بامزه و پشمالو با گوشها و بینی بلند هستند. آنها می توانند خیلی بلند (دور)، تا سه برابر طول خود بپرند. خرگوش ها گیاهانی مانند هویج و کاهو میخورند. بچه خرگوش ها وقتی به دنیا میآیند، توله نامیده می شوند. آنها کور هستند و خز ندارند.
Los conejos tienen dientes muy afilados. Sus dientes continúan creciendo todo el tiempo. Los conejos corren muy rápido para escapar de los animales que quieren comérselos, como zorros y águilas. A los conejos les gusta jugar con juguetes y morder cosas como cajas de cartón.
دندان های خرگوش ها واقعا تیز است. دندانهایشان همیشه در حال رشد هستند. خرگوش ها خیلی سریع می دوند تا از دست حیواناتی که می خواهند آنها را بخورند، مانند روباه و عقاب فرار کنند. خرگوش ها دوست دارند با اسباب بازی ها بازی کنند و چیزهایی مانند جعبه های مقوایی را بجوند.
Los conejos tienen buen oído y pueden mover sus orejas para escuchar en diferentes direcciones. Sus patas traseras son fuertes por lo que pueden saltar y correr rápido, pero sus patas delanteras son más débiles y las usan para mantener el equilibrio.
خرگوش ها شنوایی خوبی دارند و می توانند گوش های خود را برای شنیدن به جهات مختلف تکان دهند. پاهای عقبی آنها قوی است تا بتوانند سریع بپرند و بدوند، اما پاهای جلویی آنها ضعیف تر است و برای حفظ تعادل استفاده می شود.
Los conejos vienen en todos los colores y tamaños, desde diminutos hasta realmente grandes. Algunos conejos viven hasta 10 años, pero la mayoría de los conejos mascota solo viven de 5-8 años.
Los conejos pueden ser grandiosas mascotas, pero necesitan muchos cuidados y atención para mantenerse sanos y felices. Si tú tienes un conejo como mascota, jasegúrate de cuidar bien de él!
خرگوش ها رنگ ها و اندازه های مختلفی دارند، از کوچک گرفته تا حقیقتا بزرگ. برخی از خرگوش ها تا 10 سال عمر می کنند، اما اکثر خرگوش های خانگی تنها 5-8 سال عمر می کنند.
خرگوش ها می توانند حیوانات خانگی خوبی باشند، اما برای سالم ماندن و شاد بودن نیاز به مراقبت و توجه زیادی دارند. اگر خرگوش خانگی دارید، مطمئن شوید که از آن به خوبی مراقبت می کنید!
#داستان #صوتی #مبتدی #ترجمه #صوت_نیتیو #صوت_اسپانیایی
@Spanishpod
#el_vocabulario
#لغت_روز
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
el tejado
سقف
Me encantaría construir un jardín en el tejado.
من دوست دارم یک باغ روی سقف (روف گاردن) بسازم.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
#vocabulario
@Spanishpod
برای آزادی...
El pueblo unido, jamás será vencido
مردم متحد هرگز شکست نمیخورند.
موزیک اسپانیایی زیبا با تصاویری از شیلی دوران آلنده و دیکتاتوری پینوشه.
دوران حکومت دیکتاتوری آگوسته پینوشه سرانجام تمام شد و شیلی به آزادی رسید. هیچ حکومت دیکتاتوری در جهان جاودانه نیست. به امید آزادی...
#موزیک #موزیک_ویدیو_اسپانیایی #ویدیو
El pueblo unido, jamás será vencido نام ترانه
@Spanishpod
Nadie puede destruir el hierro, pero su propio óxido sí. Del mismo modo, nadie puede destruir a una persona, pero su propia forma de pensar puede hacerlo.
هیچ کس نمی تواند آهن را از بین ببرد، بجز زنگارِ خودش. به همین ترتیب، هیچ کس نمیتواند یک شخص را نابود کند، بجز افکار ( طرز فکر، ذهنیت) خودش.
@Spanishpod
انجمن علمی دانشجویی زبان و ادبیات اسپانیایی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار میکند:
خوانش کتاب دن کیشوت بصورت مجازی
شروع جلسات از ۲۰ آبانماه
⏯ یک دقیقه با ویدئو اسپانیایی
(با زيرنويس دقیق اسپانیایی و ترجمه پارسی)
♦️بخشی از فیلم آرژانتینی راز چشمهایش
نکته: دقت کنید که واژه el tipo در کشور آرژانتین و برخی از کشورهای آمریکای لاتین به معنی مَرد و los tipos هم به معنی مردها است.
@Spanishpod
#ویدیو #کلیپ #ترجمه #ویدیو_کلیپ_اسپانیایی #زیرنویس_اسپانیایی #زیرنویس_پارسی
موزیک ویدیو زیبای
Te Amo papá
دوستت دارم بابا
ترانه اسپانیایی و ترجمه پارسی
#موزیک #موزیک_ویدیو_اسپانیایی #ویدیو
#Te_amo_papá نام ترانه
#Náthali_Torres
خواننده: خانم ناتالی تورس
@Spanishpod
Lo que sabemos es una gota, lo que no sabemos un océano.
Dark
@Spanishpod
Pero Hán Xìn nunca olvidó a la anciana que le había dado arroz cuando él era pobre y estaba hambriento. Regresó a la Villa y la buscó. Finalmente, Hán Xìn encontró a la anciana. La llevó a su Palacio. Hán Xìn hizo una reverencia y le dio a la mujer un tazón lleno de oro. "Le prometí que le pagaría algún día", dijo. "Por favor, tome el oro."
اما هان شین پیرزنی را که وقتی او فقیر و گرسنه بود، به او برنج داده بود هرگز فراموش نکرد. او دوباره به شهر کوچک(ولایت، دهکده) برگشت و در پی او گشت (به جستجوی او پرداخت). سرانجام، هان شین زن سالخورده را پیدا کرد. او را به قصر خود برد. هان شین در برابر پیرزن تعظیم کرد و ظرفی پر از طلا به او داد. او گفت: "من به او قول داده بودم كه روزی (دینم، بدهیام را) جبران کنم." لطفا طلا را بردارید.
La anciana estaba muy complacida con el gesto de Hán Xìn, pero se rehusó a tomar el oro.
"Gracias por el oro." contestó. "Pero ya me has pagado al convertirte en un hombre fuerte y generoso."
پیرزن از حرکت(رفتار) هان شین خوشحال شد، اما از گرفتن طلا خودداری کرد. او پاسخ داد: "بابت طلا متشکرم".
"اما تو پیشتر با تبدیل شدن به یک مرد قوی و بخشنده (بدهیات) به من پرداخت (جبران) کردی."
La historia de Hán Xìn ha pasado de generación en generación.
Todavía se cuenta con frecuencia para recordarnos que incluso los actos más pequeños de generosidad son valiosos para quienes de verdad los necesitan. Y, por ello, debemos ayudar cuando tenemos la oportunidad. También nos enseña que no debemos olvidar la bondad que alguien nos brinda y que debemos retribuirle.
داستانِ هان شین از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. حتی امروزه (هنوز) هم مرتبا نقل(اشاره) میشود تا به ما این نکته را یادآوری که حتی کوچکترین سخاوت برای کسانی که واقعا به آن نیاز دارند، ارزشمند است. و وقتی ما توانایی انجام این کار را داریم باید کمک کنیم. (و ما باید کمک کنیم وقتی که توانش را داریم.) همچنین به ما میآموزد که نباید مهربانی را که مردم به ما پیشکش میدهند فراموش کنیم و باید آنها را جبران (بازپرداخت) کنیم.
#داستان #صوتی #ترجمه #صوت_اسپانیایی #مبتدی #صوت_نیتیو
@Spanishpod
En cada amanecer te encuentro,
y en cada anochecer te pierdo otra vez.
در هر طلوع تو را پیدا میکنم و در هر غروب دوباره از دستت میدهم.
@Spanishpod
#ترجمه
#کتاب
#نقل_قول
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
«Las personas que expresan sus opiniones estúpidas suelen ser muy sensibles. Cuanto más estúpidas son las opiniones de alguien, menos se deben contradecirlas. La estupidez es la mayor fuerza espiritual en la historia de la humanidad. Debemos inclinarnos ante ella, ya que es capaz de realizar todo tipo de milagros.»
Adiós gary cooper
«کسانی که عقاید احمقانه خود را ابراز میکنند، اغلب بسیار حساس هستند. هرچه عقاید کسی احمقانهتر باشد، کمتر باید با او مخالفت کرد.
حماقت، بزرگترین نیروی معنوی در تاریخ بشر است. باید در برابر آن سر تعظیم فرود آورد، چرا که هر نوع معجزهای از آن ساخته است.»
کتاب خداحافظ گری کوپر نوشته رومن گاری
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
@spanishpod
Otoño, esas sombrillas de lluvia
que aprietan mi corazón como hoja seca.
پاییز، آن چترهای بارانی
که قلبم را چون برگ خشک میفشارد.
@spanishpod
#موزیک
#ESPERA
#La_nave_del_olvido نام ترانه
خواننده:
#Julio_Iglesias
#José_José
#Betty_Missiego
#Flora_Martínez
La nave del olvido
کشتی فراموشی
Espera,
aún la nave del olvido no ha partido
no condenemos al naufragio lo vivido
por nuestro ayer,
por nuestro amor, yo te lo pido.
صبر کن،
هنوز کشتی فراموشی حرکت نکرده
بیا بابت اشتباهات گذشته (کشتی غرق شده) خودمون رو سرزنش نکنیم
به خاطر ایام (خوب) گذشته،
به خاطر عشقمون،
خواهش میکنم.
Espera,
aún me quedan en mis manos primaveras
para colmarte de caricias todas nuevas
que morirían en mis manos si te fueras.
صبر کن،
هنوز بهار رو در دستام دارم
تا تو رو دوباره سرشار از نوازشهای نو کنم
که اگه تو بری همه اینها در دستام میمیره
Espera un poco, un poquito más
para llevarte mi felicidad
espera un poco, un poquito más
me moriría si te vas.
یه کمی صبر کن، کمی بیشتر
تا من شادی رو برات هدیه بیارم
کمی صبر کن، کمی بیشتر
که اگه تو بری من میمیرم
Espera un poco, un poquito más
para llevarte mi felicidad
espera un poco, un poquito más
me moriría si te vas.
یه کمی صبر کن، کمی بیشتر
تا من شادی رو برات هدیه بیارم
کمی صبر کن، کمی بیشتر
که اگه تو بری من میمیرم
Espera,
aún me quedan alegrías para darte,
tengo mil noches de amor que regalarte,
te doy mi vida a cambio de quedarte.
صبر کن،
من هنوز شادیهایی برای پیشکش دادن به تو دارم
هزار شب عشق دارم که به تو بدم
جونم رو در ازای موندنت به تو میدم
Espera,
no entendería mi mañana si te fueras
y hasta te admito que tu amor me lo mintieras,
te adoraría aunque tú no me quisieras.
صبر کن،
که اگه تو بری رنگ فردا رو نمیبینم
و حتی اگه اعتراف کنی که عشقت نسبت به من دروغ بوده،
بازم من تو رو میپرستم حتی اگه دوستم نداشته باشی
Espera un poco, un poquito más
para llevarte mi felicidad
espera un poco, un poquito más
me moriría si te vas.
یه کمی صبر کن، کمی بیشتر
تا من شادی رو برات هدیه بیارم
کمی صبر کن، کمی بیشتر
که اگه تو بری من میمیرم
Espera un poco...
#ترجمه
@Spanishpod
بخشی از سخنرانی پابلو اسکوبار در جمع نزدیکانش با متن اسپانیایی و با زیرنویس پارسی ، انتخابات پارلمانی کلمبیا در سال ۱۹۸۲ که اسکوبار با رای بالا به پارلمان کلمبیا راه پیدا کرد.
توصیه میکنم سریال زیبای نارکوس را ببینید. این سریال از زندگی پابلو اسکوبار ساخته شده.
@Spanishpod
💠💠💠💠💠💠💠💠💠
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا میفرستمت
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست
میبینمت عیان و دعا میفرستمت
#حافظ
¡Eh, abubilla, con el viento de Saba a Saba te envío!
¡Mira de qué punto hasta qué punto te envío!
¡Ay, un ave como tú en un terrenal espacio de tristeza!
Desde este lugar, al nido de la fidelidad te envío.
En el camino del amor, cercanía y lejanía no son etapa;
yo claramente te diviso y una oración te envío.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#ترجمه_از_فارسی_به_اسپانیایی
#ترجمه
@Spanishpod
#el_vocabulario
#لغت_روز
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
huevo
تخم مرغ (اسم مذکر)
Bacon y huevos son un desayuno tradicional americano.
بیکن و تخم مرغ یک صبحانه سنتی آمریکایی است.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
#vocabulario
@Spanishpod
Si hubieras querido
بخشی از ترانه اسپانیایی و ترجمه پارسی
#موزیک #موزیک_ویدیو_اسپانیایی #ویدیو
#Si_hubieras_querido نام ترانه
خواننده:
#Pablo_Alborán
@Spanishpod
#موزیک
#Mamma
#Luciano_Pavarotti خواننده
⏯ بخش ابتدایی موزیک Mamma با صدای زیبای لوچیانو پاواروتی با ترجمه پارسی
روز مادر بر همه مادران عزیز مبارک باد.🌺
@italianpod
#ویدیو #ترجمه
#کلیپ_ایتالیایی #زیرنویس_ایتالیایی #زیرنویس_پارسی #ویدیو_کلیپ_ایتالیایی
@italianpod
Algunas personas caminan bajo la lluvia, otras simplemente se mojan.
Roger Miller
@Spanishpod
⏯ یک دقیقه با ویدئو اسپانیایی
(با زيرنويس دقیق اسپانیایی و ترجمه پارسی)
♦️بخشی از انیمیشن بسیار زیبای زوتوپیا با دوبله اسپانیایی
@Spanishpod
#ویدیو #کلیپ #ترجمه #ویدیو_کلیپ_اسپانیایی #زیرنویس_اسپانیایی #زیرنویس_پارسی
Generalmente, esa sensación de estar solo en el mundo aparece mezclada a un orgulloso sentimiento de superioridad: desprecio a los hombres, los veo sucios, feos, incapaces, ávidos, groseros, mezquinos; mi soledad no me asusta, es casi olímpica.
معمولا احساس تنها بودن در جهان با حس نخوت آمیز تکبر و برتری جویی همراه است. من انسانیت را یکسره تحقیر میکنم، افراد دور و برم به نظرم پست، زبون، کودن، آزمند، خشن، تنگ نظر میرسند. از تنهایی نمیترسم! آن را الهی میبینم.
کتاب زیبای تونل نوشته ارنستو ساباتو، ترجمه از مصطفی مفیدی
@Spanishpod
ترجمه شعر Dos Lágrimas از Humberto Ak’abal
@Spanishpod
#Spanish_Quizizzzzz #B1
Además o A demás
به تفاوت مهم بین این دو واژه دقت کنید. نحوه تلفظ هر دو مشابه و یکسان است اما یکی قید است و آن دیگری نوعی اصطلاح متشکل از حرف اضافه+صفت.
Además es un adverbio que se utiliza para añadir información a lo que se ha mencionado previamente. A demás, por su parte, es una secuencia formada por la preposición a y el adjetivo demás, que se usa en referencia a "los otros" o a "los restantes".
Aunque suenan igual, se escriben de manera diferente. Para evitar incurrir en errores ortográficos, conviene no confundir ambas expresiones.
Por ejemplo:
Le pedí su ayuda con el trabajo y, además, una pequeña asesoría legal.
El aire acondicionado fluía a través de un sistema de ductos a los cuartos y a demás áreas de la casa.
Compró, además, una caja de bombones.
¿Escuchas alguna voz a demás de la mía?
Además de simpática, es bien educada.
Se reducirá, a demás, las diferencias entre los Estados miembros en materia de pagos directos.
یک داستان ساده (با صوت نیتیو)
سطح مبتدی
🟠 Uno de arroz, mil de oro
🟠 یک برنج، هزار طلا
Hace mucho tiempo, durante el reinado de la dinastía Qin en China, Vivía un pequeño niño llamado Hán Xìn. Había nacido de una familia muy pobre y con frecuencia no tenía nada de comer. Muchas veces bajaba al río a pescar, pero casi nunca capturaba nada, así que siempre estaba hambriento.
در روزگاران خیلی دور، در زمان سلطنت سلسله شین در چین، پسر کوچکی به نام هان شین وجود داشت(زندگی میکرد). او در یک خانواده بسیار فقیر به دنیا آمد و اغلب چیزی برای خوردن نداشت. او اغلب برای ماهیگیری به رودخانه میرفت، اما بندرت چیزی میگرفت، بنابراین او همیشه بسیار گرسنه بود.
Un día, un grupo de mujeres lavaba ropa en el río donde Hán Xìn se encontraba pescando. Una anciana observó que el niño estaba muy delgado y que se veía hambriento, Así que se acercó a Hán Xìn y le dio un tazón de arroz. "Te vez hambriento, pequeño", dijo. "por favor, come este tazón de arroz."
یک روز، گروهی از زنان در رودخانهای که هان شین در حال ماهیگیری بود لباس میشستند. پیرزنی دید که پسرک بسیار لاغر و گرسنه به نظر میرسد، بنابراین به سراغ هان شین آمد و یک کاسه برنج به او داد. "پسر کوچولو به نظر گرسنهای." پیرزن به او گفت. "لطفا این کاسه برنج را بخور."
"Muchas gracias", dijo Hán Xìn Haciendo una reverencia hacia la anciana. Desde entonces, cada vez que Hán Xìn encontró a la anciana en el río, nunca tuvo hambre. Hán Xìn estaba muy agradecido con la anciana. "Algún día encontraré la manera de pagarle," le dijo.
هان شین در حالی که در مقابل زن سالخورده تعظیم میکرد گفت: "خیلی ممنون". پس از آن(از آن زمان به بعد)، هر بار که هان شین با پیرزن در رودخانه روبرو میشد، هرگز گرسنه نمیماند. هان شین از آن پیرزن بسیار سپاسگزار بود.
"من روزی راهی برای جبران (بازپرداخت) (محبتتان) پیدا خواهم کرد." او(پسرک) گفت.
"¿Por qué prometes tanto si no tienes nada?" preguntó la anciana. "Te doy el arroz porque me entristece que no tengas para comer. No espero que me pagues nada. Si fueras un hombre de verdad, encontrarías la manera de mantenerte por ti mismo."
Hán Xìn se sintió avergonzado, pero se dio cuenta de que la anciana tenía razón, y por eso, trabajó muchísimo para encontrar fortuna.
"چرا وقتی هیچی نداری اینقدر قول میدی؟" پیرزن پرسید. "من به تو مقداری برنج میدم چون ناراحتم که تو چیزی برای خوردن نداری. توقع ندارم که جبران کنی. (بدهی خودت را به من بازپس بدی). اگر یک مرد حقیقی باشی، راهی برای حمایت خودت پیدا میکنی." هان شین شرمنده بود، اما او میدانست که حق با پیرزن است (پیرزن درست میگويد) ، و به همین دلیل (و برای همین)، در جستجوی خوشبختیاش به سختی کار میکرد.
Cuando Hán Xìn creció, se convirtió en un hombre valiente y generoso. Se unió a las fuerzas rebeldes que más tarde, en el año 206 antes de Cristo, derrocarían al emperador de la dinastía Quin. Fue ascendiendo y se convirtió en el general de la armada. Al final, le otorgaron los títulos de "Rey de Qi", en 203 antes de Cristo , y el de "Rey de Chu" al año siguiente de la dinastía Han. Hizo muchas buenas obras y ayudó a un gran número de personas. Se volvió rico y respetable.
وقتی هان شین بزرگ شد، تبدیل به مردی دلیر و بخشنده شد. او به نیروهای شورشی پیوست که بعدها امپراتور سلسله Qin را در سال 206 قبل از میلاد سرنگون کردند. او ارتقا گرفت و به ژنرال ارتش تبدیل شد. درنهایت(سرانجام)، به او لقب "پادشاه چی" در سال 203 قبل از میلاد و "پادشاه چو" یک سال پس از سلسله هان اعطا شد. او کارهای خوبی انجام داد و به مردم بسیاری کمک کرد. او ثروتمند شد و مورد احترام واقع شد.