sulaym | Unsorted

Telegram-канал sulaym - سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

1366

تاملات تاریخی درباره سلیم بن‌قیس و روایات اهل بیت علیهم السلام نویسنده: محمد قندهاری @MohammadGhandehari

Subscribe to a channel

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔸 روایات بلند کتاب سلیم بن قیس، چگونه شکل گرفته است؟
معرفی مقاله «احادیث طوال در میراث مکتوب سدۀ نخست هجری»

میدانیم کتاب سلیم اخبار متعدد طولانی‌ای از امیرالمومنین علیه السلام و اصحابشان دارد. این مسأله موجب شده تا برخی تصور کنند که او به مانند یک گزارشگر همیشه در صحنه، در بسیاری از حوادث و مجالس آن دوران حضور داشته و آن سخنان و ماجراها را بدون واسطه و به صورت مستقیم ضبط کرده است.

از طرف دیگر، می‌دانیم برخی راویان حدیث از اواخر قرن دوم به بعد، از روی نیت خیر و یا احیانا نیت سوء دست به ترکیب و ویرایش و احیانا تدوین و تلقیق روایات پراکنده متعدد می‌زدند و یک متن یکپارچه جدید را ارایه می‌کردند. (نمونه‌ای روشن، حدیث معروف به «یا اباذر» است که دوست فاضل بنده، جناب آقای رضا لواسانی، در مقاله‌ای تلفیقی بودن آن را نشان داده‌اند.)

با توجه به این مسأله، ممکن است به ذهن برسد که روایات بلند کتاب سلیم نیز از همین گونه است. (چنان که از این یادداشت دانشمند گرامی، جناب آقای حسن انصاری، ممکن است برداشت شود.)

به دنبال یافتن پاسخ درست و قانع‌کننده برای این مسأله، در مسیر تحقیق رساله دکترای خود، به بررسی انواع الگوهای شکل‌گیری روایات بلند پرداختم (در برخی پست‌های قبلی کانال به آن‌ها اشاره کرده‌ام). در خلال این تحقیق متوجه شدم عموم روایات بلند کتاب سلیم سبکی کهن و قدیمی دارد که در میراث روایات محدثین و مورخین نخستین، مشابه آن دیده می‌شود و به روشنی متمایز از روایات تلفیقی متاخر است.
در این سبک کهن، نویسندگان متون حدیثی و تاریخی، اسانید خود را به طور کامل نمی‌نوشتند و یا به صورت معلق ذکر می‌کردند.

این مسأله، بعدها حداقل دو سوءتفاهم را ایجاد می‌کرد:

۱) تصور می‌شد که آن نویسندگان، روایات خود را بدون واسطه از پیامبر یا امیرالمومنین علیه‌السلام نقل کرده‌اند.

۲) روایات مجزایی که در یک دفتر پشت سر هم ثبت شده بود، بعدها به صورت یک روایت بلند یکپارچه تلقی می‌شد. در حقیقت مرسل بودن روایات دفتر، امکان تشخیص واحدهای مجزای حدیثی را دشوار می‌کرد.

💠 این تحقیق، نگارش مقاله «احادیث طوال در میراث مکتوب سدۀ نخست هجری» را در پی داشت که طی روزهای اخیر در شماره جدید مجله مطالعات تاریخی قرآن و حدیث انتشار یافت.
در این مقاله، با ارائه شواهد متعدد از میراث کهن دو قرن نخست، سه نوع الگوی شکل‌گیری متون بلند حدیثی را معرفی کرده‌ام:

1⃣ الگوی تعلیق کبیر: در این الگو، نویسنده یک دفتر حدیثی، تنها یک بار در ابتدای آن به نام شیخ خود اشاره می‌کند و در ادامه احادیث متعدد او را بدون تکرار نام شیخ و بدون سند می‌آورد.

2⃣ الگوی تجمیعی موضوعی: در این الگو، نویسنده یک دفتر حدیثی، احادیث هم‌موضوع از مشایخ گوناگون را به صورت بدون‌سند در کنار هم ثبت می‌کند. به مانند تبویب موضوعی صاحبان جوامع بعدی، اما با این تفاوت که نویسنده هیچ اسنادی را ذکر نمی‌کند.

3⃣ الگوی ترکیب گزارش‌ها: در این الگو، عموما یک مورخ به ترکیب گزارش‌های مختلف مشایخ خود می‌پردازد و یک روایت کلان، یک‌پارچه و متصل را از ترکیب آن‌ها شکل می‌دهد؛ کلان‌روایتی که تک‌تک اجزاء روایت تاریخی را به یکدیگر وصل کرده است؛ روایتی که انگار یک راوی همیشه‌درصحنه از ابتدا تا انتهای ماجرا روایتگر تک‌تک جزئیات بوده، و آن‌ها را بی‌واسطه ثبت و روایت کرده است.

وجه اشتراک هر سه الگوی بالا این است که در همگی آن‌ها، نویسنده آن متن، قصد فریب‌کاری یا خلق یک حدیث جدید را نداشته است و عموما برداشت‌های خوانندگان متاخر، موجب این سوء تفاهم شده است که نویسنده یک متن یکپارچه بلند را ارائه کرده است. در کتاب سلیم، بیش از همه، الگوهای دوم و سوم به چشم می‌خورد.
بدین ترتیب، آشنایی با خصوصیات متون مکتوب حدیثی کهن و شناسایی این دست الگوها در متون بلند، کمک شایانی به برداشت صحیح از متون متقدم حدیثی و تاریخی می‌کند.
به توفیق الهی در مقالات بعدی باز هم به این مسأله خواهیم پرداخت.

@Sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

چکیده و فهرست پایان‌نامه محمد قندهاری: «بازشناسی هویت تاریخی سلیم بن قیس هلالی»

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

فضیلت مشابهت حضرت علی (ع) با حضرت عیسی (ع): سیر تطور یک روایت منقول از ابوصادق ازدی

یک از فضائل امیرالمؤمنین(ع) که در گذشته معروف بوده اما ‌اکنون مغفول واقع شده، مشابهت ایشان با حضرت عیسی(ع) است. طبق حدیثی که در منابع شیعه و اهل‌سنت از ابوصادق ازدی نقل شده است، پیامبر اکرم(ص) از خوف آنکه مردم نسبت به امیرالمؤمنین(ع) مشابه رفتار غلوآمیز مسیحیان نسبت به عیسی بن ‌مریم(ع)، برخورد کنند، از بیان فضائل ممتاز و والای ایشان خودداری کرده‌اند. این حدیث در سیر انتقال میان روات مختلف اهل سنت، علاوه بر آن‌که مانند دیگر احادیث، گاه مورد قبول و گاه مورد کتمان واقع شده، دچار تطوراتی نیز شده است که نتیجۀ آن، رواج نقل خاصی از حدیث، به‌عنوان یک متن ضدرافضی بوده: «یا علی فیک مثل من عیسى، أبغضته یهود حتى بهتوا أمه، و أحبته النصارى حتى أنزلوه المنزل الذی لیس له». در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل متن-اسناد، به بررسی قدمت، سندها و نحوۀ انتقال این حدیث در شیعه و اهل سنت می‌پردازیم و تلاش می‌کنیم علاوه بر شناسایی متن اصیل حدیث، طرق اصلی نقل روایت را نیز بازسازی کنیم؛ در کنار آن به دلایل رواج متن تحریف‌یافته هم خواهیم پرداخت.

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

مسأله هویت تاریخی نویسنده «کتاب سلیم» / ۱

شاید بزرگترین پرسش بی‌پاسخ درباره این کتاب به هویت مولف آن سلیم بن قیس برگردد. به روایت کتاب، سلیم از سلمان‏ ماجرای کودتای سقیفه را روایت می‌کند (حدیث 4) و پس از آن نیز داستان‌های متعددی را از ابوذر و عمار و سلمان را گزارش می‌دهد. دو دهه بعد، طبق برخی نقل‌ها نام وی را در كنار امام على عليه السّلام به عنوان یکی از خواص حضرتش می‌بینیم که حتی از اعضاى شرطة الخميس به شمار می‌رود (برقی، رجال، 3-4) و «در صف مقدم نبرد در صفين حاضر می‌شود». وی خطبه‌ها و مناشدات مهمی را از آن‌حضرت روایت می‌کند که نقل کامل آن‌ها در برخی موارد منحصر بفرد است. (مثل حدیث 10و17 کتاب که به‌ترتیب در نهج‌البلاغة، خطب210و93 آمده است)

حال چگونه می‌توان باور کرد که همچنین فرد مهمی که در صحنه‌های گوناگون حضور داشته است، هیچ بروز و ظهوری در نقل‌های بیرون کتاب نداشته باشد؟ این پرسش مهم، محققان تاریخ را برسر یک دو راهی قرار داده است: آیا سلیم بن قیس هلالی وجود خارجی نداشته و صرفا نامی ادعایی برای روایت متون کتاب است که ابان بن ابی عیاش یا راویان بعدی برای جعل بهتر کتاب، این شخصیت را ساخته‌اند؟ یا آنکه سلیم یک شخصیت حقیقی و تاریخی است که در یک جریان اجتماعی-مذهبی در زمان خود شناخته شده بوده و صرفا در این کتاب در پس نامی مستعار پنهان شده است؟

تطبیق متن کتاب با شواهد تاریخی، رجالی و حدیثی بیرون کتاب حاکی از آن است که ما با شخصیت‌هایی بسیار نزدیک به نویسنده کتاب "سلیم بن قیس هلالی" مواجهیم که در بسیاری از صفات و ویژگی‌ها با هم مشترک‌اند؛ بررسی دقیق این شخصیت‌ها و تطبیق احادیث آنان با احادیث منقول در کتاب منسوب به سلیم، می‌تواند ما را به این فرضیه نزدیک کند که هویت بیرونی نویسنده کتاب سلیم قابل بازیابی است: او یک شخصیت حقیقی و تاریخی است که در یک جریان اجتماعی-مذهبیِ زمان خود شناخته شده بوده و صرفا در این کتاب در پس نامی مستعار پنهان شده است.


✅ به عنوان مهم‌ترین سرنخ، باید به کنیه‌ای که در کتب رجال برای نویسنده کتاب ذکر شده توجه کرد: «ابوصادق»

بررسی کتب رجال، تاریخ و تراجم حاکی از دو نکته مهم است :

1⃣ تا قرن‌ها کلمه «صادق» به عنوان نام در عربی استفاده نمی‌شده، لذا ابوصادق نمی‌تواند کنیه معمولی باشد و می‌بایست به مانند ابوبصیر، ابوجهل، ... نامی/لقبی کنیه‌سان باشد که احتمالا حکایت از شدت صدق صاحب آن نام می‌کرده.

2⃣ حداقل در دو قرن اول، غیر از سلیم بن قیس هلالی، فقط یک نفر دیگر از این کنیه استفاده می‌کرده: ابوصادق ازدی، راوی شیعه مهم در کوفه، در نیمه دوم قرن اول که از یاران مختار بوده و روایات مهمی و بعضا بلندی از امیرالمومنین و پیامبر اکرم روایت کرده است.

❇️ بررسی تطبیقی روایات ابوصادق ازدی با روایات کتاب سلیم حاکی از آن است که برخی روایات منفرد ابوصادق (که طریق روایت آن منحصر در اوست) در کتاب سلیم یافت می‌شود و تطابق لفظ به لفظ این روایات، بسیار تامل برانگیز است.

در ادامه به بررسی برخی روایات او و مقایسه آن‌ها با روایات کتاب سلیم خواهیم پرداخت.

نکته بعد التحریر: تا کنون هیچ دلیل و نتیجه‌ای ارایه نشده است و صرفاً یک «سرنخ» مطرح شده است.

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔹 مساله سبک نگارشی کتب متقدم و احادیث بلند کتاب سلیم 🔹
[قسمت 3 از 3]


این الگو، در قطعات به جامانده متعددی از کتب قرن اول و قرن دوم (به خصوص نیمه اول قرن دوم) مشاهده می‌شود که از آن میان، به قطعه به‌جامانده از کتاب حلبي (حفظ شده در النوادر منسوب به أشعري، 163-170)، كتاب معاوية بن عمار (حفظ شده در مستطرفات السرائر، ج‏3، ص: 551) و قطعات متعدد به جامانده از کتب نویسندگان متقدم که در مجموعه‌هایی مانند قرب الإسناد حمیری، الفتوح ابن‌أعثم، الغارات ثقفی و ... حفظ شده، مشاهده می‌شود. در بیشتر این قطعات، نویسنده کتاب وقتی از یک شیخ ثابت احادیث متعددی را نقل می‌کند، به هنگام شروع هر حدیث جدید، لزومی به ذکر مجدد نام شیخ نمی‌بیند و حداکثر به ذکر «قال» یا عباراتی مشابه بسنده می‌کند.

این سبک نگارشی موجب شد که مصنفین و تدوین‌گران حدیثی در قرون بعد، بسیاری اوقات در تشخیص واحدهای حدیثی مستقل از هم به اشتباه بیافتند و به هنگام تقطیع حدیث و ذکر آن در ابواب مرتبط، پنجره‌ی درستی را برای برش حدیث انتخاب نکنند و در نتیجه آن، بخشی از حدیث بعدی یا قبلی نیز در حدیث مورد نظر درج شود. پدیده‌ای که در کتب علل الحدیث از آن با عنوان «ادراج» یاد می‌شود. مثلا وقتی محدث اولیه احادیث الف و ب و ج را پشت سرهم ذکر کرده بوده، مصنف ثانویه در تشخیص و جداسازی آن‌ها دچار اشکال می شده و اشتباها کل این سه حدیث یا مثلا حدیث ب و ج را به صورت یک حدیث یکسان در باب مورد نظر خود ذکر می‌کرده است.

البته برای پیشگیری از این مشکل، در بسیاری از اوقات مستنسخین و راویان بعدی این کتب متقدم (نه لزوما همان راوی اول، بلکه بعضا راوی دو یا سه طبقه بعد)، به هنگام نقل تک تک احادیث پشت سرهم، سند خود را تا نویسنده کتاب یا شیخ ثابت او تکرار می‌کردند، به مانند:
- تکرار سند محمد بن محمد بن اشعث در ابتدای روایات کتاب جعفریات/اشعثیات (که طبق حدس جنای آقای مددی همان کتاب سکونی است)
- یا تکرار «عنه» در ابتدای احادیث کتاب محاسن و برخی کتب دیگر که به نویسنده کتاب اشاره دارد؛

یا در شیوه‌ای دیگر، نام ثابت شیخ را در ابتدای هر روایت تکرار می‌کردند، مانند:
- شیوه‌ای که از جعفر بن‌محمد الحضرمی در تفکیک روایات تفسیری جابر ذکر شد
- یا تکرار «و قال رسول الله» در ابتدای احادیث صحيفة همام بن منبه (که همگی به نقل از نویسنده کتاب از ابوهریره هستند)؛
این الگوي اسنادی متاخر در ابتدای اسانید بسیاری از دیگر کتب متقدم مشاهده می‌شود.

البته بعضا اشکال دیگری از همین مساله ناشی می‌شده و آن هم ذکر نادرست سند مرتبط با حدیث مورد بحث بود. این اشکال را در یادداشتی دیگر به تفصیل باز خواهیم نمود.

با توجه به مجموع این نکات، می‌توانیم مجددا به سراغ احادیث بلند کتاب سلیم برویم: ابان بن‌ابی‌عیاش از احادیث سلیم تدوینی را بدست داده بود که تحریرهای گوناگون آن به صورت نسخ فعلی به دست ما رسیده؛ در این تدوین نیز به مانند دیگر کتب متقدم، واحدهای حدیثی مستقل در قالب متونی بلند و یکپارچه در کنار هم قرار گرفته بودند که به هنگام انتقال توسط راویان بعدی، برخی از آن‌ها با موفقیت از هم تفکیک شدند (مانند احادیث کوتاه 2، 5، 27، 28 و 30-32 کتاب) اما بسیاری از آن متون بلند اولیه که اجزاء آن قابل تمییز نبود، صورت یکپارچه خود را حفظ کرده و به درستی تفکیک نشدند (مانند متون بلند حدیث 4، 10، 11، 12، 18 و ...).

تنها به عنوان یک نمونه، حدیث 10 سلیم از دو بخش کاملا مستقل تشکیل شده است که تفاوت موضوع، سیاق و سبک نقل آن ها، حکایت‌گر دو منبع مستقل برای این دو بخش است. رابرت گلیو، در مقاله خود درباره تاریخ گذاری کتاب سلیم، به‌درستی به جدا بودن این دو بخش تذکر داده و نوشته است: «این دو بخش بر منابع کاملا متفاوتی مبتنی اند.... سنت شیعی نیز این دوبخش گزارش را از جداشدنی می‌داند. (به همین دلیل است که در تحریرهای متعددی، از جمله تحریر مذکور در نهج البلاغه، تنها بخش اول آمده است.)» (گلیو، هرمنوتیک اولیه شیعی و تعیین تاریخ کتاب سلیم‌بن‌قیس، ص 128 پ 16)

اگر به همین ترتیب به احادیث بلند کتاب سلیم بنگریم (و بعضا از شواهد بیرون کتاب نیز کمک بگیریم)، در بسیاری از موارد به سادگی می‌توانیم واحدهای حدیثی اولیه را از یکدیگر جدا کرده و به فهم بهتری از تک تک آن روایات رسیده و از بدفهمی ناشی از یکپارچه دیدن این روایات پیشگیری کنیم.
در یادداشت‌های بعدی، به ذکر نمونه‌هایی از کاربرد این مسئله در بررسی و تحلیل احادیث کتاب سلیم می‌پردازیم، ان‌شاءالله.

@sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔹 مساله سبک نگارشی کتب متقدم و احادیث بلند کتاب سلیم 🔹
[قسمت 1 از 3]

بلاشک، کتاب سلیم، حداقل در حد هسته اصلی محتوای آن، متعلق به قرن اول است و لذا بسیاری از آسیب‌هایی که به خاطر مشکلات قرن اول گریبان‌گیر میراث مکتوب آن دوران شده، بر نسخ به جامانده از کتاب سلیم نیز اثرگذار بوده است. آسیب‌هایی مثل ناقص بودن اسانید، اختلاف نسخ (تفاوت ترتیب و متون احادیث در نسخ گوناگون) و بهم ریختگی متون (به دلایل گوناگون از جمله صحافی نداشتن کتب و جابجایی اوراق).
در اثر این گونه آسیب‌ها، امروزه فهم روایات کتاب سلیم در صورت فعلی خود، با سختی‌های زیادی روبروست. با شناخت تک تک این مسائل ساختاری و روشی، میتوان به فهم بهتر و متن اصیل‌تری از کتاب سلیم دست یافت.

یکی از مهم ترین این مسائل که عموما مورد غفلت محدثان متاخر شیعه بوده، «سبک نگارش متفاوت متن و سند احادیث در دوره های آغازین» است. متون بلند متعددی که از میراث حدیثی قرن اول و نیمه اول قرن دوم به ما رسیده است، حکایت‌گر آن است که محدثین آن دوران، بسیاری از اوقات، احادیث متعددی را که از یک شیخ یکسان روایت میکرده‌اند، در دفاتر خود به صورت پشت‌سرهم و یکپارچه و بدون ذکر سند یا عباراتی روشن در تفکیک بین احادیث، ثبت می‌کرده‌اند، به نحوی که سند حدیث یا نام شیخ را تنها در ابتدای اولین حدیث منقول از او می‌آورده‌اند و احادیث بعدی را بدون تکرار سند و حداکثر با ذکر کلمه‌ای مثل "قال" یا "سمعته" یا ... می‌آوردند.

به عنوان یکی از قدیمی‌ترین شواهد این سبک می‌توان به نقل خاص عامر بن‌سعد از حدیث نبوی «اثنا عشر خليفة» یاد کرد (این حدیث را بیش از ۱۳ راوی از جابر بن سمره نقل کرده‌اند) وی در مکاتبه‌ای که با جابر بن‌سمرة داشته از او درخواست می‌کند که «أخبرني بشيء سمعته من رسول الله» و جابر نیز در پاسخ احادیث پنج گانه ای را پشت‌سرهم و "به سبک قرن اول" کتابت می‌کند که اولین آن‌ها بشارت به «دوازده خليفة» است. سبک یکپارچه این روایت موجب شده تا در تمام منقولات بعدی، این پنج حدیث همیشه به طور یکپارچه دیده شوند و حتی در یکی از نقل‌ها (نقل محمد بن‌أبي‌ذئب از مهاجر از عامر از جابر)* این گونه به نظر می‌رسد که جابر بن سمرة این پنج حدیث را در یک مجس واحد از پیامبر شنیده است که البته با مراجعه به شواهد بیرونی و الگوی احادیث چندگانه عامر بن‌سعد، این تصور زیر سوال می‌رود.

-----------------------------
* دو راوی اصلی ای که این حدیث را از مهاجر بن مسمار از عامر بن سعد نقل کرده اند عبارتند از: محمد بن أبي ذئب العامري و حاتم بن إسماعيل الحارثي. این دو نقل را مقایسه کنید:

نقل حاتم بن اسماعیل: «فكتب إلي سمعت رسول الله يوم جمعة عشية رجم الأسلمي، يقول: " لا يزال الدين قائما حتى تقوم الساعة أو يكون عليكم اثنا عشر خليفة كلهم من قريش، وسمعته، يقول: عصيبة من المسلمين يفتتحون البيت الأبيض، بيت كسرى أو آل كسرى، وسمعته، يقول: إن بين يدي الساعة كذابين فاحذروهم، وسمعته، يقول: إذا أعطى الله أحدكم خيرا، فليبدأ بنفسه وأهل بيته، وسمعته، يقول: أنا الفرط على الحوض» (صحیح مسلم)

و نقل محمد بن أبي ذئب: «قال رسول الله: " لا يزال الدين قائما، حتى يكون اثنا عشر خليفة من قريش، ثم يخرج كذابون بين يدي الساعة، ثم تخرج عصابة من المسلمين فيستخرجون كنز الأبيض، كسرى وآل كسرى، و إذا أعطى الله أحدكم خيرا، فليبدأ بنفسه وأهله، و أنا فرطكم على الحوض» (مسند احمد)

@sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔹 سیر انتقال وصیت امیرالمومنین علیه السلام و نقش کتاب سلیم بن قیس 🔹

[قسمت ۳ از ۴]

با وجود این که این وصیت از امیرالمومنین به ما رسیده است، انتظار میرفته که به مانند دیگر احادیث از پیامبر اکرم و امیرالمومنین، دچار کاستی و افزونی و تفاوت در الفاظ گردد؛ اما با رجوع به بیشتر منابع ذکر شده برای این وصیت، میبینیم که تمامی فقرات و الفاظ این وصیت به طور شگفت انگیزی یکسان نقل شده است. [تنها در نقل مرسل قاضی نعمان در دعائم الإسلام تفاوت های فاحشی در متن وصیت دیده می شود، به نحوی که تعداد بندهای با تاکید «الله الله فی» به طور معتنابهی بیشتر است. اما در تمامی دیگر نقل ها، تعداد این بندها 12 تا بوده و الفاظ وصیت نیز یکسان است و تنها در مقدمه یا موخره وصیت تفاوت هایی دیده می شود. هرچند در یکی دو مورد از نقل های شفاهی اهل سنت از امام باقر نیز، ترتیب برخی بندها جابجا شده یا یکی دو بند حذف شده است که احتمالا ناشی از نقل شفاهی است.]

آیا هر یک از این روایات به طور موازی و مستقل از یکدیگر به ما رسیده است یا همه آن ها منبع مشترکی داشته اند؟
یکسان بودن الفاظ حدیث در تمامی نقل ها، ما را به این گمان می اندازد که همگی این نقل ها از یک منبع مکتوب مشترک استفاده کرده اند. در ادامه با بررسی تک تک نقل های این وصیت را به ترتیب تاریخی، امکان یک منبع مشترک برای تمامی آن ها را بررسی میکنیم.

قدیمی ترین نقل از این وصیت در کتاب سلیم به جا مانده است. سلیم منبعی برای نقل خود مشخص نکرده است. اما با توجه به اینکه سیره سلیم نقل مرسل از اصحاب امام علی علیه السلام بوده و به نقل بی واسطه نیز تصریحی نکرده است، به نظر میرسد که سلیم این وصیت را از یکی از اصحاب حضرتش گرفته باشد. بنا به نقلی عمرو بن دینار، فقیه مكه معتقد بوده که وصیت حضرت به امام حسن را عبیدالله بن ابی رافع مکتوب کرده است. (یعقوب بن سفیان فسوی، المعرفة و التاریخ، 3/ 111) با توجه به اینکه سلیم از کتابت های ابن ابی رافع، به عنوان کاتب امیرالمومنین آگاه بوده و به برخی نامه های ایشان که توسط او کتابت شده دسترسی داشته (كتاب سليم، 2/ 809 حدیث 34) بعید نیست که سلیم این وصیت را نیز به صورت مکتوب از او گرفته باشد و در یادداشت های خود ثبت کرده باشد.

بعد از سلیم، قدیمی ترین نقل این روایت، روایات شیعه و اهل سنت از امام باقر علیه السلام است که تمامی آن‌ها (به استثناء نقل مرسل قاضی نعمان) به جابر بن یزید جعفی میرسد.
ابوالعرب قیروانی در کتاب المحن (1/ 98) به نقل از ابوالحسن (علي بن الحسن العبدي يا سداد بن رشيد الجعفي‏) از جابر بن یزید جعفی و ابن ابی الدنیا در كتاب مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام (نوادر الرسائل 17، ص 46) و شیخ طوسی در تهذيب الأحكام (9/ 176) هر دو به نقل از عمرو بن شمر از جابر بن یزید جعفی این وصیت را ذکر کرده اند.
شباهت متن تحریر منقول از امام با متن تحریر موجود در کتاب سلیم، ما را به این فکر می اندازد که احتمالا جابر بن یزید این وصیت را که از میراث سلیم در دست داشته بر امام عرضه کرده و آن حضرت آن را تایید کرده اند؛ به خصوص که میدانیم جابر احادیث متعددی از میراث حدیثی امیرالمومنین به نقل از شیعیان کوفه، به خصوص برخی از احادیث سلیم بن قیس، را بر آن حضرت عرضه کرده بوده و در صورت تایید با ذکر «حدثنا ابوجعفر» از آن حضرت روایت میکرده است. (به عنوان تنها چند نمونه، تفسير القمي، ۲/ 298؛ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ۲/ 382. و عبارت «صن هذا الکتاب یا جابر» در كتاب سليم، 2/ 833 که ردپایی از این عرضه هاست. ان شاء الله صاحب این قلم مقاله ای مستقل در باب این عرضه ها خواهد نوشت)

اما مهم ترین قرینه بر مستقل نبودن نقل این وصیت توسط جابر از امام، نقل خاص آن در الغیبه طوسی است که به صراحت نشان میدهد وی این حدیث خاص را از کتاب سلیم (و نه لزوما کل کتاب همانگونه که برخی گمان کرده اند) بر امام عرضه کرده است: «عن عمرو بن‏ شمر عن جابر عن أبي جعفر ع قال:‏ هذه وصية أمير المؤمنين ع إلى الحسن ع‏ و هي نسخة كتاب سليم بن قيس الهلالي رفعها إلى أبان و قرأها عليه قال أبان ...» (الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، ص 194) سند شیخ طوسی در تهذیب نیز موید همین عرضه است: «عن حماد بن عيسى عن عمرو بن‏ شمر عن جابر عن أبي جعفر ع و إبراهيم بن عمر عن أبان رفعه إلى سليم بن قيس الهلالي رضي الله عنه‏» می دانیم که حماد بن عیسی یکی از راویان اصلی کتاب سلیم بوده است که احتمالا نسخ مختلف آن را به روایات گوناگون گردآوری می کرده است. در این سند وی این حدیث سلیم را یک بار به روایت ابراهیم بن عمر از ابان بن ابی عیاش و یک به روایت عمر بن شمر از جابر بن یزید نقل کرده بوده که طریق دوم تایید امام باقر را نیز به همراه داشته است.

(ادامه در پست بعد)

@Sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔹 سیر انتقال وصیت امیرالمومنین علیه السلام و نقش کتاب سلیم بن قیس 🔹

[قسمت ۱ از ۴]

در روایات گوناگون وصایای مختلفی از حضرت علي عليه السلام خطاب به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به جا مانده است که تعدادی از موارد به جامانده در کتب اهل سنت و زیدیه در «موسوعة الامامة في نصوص أهل السنة» (صحيفه خرد، قم - ایران، 1430 ه.ق.، جلد: ۷، صفحه: ۲۲۱) لیست شده است. طبق این لیست، راویان اصلی این وصیت عبارتند از:
١. إسماعيل بن راشد
٢. جندب بن عبدالله -
٣. الحسن بن علي عليهما السلام
٤. أبي‌عبدالرحمان السلمي
٥. عقبة بن أبي‌الصهباء
٦. عمر بن تميم
7. عمرو بن أبي‌بكّار
٨. قثم
٩. محمّد بن علي الباقر عليهما السلام
١٠. ما ورد مرسلا

در بین تمام این موارد، بلندترین و معروف ترین متنی که نقل شده است وصیتی است که با عبارت «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم هذا ما أوصى به عليّ بن أبي طالب» شروع شده و در ادامه آن با 12 توصیه کلیدی که با «الله الله فی...» موکد شده است ادامه می یابد و در انتها با «حفظكم اللّه من أهل بيت، و حفظ نبيّكم فيكم؛ أستودعكم اللّه؛ أقرأ عليكم السّلام و رحمة اللّه» پایان می پذیرد. این وصیت نقل های بسیار متعددی دارد که در منابع شیعه و اهل سنت رسیده است. در بین تمام نقل های موجود در لیست بالا، راویان شماره 1 و 6 و7 و 9 این وصیت مکتوب را با اختلافات ناچیز نقل کرده اند. در شیعه نیز این وصیت در کتاب سلیم (حدیث 69 و از آن جا در كافي 1/ 297، فقیه، تهذیب و الغیبة طوسی)، کافی (7 / 51 به نقل از امام کاظم علیه السلام)، شرح الأخبار (2/ 447 به نقل از باقر علیه السلام)، دعائم الإسلام (2/ 348 ح 1297 به نقل از امام سجاد و امام باقر علیهما السلام)، امالی طوسی (ص 522، ح 1157 به نقل از امام صادق و نیز امام رضا علیهما السلام) و به صورت مرسل در نهج البلاغه (نامه 47 در تحقیق صبحی صالح) و تحف العقول (ص 197) رسیده است.

(ادامه در پست بعد)

@Sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔖 احادیث طوال در میراث مکتوب سدۀ نخست هجری
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، دوره ۲۶، شماره ۶۷، بهار و تابستان ۹۹

🔸چکیده:
متون حدیثی بلند یا احادیث طوال مسئله‌ای قدیمی‌ اما هم‌چنان چالش‌برانگیز در حدیث‌پژوهی بوده‌است. احادیث و اخبار بلند به‌جامانده از سدۀ اول با ابهامات متعددی روبرو هستند. شاید مهم‌ترین آن‌ها این است که این احادیث چه‌گونه ثبت و ضبط می‌شدند و اگر از ابتدای صدور به این بلندی نبوده‌اند، متن فعلی چه‌گونه شکل گرفته است. شاید یکی از بهترین نمونه‌های موجود، روایات بلند کتاب سلیم بن قیس هلالی باشد که بیش‌‌تر این چالش‌ها را به همراه خود دارد. در این مطالعه، برای فهم بهتر مشکل و پیدا کردن راهکار، با مروری بر فرهنگ نقل مکتوب روایات در صدر اسلام، به انواع و اقسام حالاتی که به ایجاد احادیث طوال انجامیده است می‌پردازیم تا با مرور مثال‌هایی از همان دوران ببینیم چه‌گونه برخی از سنت‌های ثبت و نقل حدیث در میان محدثان و مورخان متقدم به بدفهمی این روایت‌های طولانی در نسل‌های بعد منجر شده‌است. درنهایت می‌توانیم از نتایج این بحث برای فهم ساختار متون کتب کهنی هم‌چون کتاب سلیم بهره بگیریم.

@Sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

«بازشناسی هویت تاریخی سلیم بن قیس هلالی»
محمد قندهاری

جلسه دفاع از پایان‌نامه دکتری تخصصی
سه‌شنبه ۲۹ بهمن، ساعت ۱۵:۳۰

دانشگاه تهران-پردیس فارابی (قم)، دانشکده الهیات، تالار دکتر الهیان

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

#روایات_ابوصادق ۱: روایت مشابهت با حضرت عیسی ع

پرتکرارترین روایت ابوصادق ازدی در کتب موجود، روایتی است از پیامبر اکرم که در آن امیرالمومنین را با حضرت عیسی علیهم السلام مقایسه کرده‌اند: «لو لا أن يقول فيك طوائف من أمتي ما قالت النصارى في عيسى ابن مريم لقلت اليوم فيك مقالا لا تمر بملإ منهم قلوا أو كثروا إلا قاموا إليك يأخذون التراب من تحت قدميك يلتمسون بذلك البركة»

سه نوع اختلاف در نقل این فضلیت مشاهده می‌شود:

1⃣ این فضلیت حداقل در دو زمینه نقل شده است: یکی خیبر و دیگری سریه ذات السلاسل که پیروزی آن به دست امیرالمومنین بوده است. ابتدائا معلوم نیست که این فضیلت آیا یک بار به مناسبت پیروزی در یکی از این دو جنگ صادر شده یا دو بار صادر شده است؟

2⃣ در نقل‌های مختلف از ابوصادق، حداقل دو متن برای این مقایسه بین حضرت عیسی و حضرت علی علیهما السلام آمده، یکی همان تحریر بالاست و دیگری، تحریر زیر که تفاوت بسیاری با نسخه اول دارد: «يا علي فيك مثل من عيسى أبغضته يهود حتى بهتوا أمه، و أحبته النصارى حتى أنزلوه المنزل الذي ليس له»

3⃣ نام شیخ ابوصادق در نقل‌های مختلف فضلیت مشابهت، متفاوت است.

🔹 برای پاسخ به پرسش‌های بالا، تحقیقی مستقل انجام شد که خروجی آن اخیرا در قالب مقاله‌ای در فصلنامه امامت پژوهی به انتشار رسیده است.

فایل مقاله و چکیده آن را در لینک زیر بخوانید:
/channel/sulaym/15

در این مقاله با تمرکز با پرسش دوم، تلاش شده است به روش تحلیل اسناد، میزان استناد حدیث به ابوصادق بررسی شده و در ادامه با نقد تاریخی و با استفاده از استدلال به سکوت (argumentum ex silentio)، متن اصیل فضیلت و نتیجتا زمینه اصلی صدور آن معلوم گردد.

این مقاله هر چند به نیت واکاوی یکی از روایات ابوصادق ازدی نگاشته شده، اما می‌تواند نمونه‌ای باشد از استفاده فرقه‌ای جریانات مختلف اهل سنت از فضایل امیرالمومنین و دستکاری‌هایی که بعضا در این فضایل شده است.

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

با سلام و عرض تبریک عید قربان،
مدتی در ادامه مطالب کانال وقفه افتاد، امیدوارم بتوانم از این به بعد به طور منظم ادامه دهم.

تا کنون به دو نکته مقدماتی درباره متن کتاب سلیم و نحوه روایت آن پرداختیم. در ادامه از این دو نکته استفاده خواهیم کرد.

در مطلب امروز به بزرگترین پرسش بی‌پاسخ درباره کتاب سلیم می‌پردازیم 👇

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔹 مساله سبک نگارشی کتب متقدم و احادیث بلند کتاب سلیم 🔹
[قسمت 2 از 3]

الگوی نقل یک‌پارچه در بسیاری از متون کهن دعایی آن دوران دیده می‌شود. مثلا در قدیمی‌ترین نقلی که از صحیفه سجادیه در کتاب امالی مفید (ص 239) و نیز امالی شیخ (ص 15) برجامانده است، مسعدة بن‌صدقه پس از آن که از امام صادق طلب دعایی برای رفع مهمات خویش می‌کند، روایت می‌کند آن حضرت اوراقی از صحیفه سجادیه را برای او می‌آورند: «فأخرج إلي أوراقا من صحيفة عتيقة فقال انتسخ ما فيها فهو دعاء جدي علي بن الحسين زين العابدين ع للمهمات» دعای منقول در این نقل، با صرف نظر از چند افتادگی در برخی فرازها، عینا همان دعای 49 صحیفه سجادیه معروف در دوران ماست (که با « اللهم هديتني فلهوت ...» شروع می‌شود.)

اما تمایز مهمی که در این نقل مغفول واقع شده است، تفاوت سبک نگارش و تفکیک دعاها در این نقل کهن با نقل موجود در صحیفه سجادیه موجود است. پس از آن که این دعا به پایان می‌رسد (الأمالي للمفيد، ص 242 با عبارت «...و لا يتكأدك في قدرتك و أنت على كل شي‏ء قدير» که معادل فراز یکی مانده به آخر در صحیفه است)، بلافاصله دعای دیگری با عبارت «اللهم ارحمني بترك المعاصي ما أبقيتني ...» شروع می‌شود، بدون هیچ اشاره‌ای به تمایز این دعای دوم.

این دعای دوم در نقل‌های دیگری به عنوان دعایی مستقل از پیامبر اکرم رسیده است (الكافي، ج‏2، ص: 577) که احتمالا امام سجاد نیز آن را در صحیفه خود بعد از دعای اول ثبت کرده بودند. در اثر "سبک نگارش قرن اول"، در متن کهن امالی، این دعای نبوی در ادامه دعای قبل و تنها با فاصله یک واو عطف دیده می‌شود: «...و لا يتكأدك في قدرتك و أنت على كل شي‏ء قدير و اللهم ارحمني بترك المعاصي ما أبقيتني ...»
در برخی از دیگر ادعیه بلند متقدم نیز می‌توان شواهدی از تجمیع شدن چند دعا در قالب یک متن یکپارچه را مشاهده کرد.

این پدیده در بسیاری از نقل‌های کهن به جامانده از تفاسیر آن دوران نیز بروز یافته است. همانگونه که برخی محققین بیان کرده‌اند، امروزه قطعات بلندی از تفسیر جابر بن‌یزید جعفی (متوفای 128) به‌جامانده، مانند: الكافي، ج‏8، ص: 379-381، تأويل الآيات، ص: 532-533 و نیز كتاب صفة النار سعید بن جناح منقول در اختصاص، ص 359-365 که ساختار اولیه تفسیر را حفظ کرده‌اند (مدرسی طباطبایی، میراث مکتوب، مدخل جابر).
در تمامی این قطعات مشاهده می‌شود که جابر در ابتدا یک بار از امام باقر علیه‌السلام یاد کرده و در ادامه پشت‌سرهم آیات را ذکر کرده و تفسیر امام ع را بدون تکرار نام امام یا حتی ذکر "قال" بعد از هر آیه ثبت کرده است.
روشن است که این روایات لزوما در یک مجلس واحد ذکر نشده و هم برای جابر و هم برای راویان آگاه آن دوران، این روایات به صورت «مستقل از هم» خوانده و شمرده می‌شده است.

طبق نقل‌های مختلف تاریخی، جابر 30 هزار، یا 50 هزار یا 70 هزار حدیث را روایت می‌کرده است. روشن است که بسیاری از این روایات از جنس همین تفاسیر و تاویلات کوتاه حدیثی موجود در تفسیر او بوده‌اند که هرچند به سبک یکپارچه نگاشته شده بوده، اما به صورت مستقل شمارش می‌شده‌اند و اکثرا در هنگام انتقال به کتب بعدی با ذکر سند یا عباراتی مشابه از هم تفکیک شده اند. مثلا وقتی جعفر بن محمد بن شريح الحضرمى (در ابتدای قرن سوم) بخشی از همین روایات تفسیری جابر را با یک واسطه در کتاب خود (الأصول الستة عشر (ط - دار الشبستري)، المتن، ص: 60-74) روايت ميكند، بین تک تک روایات، سند نقل از امام: «جابر قال قال ابو جعفر ع‏» یا عبارت «قال جابر سمعته يقول‏» را تکرار می‌کند تا نشان دهد که این ها روایاتی مستقل است. البته در مواردی از همین کتاب، مثل نقل زیر، نیز ساختار نقل کهن تفسیر جابر حفظ شده است:
«جابر قال قال ابو جعفر (ع): و من أضل ممن اتبع هواه بغير هدى من الله‏ قال يعنى من اتخذ دينه رايه بغير امام من ائمة الهدى و قال فى هذه الاية يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين‏ يعنى الصادقين الائمة و المصدقين بطاعتهم و قال فى هذه الاية اتقوا الله و آمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته‏ قال حسنا و حسينا و يجعل لكم نورا تمشون به‏ يعنى اماما تأتمون‏ به» (الأصول الستة عشر (ط - دار الشبستري)، ص: 63)

@sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔹 سیر انتقال وصیت امیرالمومنین علیه السلام و نقش کتاب سلیم بن قیس 🔹

[قسمت ۴ از ۴]

نقل بعدی وصیت در امالی طوسی (ص 522، ح 1157) به نقل از ابوالمفضل شیبانی با سند زیر رسیده است:
«عن أبي المفضل، قال: حدثنا الفضل بن محمد بن المسيب أبو محمد البيهقي الشعراني بجرجان، قال: حدثنا هارون بن عمرو بن عبد العزيز بن محمد أبو موسى المجاشعي، قال: حدثنا محمد بن جعفر بن محمد (عليهما السلام)، قال: حدثنا أبي أبو عبد الله (عليه السلام).
قال المجاشعي: و حدثناه الرضا علي بن موسى (عليه السلام)، عن أبيه موسى، عن أبيه أبي عبد الله جعفر بن محمد، عن آبائه، عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليهم السلام)،...»
وی با این سند 15 حدیث (شماره های 54 تا 68) را به صورت پشت هم نقل کرده است. ساختار این مدل نقل به خصوص وقتی از دو امام به صورت همزمان روایت شده است، ما را به یاد عرضه کتب و دفاتر حدیثی قرن دوم بر امامان می اندازد.

از طرف دیگر تطابق نسبتا بالای متن بلند وصیت در این تحریر با تحریر سلیم نمی تواند اتفاقی باشد. به خصوص وقتی به این نکته توجه کنیم که احادیث 61 تا 66 (به استثنای حدیث 63) عینا برگرفته از احادیث کتاب سلیم است: احادیث 61 و 62 و 64 از امالی تماما از حدیث 69 اتخاذ شده است. حدیث 65 و 66 امالی نیز به ترتیب با احادیث 31 و 32 کتاب سلیم تطبیق تطابق دارد. در فرض صحت نقل ابوالمفضل، این سلسله از تطابقات تنها وقتی معنادار است که در نظر بگیریم راوی اصلی حدیث، یعنی هارون بن عمرو المجاشعی (که نوه اش علي بن بكار بن هارون، متوفای 240، در حدیث کوفه شناخته شده بوده) که محدثی سنی بوده برخی از روایات سلیم را یکبار بر امام صادق و یک بار بر امام رضا عرضه کرده بوده و از ایشان تایید گرفته است و سپس همان متن سلیم بن قیس را با تغییراتی اندکی از ایشان روایت کرده است. مهم ترین تفاوت این دو متن، تبدیل «الله الله»ها در نقل سلیم به «أوصيكم/علیکم/..» در نقل مجاشعی و نیز به روزرسانی توصیه مرتبط با صحابه در نقل سنی است [حذف عبارت «لعن المحدث منهم» و اضافه شدن یک عبارت الحاقی «لاتسبوهم» تا با فضای اهل سنت سازگارتر شود]

راوی دیگر این حدیث در اهل سنت، اسماعیل بن راشد السلمي الكوفي (م. 142) است. بیشتر نقل های اسماعیل بن راشد در سیره خود از جمله نقل همین وصیت مورد بحث، به صورت مرسل انجام شده و نامی از منبع برده نشده است؛ وی سيره اي داشته که در آن ماجرای نقشه سه تن از خوارج (شامل ابن ملجم) و مقتل امیرالمومنین و نیز مقتل امام حسین علیهما السلام را از منابع گوناگون جمع آوری کرده بوده و این سیره که امروزه مفقود شده است مورد رجوع ابن سعد (طبقات، 3/ 21 که به صورت بی نام با عبارت قالوا عبارات این سیره را آورده است)، قاضی نعمان (شرح الاخبار، 2/ 437)، طبری (تهذیب الآثار و تاریخ الرسل، 5/ 76 با دو طریق متفاوت)، ابوالفرج اصفهانی (مقاتل ‏الطالبيين، ص: 52)، طبرانی (معجم الکبیر، ۱/ 101)، خطیب خوارزمی (مناقب، 381-387) و دیگران بوده است. شیخ مفید نیز با واسطه ابوالفرج از این سیره بهره برده است (هدایت پناه، منابع تاریخی شیعه، 419)
با توجه به اینکه در زمان اسماعیل، کتاب سلیم در کوفه شناخته شده بوده، امکان استفاده او از این کتاب در نقل وصیت، دور از واقع به نظر نمی رسد. به خصوص که نقل او ماجراهای بعد از ضربت خوردن امام به صورت چندپارچه است که هر بخش آن را می بایست از منبع متفاوتی نقل کرده باشد: در ابتدا وی روایاتی منفصل را می آورد و سپس با جمله «فلما حضرته الوفاة اوصى فكانت وصيته...» به ذکر این وصیت به صورت مستقل می پردازد.

آخرین سند باقیمانده از این وصیت در اهل سنت، از عمر بن تميم و عمرو بن أبي‌بكّار هست که روایت آنان توسط یک سند واحد از ابوالفرج اصفهانی به ما رسیده است: «حدثني أحمد بن عيسى، قال: حدثني الحسن بن نصر، قال. حدثنا زيد بن المعدل، عن يحيى بن شعيب، عن أبي مخنف، قال. حدثني عطية بن الحرث، عن عمر بن تميم وعمرو بن أبي بكار أن عليا لما ضرب ...» (مقاتل الطالبیین، 52) که منبع نقل او، مقتل از دست رفته ابو مخنف است. (هدایت پناه، همان، ) ابن ابی الحدید نیز همین روایت را بدون ذکر سند، به نقل از ابوالفرج آورده است (شرح نهج، 6/ 119-121) با توجه به طبقه راویان به نظر میرسد در سند این نقل دو راوی از هم نقل میکرده اند و بعدا «عن» به واو عطف تصحیف شده است. ابوحفص عمر بن تميم بن النعمان الأغلب المسعودی با واسطه از امام باقر روایت میکرده (بصائر الدرجات، 1/ 288) و عمرو بن أبي‌بكّار نیز از جمله راویان امام صادق ذکر شده (رجال برقی، 36) و از امام باقر نیز روایت مستقیم دارد. (شواهد التنزیل، 2/ 354) در مجموع، با توجه به این که روایان این سند در نیمه دوم قرن دوم هستند، میتوان احتمال داد که این روایت نیز به نقل یکی از منابع مکتوب در دسترس شیعیان کوفه بدست آمده باشد.

@Sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

🔹 سیر انتقال وصیت امیرالمومنین علیه السلام و نقش کتاب سلیم بن قیس 🔹

[قسمت ۲ از ۴]

بخش مرتبط از کهن ترین نقل این وصیت در کتاب سلیم به صورت زیر است:

... ثم قال: اكتب: بسم الله الرحمن الرحيم* هذا ما أوصى [به‏] علي بن أبي طالب
أوصى أنه يشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، و أن محمدا عبده و رسوله أرسله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون.
ثم إن صلاتي و نسكي. و محياي و مماتي لله رب العالمين، لا شريك له و بذلك أمرت و أنا من المسلمين. ثم إني أوصيك يا حسن و جميع ولدي و أهل بيتي و من بلغه كتابي من المؤمنين بتقوى الله ربكم، فلا تموتن إلا و أنتم مسلمون ... و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا.
فإني سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول: «صلاح ذات البين أفضل من عامة الصلاة و الصوم و إن البغضة حالقة الدين و فساد ذات البين»، و لا قوة إلا بالله.
انظروا ذوي أرحامكم فصلوهم يهون الله عليكم الحساب و الله الله في الأيتام فلا تغيروا أفواههم و لا تضيعوا من بحضرتكم، فقد سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول: «من عال يتيما حتى يستغني أوجب الله له بذلك الجنة كما أوجب لآكل مال اليتيم النار».

و الله الله في القرآن، لا يسبقكم إلى العمل به غيركم.

و الله الله في جيرانكم، فإن رسول الله صلى الله عليه و آله أوصى بهم.

و الله الله في بيت ربكم، فلا يخلون منكم ما بقيتم فإنه إن يترك لم تناظروا. و إن أدنى ما يرجع به من أمه أن يغفر له ما قد سلف.

و الله الله في الصلاة، فإنها خير العمل و إنها عمود دينكم.

و الله الله في الزكاة، فإنها تطفئ غضب ربكم.

و الله الله في شهر رمضان، فإن صيامه جنة من النار.

و الله الله في الفقراء و المساكين، فشاركوهم في معيشتكم.

و الله الله في الجهاد في سبيل الله بأموالكم و أنفسكم، فإنما يجاهد في سبيل الله رجلان: إمام هدى، و مطيع له مقتد بهداه.

و الله الله في ذرية نبيكم، فلا يظلمن بين أظهركم و أنتم تقدرون على الدفع عنهم.

و الله الله في أصحاب نبيكم الذين لم يحدثوا حدثا و لم يؤووا محدثا، فإن رسول الله صلى الله عليه و آله أوصى بهم و لعن المحدث منهم و من غيرهم و المؤوي للمحدث

و الله الله في النساء و ما ملكت أيمانكم، لا تخافن في الله لومة لائم فيكفيكهم الله و قولوا للناس حسنا كما أمركم الله.

و لا تتركن الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولي الله الأمر أشراركم و تدعون فلا يستجاب لكم.
عليكم يا بني بالتواصل و التباذل و التبار، و إياكم و النفاق و التقاطع و التدابر و التفرق. و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الإثم و العدوان و اتقوا الله إن الله شديد العقاب.
حفظكم الله من أهل بيت و حفظ فيكم نبيكم. أستودعكم الله و أقرأ عليكم السلام....

(ادامه در پست بعد)
@Sulaym

Читать полностью…

سلیم‌پژوهی |یادداشت‌های محمد قندهاری

بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

حسب فرمایش برخی دوستان نادیده، این کانال در جهت شناخت بیشتر ابوصادق سلیم بن قیس هلالی عامری و دیگر راویان فضایل امیرالمومنین و آل طاهرین او و میراث مکتوب آنان ساخته شده؛ ان‌شاءالله نتایج تحقیقات جدید در این موضوع به اشتراک گذاشته خواهد شد.
پیشاپیش از هرگونه پیشنهاد و انتقاد استقبال می‌شود.

محمد قندهاری
شب شهادت امیرالمومنین علیه السلام
۵ خرداد ۱۳۹۸

@sulaym

Читать полностью…
Subscribe to a channel