✨بخش نهم✨
👇وزن عروضی به زبان ساده👇
ادامهء اختیارات شاعری
١- بلند بودن هجاي پايان مصراع: آخرين هجای هر مصراعی بلند است اما شاعر می تواند به جای آن هجای كشيده يا كوتاه بياورد. هجای پايان مصراع را هميشه باعلامت هجای بلند نشان مي دهيم.
سرو را مانی و ليكن سرو را رفتار نه / ماه را مانی و ليكن ماه را گفتار نيست
گر دلم از شوق تو ديوانه شد عيبش مكن / بدر بی نقصان و زر بی عيب و گل بی خار نيست
در این جا آخرين هجا در مصراع نخست كوتاه است و در مصراع های دوم و چهارم كشيده است بی آن كه موجب كم ترين اختلالی در وزن شده باشد. پس بايد به خاطر بسپاريم كه در پايان مصراع فرقی ميان هجای كشيده و كوتاه يا بلند نيست و همه بلند به شمار می آيند. امروزه هيچ يك از شاعران فرقی ميان اين سه نوع هجا نمی گذارد و همه را بلند به شمار می آورند، اما در عروض سنتی به غلط ميان هجای كشيده و بلند در پايان مصراع فرق گذاشته اند
٢- بعضي از اوزان با "فعلاتن" آغاز می شوند. شاعر هجای اول را در آغاز مصراع می تواند بلند به شمار آورد. يعنی به جای "فعلاتن" با بلند تبديل كردن هجای آغاز مصراع آن را به "فاعلاتن" تبديل نمايد.
یعنی اگر شعری با فعلاتن شروع شود مانند فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن و یا فعلاتن مفاعلن فعلن می توان در رکن اول و "تنها در رکن اول" بجای فعلاتن از فاعلاتن استفاده کرد یعنی در رکن اول،بجای هجای کوتاه اول از هجای بلند استفاده کرد اما عکس این قضیه درست نیست.
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
مشاهده می شود که در مصرع دوم، در رکن اول بجای فعلاتن از فاعلاتن استفاده شده
۳- شاعر می تواند به جای دو هجای كوتاه ميان مصراع، يك هجای بلند بياورد. اين عمل بيش تر در دو هجای كوتاه ماقبل آخر مصراع صورت مي گيرد. يعني شاعر به جاي "فَعَلن" با تبديل دو هجای كوتاه اول به یک هجای بلند، آن را به "فع لن" تبديل مي نمايد.
عکس این مورد صحیح نمیباشد . این اختیار که در اصطلاح به آن «تسکین» میگویند، جز در آغاز مصراع( مگر به ندرت) در همه جا قابل اعمال است.
معمولا در وزن هایی که به “فَعَلن” ختم می شوند به چشم می خورد. مانند:
هرکه آمد به جهان نقش خرابی دارد (دا / رد)
در خرابات بگویید که هشیار کجاست ( ر/ ک/ جاست)
که مصرع اول به “فع لن” و مصرع دوم به “فَعَلن” ختم شده است
ست هم چون هر دو ساکن هست در آخر مصرع به حساب نمی آید.قبلا گفته شد
٤- قلب : شاعر به ضرورت وزن می تواند يك هجای بلند و يك هجای كوتاه كنار هم را جا به جا كند. اين اختيار شاعری به ندرت اتفاق می افتد و آن هم در "مُفتَعِلُن" و "مفاعِلُن" رخ می دهد.
یعنی اینکه گاهی در شعر جای یک هجای کوتاه با هجای بلند کنار آن عوض خواهد شد. البته این اختیار بسیار کم کاربرد است و به وفور قاعده تسکین نیست و همانطور که عرض شد معمولا تنها بین “مفتعلن و مفاعلن” اتفاق می افتد
فرمهای بیرونی- جزئی سهگانی
#سهگانی در هر شاخه، فرمهای بیرونی- جزئی چندی دارد که دست سهگانیپرداز را برای گزینش هر کدام از آنها به اقتضای حال، باز میگذارند:
کلاسیک
فرمهای بیرونی- جزئی سهگانی کلاسیک عبارتند از:
1. کلاسیک با طرح قافیهی یک- سه:
این اوجِ یک تلاقیِ زیباست:
ساحل، همیشه اوّلِ دریا،
دریا، همیشه آخرِ دنیاست.
2. کلاسیک با طرح قافیهی دو- سه:
جا به جا آتشی برقرار است،
تا سیاوش چه اندیشه دارد؛
مرگ در ذهن ما ریشه دارد.
3. کلاسیک با طرح قافیهی یک- دو- سه:
در کار تو آمدن جداییست،
آنگونه که رفتن آشناییست؛
ماهیّت ماه، خودنماییست.
4. کلاسیک با طرح قافیهی یک- دو:
زندگی، پیر میکند ما را،
مرگ، تحقیر میکند ما را؛
وای اگر شوکران عشق نبود!
5. کلاسیک بیقافیه:
بیم از مرگ، عاشقم کردهست؛
وای! اما تو آنچنان خوبی
کز برایت سهسوته میمیرم!
در سه گانی اول وزن میزان نیست
یعنی اگه گان اول مفاعیلن مفاعیلن به کار رفته گان های بعد نباید شکسته بشه: مفاعیلن فعولن
اگه مفاعیلن فعولن به کار رفته تا آخر باید مفاعیلن فعولن بمونه
نکته: در این سه گانی با یک روایت روبرو هستیم اما گان سوم گره گشایی غیرمنتظره ای از روایت نداره
Читать полностью…ترجیحات #سهگانی:
1. برای شعر کوتاه، شمارهگذاری از نامگذاری ارجح است.
2. بهتر است نشانههای نگارشی در سهگانی تا حد ممکن به کار بروند، چرا که ابهام عارضی تقویت شاعرانگی را از پی نمیآورد و ابهام ذاتی، ماورای اینگونه ولنگاریهاست.
3. بجاست سهگانیپردازان اوزان دوبیتی و رباعی را برای سرودن سهگانی مورد استفاده قرار ندهند، به دو دلیل:
الف) احترام به استقلال دوبیتی و رباعی از سهگانی،
ب) جلوگیری از عرضهی دوبیتیها و رباعیهای ناقص به عنوان سهگانی.
بااینحال، اگر در این اوزان خلاقیتی صورت گیرد، کاربرد آنها برای سرودن سهگانی بلامانع است:
به چشمم زندگی یکسر تباهیست؛
پس از تجویز دکتر،
خوراکم بوسهماهیست
دلخستهام از اینهمه آدم حرفی؛
دلتنگ توام
آدمبرفی!
4. هرچند شاعر نسبت به کاربرد ردیف در سهگانی آزادی عمل دارد، تا آنجا که تجربه نشان میدهد، کاربرد ردیفهای ساده، بویژه فعل ربطی «است» در آن، بنا بر زندگیگرایی سهگانی، طبیعیتر مینماید.
نکته: در سه گانی از وزن دوبیتی باید اجتناب کرد و درصورت استفاده باید اون رو به صورت نیمایی به کاربرد!
Читать полностью…درباره قالب سه گانی باید گفت: این قالب احیا شده ی خسروانی ساسانیه!
از دوره ساسانی یه شعر سه مصراعی باقی مونده که برخی اون رو بازمانده یک رباعی و برخی نیز اون رو قالبی به نام خسروانی می دونند
♻️ علی اصغر رستمی ♻️
" امیـــــــری "
شعر : زنده یاد مهران رجایی
اون دل که پاکه، نامهربون نبونه
عاشق نبوشه، پیره، جوون نبونه
دله درد ناره، زار و نالون نبونه
تیرِ غم نَخِرد، کهو ریجون نبونه
🔘ڪانالــ اهــورا
/channel/Ahurn60
کدوم شمعه ک شو تا سوایی سوئه
کدوم پارچوئه و رنگ نکرد، کئوئه
کدوم حرفه که مردم آبروئه
اون شمع ستاروئه شو تا سوایی سوئه
اون پارچه آسمونه ک رنگ نکرد کئوئه
اون حرف خشه، مردم آبروئه
گل دارمــــی گلاب ره کـــــــــورمی؟
شیر دارمی کله قند نبات ره کورمی؟
دین اسلام دارمی جهان ره کورمی؟
روز قیامت دارمی حساب ره کورمی؟
گل دارمــــــی گلاب هــــــم ورنه
شیر دارمی و کله قند نبات هم ورنه
دین اسلام دارمــی جهان هم ورنه
روز قیامت دارمی حساب هم ورنه
***
کـدوم مرغـه پر دارنه و پا ندارنه؟
کدوم سوره وه بسم الله ندارنه؟
کـــــدوم گله بشکفته بو ندارنه؟
کدوم جاهه که مجشگاه ندارنه؟
اون مرغ ماهی هسه پر دارنه پا ندارنه
سوره تــوبه هسه که بسم الله ندارنه
اون گل پنبه هسه بشکفته بـو ندارنه
ته دریا هسه کــــــه مجشگاه ندارنه
***
ونه بـــدونم ناف دونیا کجــــــــــوهه؟
مغرب تا مشرق چند گز و چند وجوهه؟
هفت دریای او چند قطره و چند تپوهه؟
اگه جــــــواب را بتی کل امیر ته بندوه
مکــه معظمه ناف دونیا اونجــــــوهه
مغرب تا مشرق خدای یک وجــــوهه
هفت دریای او علی (ع) ره یک تپوهه
این هم ته جــــواب بی بور ته آرزوهه
***
بشنوید:
مستند صوتی سپرچاربهدار
بررسی زندگی سامنسا (سپر)، بانوی شجاع و دلاوری گه حدود ۱۲۰ سال پیش در آلاشت سوادکوه به کار دشوار و مردانه چاربیداری مشغول بود.
او در یکی از سفرها زمانی که همراه سه مرد چاربیدار از بارفروش به آلاشت برمیگشت دربرف هفت متری گرفتار شد و جان سپرد.
منظومه سپرچاربیدار سروده استاد علیاعظمحیدری سوادکوهیست.
🔘ڪانالــ اهــورا
/channel/Ahurn60
این هم مثل بقیه در فضای دوبیتی مونده! به روند استدلالی و حکمی در ترتیب گان ها باید توجه بشه!
Читать полностью…این یه سه گانی توصیفیه اما فضاش بیشتر شبیه دوبیتیه اگرچه وزن دوبیتی رو نداره!
در سه گانی ترتیب گان ها مثل ترتیب استدلال منطقیه: صغری اوسط کبری
بیشتر شبیه رباعیه! یعنی گان های اول فضا رو آماده می کنن برای حرف آخر
#کوبش_در_سه_گانی
بیشتر کوتاهسرایان امروزی در بارهی فرم درونی- کلی شعر کوتاه، دریافت درستی ندارند و تمامشدگی آن را عین قانعکنندگیاش میدانند و بدین دلیل، شعرهای کوتاه امروزی غالبا از خاصیت اقناع مخاطب بیبهرهاند. برای رفع این مشکل، یک راه بیشتر نمیشناسیم: شعر کوتاه در عوض کوتاهی خویش باید چیزهایی به مخاطب ببخشد که این کوتاهی را جبران نماید. آن چیزها چیست؟ یک موردش زدن ضربهی ذهنی است؛ ضربهای که به جای منفعل ساختن احساس یا اندیشهی مخاطب، فعّالیت احساسی و اندیشگی او را برانگیزد. البته این کار به لحاظ تصویر و تزئین و موسیقی و زبان، همگام پیش میرود و یک شاعرانگی انفجاری پدید میآورد که همان «ناگهانیگی» یا «درلحظگی» است. ضمنا جلوههای تصویری و تزئینی چنین کاری، متفاوت است و گاه از راه کاربرد یک تشبیه بدیع و گاه از راه کاربرد استعارهای غریب و گاه از راه کاربرد ایهام و گاه حتی از راه گرهگشایی روایی و مانند آنها پدید میآید:
حیرانم از این حس؛
گلها همه زیبا،
من عاشق نرگس.
باری، ضربهی ذهنی نمیتواند جز در مصراع یا سطر سوم سهگانی بخورد و دستکم نمونههای برتر، اینگونه نشان میدهند. بااینحال، چهبسا این کار، به صورت تصاعدی از مصراعها یا سطرهای پیشین آغاز شود و در مصراع یا سطر سوم، به اوج برسد:
هرچند به ماندنش در اين دنيا
جز تا سرِ ظهر، دل نمیبندد،
آدمبرفی هميشه میخندد.
اصول #سهگانی:
این اصول، مقوّم فرم درونی سهگانی است. پیش از توضیح چنین اصولی این دو نکته را بگوییم که اولاً ترکیب آنها مهم است، نه کاربرد یکی از آنها و ثانیاً جزئی و عملیاند، نه کلی و نظری.
1. کشف و اتفاق شاعرانه
یک نهنگ پیر
میکند شنا
روی ماسهها.
در این سهگانی، دو مصراع زیر، حاوی یک کشف شاعرانه است:
...
میکند شنا
روی ماسهها
و همچنین دو مصراع زیر، حاوی اتفاقی شاعرانه:
یک نهنگ پیر
...
روی ماسهها
«کشف» بودن مورد اول به دلیل کاربرد تعبیر «شنا» برای قرار گرفتن نهنگ روی ماسهها و «اتفاق» بودن مورد دوم به دلیل همان «قرار گرفتن نهنگ روی ماسهها»ست. دنیای سهگانی دنیای اینگونه مکاشفهها و حادثههاست. البته گاه در هر سهگانی یکی از این دو مورد کاربرد مییابد و گاه هر دو مورد کاربرد میپذیرند. ضمنا گاه در هر سهگانی یکی از این دو مورد، دو بار یا حتی بیشتر به کار میرود. برای نمونه، سهگانی زیر حاوی دو کشف شاعرانه در مصراعهای دوم و سوم است:
حرفهایت قشنگ است؛
آری، اما تو رنگینکمانی،
حرفِ رنگینکمان، هفت رنگ است.
بههرحال، در این میان، گاه سهگانی از داستان کوتاه کوتاه کوتاه سر برمیآورد:
پیچکی با نخ پوسیدهی خود گفت:
برنیاید به هوس، عشق؛
اعتماد است و سپس، عشق.
مهدی اخوان ثالث اون رو به عنوان نوخسروانی احیا کرد و در دهه اخیر دکتر علیرضا فولادی با تغییراتی در اون و ایجاد قواعد و ضوابط قالب سه گانی رو پدید میاره
Читать полностью…با سلام و عرض ادب محضر دوستان تبری سرا
امشب در خدمت شما هستم تا درباره سه گانی های ارسالی با هم بحث و گفت و گو کنیم.
لطفا سه گانی هاتون را به پیام من ریپلای کنید و هشتگ های زیر رو هم درج کنید:
#سه_گانی
#لطفا_نقد
: تیرنگ بدیمه ک ویشه نیشتِ بیه
بهوتمه تیرنگ ته مدعا چچیه
بهوته مه دیم سرخِ گل، گردن هلی تتیه
هر کس عاشق بو، دونده مه درد چچیه
(امیر پازواری)
دریوی کنار دار دکاشتمه سنجوکِ
این ر دکاشتمه، چرده بیرم شه گوکِ
هر کس بیاره، خور منه نومزوکِ
خال ر سر نچی، سر ر وریمبه گوکِ
( امیر پازواری)
عاشقی نکرد، حال امیر چه دونده
مزّیر جوون، ناله ی پیر چه دونده
منزل برسی، راه شبگیر چه دونده
اونی که سیره، درد فقیر چه دونده
(امیر پازواری)
ونه بدونم اول و آخر کی هه؟
ونه بدونم پیر منور کی هه؟
ونه بدونم فولاد انور کی هه؟
ونه بدونم شیر دلاور کی هه؟
خالق یکتا اول و آخر وهه
خلاق جهون پیر منور وهه
ذولفقار شاه فولاد انور وهه
امیرالمومنین شیر دلاور وهه
***
*
کـــدوم سازه کـــه دست نزه ســرونه؟
کـــدوم اسبه کـــه مار نزا کـــــــروهه؟
کدوم شمعه که شب تا صواحی سوهه؟
کـــدوم تیغه که استا چکش نـــــــزوه؟
اون ساز بلبل هسه دست نــــزه سرونه
اون اسب دول دوله شاهه مار نزا کروهه
اون شع ستاره هسه شب تا صواحی سوهه
اون تیغ ذولفقاره شاهه استا چکش نزوهه
*
*
کدوم شخصه که نادین دارنه نا ایمــون؟
کـــــدوم شخصه کــه مقصره به زندون؟
کـــدوم شخصه کـــه شیر هکرده پالون؟
کدوم شخصه که افتاب ره بیارده سامون؟
ابلیس لعین نا دین دارنه نا ایمــون
ابلیس لعین مقصـــــره به زنـــدون
امیرالمومنین شیر هکــــرده پالـون
خلاق جهون افتاب ره بیارده سامون
*
سئوال و جواب امیری
این نوع از اشعار به صورت سئوال و جواب مطرح شده است که به نوبه خود از اهمیت خاصی برخوردار می شده است و سئوال کننده سئوال خود را مطرح می کرد و جواب هم به صورت شعر از طرف طرف مقابل جواب داده می شده است:
کــــدوم روزه که افتاب یک نم درنه؟
زمین مرس بـــون و چشم کفا درنه؟
کدوم شخصه که گارز گرنه و تن انه؟
کــــدوم شخصه کـه به داد ملت انه؟
روز قیامت هسه افتاب یک نم درنه
زمین مـرس بونه و چشم کفا درنه
جبرئیل امین گارز گــیـرنه تن انـه
محمد رسول الله به داد ملت انه
***