1117
🔼اولین و بزرگترین کانال اختصاصی تالش زبانان ایران و جهان🔼 سوالات و پیشنهادات بخش آشپزی @yas4344
بنام خدا
روکیما،خردنیما،هیچ نزونیم
دده تلسه دسون من نوینیم
صبه سرون ایزی من کول آگری
ایتا چلیک نی دسینه پیری
گائون دوشی سرآدی ایگله ایگله
مونده ئون جم آکری گاچه دیله
بعدن کرگه لونی بری آکری
کرگون را ای مشته دونه ویکری
دسینه نون سازی، تاوه دیله کا
نییرزی دمره هرگز کیلاقا
تومه کیله،نشا،وجین،دوباره
برزه بری،گوچون،رده،تقاره
امش پیل آکرده با ام همه کار
الان د پیرآبه نشته ب کنار
نه کی ت ویر بشو ننه چ کرده
جوون بیره،چتش ت پیل آکرده
نه که اشته ننه ت ویر بشو ویر
یواش یواش ت نی آبی برا پیر
اگه اوری ائون کا مکری یاد
صبانی کسی ت کا نکره یاد
جواد عاشوری شولمی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان پیش از اسلام و اقوام نخستین
قسمت پانزدهم
در نواحي کوهستانی تالش و رودبار ،از جمله در کلورز و جوبن آثار قابل توجهی به دست آمده که منسوب به سکا هاست .
گورهای آسبان و مصنوعاتی که در این نواحی پیدا شده ،همانند آثار ومصنوعاتی است که در سایر نقاط سکایی نشين آسیا و اروپا به دست آمده است .
دکتر علی حاکمی که ریاست هیات حفاری کلورز را به عهده داشت در گزارشی از حفاری ناحیه کلورز نوشته است:
طی کاوش های چند سال اخیر در محل باستانی کلورز تعدادی مقابر اسب کشف گردیده که توجه پژوهشگران را به سبک تدفین مردگان سکایی معطوف می دارد.
گرچه غیر از کلورز در محل دیگری به نام جوبن گیلان مقابر این حیوان پیدا شده ،ولی تعداد و نوع اشیای مکشوفه در کلورز بیشتر بوده است .
اسبان را به طور انفرادی یا دسته جمعی در محل جداگانه با فاصله معینی از قبر صاحبش به خاک می سپردند ،وسایلی که در کناره اسکلت حیوان پیدا شده غالبا از جنس مفرغ بوده و گاهی تزیینات طلا و نقره هم پیدا شده ... این ابزار و تزئینات کاملی را نشان می دهند که علاقه ی شدید ساکنین کلورز را به این حیوان اصيل و نجیب مسلم می دارد .
این آثار و دیگر آثار یافته ی منسوب به سکاها در تالش ،وجود تمدن سکایی در خاک گیلان را
در هزاره ی نخست پیش از میلاد تایید می کند .
همچنین تشابه برخی رسوم سکایی با رسم هایی که تا قرن دهم هجری قمری در گیلان رایج بوده است و نیز آبادی های که در گیلان از سکاها نام گرفته اند ،همگی حکایت از حضور طولانی مدت سکاها در خاک گیلان در زمان یاد شده دارند .
قوم درییک
درییک ها (دروپیک=دربیکه) از جمله اقوام
قدیمی اند که از آنان به عنوان ساکنان اولیه ی گیلان یاد می گردد.
در منابع و مدارک تاریخی نشانههای چندانی از این قوم وجود ندارد .در نوشته های مورخان و جغرافی دانان عهد قدیم ،دربیک ها تیره ای از سکاییان معرفی شده اند . که سکونتگاه شان در حوالی دریای کاسپی بوده است .
استفانو س بیزانتوس به نقل از بطلمیوس نوشته است :
سرزمین درییک ها کنار دریای کاسپین بوده است بر اساس گزارشات هرودوت از جمله قبایلی که کورش به دور خود جمع کرد قبائل دان (دها) که درخاورمیانه دریای کاسپی می زیستند،
مارد ساگاریت هاو دروبیک ها بودند .
استرابون نوشته است :
تاپوری ها مابین حوزه دربیک ها و حوزه هیرکانی ها سکنا داشتند . این گواهی ها نشان می دهد که دربیک ها در حوزه ی جنوبي دریای کاسپی و در کنار اقوامی چون دان ها ،هیرکانی ها تپوری ها و ماردها می زیستند .
پایان قسمت پانزدهم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص۴۷،۴۸
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
😋دسر موزی خوشمزه و راحت😋
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان پیش از اسلام و اقوام نخستین
قسمت چهاردهم
درباره ی نژاد آماردها اطلاع دقیقی وجود ندارد و پژوهشگران دنیای باستان در این مورد دیده گاه های متفاوتی ارائه نمودند .
دکتر محمد جواد مشکور آماردها را از اقوام پیش از آریایی معرفی می نماید که بین دو قوم غیر آریایی دیگر ،یعنی کادوسیان و تپوریان
می زیستند .
اما دکتر نگهبان آماردها را از نژاد آریایی به شمار آورده و در ضمن شرح یافته های تپه ی باستانی مارلیک نوشته است :
به نظر می رسد که اقوام مارلیک یکی از گروه های اولیه هند و ایرانی بودند که بعدها در مدارک تاریخی از آنها به نام ماردها یا اماردها ذکری به میان آمده است .
این اقوام به نطر می رسد در نیمه ی دوم هزاره ی دوم پیش از میلاد مسیح به ارتفاعات دامنه های شمالی البرز در حوزه ی جنوبي بحر خزر وارد شده و در مناطق کوهستانی مستقر گردیدند .
. این اقوام حکومت مقتدر و پیشرفته ای را از نطر هنر و صنایع تشکیل داده و از تپه ی مارلیک به عنوان محل آرامگاه سلاطین خود ،از قرن چهاردهم تا قرن دهم پیش از میلاد استفاده نمودند .
در گزارش های تاریخی به جای مانده از گذشته ،اماردها مردمی جنگجو ،دلاور ،خوش اندام ،و بلند قد معرفی شده اند .
استرابون درباره ی خصوصیات آنان نیز نوشته است :
ماردها جامه سیاه می پوشند و موی بلندی دارند و آن کس که دلیرتر باشد ،مجاز است با هر زنی ازدواج کند.
سعید نفیسی در باره ی آماردها و ویژگی های آنان چنین نوشته است :
امر ته نام طایفه ای قدیمی در گیلان در رودبار ،یعنی دره های سفید رود بوده و این کلمه به زبان قدیم به معنی نمیرنده است ،پیداست که مردمانی بوده اند بسیار توانمند وجان سخت و پر توان که دیر از پای در می آمدند و این گروه تا زمان های تاریخی هنوز در آن ناحیه بوده اند و دسته ی مخصوصی از سپاهیان هخامنشی از ایشان فراهم می شد.
آماردها به عنوان جنگجو و دلاور تا دوره ی سلطنت فرهاد اول اشکانی در گیلان و همچنین مازندران از قدرت و نفوذ زیادی برخوردار بودند .
قوم سکا :
بر پایه ی کاوش های باستان شناسان و پژوهش های تاریخی ،سکاها از جمله اقوامی هستند که روزگاری در گیلان می زیستند .
سکاها از نخستین شاخ های آریایی بودند که به قصد یافتن چراگاه های تازه دست نخورده ،از سکونتگاه نخستین خود در بیابان های خاوری آسیای میانه، بین فرغانه ترکستان چین ،به سوی سرزمین جدید راه افتادند .
اینان که مردمی جنگاور و سوار کارانی ماهر بودند و از راه تاخت و تاز و تاراج شهرها و آبادی های سر راه مهاجرت خود روزگار می گذراندند.
درطول چند سده در نقاط مختلف آسیا و اروپا پراکنده شدند .
دسته ای از آنان در روند مهاجرت خود ،به کرانه های جنوبی دریای کاسپین پا نهادند و در کنار کادوسیان جای گرفتند . قرائن و شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که ورود سکاها به سرزمین کادوسیان با قهر و غلبه همراه نبوده ،زیرا در
یادداشت های عهد قدیم گزارشی که بر تصادم بین دو قوم دلالت کند به نظر نرسیده است .
آثار پهلوی دوره ی ساسانی نشان می دهد که میان سکاییان و مردم کرانه های جنوبی دریای کاسپی ،از جمله کادوسیان دوستی و اتحاد وجود داشته است .
زندگی و سرنوشت مشترک دو قوم سکایی و کادوسی در صلح و جنک و هم جواری قرارگاه و کشتزارهای آنان و نیز آشنایی آن هابه زبان و شیوه ی پیکار یکدیگر، به صورتی که
می توانستند زیر فرماندهی واحد در عملیات جنگی شرکت کنند و پیروزی هایی نیز به دست آوردند، همگی نشان دهنده ی پیوند و همبستگی این دو قوم در دوره ی استقرارشان در خاک گیلان است .
پایان قسمت چهاردهم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۴۵،۴۶،۴۷
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان و اقوام نخستین
قسمت دوازدهم
بار تولد در باره ی کادوسیان نوشته است :
در عهد قدیم سکنه ی گیلان را کادوسیان تشکیل می دادند که در قید اطاعت دولت هخامنشی نبودند .همین قوم و یا قسمتی از آن را گل .... هم می نامیدند و ولایت گيلان که نام کنونی خود را از اسم قوم مزبور دارد .بعد در شرق این سامان ماردان یا امارادن سکونت داشتند و رود
سفید رود به نام آنها آمارد نامیده شده است .
پژوهشگران ایرانی در تحقیقات خود درباره ی کادوسیان دیدگاه های متفاوتی ابراز داشته اند .
پیرنیا در باره ی کادوسیان بر پایه ی گزارش های مورخان یونانی چنین نوشته است :
کادوسیان مردمی بودند که در گیلانات سکنی داشتند،بعضی تصور می کنند که این ها نیاکان تالش های کنونی بوده اند و کادوس مصحف با یونانی شده ی تالوش است که در قرون بعد تالش شده است . مدرکی عجالتا برای تایید این حدس نداریم .کادوسیان را چنان که در بالاتر گذاشت ،بعضی محققین از بومي های ایرانی قبل از آمدن آریان ها به این سرزمین می دانند و
این ها در گیلان و قسمت شمال شرقی آذربایجان سکنی داشتند .
اما دکتر محمد جواد مشکور درباره ی کادوسیان نوشته است :
کادوسیان مردمی بودند که در گیلان جای داشتند و ظاهرا نیاکان تالشی ها کنونی بوده اند و کادوس مصحف یا یونانی شده ی تالوش است که در قرون بعد تالش شده است و از بومیان سابق ایران قبل از آمدن آریاها بوده اند .
احمد کسروی نیز تالش ها ی کنونی را بازماندگان کادوسیان می دانست و در این باره نوشته است :
این بی گفتگو است که نشیمن کادوسان در کوهستان شمال شرقی آذربایجان ،در آن جا
می بوده که اکنون نشیمن تالشان است .
ولی دانسته نیست که آنان کی رفته اند و اینان به جایشان کی آمده اند ؟
می باید گفت نه کادوسان از میان رفته اند و نه تالشان از جایی دیگر به جای ایشان آمده اند . این تالشان فرزندان و بازماندگان همان کادوسان
می باشند و نام تالش دیگر شده از نام کادوس
می باشد .
بر اساس گزارش های مورخان دوره ی باستان کادوسی ها مردمی پیکارجویان و جنگاور بودند .
آنان هنگامی که از جنگ ها و کشمکش های درونی فارغ می شدند ،به پیکارها بیگانگان در سرزمین دیگر بر می خاستند ویا در مقابل شرایطی ،نیروی جنگی خود را به اقوام دیگر و هم پیمانان خود که در حال جنگ با دشمنانشان بودند ،واگذار
می کردند .
جنگاوران کادوسی به شرح تاریخ نویسان قدیم مانند کتزیاس وگزنفون با مادها ،آشوریان و بابلی ها بارها به پیکار برخاستند . کادوسان هم چنین به هنگامی
توان یابی کورش در ایران ،با وی بر ضد دشمنانش متحد شدند و وی را در چیرگی بر دولت های ماد ،لیدی و بابل یاری و همراهی نمودند .
در هنگامه ی یورش اسکندر مقدونی و نبردهای پی در پی او با سپاهیان داریوش سوم هخامنشی ،کادوسیان در پیکار با لشکریان یونانی و مقدونی نقش برجسته ای بر عهده گرفتند و در برخی از نبردها به پیروزی هایی نیز دست یافتند .
کادوسی ها از قرن هشتم پیش از میلاد در بسیاری از جنگ ها متحد سکاها بودند و با این قوم روابط نزدیک و دوستانه ای داشتند .
پایان قسمت دوازدهم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۴۲،۴۳
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان واقوام نخستین
قسمت دهم .
بارتولد، خاور شناس معروف روسی بر این باور است، که کاسپیان همان کاسیان است که زندگی در سواحل دریای کاسپی را به کوهستان های باختر ایران و زاگرس ترجیح دادند و به همراه سایر
تیره های این قوم ،به باختر ایران کوچ نکردند .
بنابر این کاسپیان را باید تیره ای از کاسی هایی (کاسیت ها) به شمار آورد که در باختر ایران از قدرت و نفوذ فراوانی برخوردار شدند .
برخی از مورخان دنیای باستان مانند پلین این نام را به تمام قبائل و اقوام ساکن سواحل جنوبی دریای کاسپین که یک گروه زبانی مشترک را در مقابل گروه زبانی مادی تشکیل می دادند ،اطلاق می کنند.
بعضی از محققان نژاد وزبان کاس ها را هند و اروپایی دانسته اند و از جمله دکتر مشکور نوشته است :
به قول استرابون ،کاسی ها از ماد و کنار دریای کاسپین به حوالی لرستان آمده بودند .... از بررسی نام هاي شاهان و خدایان آنان معلوم
می شود که زبان ایشان با زبان مردم قفقاز یک ریشه داشته و شباهت زیادی با زبان هند واروپابی دارد .
بنابر این می توان تصور کرد که آنان چون مادها از نژاد آریایی بودند که پیش از قوم ماد و پارس به این سرزمین آمده بودند .
اما دیاکونوف ،مورخ و باستان شناس روسی با رد این دیدگاه مدعی است که هنوز مدارکی معتبر به دست نیامده تا نشان دهد کاس ها از نظر نژادی یا زبانی با اقوام هند و اروپایی مرتبط بوده اند .
به باور وی ،آنان از دوران دیرین که کسی به یاد ندارد ،در بخش های از ایران زندگی می کردند .
دیاکونوف ،هرتسفیلد و سر آتورکیت ،دو تن از خاور شناسان برجسته ی معاصر کاسپیان را نام قابل قبولی برای اهالی بومی و همچنین فلات ایران پیش از ورود آریایی ها می دانند ،این دو پژوهشگرهای دنیای باستان همچین براین باورند که شواهد قوی بر این فرضیه وجود دارد که کاسپیان در اوایل هزاره ی چهارم و حتی پنجم پیش از میلاد کشاورز بوده و دانش کشاورزی را به سرزمین های کنار دریا و اطراف رودهای جیحون و سیحون و دجله و فرات گسترش دادند .
پرفسور گیرشمن نیز بر پایه ی تحقیقات گسترده ای که درباره نخستین اقوام ساکن در فلات ایران انجام داده ،بر این باور است که نام کاس سی یا کاس پی ممکن است مفهوم نژادی وسیعتر ی از نام قومي واحد داشته باشد و همهی اقوام آسیانی (اقوام غیر هندی و اروپایی و غیر سامی) را که ایران را به اشغال در آوردند در بر گیرد .
پایان قسمت دهم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۳۹،۴۰
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
عا شوری:
🏃❤️🏃❤️🏃❤️🏃
ای روز شیمه ینه خازی کسکره
تا نشتیمه مشون کرده مسخره
مع دیسین خنده کرین اشترا
شک دلکیمه م شیمه مسترا
فکرم کرده فکرم کرده ای دنیا
ک خنده چرا مردم کرن مرا ؟
آروم آروم پلیکونی پشیمه
یواش یواش کع دیلکا دشیمه
ویندمه ک هنی اوضاع خرابه
تازه عروسی دیلی انقلابه
واتشه بری سرا تع کار دارم
اشته پهلو نشته را من عار دارم
سر آبیمه خجالتی مردیمه
واتمه ام چه کاریا کردمه
بشیمه سرا با هزار احترام
جرعت ندارم که بوام ای کلام
واتشه خاک اشتی سری دکرم
چته تنه پی زندگی بکرم
واتمه هرچی ت بخوای از خرم
هرروز دسی گرم ته بازار برم
واتشه من نشای ت خر آکرده
بیخانمان و در به در آکرده
زونی چرا تع مسخره شون کرده
اشته پشمی دوکه چرعشون کرده
اشته گورعوه خل داره سه انگشت
ویزره اشته گورعوه مچی پشت
ته که پول نداری مگه خریره
گورعوه نداری...ینه بری رع؟
دییشتمه چمه پا دع مردیمه
خجالته عرقی ویکردمه
واتمه گوروه دارم به خدا
ویرم بشه دکرم ای چمه پا
واتشه دومی کولی پنه بشه
چمه ددع بمعسه ژنه کشه
ای دفه ویندمه برامع اومه
کیله ددع سرا دیله برومه
دازش ویداشته سریکا بروشته
چمه دومله تیله منش دنشته
آقا مشه ینه خازی الکی
ترا بوام که به تعب دلکی
اول بشه کاری دست و پا بکه
دکه کت وشلوار به جای شکه
ایگله پراید بخر مدل بالا
اتو بژن هر روز ته اشته خلا
بی کار وماشین کسی ت ین نده
او شکور و نیم دانه و ارزن نده
خلاصه خوب اشته حواس جم ببو
ینه خازی شی اشته پول کم مبو😂
تقدیم به شما....
شعری تالشی در باب ینه خازی سروده خودم
(ش.م.عاشوری )😂😂😂
❤️🏃❤️🏃❤️🏃❤️🏃❤️🏃
*گورعوه:جوراب
*دوکه چرع:دوک پشم ریسی
*خل:سوراخ
*ویزره:سوراخ شده
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان پیش از اسلام
تمدن ها و اقوام نخستین گيلان
قسمت هفتم
در تپه ی مارلیک آثار فراوانی از اشیای سفالی ومفرغی و حتی ظروف طلایی بدست آمده که در میان آنها تعداد قابل توجهی جام های طلا ،نقره ،مفرغ ،موزائیک، چینی و بدل چینی وجود دارد .
این جام ها که درنهایت استادی و مهارت ساخته و پرداخته شده اند ،معرف ذوق و استعداد و نبوغ هنری بسیار درخشان هنرمندان آن عصر به شمار مي روند .در میان این جام ها ،نمونه های وجود دارد که بی همتاست و در هیج یک از حفاری های جهان مانند آن پیدا نشده است .
از جمله آنها جامی است که به جام مارلیک معروف گشته و از زر ناب ساخته و پرداخته شده است و در کف این جام گل تزئینی بسیار زیبایی نقش شده است و در میان ،گل خورشیدی دیده می شود که شعاع خود را به طور منظم در هر سو پراکنده است ، دور اشعه ی خورشید برگ های درخت زندگی به شکل هندسی و منظم نمایش
داده شده است .
.از این نقش به خوبی می توان دریافت که در آن دوران ،ساکنان گيلان اهمیت زیادی برای خورشید قائل بودند و آن را منبع نور و هستی و نشانهی خیر و نیکی می دانستند .
دکتر نگهبان در مورد سازندگان تمدن مارلیک نوشته است :
در ضمن حفاری هیچ گونه آثار نوشته و خط به جز دوعدد مهر استوانه ای شکسته که بر روی هر کدام چند حرف باقی مانده بود بدست نیامد .به نظر می رسد قوم مارلیک یکی از گروه های اولیه هند و ایرانی بودند که بعد ها در مدارک تاریخی از آن ها به نام ماردها و یا آماردها ذکری آمده است . این اقوام به نطر می رسد در نیمه ی دوم پیش از میلاد به ارتفاعات دامنه شمالي البرز در حوزه جنوبي وارد شده و ر مناطق کوهستانی مستقر گردیدند .
این اقوام حکومت مقتدر و پیشرفته ای از نظر هنر و صنایع تشکیل داده و از تپه ی مارلیک به عنوان محل آرامگاه سلاطین خود ،از قرن چهاردهم تا دهم پیش از میلاد استفاده
می نمودند .
بنابر آثار و شواهد و اشیای مکشوفه در این تپه ، هنرمندان و صنعتگران مارلیک به تجربیات و اطلاعات صنعتی و هنری موجود در دنیای باستان کاملا آگاهی و آشنایی داشته و با استعداد و خلاقیت ذاتی خود مکتب هنری و صنعتی پیشرفته برای مدت ها در این منطقه و نواحي مجاور آن باقی مانده و در آثار باستانی اقوامی مانند آشوری ها ،اورارتویی ها ،کمیریه و سکاها مشاهده می شود .این سبک و شیوه هنری و نفوذ آن بر روی هنر و صنایع دوران های ماد و هخامنشی کاملا مشهود است .
از مطالعه ی کاوش ها ی باستان شناسی در تپه های مارلیک و سایر تپه های باستانی دره ی
گوهر رود این نتیجه بدست آمده که اقوام ساکن در ناحیه ی مارلیک ،حدود دو سده در این سرزمین سکونت داشته اند و از نظر ذوق و استعداد و هنر وزیبا شناسی از بیشتر اقوام فلات ایران و حتی خاور میانه پیش بوده و بر آنان برتری داشته اند .
آنچه در هزاران سال قبل هنرمندان گیلانی
ساخته اند ،از آثار قبل از آنان و نیز آثار هم زمان با آنها زیباتر و کاملتر بوده است .حتی در دوره های بعد نیز کمتر اثری به زیبایی آثار مارلیک به وجود آمده است .به نظر می رسد که با از بین رفتن هنرمندان مارلیک ،مهارت و استادی آنان نیز از میان رخت بسته باشد .
پایان قسمت هفتم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۳۳،۳۴،۳۵
نوشته اقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تمدن ها و اقوام نخستین در گیلان
قسمت پنجم
تمدن دیلمان
در بخشی از نواحي کوهستانی جنوب گيلان که سرزمین تاریخی و پر آوازه دیلمان قرار دارد، اشیا وآثار باستانی فراوانی به روش علمی و عیر علمی کشف شده اند .
ازجمله درطی دهه شصت سده بیستم میلادی ،هیات باستان شناسان ژاپنی طی چند فصل در گورستان ها و محوطه باستانی پیرامون دیلمان مانند ،قلعه کوتی ،حسنی محله،خرم رود ،نوروزمحله ولاسولکان
به کاوش و حفاری پرداختند و موفق به کشف آثار واشیای ارزنده ای از عصر برنز جدید و آهن
(نیمه دوم هزارهی دوم پیش از میلاد تا دوره پارت ) شدند .
اشیای یافته شده شامل ظروف سفالی و مفرغی ،سلاح های مفرغی و آهنی،ظروف شیشه ای و اشیای زینتی بود .
ظروف شیشه ای دوجداره مربوط به دوره پارت که از گورستان نوروز محله و خرم رود به دست آمده بسیار هنرمندانه ساخته شده است .واعتلای هنر شیشه گری رادر ادوارباستانی گيلان نشان
می دهد .
حاصل این حفاری ها را کاوشگران ژاپنی درچهار مجلد بزرگ با عنوان DILAMAN به دو زبان ژاپنی و انگلیسی چاپ و منتشر کردهاند.
پرفسور آندره گدار در کتاب معروفش (هنر ایران)
ارزش تزئینات به دست آمده از گورستان ها ومحوطه های باستانی دیلمان را قابل مقایسه با هنر یونان قدیم دانسته و نوشته است :
در قبرستان های نواحی املش ،پیرکوه ،دیلم،
و غیره اشیای کشف شد که بیشتر قطعاتی از سفال سرخ رنگ هستند .
در قبرستان های دیلم سفال منقوش وجود ندارد یا اگر وجود داشته بدست نیاورده اند .
.اما تعداد زیادی از اشیا طلا ونقره در آن جا کشف شده که تزئیناتشان با هنر یونانی یا هنر اتروسک خویشی پیدا می کند .
آثار یافته شده از نواحی مختلف دیلم ،بیش از هر چیز بیانگر این حقیقت است که کوهستانهای گيلان در هزاره های پیشین خاستگاه انسان هایی بوده است که به مرتبه ی بالایی از فرهنگ و تمدن دست یافته بودند
پایان قسمت پنجم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۳۱،۳۲
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تمدن ها واقوام نخستین در گیلان
قسمت سوم
همچنین باستان شناسان محوطه ی باستانی تول در ۴۴ کیلومتری جنوب شهرستان تالش را حفاری و بررسی کرده اند ،از نظر شکل گورها و شیوه دفن مردگان چنین استنباط می شود که پرستش عناصر طبیعی ،به ویژه خورشید در میان بومیان آن روز تالش رواج گستردهای داشته است.
در این کاوش ها باستان شناسان یک عدد دستبند مفرغی نیز پیدا کرده اند که در سطح داخلی دارای نوشته ای به خط میخی اورارتوریی است .
این نمونه که دارای مفاهیم مشخص است ،کهن ترین نوشته ای است که تاکنون در گیلان شناخته شده است.
دستبند یاد شده دارای یک ردیف کتیبه است که تعلق آن را به زمان ارگیشتی دوم پسر روسا از پادشاهان قدرتمند اورارتوریی مسلم می دارد .
این کتیبه و نیز دو کتیبه دیگر اوراتوریی که در سراب و اردبيل کشف شده اند ،بیانگر حضور یا نفوذ تمدن اورارتویی در شمال باختری و باختر استان گيلان است .
از سوی دیگر وجود تعدادی از اشیا زرین و سیمین ،شامل جام ،گوشواره ،انگشتری ،پلاک و.....
که هریک شاهکاری هنری هستند ،حکایت از حضور اقوامی با تمدن درخشان در این ناحیه دارد .
همچنین وجود انبوه ابزار الات رزمی یافته شده مانند سرنيزه، شمشیر ،خنجر ،و به ویژه
سر پیکان ها ،نشان دهنده ی آن است که این اقوام مردمانی سلحشور و جنگاور بودهاند و به احتمال زیاد با بر پا داشتن امارات نشين ها از حملات اقوامی مانند اورارتویی ها و مانایی ها به قسمت های داخلی سرزمین کادوسیان ،یعنی ناحیه ی تالش جلو گیری می کردند .
پایان قسمت سوم
منبع کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص۲۸،۲۹
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تمدن ها و اقوام نخستین در گیلان
قسمت اول
از آنجا که وجه استقرار انسان پیش از عصر آهن در گیلان در پرده ای از ابهام قرار دارد ،میان پژوهشگران و باستان شناسان درباره پیشنه ی سکونت انسان در گیلان و چگونگی پیدایش نخستین تمدن های آن اختلاف نظر وجود دارد .
برخی از صاحب نظران بر این باورند که پیش از عصر آهن، اقوام کوچ نشینی به صورت
جماعت های کوچک در منطقه ساکن بوده اند که به دلیل وجود دریای کاسپین در شمال و کوه های بلند و جنگل های انبوه در جنوب ،ارتباط آن ها با مراکز مهم تمدنی دنیای آن روز قطع بوده است .
در نتیجه برای مدت های طولانی در مراحل
اولیه ی تمدنی خود به سر می بردند ،در مقابل این دیدگاه ،برخی دیگر از صاحب نظران معتقدند که گیلان پیش از عصر آهن، به دلیل شرایط زیست محیطی و اکولوژی ،منطقه مسکونی نبوده و تنها پس از این دوران است که گیلان به یک باره وارد دورانی می شود که ثروت فراوان و امارات نشين های متعدد و تکنولوژی از ویژگی های آن است ..
اما مسلم است که در اواخر دوران پیش از تاریخ و در آستانه ی ورود به دوران باستان ،تمدن های درخشان در گیلان به وجود آمده اند که در اینجا به اختصار این تمدن ها و هم چنین اقوام اولیه ی ساکن در گیلان که در روزگار خود از آوازه ای برخوردار بودند معرفی می شود.
تمدن تالش
از زمانی که ژاک دمرگان وبرادرش هنری دمردگان فرانسوی برای نخستین بار به شیوه علمی به کاوس و حفاری در تالش پرداختند ،بیش از یک سده می گذرد .
در این مدت باستان شناسان در چند نوبت در مناطق مختلف ناحیه ی تالش به جست وجو و حفاری پرداخته و در پژوهش های خود به آثار بسیار ارزشمندی از دوره های پیش از تاریخ و دوره ی تاریخی دست یافته اند .
آثاری مانند ظروف سفالین به رنگ های مختلف و بدون نقش ،طرف سنگی و مفرغی ،وسایل خانه ،سلاح های مانند کارد ،خنجر و گرز ،
اشیای زینتی و مهره ها و سینه ریزهای شیشه ای و نیز اشیای زرین و سیمین به صورت زینت آلات که در قبور زنانه کشف شده اند .
ژاک دومرگان در بابا زمینی تالش گردنبندی کشف کرد که مهره هایش از عاج ماموت _حیوانی که ده هزار سال پیش منقرض شده است ساخته شده بود .
بر اساس مطالعات باستانشناسان، تاریخ برخی از اشیا یافته شده در تالش از ۲۱۰۰ پیش از میلاد (عصربرنز) تا اواخر هزاره ی دوم پیش از میلاد تخمین زده شده است .
این آثار شبیه ی آثاری هستند که در آسیای صغیر و مساکن پیش از تاریخ لرستان کشف شده اند .
پایان قسمت اول
منبع کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص۲۵،۲۶،۲۷
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
اخبار نامه و نویسنده آن
قسمت چهارم
میر مصطفی خان که از کشمکش بین امیران و روسیه بر اثر آذربایجان و تالش با خبر بود از اختلاف آنان به نفع خود بهره های فراوان می برد.
اما مرگ نابهنگام مانع از عرض اندام بیشتر او شد جانشین وی میر حسن خان نسبتاً بی تجربه بود و نمیتوانست در مقابل سیاست روسیه دوام بیاورد ،ولی با اتخاذ تدابیری موثر توانست
توطئه های برادرانش علیه خود را خنثی کند و از این بابت حکومت ۱۵ سالش دارای ثبات گردید لیکن فرمانده قوای مایورایلنسکی دائماً با تحریکات بیگ ها و دیگر عناصر مخالف و عصیانگر منطقه علیه او ایجاد نارضایتی می کرد.
افراد مزبور و حتی برادران و فامیلش بی دلیل علیه او نزد روس ها شکایت میکردند.
سرانجام ایلنسکی چنان شکایتهایی را بهانه قرار داده و دستور میدهد میرحسن خان را بازداشت کند.
خیانتکاران محلی نیز به فعالیتهای سو خود شدت می دهند و اعتبار و آبرویش را خدشه دار ساخته و اهالی تحریک شده خصوصاً طایفه کلانتر نسبت به او بی احترامی ها نمودند و از منطقه فراری اش دادند.
در واقع آنهایی که تبلیغات بی اساس روسها را باور کرده بودند نمی دانستند که هر امتیازی دارند از نعمت اقتدار و استقلال حکام خود دارند تزلزل فکری و وسوسه خیانت آنچنان چشمشان را پوشانده بود که فتوای اشغالگران را باور و علیه خود اقدام می کردند.
آری پدران ما با تمام شان و شهرت تاریخی که داشتند وجودشان است و نقض هایی نیز با آکنده بود .
میرزا احمد شرح حوادث تاریخی گام به گام مطالب عبرت آمیز را بیان میکند او با اشاره به سرنوشتی که میرعباس بگ به آن به دچار شده بود میگوید:
اگر میر حسن خان و اعضای طایفه اش با هم متحد می شدند او پادشاه می شد . به برکت اتحاد و اتفاق بود که میر مصطفی خان با پادشاه ایران برابری می کرد و پادشاه ایران هیچ وقت نتوانست بر او غالب شود فرزندانش هنوز هم با ثروت او زندگی می کنند اگر تصورات من غلط هم باشد، دلم به حال فرزندان او می سوزد علت نفاق شان شاید این باشد که از یک مادر نیستند یکی دختر شخصی ثروتمند، دومی دختر یک رعیت و سومی دختری ارمنی بود.
اکنون که این مطالب نوشته می شود سال ۱۸۸۲ میلادی روس ها طایفه میر مصطفی خان را چنان بی حرکت کردهاند که رعیت به آن ها سلام نمی کنند.بلکه استهزاء هم می کنند .
اوج تراژدی که میرزا احمد به نگارش درآورده سرگذشت میرحسن خان است بنابه گفتهی او بر اثر خیانت برخی از نزدیکان و بیگ ها و رویگردانی عوام تحریف شده از میر حسنخان، او ناچار ارچوان را ترک و به زووند می رود و پس از مدتی کوتاه به کمک طوایف دریغ و زووند دوباره برمی گردد و اراده اداره ارچوان را به دست میگیرد اما لنکران همچنان در دست روسها باقی می ماند
پایان قسمت چهارم
منبع
فصلنامه تحقیقات تالش ،سال اول ،شماره اول ،پاییز ۱۳۸۰ مدیر مسئول دکتر محمد تقی رهنمایی
نویسنده مطلب آقای شفاعت بخشی زاده
ترجمه متن استاد دکتر علی عبدلی
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز اخبار نامه و نویسنده آن
قسمت سوم
هدایت خان پیشنهاد مذکور را پذیرفت و میرعسگر بیگ را به عنوان حاکم روانه تالش کرد میر عسگر مدت یک سال از هدایت الله خان تبعیت کرد ،در طول آن مدت به گردآوری نیروی جنگی و تحکیم موقعیت خود پرداخت و سرانجام مطابق پیغام مخفیانه میر مصطفی خان از اطاعت خان سرپیچی نمود.
هدایت خان علت این امر را از خوانینی که در گروگان داشت می پرسد ،میرمصطفی خان می گوید ،اگر مرا آزاد کنید میروم به میر عسگر گوشمالی می دهم و سپس آن طوری که شما می خواهید در تالش امنیت برقرار می کنم. اگر خلاف این گفته را عمل کردم شما میتوانید هر طوری که اصلا باشد پدرم قراخان و برادر همسرم شاه پلنگ و خانواده آنها را مجازات کنید . هدایت خان با تصور اینکه قراخان نخواهد گذاشت زندگی او و خانوادهاش به خطر بیفتد با پیشنهاد میرمصطفی خان موافقت نمود ،او را آزاد و راهی تالش کرد. مدتی پس از رفتن میر مصطفی خان، قراخان و شاه پلنگ هم طبق نقشه ای که از قبل طراحی کرده بودند با خانواده خود از رشت فرار نموده و خود را به سلامت به لنکران می رسانند و بلافاصله قشون بزرگی را آماده و به هدایت خان یورش می برند، قوایش را در هم میشکنند او را می کشند و دوباره حکومت کل تالش را در دست می گیرند.
پس از جلوس فتحعلی شاه به سلطنت برادرش رضاقلی خان با میر مصطفی خان متحد شده و علیه فتحعلیشاه وارد جنگ میشود ،قوای اعزامی شاه را به سختی شکست می دهند.
فتحعلیشاه ناگزیر با قبول شرایط میرمصطفی خان با او صلح میکند و این امر باعث گسترش بیشتر نفوذ خان مذکور می گردد و او به حکومت مستقلانه خود در تالش ادامه می دهد و این بار نه تنها مالیاتی به خزانه دولت مرکزی واریز نمی کند بلکه سال ۲۰۰۰ اشرفی به عنوان مقرری از محل مالیات های رشت و گیلان نیز دریافت می نماید. پس از مدتی شاه با اعزام وزیر خود از دختر ۶ ساله میرمصطفی خان برای پسرش خواستگاری میکند و پیشنهاد می نماید که دختر مذکور تا رسیدن به سن بلوغ در حرم سرای پادشاه به سر برد .
میرمصطفی خان پس از مشورت با اعیان و اشراف تالش به شاه چنین پاسخ می دهد :
اگرچه اسم شما شاه است ولی من خود را کمتر از شما نمی دانم و این بی غیرتی را قبول نمیکنم که دختر خردسالم را به حرمسرای شما بفرستم.
شاه این موضوع را بهانه قرار داده و سپاه سنگینی را برای تنبیه میر مصطفی خان اعزام مینماید.
خان مذکور با شنیدن این خبر از روس ها تقاضای کمک می کند روس ها که منتظر فرصت بودند به سرعت دویست نفر قزاق را به لنکران اعزام می کنند ولی آنها تاب مقاومت نیاورده و از صحنه جنگ فرار میکند و به کشتی خود در میان دریا پناه میبرند و جنگ بین قوای میرمصطفی خان و سپاه قاجار ادامه می یابد در این جنگ تالشان شجاعانه پایداری می کنند و خسارات و تلفات زیادی به قاجار وارد میکنند.
در همان حال فوجی دیگر از قزاق ها به سرکردگی ساری مایور به کمک میرمصطفی خان میآیند و قشون قاجار را مغلوب می کنند .
در این مرحله تفنگداران آستارا ،میانکو ،دشت وند، دریغ ،اولوف، و دیگر نواحی تالش چه با تفنگ با شمشیر چنان شجاعتی از خود نشان می دهند که آدم هنگام خواندن کتاب حیرت می کند.
در این حال عناصر مخالف با استفاده از فرصت پیش آمده به میرمصطفی خان خیانت می کنند تعیین میر حسین خان به جانشینی میر مصطفی خان موجب بروز کشمکش های داخلی بین او و دیگر اعضای خانوادهاش از جمله همسر کوچک میرمصطفی و فرزندانش میر محمد خان، میرحسن خان ،اسماعیل بیگ و دیگران می شود و روسیه نیز به این اختلافات دامن میزند. فرمانده روسیه مستقر در تالش بولگاکف در آن زمینه نقشی فعالی بر عهده می گیرد .
میر مصطفی خان در زمان حیات خود خبری دریافت میکند، مبنی بر اینکه یکی از مامورین بلند مرتبه روسی نامهای به فرمانده قشون روسی در منطقه تالش نوشته و پرسیده است،
در تالش میوه ها چند ساله می رسند.
خان از مضمون این پرسش متعجب می شود و اعیان واشراف را جمع پدر آن مورد به مشورت می پردازد، یک پیرمرد جهاندیده اهل وراول به خان میگوید، قربانت گردم معنی سوال سرکرده روسی این است که دیار تالش تا چند سال دیگر چند سال دیگر به تصرف روسیه در میآید.
میر مصطفی خان میگوید نگاه می کنم هر وقت دیدم روس ها چنین خیالی دارند آنها را هم مثل قاجار از تالش بیرون می کنم .
پایان قسمت سوم
منبع
فصلنامه تحقیقات تالش ،سال اول، شماره اول، پاییز ۱۳۸۰ مدیر مسئول اقای دکتر محمد تقی رهنمایی
نویسنده مطلب آقای شفاعت بخشی زاده
ترجمه متن استاد دکتر علی عبدلی
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
اخبار نامه و نویسنده
اخبار نامه تاریخ وقایع خانات تالش در دوره جنگ های روسیه با ایران است
میرزا احمد نویسنده اخبار نامه از رجال تحصیلکرده منطقه تالش فرزند میرزا خداوردی وزیر میرمصطفی خان و میر حسن خان تالش در دوره جنگ های روسیه علیه ایران بود .
اوکه خود شاهد حوادث آن دوران بوده ،در نوشتن این کتاب از خاطرات پدرش استفاده کرده است مقصود احمد از نوشتن اخبار نامه چنانچه که خود گفته است شرح و ثبت احوال اجداد وی و خاندان حاکم تالش یعنی میرمصطفی خان، میر حسن خان ،میرعباس بگ و پدر و پدربزرگ آنها قره خان و سید عباس بوده و ضمن آن، مسائل سیاسی و اجتماعی و تاریخی تالش، در دوره مورد نظر خود را به طور جامع شرح داده است. نوشته او صرف نظر از وجود برخی نواقص از آثار بسیار مهم به شمار می رود.
زیراشکستها و پیروزیهای خوانین تالش را آنگونه که بوده بدون غرض نوشته و حتی از ذکر خدمات و خیانات خود نیز پرهیز نکرده است.
میرزا احمد در آن دوره دوران هر حادثه تاریخی را که در تالش رخ داده است به قدر ممکن شرح داده و پایداری و رشادت های مردم تالش، در مبارزه با استیلای روس ها را به تصویر کشیده است .
او هنگام مرور تاریخ گذشته تالش شرح می دهد که سراسر آن منطقه غیر از ناحیه آولوف، چگونه به تبعیت از نادرشاه درآمد و همچنین از شورش ها و قیام هایی یاد می کند که به وسیله پادشاه های مذکور سرکوب شد .
به نام نوشته میرزا احمد ،نادرشاه برای به دست گرفتن کنترل اوضاع ناحیه اولوف شخصی به نام ابراهیم خان را به عنوان حاکم آنجا تعیین میکند.
ابراهیم خان مدت کوتاهی در بین اهالی اولوف نفوذ قابل توجهی پیدا کرد. و او چون مجرد بوده و در شراب خواری اسراف می کرد ریش سفیدان محل تصمیم میگیرند که به وضعیت او سامان بدهند. لذا خواهر سید عباس خرختانی را به عقد او درآورده و به اصطلاح صاحب خانواده اش کردند و به این ترتیب ابراهیم خان با سیدعباس فامیل شد.
بنا به نوشته میرزا احمد موسس آخرین سلسله
خوانین تالش سید عباس مذکور از اهالی روستای هیر خلخال بود، پدرش به لحاظ تنگدستی از روستای هیر به شیروان کوچیده و در آنجا اسکان گزیده بود.سید عباس نیز به دنبال او مقدار اثاثیه ای را بار الاغ کرده و از خاک تالش به سوی شیروان میرفت .
هنگام گذر از منطقه آستارا ،در محلی که بعدها موسوم به خر ختان شد الاغ او در گل ولای فرو میرود ،رهگذران یاری اش می شتابند. و الاغ او را از گل در می آورند .چون شب شده بود سید عباس در همان محل می خوابد و در خواب
می بیند که فرزندان او حکومت تالش را برعهده گرفتند .
بر اثر آن خواب از رفتن به شیروان منصرف و در همان محل اسکان می یابد ،بعدها پس از برقراری روابط خویشاوندی با حاکم وقت تالش یعنی ابراهیم خان، به دستگاه حکومتی او راه مییابد و رتق و فتق برخی از امور از جمله امور دیوانی به ایشان محول می شود و مورد اعتماد ابراهیم خان و کارگزاران دولت نادرشاه قرار می گیرد.
چون ابراهیم خان اسما حاکم کل تالش بود ولی بسیاری از مناطق آن دیار از او تبعیت نمی نمودند یک سال سید عباس هنگامی که مالیات های واصله را برای تحویل به خزانه دولت برده بود مورد تفقد قرار میگیرد و با حکمت تالش به لنکران برمیگردد.
او به منظور گسترش نفوذ در ولایات تحت حاکمیت خود تصمیم گرفت ابتدا منطقه دشتوند را به صورت قطعی متصرف شود در آن زمان هفت برادر اداره ا امور دشتوند را برعهده داشتند سیدعباس ابتدا خواست از راه برقراری رابطه خویشی و فامیلی بر آن برادران چیرگی یابد. ولی بعدا از بیم خیانتهای آنها از راه حیله وارد شده و همه آنها را می کشد سپس به جلب اعتماد ریش سفیدان محل پردازد و سرانجام موفق میشود دشتوند و اوجارود را از هر لحاظ تحت سیطره خود در آورد.
پایان قسمت اول
منبع
است فصلنامه تحقیقات تالش ،سال اول، شماره اول، پاییز ۱۳۸۰ مدیر مسئول آقای دکتر محمد تقی رهنمایی
نویسنده مطلب آقای شفاعت بخشی زاده
ترجمه استاد دکتر علی عبدلی
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
پوشش گیاهی
طبقه چراگاه های طبیعی کوهستانی
قسمت چهاردهم
در جنوب غربی سوباتان بر روی دامنه های سنگی بین ۲۲۵۰هو ۲۳۰۰ متر انواع گون فراوان است, ولی در بالا رود به علت آب شدن تدریجی برف ها رطوبت لازم برای چمنزار های زیبایی که در حوضچه های لوری چول و زقده بیر در ارتفاع بین ۲۲۵۰ و ۲۷۰۰ متر قرار دارند، فراهم میشود.
بالاتر از نقطه فرورفتگی قاراگول که حوضچه شاخه شمالی کرگانرود می باشد، عموماً توسط یک استپ کوهستانی بسیار محقر پوشیده شده که فقط نوارهای چمنزار سبز رنگ در قسمت های پست آن را از حالت یک دستی بیرون می آورند.
با صعود به شاه معلم این امکان برایمان فراهم شد که برش ژئو بیوگرافیکی را تا ارتفاع سه هزار و ۵۰ متری ادامه دهیم .
در حدود ۲۴۰۰ متری دامنههای خاکی با شیب نسبتاً تند از علفهای کوتاهی پوشیده شده است که در میان آنها تنها به صورت پراکنده روییده اند ، این دامنه رفتهرفته سنگ دار شده و علفها جای خود را به خار و خسک و یا نوعی سیاه دانه می دهند .
در ارتفاع ۲۸۰۰ متری و اندکی قبل از رسیدن به خط الراس، دیگر زمین حالت یک تکه آهکی مضرس را به خود می گیرد که فقط نقاط خاکی کوچکی در آن مشاهده به چشم می خورد و چندین بته گون ویا سایر گیاهان خشکی پسندی که در آن روییده اند به طور مداوم توسط باد روییده میشوند .
شاید نتوان این قله آهکی را که مشرف کم آب ترین نقطه تالش است، به عنوان نمونه مجموعه نقاط مرتفع دانست ولی به طور محتمل در ارتفاعات بالاتر از ۲۷۰۰ یا ۲۸۰۰ متری مشخصات خشکی پسندی در همه جا به چشم میخورد.
بالاخره متوجه می شویم که تالش از نظر پوشش گیاهی چندان تفاوتی با البرز غربی ندارد.
بیشتر از وجود شاه بلوط که در سایر نقاط شناخته شده نیست پایین بودن حدود ارتفاعاتی ارتفاعی تشکیلات گیاهی است که باعث تمایز می گردد.
مرزهای طبیعی به نظر ارتفاع چندانی ندارند ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰ متر برای راشستان ها و ۲۳۰۰ متر برای بلوطستان ها که احتمالاً به کم بودن عرض و مرتفع نبودن رشته کوه ارتباط دارد.
باریکی رشته کوه باعث گردیده است که دامداران وادار میشوند که بیشتر از آنچه در البرز دیده می شود جنگل ها را را به چراگاه تبدیل کنند.
پایان قسمت چهاردهم
منبع کتاب تالش منطقه قومی در شمال ایران
نوشته پرفسور مارسل بازن
ترجمه دکتر مظفر امین فرشچیان صفحه ۱۳۰و۱۳۱
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان پیش از اسلام و اقوام نخستین
قسمت شانزدهم
برخی از محققان از آن جا که نام کوه درفک یا دلفک که از بلندترین کوه های گيلان به شمار
مي رود و در جانب خاوری سپیدرود جای دارد ،
یاد آور نام قوم دربیک است ، بر این باورند که این قوم در اطراف کوه درفک می زیسته اند .
استرابون هنگامی که می خواهد محل سکونت قوم تاپیر (تپوری=تبری) را که در مازندران کنونی می زیستند مشخص کند می نویسد که آنها در سرزمینی بین هیرکانی(گرگان امروزی ) و دربیک می زیبند.
.شاید روزگاری بخشی از گيلان که مجاور مازندران است به نام دربیک خوانده می شد
،در حالی که امروزه تنها بر کوهی از کوهستان های جنوب گيلان اطلاق می شود ،
همانطور که روزگاری گسترهی بزرگی از شمال ایران دیلمان خوانده می شد ،اما امروزه تنها بر محدوده ی کوچکی از جنوب شهرستان سیاهکل دلالت دارد .
مورخان دنیای باستان چون کتزیاس در شرح کشور گشایی های کورش از جنگ هایی سخن به میان آورده اند که میان کورش دربیک ها در شمال ایران روی داده است .
بر پایه ی این گزارش ها ،اماریوس شاه دربیک ها با کورش جنگید و در ابتدا پیروزیهای به دست آورد، اما سرانجام کورش با یاری تیره ای از سکاها بر او چیره شد و فرمانروایی دربیک ها را به اسپی تاس داد .
بر اساس نوشته های نویسندگان عصر باستان چون هرو دوت ،کتزباس،و استرابون می توان گفت که هم زمان با آمدن آریاییان به فلات ایران و تشکیل شاهنشاهی هخامنشی ،دربیک ها در کوهستان های جنوب گيلان و در مجاورت اقوام تپوری و آماردی می زیستند .
در کتاب عصر اوستا ،دربیک ها قومي ایرانی معرفی شده اند.
،هم چنین در این کتاب آمده است
این قوم که در منابع اوستایی از تاخت و تاز آنان بدون دکر نامشان سخن به میان آمده است :
زمین را همچون خدا می پرستیدند و از قربانی نمودن و خوردن حیوانات ماده خود داری می کردند و پیر مردانی را که بیش از هفتادسال داشتند می کشتند و می خوردند و زنان مسن را آویزان می کردند و آنش می زدند .
پایان
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۴۸،۴۹
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
😋طرز تهیه دسر موزی خوشمزه و راحت😋
بیسکوئیت پتی بور 2 بسته
موز 4 عدد
خامه،پاکت صورتی 1بسته
ژله موزی 2 بسته
یک بسته ژله موزی را با یک لیوان سرخالی آب جوش حل کنید وقتی دانه های ژله داخل آبجوش حل شد یک لیوان آب سرد به ژله اضافه کنید و مقداری با قاشق هم بزنید و کنار بگذارید، بیسکوئیت هارا کمی با دست خرد کنید و داخل ظرفی بریزید یک بسته خامه را به بیسکویت اضافه کنید و با قاشق هم بزنید حالا نصف ژله حل شده را به خامه و بیسکوئیت اضافه کنید با همزن برقی مخلوط کنید وقتی بیسکوئیت مقداری حل شد آنهارا داخل ظرف پیرکس بریزید و با قاشق سطح آن رو صاف کنید و داخل یخچال قرار دهید تا کمی سفت شود،دوباره ظرف را از یخچال خارج کنید و روی آن موزهای حلقه شده قرار بچینید و روی موزها باقیمانده ژله آب شده را با قاشق بریزید تا موزها بوسیله ژله محکم شوند، دوباره ظرف را در یخچال قرار دهید بعداز نیم ساعت بسته دوم ژله را با دو لیوان آب جوش و آب سرد حل کنید و روی موزها بریزید تا لایه ی انتهایی دسر درست شود باز یکساعت در یخچال قرار دهید که کاملا سفت شوند و دسر آماده مصرف شود، نوش جان
✍️مهدی پور
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
باش هُشیار ای که کردی جامه چوپان به بَر
در لباس میش گَه آیَد به آغُل گرگ نر
هرکه همرنگ تو شد باور مکن در همدلی
گل اگر رنگش پَرَد بَهرَش نخوانَد بلبلی
جمع اگر جمع است دورت از مَنت پند ای رفیق
عرضه کم کن بر مگسها خویش چون قند ای رفیق
دانش خود را مکن در نزد هر ابله عیان
چون که در جای دگر با نام خود سازد بیان
دل مده بر وعده های مردمِ مرده پرست
زنده هستی گر فتادی بایدت گیرند دست
روزگار اَر شد گهی شیرین به مه رویان شهر
می کند پُر ناگهان بر جامهاشان تلخ زهر
دل به رنگ و جلوِهِ دنیا مبند ای نازنین
چون که روزی چشم باید بست از روی زمین
#عاشوری_شیرمحمد
۱۴۰۴/۸/۱۷
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان پیش از اسلام و اقوام نخستین
قسمت سیزدهم
قوم امارد
از اماردها که در دنیای باستان به جنگاوری وسلحشوری شهرت داشتند ،در یادداشت ها و منابع تاریخی با نام هاي مردان، مرد ،مارد ،مردوس،امرد، یاد شده است و سرزمین آنان را بین کادوس و تبر (طبرستان ) نشان
داده اند .
استرابون یکی از اقوام ساکن در کرانه های جنوب دریای کاسپین را ماردها یا آماردها معرفی
می کند .
در کتاب وندیداد ،اماردها پیرو اهریمن و
سرزمین شان مجاور مرغیانا،(مرو امروزی ) معرفی شده است .
سومین بهترین سرزمین ها را که من اهورا مزدا آفریدم، مرغیاناست،که نیرومند است و وفادار به آریا، اهریمن مرگ زا برصد او اقوام ،مردان را به وجود آورده است .
این شاهد تاریخی نشان می دهد که سرزمین مرد یا مارد مجاور سرزمین مرو بوده و تا مرو امتداد داشته است .
همچنین از برخی شواهد دیگر چنین بر می آید که اماردها پیش از ورود آریاییان به مرزهای کنونی شمال خاوری ایران ،میان رود اترک و سرزمین مرو می زیستند .
با ورود آریایی ها به سرزمین های جدید ،اماردها که خود توان ایستادگی در برابر مهاجران تازه نفس را نمی دیدند ،راه گریز در پیش گرفتند ،در جستجوی پناهگاه روی به کوهستان البرز نهادند و سرانجام در کناره های سپید رود و کوهستان های جنوب گيلان جای گرفتند .
در واقع به همین دلیل در قدیم سپید رود را آمارد می نامیدند .
دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد نام قدیم قزل اوزن و سپید رود را امرد نوشته است..
از این نام گذاری معلوم می گردد که آماردها
مدت های طولانی در سرزمین های مجاور سپید رود سکونت داشته اند .
امروزه پهنه ای از نواحی کوهستانی جانب خاوری سپید رود آمارلو (عمارلو) نامیده می شود که این نام نیز می تواند یاد آور قوم امارد باشد .
همچنین تپه ی باستانی مارلیک نیز که در جانب خاوری سپیدرود و در شمال باختری امارلو جای دارد تداعی کننده نام امارد است .
زیرا پسوند لک و لیک به معنی قوم و قبیله و نیز پسوند اقوام مختلف در گیلان است .
مانند گیل لک ،گیلک (قوم گیل ).
بنابر این ،مارلیک را می توان ترکیبی از دو وازه ی مارد و لیک به معنی قوم و قبیله ی مارد ( آمارد)دانست
پایان قسمت سیزدهم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۴۳،۴۴،۴۵
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان و اقوام نخستین
قسمت یازدهم
قوم کادوس
در باره ی خاستگاه ،نژاد و گستره ی زندگی کادوسیان که از اقوام باستانی گيلان به شمار
مي روند دیدگاه های گوناگونی ابراز شده است.
پلوتارک ،نویسنده ی پر آوازه یونان باستان کادوس را سرزمینی کوهستانی با راه های دشوار معرفی کرده که همیشه ابر آسمانش را پوشانده و در جنگل هایش سیب و گلابی خودرو می روید .
استرابون جغرافی دان یونانی زیستگاه
کادوسی ها را بلندی های کوهستانی بخش باختری و نیز قسمت جلگه اي گيلان می دانست .
به گزارش سر هانری روالینسن، کوهستان های شمالی و جنوبی دره ی سپیدرود ،زیستگاه طوایف کادوسی به شمار مي رفت .
بر پایه ی گزارش های جغرافی دانان و مورخان قدیم و نیز پژوهش های محققان معاصر ،
می توان گفت که کادوس سرزمینی کوهستانی، جنگلی و پر باران در دوسوی سپیدرود بوده است .
درباره ی نژاد کادوسیان از قدیم تا به امروز
دیده گاه های مختلفی ارائه شده است ،
سر آرنولد ویلسن در پژوهش های خود اقوام جنوب دریای کاسپین ،از جمله کادوسیان را از ساکنان نخستین و بومی ایران دانسته و در ادامه نوشته است :
ساکنان اولیه ی ایران که اولاد آنان هنوز در گیلان و مازندران در نواحي جنگلی سواحل خزر یافت می شوند .... وبه وسیله ی اقوام بادیه نشین آریایی زبان ... از سرزمین خود رانده شدند و این امر از دوهزار سال پیش از میلاد آغاز شده است و قرن ها ادامه یافت.
پلین مورخ سده ی اول میلادی کادوسیان و گل ها(گیل ها )را قوم واحدی می داند .
ژ دوسنت کروا در کتابی که با نام تحقیقات تاریخی وجغرافیایی در بارهی سرزمین مادی تالیف کرده آورده است که دنیس لو پیر یژیت از این قوم به نام گل ها سخن گفته است .
دیاکونوف کادوسیان را تیره ای از یک قوم ساکن در جنوب دریای کاسپی معرفی می کند .
وی کادوسیان را که در منابع ارمنی کاتی شیان نامیده شده اند ،قبیله ای مهم و مستقل می داند که در کوه های جنوب رود ارس ،در ناحیه ای میان
گل ها و کاسپیان زندگی می کردند .
دیاکونوف هم چنین درباره ی آنان نوشته است :
کادوسیان هنوز در دوران جماعت های بدوی زیست می زیستند و محتملا به شکار و دامداری می پرداختند و شاید به باغداری نیز اشتغال
می ورزیدند و دو پیشوا امور ایشان را اداره
می کردند .
.پادشاهی ماد از عهده ی مطیع ساختن ایشان برنیامد اما نخستین بار سر به اطاعت کورش نهادند .
پایان قسمت یازدهم
منبع کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام
تمدن ها و اقوام نخستین ص ۴۱،۴۲
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان پیش از اسلام
تمدن ها و اقوام نخستین
قسمت نهم
به نطر می رسد این قوم پیش از تاریخ نامش در ادوار تاریخی در ردیف نام اقوامی آمده است که در جنگ ها در سپاه شاهنشاهان ایران حضور
می یافتند ،با پیش آمدن حوادث تازه در فلات ایران ،در اقوام بومي و ایرانی ادغام و حل شده باشد .
اگرچه نام آنها در گیلان و مازندران و نیز سایر نقاط ایران در اعلام جغرافيايي باقی مانده است . مانند نامواژه های ،کاسان،کاسی سرا،
کاس احمدان در قسمت باختری گیلان .
همچنین به جز دریای خزر که در نقشه های جغرافیایی جهانی به دریای کاسپین معروف است ،
کوه قفقاز(کوه کاس) و شهرهای قزوین( کاسپین ) و کاشان نام خود را از نام قوم کاس گرفته اند .
این نامواژه ها از جمله شواهد سکونت کاس ها در دو سوی البرز در زمان های دور هستند .
بر پایه ی گزارش های مورخان پیشین و پژوهش های محققان و باستان شناسان دوره ی معاصر ،کاس ها که از قدیمی ترین اقوام شناخته شده ی پیش از آریاییان در فلات ایران به شمار مي روند ،پس از قرن ها زندگی در نواحي ساحلی و کوهستانی کرانه های خاوری ،باختری ،و جنوبي دریای کاسپی ،به دلایلی چون افزایش و تراکم جمعیت و یا فشار اقوام مهاجر ،ناگزیر به طرف سرزمین های جدید حرکت کردند .
در همین راستا ،گروهی از آنان که کاس پی خوانده می شدند، با پشت سر گذاشتن سرزمین های شمال البرز ،به سوی دامنه های جنوبی البرز سرازیر شدند و در آن سرزمین جای گرفتند و گروهی دیگر که کاس سی نام گرفتند ،با گذشتن از کوهستان های شمال ایران ،وارد غرب ایران شدند و بر خاور و باختر رشته کوههای زاگرس چیرگی یافتند .
گروهی از اینان پس از چندی ،به دلیل تداوم موج های مهاجرت و فشار اقوام تازه وارد ،ضمن بر جای گذاشتن آثاری از تمدن خود در دره های زاگرس ، درجلگه ی میان رود آن نفوذ کردند و با تشکیل دولتی قدرتمند از سال ۱۷۴۷ تا سال ۱۱۷۱ پیش از میلاد در این بخش از آسیا فرمان راندند .
استرابون ،جغرافی دان و وقایع نگار مشهور یونان باستان شناسان خاستگاه کاسی سی های باختر ایران را جنوب رود ارس و کنار دریای کاسپین معرفی می کند و آنان را مهاجران
می داند که از کنار آن دریا به زاگرس و میان رودان راه یافتند .
وی در نوشته هایش مسیر مهاجرت کاسی سی ها را که در یادداشت تاریخی با نام های مختلف یاد شده اند .
از دریا کناران به زاگرس(نواحي کردستان ،کرمان ،شاهان ،لرستان ) و میان رودان نشان داده است .
پایان قسمت نهم
منبع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۳۷،۳۸،۳۹
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تاریخ گیلان پیش از اسلام
تمدن ها واقوام نخستین گيلان
قسمت هشتم
قوم کاس
یکی از معروف ترین و قدیمی ترین اقوامی که به عنوان ساکنان گيلان معروف شده اند قوم کاس است که از دو تیره ی کاس پی (کاسپی) ( پی یا بی به معنای رود آب و کاس بی یعنی کاس های ساحل نشين ) و کاس سی (کاسی) سی به معنی سنگ و کوه است کاس سی یعنی کاس های کوه نشین ) تشکیل می شد .
اینان پیش از ورود آریاییان به فلات ایران از آوازه و قدرت زیادی برخوردار بودند و نه تنها در گیلان ،بلکه چنان که در نقشه ی مشرق قدیم نشان داده شده است در کنار ه ی باختر دریای کاسپین ،از محل تلاقی رودهای کر (کورا) و ارس تا جنوب و جنوب باختری می زیستند .
نام این قوم در منابع مختلف تاریخی به صورت های کوشائیو،کوسایی، کیس سی،کش کو،کوس سی،کاس سی،ثبت شده است .
دانشمندانی مانند هنری فیلد ،ادنست هرتسفیلد،و سر آرتورکیث،بر این باورند که کاسپیان در
هزاره ی چهارم و پنجم پیش از میلاد کشاورز بودند و دانش کشاورزی را در دریا کنارشان کاسپین و اطراف رودهای سند و جیحون و سیحون ،دجله و فرات منتشر کردند .
گیرشمن در باره ی قدیمی ترین سندی که اشاره به نام کاس ها دارد ،نوشته است :
قدیمی ترین مراجعی که در آن ها ذکر کاسیان به میان آمده ،متون مربوط به قرن بیست و چهارم ق م است که متعلق به عهد پوزورو _ اینشوشیناک است. به نظر می رسد که آنان در طی هزاره سوم ق م نسبتا بی اهمیت بوده اند .
آشوریان آنان را کاسی می شناختند .این اسم به شکل کوسایوئی توسط استرابون یاد شده و او جای کاسیان را در ناحیه ی شرقی تر ،در دربند های کاسپین بالای تهران یاد می کند ،تصور می کنند نام شهر قزوین وهمچنین دریای کاسپین ممکن است حاکی از خاطره ی این قوم باشد .
نام قوم کادوس در هیچ یک از اسناد وکتیبه های هخامنشی نیامده است ،اما هرودوت ،تاریخ نویس دوره ی باستان در فهرست مالیاتی ای که از ایران تهیه کرده است صمن شرح استان یازدهم ،از کاسپی ها نیز نام می برد .
به نوشته ی هرودوت آنان سالانه ۲۰۰ تالان(تالان کلمه ای یونانی به معنی ترازو و پول گرفتهشده و بین ۲۶تا۲۷ گیلو گرم بوده است . ) نقره به دولت هخامنشی خراج می دادند .
همچنین در بندهای ۶۷،۶۸ کتاب هفتم تاریخ هرودوت از کاسیان به عنوان گروهی مسلح که برای سپاه خشایارشاه در جنگ با یونانیان کمک رساندند یاد شده است .
در زمان یورش اسکندر به ایران ،کاسی ها در برابر سپاه یونانی و مقدونی مقاومت زیادی نشان دادند و اسکندر نتوانست آنان را سرکوب و مطیع نماید .از دوره ی اشکانیان نام کاس پی ها و کاس سی ها به مرور به فراموشی سپرده شد به
گونه ای که در آستانه پیدایش مسیحیت دیگر در منابع تاریخی از انان یاد نشدهاست .
پایان قسمت هشتم
منبع
کناب تاریخ گيلان پيش از اسلام ص ۳۵،۳۶،۳۷
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تمدن ها و اقوام نخستین گيلان
قسمت ششم
تمدن مارلیک
در طول چند دهه ی اخیر،در نواحي مختلف سرزمین کوهستانی رودبار که در جنوب گيلان و در دوسوی رودخانه سپید رود قرار دارد ،
حفاری هایی به شکل علمی و غیر علمی صورت گرفته است.
در این حفاری ها و در نقاطی چون جوبن، کلورز، شمام، شهران ،حليمه جان ،استلخ جان ،رستم آباد، رحمت آباد ،و آمارلو،
باستان شناسان به گنجینه هایی فراوان و بسیار ارزندهای دست یافتند که بخشی از آنها امروز زینت بخش موزه ها و مجموعه های خصوصی و دولتی در ایران و جهان هستند .
آثار کشف شده در رودبار که دربرگیرنده ابزارها و وسایل مختلف ،ظروف سفالین ،منقوش و متنوع ،ظرف مفرغی ،مجسمه های گوناگون حیوانی و انسانی،سلاح های مختلف ،اشیای زینتی از طلا و نقره ،سنگ های گرانبها و.....هستند .
از دوره ی پیش از تاریخ (هزارهی دوم پیش از میلاد ) تا دوره ی ساسانی قدمت دارند .در میان این آثار ،گنجینه مارلیک از شهرت و اعتبار زیادی برخوردار است .
تپه ی باستانی مارلیک در دره ی گوهر رود از شاخه های سپیدرود و در روستای نصفی از نواحی رحمت آباد شهرستان رودبار قرار دارد . این تپه در سالهای ۱۳۴۰،۱۳۴۱ خورشیدی با همکاری موسسه ی باستان شناسی دانشگاه تهران و اداره کل باستان شناسی کشور به ریاست
دکتر نگهبان به روش علمی مورد کاوش قرار گرفت.
به دنبال آن تپه مارلیک که گنجینه ی ارزنده ای از هنر وتمدن بشر را در طول سده ها در خود پنهان کرده بود ،توجه باستانشناسان و پژوهشگران جهان را به سوی خود جلب نمود .
.در این محل گنجینه های گرانبهایی چه از نظر کمیت و چه از نطر کیفیت پیدا شد که همانند آن کمتر دیده شده است .
کشف آن مقدار آثار نفیس و متنوع در چنان مدت کوتاهی در جهان باستان شناسی بی سابقه بود ،از آثار مدفون در این تپه و شاهکارهای هنری کشف شده در آن معلوم شد که تپه ی مارلیک به احتمال زیاد آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان بوده که در اواخر هزارهی دوم و اوایل هزاره ی اول پیش از میلاد در نواحي جنوبي گيلان سکونت و فرمانروایی داشته و مردگان خود را بنابر آیین وسنن باستانی، به همراه اشیا و آثار قیمتی دفن می کردهاند.
پایان قسمت ششم
منیع
کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص ۳۲،۳۳
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز تمدن ها و اقوام نخستین در گیلان
قسمت چهارم
تمدن املش
در نواحي کوهستانی و کوهپایه ای بخش خاوری گیلان ،آثار و اشیای ارزشمندی تاکنون پیدا شده که از نظر باستان شناسان دارای اهمیت فراوانی است .
از آن جا که مقدار زیادی از این آثار در ناحیه ی کوهستانی املش یافته شده است .،از آن با عنوان هنر و تمدن املش یاد می شود .
دکتر گیرشمن ،باستان شناس برجسته ی معاصر درباره ی یافته های باستانی املش می نویسد :
هنر املش که ما تصور می کنیم متعلق به قرون هشتم و نهم پیش از میلاد است،فقط از سه یا چهار سال پیش شناخته شده .اطلاعاتی که از آغار تمدن ایران به ما رسیده ،نتیجه کشفیات اتفاقی دهقانان در ناحیهی کوهستانی جنوب غربی دریای کاسپین است و عبارت است از اشیایی که همراه مردگان در قبرها قرار داده شده بودند .
این قبرها متعلق به دوران مگالیتیک اند .
املش یکی از مراکزی است تحت تاثیر جریان های هنری زمان خود قرار گرفته ،ولی در عین حال شخصیت بخصوصی دارد که نشانه ی درجه بلندی هنر آن است .
گوزه گر و پیکر ساز ابتکارات بدیعی از خود نشان داده اند و اندام انسانی و شکل حیوانات را به بهترین وجهی مجسم نموده اند .
وخصوصا گاوکوهان داری که از خود به یادگار گذاشته اند که حتی انسان قرن بیستم را تحت تاثیر قرار می دهد .
وی در ضمن این ترکیب ،اشکال ایده آل خود را در این شاهکار سه هزار سال به آسانی می یابد .
در این میان این جمعیت زارع و چوپان ایرانی با همسایگان خود روابطی داشتند .
کوزه گر که در عین حال پیکر ساز نیز هست .
روح ابتکار و اختراعی از خود نشان داده که موجب حیرت می گردد .
دکتر گیرشمن تمدن پیش از تاریخ ایران را تمدن املش نام نهاده است . بر اساس نوشته ی وی ،در گورهای کشف شده ی املش دو چشم بند برنزی کتیبه دار مربوط به به زین و یراق اسب کشف شده که بر روی یکی از نام شاه منوآ (۸۱۰_۷۸۱پیش از میلاد) وبر روی دیگر ی نام شاه آرگیشتی (۷۸۱_۷۶۰) پیش از میلاد دو تن از فرمانروایان معروف دولت اورارتو با نوعی خط میخی حک شده است .
ویلیام کالیکان، از خاور شناسان معروف استرالیا جام های بلند و مخروطی شکل املش و مارلیک را که از طلا ساخته شده و دارای بر آمدگی های دندانه ای شکل و افقی است ،درست همانند ظروفی که در زولواب لرستان کشف شده اند ،
با این تفاوت که کارهای املش هنرمندانه تر و دقیق تر از کار صنعتگران لرستان است و این خود می تواند دلیلی بر این امر باشد که چنین هنری از شمال ایران به آن سو رفته است .
گیرشمن همچنین در توصیف گنجینه های موسوم به املش می نویسد :
در بین هنرمندان آثار زیادی از نفوذ هنر بین النهرین به چشم نمی خورد ،دلیل اصلی این تاثیرناپدیری ،کوه های مرتفع و صعب العبور که میان آنان وبین النهرین فاصله ایجاد می کرده است .
انعکاس این امر در هنر این سرزمین موجب شده تا هنر عصر آهن قدیم قفقاز تاثیر بیشتری در دست آفریده های هنری این منطقه داشته باشد .وی اضافه می کند : شاید هنرمندان املش از تیره ی مردمانی باشند که پیش از آمدن به سرزمین ایران ،از میان جبال قفقاز عبور
کرده اند .
پایان قسمت چهارم
منبع کتاب تاریخ گیلان پیش از اسلام ص۲۹،۳۰ ۳۱
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
تمدن ها و اقوام نخستین در گیلان
قسمت دوم
باستان شناسان در نقاط مختلفی از تالش مانند مریان ،شیر شیر و حسن زمینی نیز گورهای پیش از تاریخ فراوانی یافته اند .
ساختمان بیشتر اين گورها عبارت بود از :
سنک های بزرگی که از پهلو به شکل عمودی روی زمین قرار داده شده بود و روی آنها را نیز سنگ های بزرگ یکپارچه ای می پوشانید که در اصطلاح باستان شناسی به آنها دلمن گفته
می شود .
این گورها را به دلیل اشیای نفیسی که به همراه مردگان دفن می کردند ،با خاک می پوشاندند . تپه ای خاکی و کوچکی بر روی آنها درست
می کردند و در اطراف آن سنگ هایی را به صورت دایره وار قرار می دادند تا از دستبرد مصون بماند .
در غرب روستای مریان از مهم ترین مکان های باستانی گيلان، مجموعه ای از تپه های سنگی وجود دارد که در زیر آنها دالان های وسیعی ساخته شده است.این غارهای سنگی دست ساز محل سکونت انسان های اولیه ای بوده اند که پس از مرحله ی غار نشینی ،نخستین مسکن خود را با الهام از غارهای طبیعی و تا حدودی شبیه به آن از سنگ و در زیر زمین ساخته اند .
این نوع مساکن یا دلمن های بزرگ به تعداد زیاد در جنوب ،شمال،و باختر مریان تالش وجود دارند .
همچنین در روستاهای مجاور مانند ناوان،
تنده بین ، نیز بقایایی از این مساکن بر جامانده است .
در سالهای اخیر باستان شناسان با حفاری نقاطی از تالش،به آثار ارزشمندی از عصر فلز و دوره ی باستان دست یافته اند .
در این میان محوطه باستانی مریان که یکی از بزرگترین محوطه های گورستانی ایران به شمار مي رود مورد کاوش علمی قرار گرفت و طی آن آثاری از نیمه دوم هزاره ی دوم پیش از میلاد (ار آغاز عصر آهن تا دوره ی اشکانی ) کشف شد .
به دلیل وسعت محوطه ی گورستانی مریان و غنای فرهنگی آن، به نطر می رسد که این محوطه در آغاز عصر آهن یکی از مراکز شکل گیری تمدن در دره ی کرگانرود جنوبي بوده است .زیرا تنها راه ارتباطی این مراکز تمدنی با تمدن های مطرح آن روز مانند اوراتورها و ماناها ،درهی کرگانرود جنوبي بود .
پژوهشگران بر این باورند که به احتمال قوی امارات نشين ها یی در اطراف وجود داشته که امنیت آن را تامین می کرده است .
پایان قسمت دوم
منبع کتاب تاریخ گيلان پیش از اسلام ص ۲۷،۲۸
نوشته آقای قربان فاخته کارشناس ارشد تاریخ
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
اخبار نامه و نویسنده آن
قسمت پنجم
اوبه منظور دفع این خطر، سیاست،پدرش را اتخاذ نمود و روس ها و و قزاقباش ها را رو در روی هم قرار می دهد.
بنا به خواسته او ۲۰۰۰ جنگاور قزلباش و مسلح به توپ و تفنگ به روسها هجوم بردند اما در این یورش اگر میر حسن خان نبود قزلباش شکست میخورد و شاید نصف آنها به اسارت روس ها در می آمد .
بدین ترتیب میرحسن خان با کمک سپاه دولت ایران روس ها را از منطقه بیرون کرد و کسانی هم که به روس ها کمک کرده بودند مثل گیلک های شهر لنکران تنبیه شدند و خانه هاشان غارت و سپس به آتش کشیده شد.
به این طریق آرامش به منطقه برگشت و امیر حسن خان نزدیک به دو سال بر منطقه آستارا تا سالیان حکومت کرد . در این زمان مدت روس ها چند بار سعی کردند که دوباره تالش را اشغال کنند ولی موفق نشدند.
سرانجام در منطقه سارا داسی مستقر شدند و چون می دانستند هربار به تالش هجوم بیاورند با مقاومت جدی مردم روبرو خواهند شد دیگر تحرکی از خود نشان ندادند اما در جبهه های دیگر به جنگ خود را علیه ایران ادامه دادند و توانستند تبریز را به اشغال خود در آورند .
در آن موقع شاه ایران با روسها قرارداد صلح منعقد نمود و هفت کرور پول و ولایت تالش را به آنها بخشید .
حسن خان که روسها را از قلمرو حکومت خود بیرون کرده و قدرت سابق خود را احیا کرده بود و از شنیدن این خبر به شدت برآشفت و به قزلباشها ناسزا گفت و میرزا خداوردی را به تبریز فرستاد تا با ولیعهد عباس میرزا در آن باره رایزنی کند. ولی میرزا خداوردی از آن سفر دست خالی برگشت و به میر حسن خان فقط همین را توانست بگوید که سرنوشت تالش معلوم شده و آب رفته دیگر به جوی باز نمی گردد .
در آن هنگام میر حسن خان که از یک سو از طرف روسها از سوی دیگر به وسیله قزلباشها تهدید می شد عرصه را بر خود تنگ دید و لنکران را ترک نمود و به سوی ولکیج رفت اما در آنجا نیز شرایط را نامساعد دید و به اتفاق نیروهای وفادار خود یک رشته جنگهای چریکی علیه
روس ها را آغاز نمود.
این مرحله نیز چندان دوام نمییابد برادرانش با حیله او را تسلیم روس ها می کنند، ولی او از چنگ روس ها گریخته و دوباره نبرد های پراکنده اش را از سر میگیرد.
از بخت بد دسته اش دچار بیماری وبا میشود و او ناچار آنها را مرخص و خود به دولت ایران پناه میبرد و دیری نمی گذرد که به مرگ مشکوکی درمیگذرد.
میرزا احمد در لابلای شرح حوادث تاریخی اطلاعات اجتماعی و جغرافیایی جالب توجهی نیز ارائه می دهد و می گوید نواحی ولایت تالش عبارت بودند از آستارا، کرگانرود ,اسالم ، دریغ، زووند، اجارود ،دشت وند ،و اولوف، از بوردیگاه تا رودخانه گوی تپه منطقه دشت وند به حساب میآمد. در این منطقه چند روستای تالش زبان باقی مانده است در آن تحریر اخبار نامه ترکی زبان ها بسیار زیاد شده و روستاهای وجود آورده اند آنها که از اطراف به دشت وند آمدهاند غریبه ها نامیده می شوند .
اکنون هم در ماساللی که بخشی از دشت وند سابقه است روستای به نام غریبلر وجود دارد.
ناگفته نماند که اجداد میرزا احمد از طایفه زرگر قراباغی و اصلاً ترکی زبان بودند ولی زبان خانواده خودش تالش بوده و بالاخره او از دیگر نقاط تالش به عنوان مناطقی یاد کرده که عالی آنها عموما تالش زبان بوده اند .
پایان
منبع
فصلنامه تحقیقات تالش ،سال اول شماره اول پاییز ۱۳۸۰ مدیر مسئول دکتر محمد تقی رهنمایی
نویسنده مطلب آقای شفاعت بخشی زاده
ترجمه استاد دکتر علی عبدلی
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
😋طرز تهیه دوشاب یا شیره خرمالو😋
خرمالو مقدار لازم
خاکستر چوب
آب
خرمالوهای رسیده شده را داخل لگن ریختم و با گوشت کوب له کردم ، وقتی همه له شدند خاکستر چوب الک شده را روی خرمالو ریختم و دوباره با گوشت کوب له کردم و با قاشق بزرگ زیرو رو کردم، یک نیمروز داخل لگن گذاشتم بمانند بعد مقداری آب اضافه کردم و باز هم زیرو رو کردم و با کف دست فشار دادم تا آب به خورد خرمالو برود، دوباره آب بیشتری اضافه کردم و چند ساعتی کنار گذاشتم ، بعداز چند ساعت آنها را داخل پارچه صافی یا گونی ریختم و لگن زیر آن قرار دادم و از بلندی آویزان کردم آب و شیره خرمالو چکیده شدند بعد آنها را داخل قابلمه ای ریختم و روی اجاق گاز جوشاندم و کف روی آن را با کفگیر جدا کردم،بعداز چندین ساعت کاملا غلیظ و سفت شد، حالا یک شیره یا همون دوشاب شیرین، لذیذ و مقوی بدست آوردیم.نوش جان
✍مهدی پور
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
هر روز یک مطلب در مورد تالشان
امروز
اخبار نامه و نویسنده آن
قسمت دوم
پس از تسخیر دشت وند و اجارود واولوف،، سیدعباس نزدیک به ۲۰ سال بر سراسر تالش حکومت میکند، و پس از او پسر بزرگش و سپس پسر کوچکش قراخان به حاکمیت تالش می رسد لیکن بعداً شخصی به نام سهراب بیگ که از اهالی روستای گیرده بوده و رابطه خونی با پادشاه با دربار شاه ایران برقرار کرده بود به جای قراخان به حکومت تالش منصوب شد.
سهراب بیگ به منظور آسوده شدن از دغدغه رقیب قدرتمند ای مثل قراخان از راه حیله و فتنه انگیزی دولت را نسبت به وی بدبین می کند تا اینکه سرانجام به وسیله ماموران قزلباش دستگیر گردید و به مدت هفت سال در زندان به سر برد. سهراب بیگ پس از دفع قراخان با هدایت خان رشتی متحد میشود و ولایت تالش را به تبعیت او در می آورد.
شاه ایران که آن اتحاد را موافق مصالح کشور نمیدانست ،قراخان را از زندان آزاد و مجدداً به حکومت تالش منصوب می نماید. قراخان پس از ورود به تالش ابتدا سهراب بیگ را مغلوب کرده و به هلاکت می رساند و سپس دیگر عصیانگران را نیز به تبعیت خود درمیآورد او مناطق آستارا و ولیکج را که از تالش متنزع شده بودند دوباره به تصرف در می آورد .
در آن زمان اصلان خان قهار به اتفاق برادرش ابراهیم آقا موقتاً بر نواحی کرگانرود و اسالم حکومت میکردند، با هدایت خان رشتی متحد شده بودند قراخان از خیانت آنها باخبر شده و آنها را دستگیر نمود کرگانرود و اسالم را زیر سلطه خود در می آورد و برای هر روستا کدخدای جدیدی انتخاب کرد.
پس از آن واقعه، هدایت خان به تالش هجوم آورد و قوای قراخان را در محاصره قرار داد قراخان که خود قادر به مقاومت در برابر هدایت خان نمی دید به صلاحدید نزدیکانش به نامهای آقا غنی و عبدالله و قلعه شندان آستارا پناه برد . هدایت خان به مدت دو سال قلعه شندان را در محاصره قرار میدهد.
محاصره شدگان که با کمبود ارزاق روبرو شده بودند با هدایت خان وارد مذاکره می شوند و هدایت خان می گوید در صورتی که از قلعه خارج و تسلیم شوند و از مجازات آنها صرف نظر و دوباره هرکس را به سمت قبلی ابقا خواهد نمود اما هدایت خان به عهد خود وفا نکرد ،قراخان و یارانش را پس از خروج از قلعه دستگیر و به رشت اعزام نمود اما اهالی تالش به هیچ وجه تسلیم نشدند و از هدایت خان رشتی هرگز اطاعت نکردند.
تا اینکه پس از مدت کوتاهی شاهمار بک از سران منطقه دریغ قیام کرد و حکومت تالش را عملاً در دست گرفت و چهارسال به رتق و فتق امور پرداخت .
سرانجام هدایت خان به منظور براندازی شاهمار بک از حکومت تالش برادر زن قراخان موسوم به شاه پلنگ را برداشته و عازم تالش می شود ،چون شا ه پلنگ مردی جنگاور بود یاری او شاه ملک را شکست داد اما قادر به تحمیل اراده خود بر مردم تالش نگردید بیمه ها و از بیم قیام آنها قوای خود را جمع و سریعاً به رشت معاودت نمود و در مورد چگونگی اداره امور تالش با قراخان،میر مصطفی خان و شاه پلنگ به رایزنی پرداخت آنها گفتند:
شما ما را در گروه خود نگه داشته اید و میر عسگر بیگ را آزاد و حکومت تالش منصوب نمایید
او می تواند به نیابت از شما تالشان را آرام و مطیع نماید .
پایان قسمت دوم
منبع
فصلنامه تحقیقات تالش، سال اول، شماره اول، پاییز ۱۳۸۰
نویسنده مطلب آقای شفاعت بخشی زاده
مترجم استاد دکتر علی عبدلی
انتخاب متن گروه تالشه خله مجید نعمتی سیاهمزگی
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
سایهاش بودم ولی از سایهام ترسید و رفت
بیوفا کفش فرارش را شبی پوشید و رفت
خندههایش جانِ من بود و جهانم را گرفت
پیش چشمش جان سپردم زیرِ لب خندید و رفت
مثلِ یک پروانهی زیبا پی گل بود و من
شمع بودم آمد و دور سرم چرخید و رفت
از همان اول به دنبال کسی آمد به شهر
از من ده کورهای نام و نشان پرسید و رفت
مثل ابری در دل عصرِ بهاری سایه کرد
بر کویرِ خشک قلبم اندکی بارید و رفت
تا به او گفتم طبیبی و مریضم کرده عشق
گفت بهتر میشوی و نسخه را پیچید و رفت
با من یک لاقبا آیندهای روشن نداشت
رِند بود و دل نداد این نکته را فهمید و رفت
او اگر آهسته هم می رفت بغضم میشکست
پس چرا پشت سرش در را به هم کوبید و رفت؟
“مجید احمدی💥
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan
یار ما رفت و دمی مرهم بیمار نشد
گوییا از دلِ این ساده خبردار نشد
همچوطوفان شد و زد ساقه ی امید شکست
قلب بشکسته ی ما دید و پرستار نشد
من همان غنچه ی نشکفته ی باغم که سحر
باد بشکافِ بهار آمد و بیدار نشد
بلبل باغ دلم بعد سفر رفتن یار
عاشق سروِ چمن یا که سپیدار نشد
فصل خرداد دلِ من شده آذر چو خزان
یخ هجران تو آب از سر کُهسار نشد
گردش تلخ تو ای چرخ نگون بخت مرا
کرد آواره ی راهی که چو هموار نشد
پشت درگاه بلند غم تنهایی خود
دل به غیر از رخ تو، عاشق دلدار نشد
شعر از وحید مرزبان "تنها "
🌺کانال تالشستان🌺اولین کانال تلگرامی تالشان،از آبان 1394 با شما
@taaleshestan