رمانی که تا انتهاااا رایگان باشه دیگهههه تو تلگراممم پیدا نمیشه
اگر هنوز جوین ندادید دست بجنبونیدددد‌که یک‌ساعت دیگه لینکو برمیدارم💪🏻
همه چیز با یه دندون درد شروع شد...
برای اولین بار تو یه روز سرد زمستونی دیدمش؛ اونم چه دیدنی!
وقتی داشتم با منشی آلمانیش، سر گرفتن وقت ویزیت دعوا می‌کردم، با عصبانیت از اتاق اومد بیرون و به هر دومون توپید:
- اینجا چه خبره؟!
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
(#پارت۵۶)
قبل از اینکه منشی حرفی بزند، خودم سریع به فارسی گفتم:
- سلام آقای دکتر. از دیشب تا حالا دارم از درد می‌میرم. ولی این خانم می‌گن تا آخر هفته وقت ندارین. من تا اون موقع از درد می‌میرم که! تروخدا همین امروز دندونم رو معاینه کنید!
ماسکش را پایین داد و توانستم کامل چهره‌اش را ببینم. همان اول کار، دل بی‌جنبه‌ام رفت برای آن اخم‌های پرجذبه‌اش! احساس کردم بخاطر یک نفس حرف زدنم، خنده‌اش را قورت می‌دهد.
عجب ترکیب پدر دربیاری شده بود، ترکیب اخم و لبخندش!
چیزی که در نگاه اول جلب توجه می‌کرد، موها و چشم و ابروی مشکی‌اش بود. اگرچه در ایران، این‌ها جزو ویژگی‌های تیپیک مردان به شمار می‌رفت، اما در اینجا، وقتی به هر طرف سر می‌چرخاندی، فقط موی بلوند و چشم آبی می‌دیدی، چنین ظاهری، مخصوصا در ترکیب با پوست گندمی روشنش کاملا متمایز بنظر می‌رسید.
- سلام، مشکلی نیست، ویزیتتون میکنم. فقط الان بیمار دارم. باید صبر کنید تا کار ایشون تموم بشه.
چقدر خوب بود که توانسته بودم یک دندانپزشک ایرانی، وسط فرانکفورت پیدا کنم!
- یک دنیا ازتون ممنونم. بازم شرمنده.
به رویم لبخند زد و سپس رو به سمت منشی کرد و با لهجه‌ی غلیظ آلمانی گفت:
- خانم وِبِر لطفا ایشون رو بعد از بیمارم به داخل راهنمایی کنید.
منشی دماغ سوخته، در جوابش یک چشم زیرلبی زمزمه کرد و دکتر به اتاقش بازگشت. من هم به سمت مبل‌های انتظار کنار پنجره حرکت کردم و چشم به آسمان ابری فرانکفورت دوختم و دوباره چهره‌اش با آن ته ریش جذاب و صدای خش‌دار جلوی چشمانم جان گرفت.
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
برایم غیرممکن‌ترین احتمال دنیا بود که روزی بیاید که او بخواهد به‌خاطر من از جانش بگذرد و چاقو بخورد ...
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
#قلم_قوی
(فقط کافیه دو پارت اول رو بخونید!)
#پارتگذاری_منظم
خلاصه :
افروز اَحرار ، دانشجویی که هیچ چیزی از جزییات و حتی کلیات زندگی اش را دوست ندارد. نامزدش را دوست ندارد، رشته ی تحصیلی اش را دوست ندارد، خانواده اش را دوست ندارد ... روزگارش را دوست ندارد و با همه ی این اوصاف هنوز با همان قواعد و قوانین پیش میرود و هر روز نا امید تر و مایوس تر از دیروز صبح را شب میکند، درونش پراز انرژی و رویاست و بیرونش سرد و پراز خواسته های بی سرانجام . مثل ققنوسی که از آتش می ترسد . از زاده شدن دوباره می ترسد... هَمدوس روایت آدم هایی است که در شرایطی قرار میگیرند که هرگز نمیخواستند اما ادامه اش میدهند تا آخرین روزی که نفس میکشند ...
ژانر رمان : عاشقانه ، اجتماعی
در مورد پایان رمان ، نپرسید ، نویسنده ای نیستم که پاسخ بدم . هر پایانی از من را انتظار داشته باشید.
در مورد معنی اسم رمان ، به هنگام پایان توضیح خواهم داد .
شرایط عضویت :
هزینه ی عضویت رمان هَمدوس 50،000 تومان می باشد. رمان در تلگرام پارت گذاری میشود.
شماره کارت بانک ملی : 6037998115035379
صاحب کارت : سروناز روحی بنیاد
تبریک میگم✋
تو یکی از آدم‌های خوشبختی هستی که معرفی پینترستی‌ترین چنل تلگرام رو می‌بینی🍓
با پرگل رنگی رنگی ترین میز دنیا رو بساز🦋
و سال تحصیلی رو با قشنگ‌ترین حالت ممکن شروع کن🙂↔️
سلاممممم
#توصیه_رمان_عاشقانه
#توصیه_ویژه
#یک_اثر_جذاب
بیاید یه رمان خیلیییییییییییییی جذاب معرفی کنم
قلم و فضاسازی‌ها و شخصیت‌پردازی و حسِ خوبِ نوستالژی که توی رمانه، فوق‌العاده زیباست😍
یه عاشقانه‌ی دلچسب 🫠
اگه به رمانای خانوادگی، دوران خوش نوجوونی و عشق همسایگی علاقه دارین از دستش ندین
قلم و فضاسازی‌ها و شخصیت‌پردازی و حسِ خوبِ نوستالژی که توی رمانه، فوق‌العاده زیباست😍
یه عاشقانه‌ی دلچسب 🫠
اگه به رمانای خانوادگی، دوران خوش نوجوونی و عشق همسایگی علاقه دارین از دستش ندین
_میخوام ببوسمت لیلی... اگه نمی‌خوای برو عقب!
لیلی تو یه کوچه بن‌بست و قدیمی به دنیا اومد.
میون یه خونواده‌ی شلوغ و سنتی که دختر ته‌تغاری خونه یا به قول عمه احترامش زنگوله پای تابوت‌شون بود.
تو روزای هفده سالگیش که بیشتر دوستاش برای خودشون یکیو داشتن؛ لیلی نه جسارتشو داشت و نه کسی به چشمش می اومد که بخواد بهش دل ببنده.
تا وقتی که اونو دید؛ همون ساکنِ خونه‌ی قشنگِ سر کوچه، که کل بچگیش حسرت دیدنشو داشت.
همه چی از یه کَل کَل ساده شروع شد ولی یواش یواش به جایی رسید که وقتی لیلی اونو میدید دیگه تپش قلبش مثل همیشه از حرص و عصبانیت نبود، از احساس غریبی بود که داشت توی وجودش پخش میشد.
لیلی بدجور گرفتار همسایه‌ی عوضی و جذاب سر نبش کوچه شده بود.
اما برای اون لعنتی تمام این بحث و جدل‌ها فقط یه تفریح لذت‌بخش بود.
حالا بین لیلی و پسر همسایه یه دنیا دوست داشتن و غرور و دلخوری بود!
و البته یه دردسر خیلی بزرگتر که...
/channel/+tGkkunL7ewE2ODM0
/channel/+tGkkunL7ewE2ODM0
/channel/+tGkkunL7ewE2ODM0
سلام سلامممم
همین الان همدوس رو که وی ای پی هست رو با خوندن شرایط عضو بشید که دیگه ممکنه عضویت رو ببندم😍
خلاصه :
افروز اَحرار ، دانشجویی که هیچ چیزی از جزییات و حتی کلیات زندگی اش را دوست ندارد. نامزدش را دوست ندارد، رشته ی تحصیلی اش را دوست ندارد، خانواده اش را دوست ندارد ... روزگارش را دوست ندارد و با همه ی این اوصاف هنوز با همان قواعد و قوانین پیش میرود و هر روز نا امید تر و مایوس تر از دیروز صبح را شب میکند، درونش پراز انرژی و رویاست و بیرونش سرد و پراز خواسته های بی سرانجام . مثل ققنوسی که از آتش می ترسد . از زاده شدن دوباره می ترسد... هَمدوس روایت آدم هایی است که در شرایطی قرار میگیرند که هرگز نمیخواستند اما ادامه اش میدهند تا آخرین روزی که نفس میکشند ...
ژانر رمان : عاشقانه ، اجتماعی
در مورد پایان رمان ، نپرسید ، نویسنده ای نیستم که پاسخ بدم . هر پایانی از من را انتظار داشته باشید.
در مورد معنی اسم رمان ، به هنگام پایان توضیح خواهم داد .
شرایط عضویت :
هزینه ی عضویت رمان هَمدوس 50،000 تومان می باشد. رمان در تلگرام پارت گذاری میشود.
شماره کارت بانک ملی : 6037998115035379
صاحب کارت : سروناز روحی بنیاد
خلاصه :
افروز اَحرار ، دانشجویی که هیچ چیزی از جزییات و حتی کلیات زندگی اش را دوست ندارد. نامزدش را دوست ندارد، رشته ی تحصیلی اش را دوست ندارد، خانواده اش را دوست ندارد ... روزگارش را دوست ندارد و با همه ی این اوصاف هنوز با همان قواعد و قوانین پیش میرود و هر روز نا امید تر و مایوس تر از دیروز صبح را شب میکند، درونش پراز انرژی و رویاست و بیرونش سرد و پراز خواسته های بی سرانجام . مثل ققنوسی که از آتش می ترسد . از زاده شدن دوباره می ترسد... هَمدوس روایت آدم هایی است که در شرایطی قرار میگیرند که هرگز نمیخواستند اما ادامه اش میدهند تا آخرین روزی که نفس میکشند ...
ژانر رمان : عاشقانه ، اجتماعی
در مورد پایان رمان ، نپرسید ، نویسنده ای نیستم که پاسخ بدم . هر پایانی از من را انتظار داشته باشید.
در مورد معنی اسم رمان ، به هنگام پایان توضیح خواهم داد .
شرایط عضویت :
هزینه ی عضویت رمان هَمدوس 50،000 تومان می باشد. رمان در تلگرام پارت گذاری میشود.
شماره کارت بانک ملی : 6037998115035379
صاحب کارت : سروناز روحی بنیاد
وسط مشغله هاتون یه عاشقانه ی جذاب بخونین همدوس رمان خودمه🥰😍که تا پارت ۱۳۰ تو کانال خصوصی هست😊😊
Читать полностью…
#توصیه_ویژه
#کتابفروشی
سلام سلام
رفقااااا توجه کنید که یه کتاب فروشی عالی هست که رمان های جذاب رو خدمت شما ارائه میده🥰🌹❤️😍
کلی هدیه و بوکمارک و تخفیف فقط توی این کاناله 😍
منبع کامل همه رمان های عاشقانه و چاپی 😍
اونم با امضای نویسنده 😌
بشین تو خونه با خیال راحت کتابتو تحویل بگیر 🥰
برو تو اینک لینک و یه دنیای جدیدو تجربه کن 🥳
/channel/+Psj7giYMyowwZTE8
/channel/+Psj7giYMyowwZTE8
🌺یه نکته ی عالی در مورد این کتابفروشی 🌸
توی مرداد ماه جشنواره تخفیفی خوب دارند
چند تا پیش فروش هم هست که هدیه دارن
کتاب های قیمت قدیمی و گاهی دست دوم که قیمت مناسب تر هستن هم دارند که با مراجعه بهشون میتونین اطلاعات بیشتری کسب کنید😍🩷
- اگه ببوسمت، نمی‌گی داره از موقعیت سوءاستفاده می‌کنه؟!
خندیدن، بدترین و خطرناک‌ترین عکس‌العملی بود که میشد به این حرف نشان داد و من داشتم خطرناک بازی می‌کردم!
- چرا دقیقا همینو میگم!
خنده‌ام با دیدن صورت جدی او، باروبندلیش را جمع کرد و پا به فرار گذاشت.
- بگو! اصلا مهم نیست!
سرش را به آرامی پایین آورد؛ تا جایی که نفس به نفس شدیم. کمی مکث کرد و تا به خودم بجنبم، فاصله تمام شد..
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
پرنا که تمام عمر، فکر و ذکرش درس بوده، با سودای مهاجرت، پاش به آلمان باز میشه. اما در بدو ورودش، با شخص مرموزی به اسم نیما آشنا میشه و اون دردسرهای زیادی براش درست می‌کنه...
پشیمون از راهی که رفته می‌خواد دست از پا درازتر به ایران برگرده، اما یه آقای دکتر خوشتیپ و البته کمی بی‌اعصاب! جلوشو می‌گیره ...
کیوان یکی از حاذق‌ترین دندانپزشکان فرانکفورته؛ یه پسر همه چی تموم که دخترا براش سر و دست می‌شکونن ولی آقای دکتر ما، دلشو به پرنا می‌بازه...
اما آیا نیما، این دو نفر رو به حال خودشون خواهد گذاشت؟!
(خلاصه واقعی)
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
/channel/+sBwuxLsjxCdiYjZk
#قلم_قوی
(فقط کافیه دو پارت اول رو بخونید!)
#پارتگذاری_منظم
(رمان تا انتها رایگان🌹)
دوست عزیزممممم یه رمان جدید و باحال شروع کرده
پیشنهاد میکنم این رمانو از دست ندید🤩🤩🤩
به قول خودش :
همه چیز از یه دندون درد شروع شد😍🫶🏻
از این کانال ها که همه چیزهای جینگول و جذاب توشون میتونین ببینین وبخرین و حال کنین مخصوصا که داریم به آغاز سال تحصیلی هم نزدیک میشیم.
واقعاااااااااا جذاب و دوست داشتنیه ... امیدوارم جوین بشین ورنگی ترین میز دنیا رو بسازین 🤩🤩🤩🤩
هر چه می‌نوشتم را پاک می‌کردم و آخر فقط یک کلمه‌‌ی تکراری فرستادم:
«ببخشید»
«این اون چیزی نیس که میخوام ازت بشنوم»
بغضم را قورت دادم و دستم را به چشم‌هایم کشیدم تا صفحه را واضح ببینم.
«چی میخوای بشنوی؟»
«توضیح بده قانعم کن»
چه می‌گفتم؟! می‌گفتم چرا نگفته بودی دوستم داری؟! می‌گفتم بین خانواده‌هایمان یک دنیا فاصله است؟!
«تو پیام نمیشه آخه»
«اوکی فردا میام دنبالت اونجا بگو»
این‌طور خشک و سرد حرف زدنش بعد از ببخشید گفتنم، دل نازکم را خراش داد.
«میای بازجویی؟ اگه نخوام توضیح بدم چی میشه؟!»
فرستادم اما بلافاصله پشیمان شدم. لیلیِ لجوجِ کار خراب کن.
تا شصت و هشت شمردم و بعد جوابش آمد:
«هیچی
فقط دیگه دلم برات تنگ نمیشه
ساعت یک شب به سرم نمیزنه بهت پیام بدم!»
قلبم لرزید.
«دلتنگیت دست خودته؟! خوش به حالت»
«برای تو دست کیه که توپ تکونش نمیده؟»
داشت کنایه می‌زد. خیال می‌کرد من این یک هفته را خوش و خرم بوده‌ام؟!
برایش نوشتم:
«شایعه س.. دل من با یه روز ندیدنت اندازه‌ی هزار سال تنگ میشه»
«اما هفت هزار سال نبینیم میگی جهنم بذار بشه هشت هزار سال آره؟»
خدایا!
من یک جورهایی ابراز علاقه کرده بودم و آن عوضی همچنان سر موضع خودش مانده بود.
«نه خودم میخواستم بهت پیام بدم»
و پشت بندش سریع فرستادم:
«به خدا راست میگم. نوشتم اومدم بزنم رو ارسال یهو پیامت اومد»
فکر کردم اگر باز هم بخواهد کوتاه آمدنم را تحویل نگیرد و حرف خودش را بزند گوشی را خاموش میکنم و می‌روم کپه‌ی مرگم را می‌گذارم؛
اما پیامش لبخند را به لبم برگرداند.
«تو بگی من باور میکنم قسم نخور»
«ولی بهم گفتی دروغگویی»
حالا که داشت راه می‌آمد دلم می‌خواست خودم را برایش لوس کنم.
«گفتم دروغ گفتی ، نگفتم دروغگویی
به من دروغ نگو ، بگی میفهمم»
/channel/+tGkkunL7ewE2ODM0
/channel/+tGkkunL7ewE2ODM0
سلام سلام رفقا یه پیشنهاد عالی برای این اخر هفته دارم
رمانی جذاب ، سراسر هیجان و دوست داشتنی با قلمی روون و سوژه ای ناب🤩🥰
لینکشو‌میذارم خیلی زود هم برمیدارم
تا برنداشتم جوین بدین حتما🌹
این رمان ها رو خوندی؟؟؟؟
پادساعتگرد
اقلیم
کلاکت یک و کلاکت دو
نبض خاموش
لیست؟؟؟
اگر نخوندی بدون همه ی اینا فایل کامل هستند و فروشی قیمت هاشون هم عالی همین الان میتونی به پی‌وی من مراجعه کنی و قیمت ها رو ببینی و بخری و بخونی😍🥰
سلام سلام با توصیه ای اومدم که مطمئنم حتما جذبش میشید
یک رمان خواندنی و لذت بخش
با قصه ای دلبر❤️🥰😍
خلاصه و لینک رو براتون قرار میدم🤩
خلاصه :
افروز اَحرار ، دانشجویی که هیچ چیزی از جزییات و حتی کلیات زندگی اش را دوست ندارد. نامزدش را دوست ندارد، رشته ی تحصیلی اش را دوست ندارد، خانواده اش را دوست ندارد ... روزگارش را دوست ندارد و با همه ی این اوصاف هنوز با همان قواعد و قوانین پیش میرود و هر روز نا امید تر و مایوس تر از دیروز صبح را شب میکند، درونش پراز انرژی و رویاست و بیرونش سرد و پراز خواسته های بی سرانجام . مثل ققنوسی که از آتش می ترسد . از زاده شدن دوباره می ترسد... هَمدوس روایت آدم هایی است که در شرایطی قرار میگیرند که هرگز نمیخواستند اما ادامه اش میدهند تا آخرین روزی که نفس میکشند ...
ژانر رمان : عاشقانه ، اجتماعی
در مورد پایان رمان ، نپرسید ، نویسنده ای نیستم که پاسخ بدم . هر پایانی از من را انتظار داشته باشید.
در مورد معنی اسم رمان ، به هنگام پایان توضیح خواهم داد .
شرایط عضویت :
هزینه ی عضویت رمان هَمدوس 50،000 تومان می باشد. رمان در تلگرام پارت گذاری میشود.
شماره کارت بانک ملی : 6037998115035379
صاحب کارت : سروناز روحی بنیاد
#توصیه_ویژه
#کتابفروشی
سلام سلام
رفقااااا توجه کنید که یه کتاب فروشی عالی هست که رمان های جذاب رو خدمت شما ارائه میده🥰🌹❤️😍
کلی هدیه و بوکمارک و تخفیف فقط توی این کاناله 😍
منبع کامل همه رمان های عاشقانه و چاپی 😍
اونم با امضای نویسنده 😌
بشین تو خونه با خیال راحت کتابتو تحویل بگیر 🥰
برو تو اینک لینک و یه دنیای جدیدو تجربه کن 🥳
/channel/+Psj7giYMyowwZTE8
/channel/+Psj7giYMyowwZTE8
🌺یه نکته ی عالی در مورد این کتابفروشی 🌸
توی مرداد ماه جشنواره تخفیفی خوب دارند
چند تا پیش فروش هم هست که هدیه دارن
کتاب های قیمت قدیمی و گاهی دست دوم که قیمت مناسب تر هستن هم دارند که با مراجعه بهشون میتونین اطلاعات بیشتری کسب کنید😍🩷
#توصیه_ویژه
#کتابفروشی
سلام سلام
رفقااااا توجه کنید که یه کتاب فروشی عالی هست که رمان های جذاب رو خدمت شما ارائه میده🥰🌹❤️😍
کلی هدیه و بوکمارک و تخفیف فقط توی این کاناله 😍
منبع کامل همه رمان های عاشقانه و چاپی 😍
اونم با امضای نویسنده 😌
بشین تو خونه با خیال راحت کتابتو تحویل بگیر 🥰
برو تو اینک لینک و یه دنیای جدیدو تجربه کن 🥳
/channel/+Psj7giYMyowwZTE8
/channel/+Psj7giYMyowwZTE8
⚠️توجه توجه⚠️
📍رمان لیست کامل شده و‌میتونید رمان رو تهیه کنید و فایل کاملش رو داشته باشید اگر مایل هستید
قیمت کتاب ۸۰،۰۰۰ تومان هست
شماره کارت:
6063731190119124
بانک مهر ایران به نام سروناز روحی بنیاد
فیشو به ای دی من بفرستید
@sarvrouhi
فایل کامل بدون سانسور لیستو تحویل بگیرید😊❤️
