tahlilak | Unsorted

Telegram-канал tahlilak - Tahlilak

11805

فضایی برای رشد و آگاهی از طریق تحلیل های بازار سرمایه

Subscribe to a channel

Tahlilak

سلام
ایران در زمان و مکان مناسب و به شیوه مناسب پاسخ خواهد داد=هیچی نمیشه.

البته که حضرات فارغ‌التحصیل از دانشگهاهای معتبر شمال آمریکا و غرب اروپا در رشته‌های علوم سیاسی و نظامی و دیپلماتیک و امنیت ملی ‌که در بورس اوراق بهادر تهران فعال هستند فردا کارمزد خوبی به شرکتهای کارگزاری خواهند پرداخت.

#هیچی_نمیشه

#محمد_مشاری

@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
در سال ١٩٨٠ هنگامی رونالد ریگان از طرف حزب جمهوری خواه نامزد ریاست جمهوری در آمریکا بود،به همراه سایر نامزدهای انتخاباتی در یک مناظره تلویزیونی شرکت کرد.

در قسمتی از گفتگو قبل از اتمام سخنان ریگان ،میکروفن او قطع شد.

بعد از این اتفاق ریگان بلافاصله از جا بلند شدو با لحنی عصبانی اعتراض کرد.

او‌ در حالی که میکروفن رقیب اصلی خودش از حزب دموکرات ها را از روی میزش برداشته بود و رگ گردنش برجسته شده بود و صورت سفیدش به سرخی تغییر رنگ داده بود،فریاد کشید:«من برای این جلسه پول پرداخت کرده‌ام.برای این میکروفن پول داده‌ام»

این رفتار بزرگترین اثر را در پیروزی ریگان در انتخابات داشت.این رفتار ساده جایگاه او در نزد مردم و رای دهندگان را تا سطح یک قهرمان ملی که توانایی گرفتن حق مردم را دارد بالا برد.

چندین سال بعد(پس پایان دوره ریاست جمهوری ریگان)مشاور تبلیغاتی او‌ در کتاب خاطراتش عنوان کرد که این صحنه به ظاهر خودجوش از قبل طراحی شده بود و برای آن ساعتها برنامه ریزی شده بود.

البته که این جا آمریکا نیست و ما شاید تا هیچ وقت متوجه نشویم که کدام رفتار و واکنش ‌واقعی بوده یا برنامه ریزی شده!!!

با این حال وضعیت این روزهای بازار سرمایه به شدت غیر خودجوش،و برنامه ریزی شده به نظر می‌آید.منتظر میمانیم.شاید قرار است کسی ردای قهرمانی به تن کند.والله اعلم.

#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

❌❌❌❌تیران❌❌❌❌

🌹🌹قسمت دوم🌹🌹
جوری آب گلویم را قورت دادم که فکر کنم صدایش را راننده شنید.جمع شدم توی صندلی ماشین.توی تلگرام دنبال کانال پیکتیر تحلیل گشتم.من ساکت بودم که راننده دستی به سر بی موی خودش کشید و گفت:«میدونی نقشه ام چیه؟»
«چیه؟»
«می خوام بعد از این که همه تیرانامو فروختم یه خونه برا مادرم بخرم...دو تا، تاکسی برا خودم...بدم راننده روی تاکسی ها کار کنه ...خودمُ بازنشست کنم...»
«مگه مادرتون خونه نداره؟»
«نه دیگه...فروختیم باهاش تیران خریدیم...»
«پس مادرتون مستاجره الان؟»
«نه... نوبتی اش کردیم...هر هفته خونه یکیمونه»
بعد آه سردی کشید و گفت:«بابای خدا بیامرزم همیشه دعا میکرد خدا آدم رو نوبتی و پوشکی نکنه...خودش پوشکی شد ...مادرمون نوبتی...»
دیگه داشتیم نزدیک میشدیم.من می خواستم قبل از سالن تلاش پیاده شوم.سیصد هزار تومان پول نقد همراهم نبود.همه اسکناس های توی کیفم را دادم.صد و هشتاد و پنج هزار تومان بدهکار شدم.راننده گفت:«با گوشی برام کارت به کارت کن»
گفتم:«اپلیکیشن بانکی ندارم»
گفت:«نصب کن خوب...»
گفتم:«یه بار حسابم هک شده برا همین نصب نمیکنم»
با غر و لُند شماره موبایلم را گرفت.قول دادم در اولین ایستگاه خودپرداز باقی پول را واریز کنم.قبل از ورود به سالن به دو خودپرداز سر زدم.هیچکدام کار نمیکرد.انگار سیستم سراسری قطع بود.جلوی در سالن ازدحام جمعیت بود.پرسنل امور سهام شرکت تیران با دقت اسامی را چک میکردند تا فقط به سهامداران اجازه ورود بدهند.بیست و هشتمِ اسفند و این ازدحام جمعیت کمی عجیب بود.در محوطه سالن محل برگزاری مجمع چند کلاغ در حال مجادله بر سر چیزی بودند.سالن تاریک بود.روی سِن روشن بود.گرد و غبار توی نور در حال چرخش بود.مدیرعامل شرکت در حال قرائت گزارش هیئت مدیره به مجمع بود.محض رضای خدا کسی از حضار گوش نمیکرد.همه در حال پچ پچ با یکدیگر بودند.چند نفری هم سرشان توی گوشی بود.ردیف های جلو همه پُر بود.به اجبار رفتم ته سالن.موبایلم توی جیب شلوارم لرزید.آقای راننده پیامک داده بود:«ریختی؟»
جواب دادم:«سیستم ها قطعه.می‌ریزم.»
یه صورتک متعجب فرستاد. یه گل به همراه دو تا دستی که به علامت تشکر کنار هم جفت شده براش فرستادم.توی تلگرام کلی پیام نخوانده داشتم.من در همه شبکه های اجتماعی با سیم کارت دوم و با مستعار حضور داشتم.گروه سهامداران تیران پشت سر هم پیام بود که می رسید.
«عباس من ردیف جلوم.تو کجایی؟»
«من پشت سرتم.ردیف دوم»
«از این حروم زاده خبری نشد؟»
«نه! من ندیدمش...»
«منصور»
«هان»
«یادت نره،سوال من تموم شد تو شروع کن داد و هوار کردن»
«خیالت راحت»
«قاسم...»
«بله...»
«بشین نزدیک منصور...قبل اینکه شروع کنه به داد و هوار تو فیلم بگیر ازش»
«چشم اوستا»
«اکبر...»
«الو...اکبر...کجا مُردی؟»
«همین جام...جلو در...»
«از این تن لش خبری نشد؟»
«با این مشخصاتی که شما دادی کسی هنوز نیومده»
«حواستُ جمع کن»
خودم را فرو کردم در صندلی.سرم را انداختم پایین.چند نفر در آنِ واحد در حال تایپ بودن.گزارش مدیرعامل تمام شد.حسابرس شروع کرد به خواندن گزارش حسابرسی.رسید به جایی که عنوان می کرد:"در طی دوره مورد رسیدگی عملیات بازارگردانی باعث وارد شدن زیان به میزان فلان قدر به شرکت شده است."

❌❌❌ادامه دارد❌❌❌
#محمد_مشاری
@tahlilk

Читать полностью…

Tahlilak

❌❌❌❌❌تیران❌❌❌❌❌
قسمت اول

چهارشنبه آخر سال بود.خیابان ها مملو از آدم و ماشین. مثل کِرم در حال لولیدن.همه سعی داشتند تا قبل از غروب آفتاب خود را به خانه برسانند.طبق روال هر سال بچه های شرکت را ساعت چهارده مرخص کردم تا به ترافیک چهارشنبه سوری نخورند.یادم نبود ساعت پانزده مجمع شرکتِ تیران است و من هم باید به عنوان بازارگردان سهم در مجمع حضور داشته باشم. راننده شرکت هم از فراموشی من سوء استفاده کرده بود و بدون اطلاع رفته بود.مدیر دفتر سرخاب سفیداب کرده، منتظر بود من هم بروم و او هم فلنگ را ببندد.با اخم به او گفتم:«من فراموش کردم!راننده فراموش کرد!شما چرا یادت رفت؟»منتظر پاسخش نماندم و پله ها را دو تا یکی سرازیر شدم سمت پایین.هیچ راننده تاکسی اینترنتی درخواست سفر را قبول نمی کرد.پیاده تا سر کوچه رفتم.ازپایین خیابان یک تاکسی نارنجی که شیشه هایش از تمیزی برق میزد نمایان شد.راننده بی توجه به من در حال عبور بود.پریدم جلوی تاکسی.با صدای بلند گفتم:«دوبل دربست».با انگشت عدد دو را نشان دادم.حواسم نبود علامت دو با علامت پیروزی یکی است و راننده شاید فکر کند عقلم پاره سنگ برمیدارد.منتظر جواب راننده نشدم.نشستم صندلی جلو.ماشین بوی نویی می‌داد. داشبورد ماشین برق میزد.مثل کله نوجوانی روغن زده.راننده پرسید:«کجا؟»قیافه مهربان به خودم گرفتم و گفتم:«سلام...»
«علیک...حضرت آقا کجا تشریف میبرند؟»
«نرسیده به پارک وی»
«میشه سیصد چوق»
«اسنپ زده بود هشتاد تومن!!!»
« میرفتی باهاش. خوب بهت قیمت داده»
چیزی نگفتم.راننده پایش را از روی گاز برداشت.سرعت ماشین کم شد.توی دلم گفتم:«سگ خور»سرم‌ را انداختم پایین.به کف پایی‌های ماشین نگاه کردم.غیر عادی
تمیزبود.گفتم:«قبول...بریم»ماشین دوباره سرعت گرفت. من سرم توی گوشی بود.موبایل راننده زنگ خورد.صدای آن طرف خط را نمی شنیدم.راننده داشت به کسی جواب پس می داد.
«تو مسیرم ...آره ساعت سه شروع میشه...نه خیالت راحت باشه...نمیذارم قِصر در بره...اینا فکر کردن ما عبداللهیم...مجمع رو انداختن بیست و هشت اسفند که کسی نیاد....»
حس کردم آب دهنم خشک شد.گلویم را صاف کردم و پرسیدم:«ببخشید، بی اختیار شنیدم،فرمودید تشریف میبرید مجمع چی؟»
«مجمع تیران...»
«تیران چیه؟»
«تیران اسم یه سهمِ...»
«آهان پس شما تو کار سهام و بورس و این چیزایید!»
«شما نیستید؟»
«من گور ندارم که کفن داشته باشم»
آهی کشید و با حسرت گفت:«منم پول ارث و میراث پدری مو اُوردم توی بورس»
خیلی مشتاقانه پرسیدم:«راضی هستی؟خوبه؟»
«نه...ولی خوب میشه...»
«اگه خوب میشه خوب ما هم بخریم»
«تو که میگی گور و کفن نداری»
«اندازه شما ندارم...ولی یه کم هست.»
یک نگاه عاقل‌اندر سفیهی به من کرد و چند بار سرش را تکان داد.من خیلی مشتاق پرسیدم:«بخرم؟»
گفت:«بخر. اینجاهاش کف کفِ،بعد از تعطیلات عید فول بگ میکنه!»
چشمانم گرد شد.با تعجب پرسیدم:«چی میکنه؟»
«فول بگ»
«فول بگ چیه؟»
«چطوری بهت بگم؟توضیح دادنش برای شما که از بورس سر درنمیاری یه کم سخته!»
«شما بگو من سعی میکنم یاد بگیرم»
«ببین وقتی قیمت سهم یه بار یه سقفی میزنه و بعدش میاد پایین تا یه جایی میاد پایین...»
«خوب!!!»
«بعد از اون یه دفعه مثل فنر جمع شده میپره بالا...بالاهااااااا»
«یعنی چقدر بالا؟»
«خیلی از سقف دفعه قبلی هم بیشتر»
گفتم:«این که خیلی خوبه!»
«آره خیلی...برا همین من امروز ماشینو بردم صفر‌شویی...بعد مجمع مشتری براش میاد...میخوام ردش کنم بره...باهاش بازم تیران بخرم»
گفتم:«غیر از تیران کدوم سهما فول بگ میکنن؟بریم اونارو هم بخریم؟»
«نمیدونم...من فقط تیران دارم...هر چی پول میاد دستم فقط تیران میخرم»
«پس خیلی باید تا حالا سود کرده باشی که حاضر شدی وسیله زیر پات رو هم بفروشی؟»
«نه ...من یه مدت همش میانگین کم میکنم»
«چیکار میکنی؟»
«چطوری بگم؟ببین وقتی قیمت سهم میاد پایین هی تو قیمت های پایین تر میخری تا وقتی رفت بالا بیشتر سود کنی»
«میگم اگه فول بگ نکرد چی؟»
«زبونتُ گاز بگیر ...نفوس بد نزن»
«خوب احتمالش هست که اینطوری نشه»
گفت:«استادمون میگه،با کلامتون انرژی منفی به خودتون جذب نکنید»
«استادتون کیه؟»
«اسمشو نمیدوم »
«چه استادی شد آخه؟»
«ما همه به اسم کانالش میشناسیمش»
«اسم کانالش چیه؟»
«پیکتیر تحلیل...بچه ها بهش میگن عمو پیکی!»
«به استادتون میگید عمو؟»
«آره دیگه باهاش راحتیم»
«چطور؟»
«مثل ماها حرف میزنه...راحت...بی غل و غش...»
« منظورت از ماها کیه؟»
«همه راننده تاکسی های بازار دوم نازی آباد به ته خط»

❌❌❌❌❌ادامه دارد❌❌❌❌❌
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
قرار بود مجموعه داستان کوتاه با اسم «پرواز پنگوئن‌ها»همین روزها به انتشارات سپرده شود تا مراحل قانونی چاپ و انتشار آن انجام شود.

پرواز پنگوئن‌ها مثل مجموعه داستان«جای شاخ گاو،رد پای خرس»مشتمل بر چندین داستان کوتاه با موضوع و محوریت بورس و سرمایه‌گذاری است.

با توجه به فوریت پیش آماده در جهت تامین دیه فرد جوانی که بیش از هشت سال است در زندان بسر میبرد،با مشورت دوستان قرار بر انتشار قسمت به قسمت هر داستان از همین کانال گردید،تا اگر دوستان از مطالعه این داستان‌ها بهرمند شدند ،نسبت به واریز مبلغ دلخواه به شماره کارت‌های زیر اقدام نمایند.

هر شب میزان موجودی کارت‌ها در همین صفحه اعلام خواهد شد و انتشار داستان‌ها تا جمع آوری مبلغ مورد نیاز ادامه خواهد داشت.

پیشاپیش به خاطر دستان سخی و قلب‌های مهربان و نگاههای مشفق‌تان صمیمانه تشکر میکنم.

مینویسم به خاطر دل خسته و روح آزرده‌ی مادری که هشت سال فرزندش را در چارچوب در خانه ندیده.بخوانید برای هر آن چیزی که خود میدانید که شما بهتریند.

شماره کارتهای درج شده در بالای صفحه صرفا برای جمع آوری دیه تخصیص داده شده است.

الهی به امید تو
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
#هیچی_نمیشه به این معنی نیست همه چیز گل و بلبل‌ِ و امنيت و ارزوني و فراوني در راهه.

#هیچی_نمیشه به این معنی نیست که به سرعت و صحت از روند نزولی که در همه زمینه‌ها گرفتارش شدیم،خلاص میشیم.

#هیچی_نمیشه یعنی آن چیزی که اکثریت افراد بهش اعتقاد دارند و معمولا خیلی سیاه و تاریکه اتفاق نمیفته.

بد نیست یه مرتبه دیگه برگردیم به عقب و به اتفاقات منفی که در همین ماه اخیر پیش بینی میکردیم،نگاهی دوباره بندازيم!!!

وزنی که این روزها به اخبار و اتفاقات پیرامون افزایش نرخ بهره داده میشود،خیلی بیشتر از اثرات واقعی این تغییر و‌تحول است.

تورم کاری با خانوارها میکند که سال دیگر بعید نیست کارفرماها مجبور بشوند به جای ماهی یکبار،هفته‌ای یکبار حقوق پرداخت کنند.خنده دار است؟باور کردنی نیست؟!در آلمان پس از جنگ جهانی دوم هر روز صبح قبل از شروع کار همسران کارگران حقوق همان روز را دریافت میکردند.چرا؟!چون قیمت‌های مایحتاج خانوادهها اول صبح با بعدازظهر فرق میکرده.

ما تا الان تورمی که تجربه میکردیم تورم سمت تقاضا بود،تورم ناشی از افزایش حجم نقدینگی.سال دیگر تورم سمت عرضه هم اضافه میشود.تورم تولیدکننده.تورم مضاعف. عقب ترين بازار هم بورسِ.البته دوستي میگفت عقب مونده ترین بازار،بورسِ.

بازار عقب افتاده هم همیشه عقب افتادگی سه سال را سه ماه جبران میکند.بازار عقب مونده را نميدونم.
#محمد_مشاری
#هیچی_نمیشه

@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
یکم)افزایش نرخ بهره بزرگترین و مهمترین دشمن بازارهای مالی است.این اولین و قطعی ترین قانون بازار است.

دوم)به نظر میرسد صدور گواهی سپرده با نرخ ۳۰ درصدی یکساله قابل بازخرید برای کشیدن ترمز لوکوموتیر قیمت انواع ارزهای خارجی باشد.البته که بر بازار سهام نیز اثر گذار خواهد بود.

سوم)بررسی‌ها حاکی از آن است که در بازارهای کالایی بابت فروش اقساطی کالاهای مصرفی و واسطه‌ای بابت هر ماه بهره ۵ تا ۷ درصدی از خریداران اخذ میشود.همچنین تورم اعلامی از مبادی رسمی کماکان بالای ۴۰ درصد و‌چشم انداز برای ماههای آتی بالای ۵۰ درصد پیش بینی میشود.پس نرخ بهره ۳۰درصدی اصلا و ابدا مقصود سیاستگذاران را تامین نخواهد کرد.

چهارم)این افزایش نرخ بهره یک شوک کوتاه مدت به بازار ارز و بورس وارد خواهد کرد.خیلی کوتاه مدت تر از چیزی که در تصور تحلیل گران است.

پنجم)افزایش نرخ بهره برای بار اول اتفاق نیفتاده،هر چقدر دفعات قبل موثر بود اینبار نیز موثر خواهد بود.

ششم)آنچه مهم است اقدامات و سیاستهای بعد از افزایش نرخ بهره است.هیچ کس هیچ چیز از قدم بعدی نمیداند.البته که اگر قدم بعدی در کار باشد.

هفتم)این یک سیاست انقباضی نیست،یک خودکشی احمقانه است.
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

تاریخ روشن میکند که “تورم”قاعدتا باید حرام ترین حرام اقتصادی تلقی گردد،چون مالیاتی است غیر شفاف و غیرصریح از فقرا به نفع فاسدترین طبقه ثروتمندان.

تورم از نظر دستکاری در مهمترین اطلاعات جامعه(قیمتها)سرشتی همچون دروغگویی دارد.

تاریخ مشخص میسازد که تورم پولی با فساد به معنای تخطی از قوانین و تمرکز بر لذت جویی کوتاه مدت و فساد اداری ارتباط نزدیکی دارد.

دولت نقش بازدارنده و مخرب در اقتصاد دارد.جابجایی ظاهرا خیرخواهانه منابع به بهانه مصلحت ملت و دولت و فرهنگ و غیره غالبا چیزی نیست جز ترویج دروغ و پول حرام و رانت های ویژه.

مهمترین این ابزار نیرنگ،تورم پولی،نرخ بهره تحمیلی،دستکاری نرخ ارز و سهمیه بندی آن،کالاهای سهمیه بندی شده و انواع و اقسام انتقالات اقتصادی مندرج در بودجه دولتی است.

حتی کمک های دولت به فقرا (برخلاف کمکهای شخصی افراد خیر)چون حالتی غیر شخصی دارد به راحتی بیشتری میتواند به گداپروری و پرورش اعتیاد و وابستگی انجامد.
#تورم_و_اخلاق
#انتشارات_دنیای_اقتصاد
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
این که نرخ دلار در حال افزایش‌‌ِ و شاخص بورس در حال كاهش باشه يك معني بيشتر نداره.اهالی بازار بوی باروت به بینی مبارک شون خورده و البته و صد البته که طبق معمول گروه کثیری دارند اشتباه میکنن.دماغ رو که نمیشی کاریش کرد.نمیشه کند انداخت جلوی سگ.ولی میشه یه چند روز اخبار ندید.داخل شبکه های اجتماعی ول نگشت.به جاش کتاب خوند یا مسافرت رفت.
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
ما که هر چه گفتیم و هر چه نوشتیم و هر چه سوگند یاد کردیم به سر مبارک چشم آبی‌های ،کله زرد کمی تپل‌‌ِ به اسارت گرفته در سنوات قبل که #هيچی_نمیشه ‌باور نکردید و باور نشدیم.

بر فرض محال که ما(من و شیخنا هاشم خان ذوالفقاری)هم آمدیم در تیم شما.با شما.طرف شما و باور کردیم که نه این دفعه با آن هزاران هزار دفعه قبل فرق میکند و «چیزی خواهد شد».حال بفرمایید چه خواهدشد؟!

#هیچی_نمیشه

#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

با سخاوت دستان پر مهر شما دوستان جان مبلغ مورد نیاز تامین شد.سپاس.

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
در این لحظات ملکوتی که در هر ساعت باید بیش از شصت بار این سوال که چی بخریم ؟را پاسخ داد،به نظر میرسد موارد زیر باید بیش تر از هر زمان دیگری مد نظر قرار گیرد.
۱)اندازه شرکت،هر چه کوچکتر بهتر
۲)عملیات شرکت،هر چه سوده تر بهتر
۳)امکان افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی ،هر چه بیشتر بهتر

به بیان دیگر ،شرکتهای سوده ده با ارزش بازار پایین و سهام شناور کمی که تا کنون افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی نداشته اند.

این طور که به قضیه نکاه کنی از میان تمام نمادهای موجود در بورس و فرابورس به چند گزینه مشخص و محدود خواهیم رسید.

#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
امروز مهمان تیم تحلیل یکی از نهادهای مالی معتبر بودم.یک ساعتی از عملیات شرکت و فروش و بهای تمام شده صحبت شد.در پایان جدول کشش سود هر سهم و محدوده قیمت رونمایی شد.

باور سفت و سخت گروه تحلیل بر این گزاره بود که دلار در محدوده رنج بین ۵۰ تا ۵۲ تومان.خواهد ماند.با این فرض شرکت چیز ارزنده ای بود.

از گروه تحلیل خواهش کردم در جداول اکسل دلار را ۶۵ تومان در نظر بگیرند.حالا سهم مورد تحلیل خیلی خیلی ارزنده شد.

پاداش بزرگ برای دارندگان سهام خیلی خیلی ارزنده است.اگر مفروضات را درست در نظر بگیری و صبور باشی و هر کس گفت :«دلار بالاتر از ۵۲ نمی رود»به احترام کلاه از سر برداری و بپرسی:«از واردات خودرو چه خبر؟!»

همان طور که بخشنامه هفدهم فروردین سال ۱۴۰۰ با زبان بی زبانی گفت که دلار ۴۰ تومان میشود ،وقتی ۲۷ تومن بود.همین.


#محمد_مشاری

@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

https://www.instagram.com/reel/CyT2P_7NOQV/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

Читать полностью…

Tahlilak

https://gofund.me/3f5690d5

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
در سه سال اخیر حرکت همه ما به صورت یک قدم به پیش دو قدم به عقب بوده است.این پسروی خیلی‌ها را خسته و ناامید کرده.

الان اما شرایط به نحوه اساسی تغییر کرده،این روزها ما دو گام به پیش و یک گام به عقب در حال حرکتیم.

پول‌های درشت راه خود را به سمت بازار سرمایه کج‌کرده‌اند.شما کافی‌است حجم معاملات عمده را نگاهی بیاندازید تا متوجه شوید.

اینکه دولت نمی‌خواهد یا دوست ندارد بازار سرمایه رشد کند تا قبل از این شاید صحبت درستی بود.از این به بعد این گذاره کار نمیکند.

واقعیت این است که دولتها تا یک جایی امکان و قدرت جنگیدن با بازارها را دارند.مطالعه تاریخ اقتصادی چه در ایران و چه در سایر کشورها بازنده بودن دولتها را در جنگ با بازارها نشان میدهد.

بطور مثال دولت خیلی دوست داشت دلار به اینجایی که الان هست نرسد،همه تلاش خودش را هم کرد،نتیجه اما چیز دیگری شد.

از یک جایی به بعد دولتهای جنگجو میشوند دولتهای سفته باز،دولت های نوسان گیر،دولتهای موج سوار.مثل الان که سکه را با دلار فلان قدر فروخته‌اند به خلق الله….

بورس هم همین است.تا بوده همین بوده.از یک جایی به بعد همان دولتی که با هزار و یک روش سعی در تضعیف بازار داشت،نفعش میشود کنار نشستن و کارمزد گرفتن از معاملات یا حتی وارد گود شدن و تبدیل شدن به طرف معاملات.هنوز بسیاری از شرکتهای دولتی هستند که میتوان آنها را در بورس فروخت….

#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
شاه ما از جمله شاهان بیش بود و پیش بود
چون که شاهنشاه ما هم شاه و هم درویش بود

بزرگ همه ما،بزرگتر همه ما،استاد همه
ما،پیشکسوت همه ما،شاه ما،شاهنشاه ما،کامیار خان کل کتاب «پرواز پنگوئن‌ها»را به صورت یکجا و به مبلغ ۱۳۰ میلیون تومان خریداری کردند.

با این حساب کمپین یکصد هزار نفر برای یک نفر همین جا به اتمام میرسد.این بهترین پایان ممکن برای داستان زندگی جوان ناتوان از پرداخت دیه بود.

از همراهی و همدلی و سخاوت همه شما عزیزان تشکر میکنم.عزیزانی که در کمپین شرکت کردند،اسم و آدرس خود را به آیدی mohammadmoshari@ارسال کنند تا پس از نشر کتاب (در سال آتی)یک نسخه برایشان ارسال گردد.

شاه ما از جمله شاهان بیش بود و پیش بود
چون که شاهنشاه ما هم شاه و هم درویش بود

@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

الوعده وفا
عزیزانی که داستان رو مطالعه کردند.کمک به آزاد سازی زندانی فراموش نشه.مچکرم

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
این که همه ابزار ‌و امکانی که دست متولی بازار هست محدود به ممنوعیت عرضه اولیه و عملیات بازرگردانی باشه ‌یه کم ترسناکه.

با استامنیوفن نهایتا یک درجه تب میاد پایین ،سرطان درمان نمیشه.
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
وقتی از سیاست افزایش نرخ بهره نه به عنوان یک سیاست انقباضی بلکه به عنوان یک خودکشی احمقانه یاد شد برای همین بود.آقای دلار پنجاه و هفت را رد کرده و با همین فرمان تا قبل از اعلام نتایج انتخابات شصت را خواهد دید و ما طبق معمول هزینه دادیم برای هیچ!!!بانکهای ناتراز را ناتراز تر کردیم.بورس را منفی کردیم.بازار کالاهای سرمایه‌ای برای خانوارها را دچار مشکل کردیم.تعادل بین ودیعه مسکن و اجاره بها برای مستاجران را بهم زدیم،برای هیچ!!!!!
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

و اینگونه حسرت زاده شد ...
حسرت دیر خریدن
حسرت زود فروختن
حسرت زیاد خریدن
حسرت کم فروختن
حسرت کم خریدن
حسرت زیاد فروختن
حسرت زود خریدن
حسرت دیر فروختن
حسرت فرصتهای از دست رفته
حسرت پولهای بر باد رفته
حسرت رفاقتهای یک طرفه
حسرت دوستی های منفعتی
حسرت خواندن و نخواندن
حسرت بودن و نبودن

#بازارحسرت تولدت مبارک...

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
در بیست سال اخیر فارغ از این که سکان دولت دست مردان کاپشن پوش در تمام فصول باشد یا در دست مردان کلید به دست یا مردانی که نه کاپشن می‌پوشند و نه کلید دارند و نه می‌توانند یک متن ساده فینگلیش را از روی کاغذ بخوانند،سیاست ها در زمینه نرخ ارز یکی بوده است.

باور همه سکانداران این بوده که اولا میتوانند نوسانات نرخ ارز را کنترل کنند،و میتوانند با اعتماد به نفس نرخ اعلام کنند :۱۲۲۶ تومن،۴۲۰۰ تومن،۲۸٫۵۰۰تومن هر کس هر چقدر بخواهد داریم.فَت و فراوان.


دوم این که اگر ارز نداریم طلا داریم.فراوان.هرکس هر چقدر میخواهد بیاید بخرد.ببرد.حال کند.سکه خروار خروار،شمش کیلو کیلو….

و البته که بازار همیشه زرنگ‌تر و قوی‌تر از همه سکانداران بوده.هر وقت آنها فروخته‌اند،اینها خریده‌اند.چیزی که همیشه در این دیار زیاد بوده پول بوده و چون همیشه قافیه به تنگ آمده و اوضاع قمر در عقرب شده.محدودیت ها نمایان شده.
معاملات آتی سکه تعطیل شده.جمشید بسم الله منکوب شده.سلطان سکه معدوم شده.تخصیص ارز به کالاهای اساسی مثل چای مرسوم شده.سپرده شمش و سکه نزد بانکها منسوخ شده.دامنه نوسان سکه در بورس به یک درصد محدود شده و نهایت #هیچی_نشده و فقط فنر نامرئی محبوب شده.دلار پریده و بعد بورس پریده و بعد برای همه سکانداران و عوامل شان پرونده تشکیل شده که آتش زده‌اند به خزائن بانک مرکزی و جارو کرده‌اند بیت‌المال مسلمین را.در نهایت صلاحیت شان برای انتخابات بعدی تایید نشده.

این بار نیز بازی همان است.محدودیتهای اعمال شده روی انواع مشتقلات طلا این نوید را میدهد.حالا هر کس هر چقدر میخواهد بخشنامه صادر کند ،دست کند در جیب شرکتهای بورسی از سود و از پول سهامدران بردارد.جنگ ،جنگ مغلوبه است.مثل دفعات قبل.سیل نقدینگی که راه بیفتد همه این بخشنامه‌ها را به همراه صادرکنندگانشان یکجا خواهد برد.

#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
آب در دست مبارك دارید،زمین بگذارید و این کتاب جمع و جور و کوچک و نقلی را بخوانید.
با کمترین سرعت خوانش نهایتا ۱ ساعت زمان برای مطالعه این کتاب ۸۰ صفحه‌ای لازم است.
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
الان در حال تماشای اخبار بیست و سی هستم.یک ربع از اخبار گذشته .هیچ اشاره ای به موشک پرانی طرف پاکستانی نشده.همه چی آرومه.من چقد خوشبختم.یکی زدیم.یکی خوردیم.تامام.تامام.

دلار هم شده ۵۴ تومن .الله برکت.مجري هاي خانم تلویزیون هم با کت و دامن دیده شدن.من ندیدم .گناهش گردن اونایی که میگن.هیچی نشد.هیچی نمیشه.

#هیچی_نمیشه
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
از قرار معلوم توقیف یک کشتی آمریکایی در خلیج فارس و حمله نیروهای آمریکایی به حوثی های یمنی در حال زمینه سازی برای منفی های فردای بورس است.

از آن جایی که حافظه بورسی جماعت در حد ماهی گلی تنگ های بلوری سفره های هفت سین هم نیست،لازم شد داستانی را محض یاد آوری تعریف کنم.

در سالهایی که آقای کاپشن پوش در تابستان و زمستان ریس جمهور بود،نیروهای نظامی ایران اقدام به توقیف یک قایق تندرو نیروی دریایی سلطنتی انگلیس در آبهای سرزمینی ایران کردند.

اگر اشتباه نکنم افراد به اسارت گرفته شده شامل پنج مرد و یک زن بودند.زنی با موهایی طلای و چشم هایی آبی.

از زمان دستگیری کل چند شبکه ایران سرود وطنم ایران را روی تصویر محاصره نیروهای انگلیسی پخش میکرند.آن قدری که ما دیگر میدانستیم ،زن اسیر شده موهای کوتاهی دارد و کمی هم اضافه وزن.چاق نبودها.تو پر بود.

۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت بعد تلویزیون اسرای انگلیسی را نشان میداد که در یک اتاق بزرگ بودند.یک نفر روی مبلی راحتی لش کرده بود.دو نفر پینگ پنگ بازی میکردند و دیگری در حال ور رفتن با دسته پلی استیشن بود.آن زن موطلایی ،چشم آبی،کمی تپل هم داشت برای خودش چیزی می‌نوشت.

همان شب انگلیس پیغامی برای ایران فرستاد.متن آن پیام هیچ وقت معلوم نشد.ما حدس میزنیم شبیه همین پیامهایی بود که چند روز پیش به حوثی ها دادند ‌ولی حوثی ها انگشت وسطشان را نشان دادند و گفتند :بفرما و این بلا به سرشان آمد.

ما چون مردمی با فرهنگ و تمدن چند هزار ساله بودیم و کاربرد انگشت وسط را بلد نبودیم پس از دریافت پیام،کت و شلوار هاکوپیان تن انگلیسی ها کردیم .دو چمدان بزرگ دست هر کدام دادیم.یکی پر از پسته اکبری و زعفران قائنات و‌گردوی تویسرکان.دیگری یک قالی نفیس از جنس ابریشم.از همه مهمتر مرد کاپشن پوش با لبخند، انگلیسی ‌ها را بدرقه کرد.برایشان دست تکان داد و گفت:آفرین بچه ها دفعه بعد دم خونه خودتون بازی کنید.

حتما الان همه شما میپرسید خانم چشم آبی،موطلایی ،تپل مپل چی شد؟او به محض این که پایش رسید به لندن با یک ناشر معتبر قرارداد بست.خاطراتش از اسارت دو روزه را نوشت.فروخت.آمد جلوی دوربین تلویزیون بی بی س اشک ریخت که در آن دو روز شکنجه روحی شدیدی شده،چون نتوانسته با دخترش صحبت کند و الی آخر.کتاب خاطرات او‌ به چندین زبان ترجمه شد و بارها تجدید چاپ.او دو میلیون پوند به جیب زد.از ارتش استعفاء داد.و حالا معلوم نیست در کجای دنیا و به چه کاری مشغول است.عاقبت بخیر شد.

به نظرم تا ۴۸ ساعت دیگر باک کشتی آمریکایی را پر میکنند از زیر قرآن ردش میکنند و حوثی ها نیز یکی دو سالی دنبال خوردن نان و ماست خودشان میروند.البته که تو مختاری فردا آتش به مالت بزنی یا نزنی.

#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

عرض ادب و ارادت
رفقا و دوستان عزیز تر از جان

دست مدد و یاریتان را برای کمک ب دختر خانمی ۳۰ ساله با شرایط مالی بسیار سخت برای اعزام فوری ب تهران در مورد درمان و پیگیری بیماری وواسکولیت و شاید سرطان پوست میطلبم

مبلغ حدودی برای انتقال،ویزیت و درمان اولیه حدودا ۱۰ ملیون تومان براورد شده

کمک هاتونو لطفا ب این شماره کارت واریز کنید

6037691742032162
ب نام امیررضا کاظمی

آرزوی خیر و برکت و سلامتی برای همتون دارم

Читать полностью…

Tahlilak

جان استوارت میل در دهه ۱۸۴۰ نوشت:«تا جایی که من فهمیده ام ،کسی که در زمان امیدواری دیگران ناامید است،بیشتر مورد توجه و تحسین قرار میگیرد تا کسی که در زمان ناامیدی دیگران،امیدوار.»
#روان_شناسی_پول
#مورگان_هاوزل

@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
من برای تشخیص حق و باطل،معیاری شخصی دارم.همیشه با این معیار متوجه می شوم کجا؟و کدام سمت باید بایستم تا جای درستی ایستاده باشم.

هر چه خشونت بیشتر نزدیکی به باطل و ناحق بیشتر.

امشب با بمباران بیمارستان در غزه روی همه متجاوزان و زورگویان و خشونت طلبان و باطلان و ناحقان سفید شد.

لعنت به جنگ به خون ریزی به کشتار به قتل به خشونت.همین.
#محمد_مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
پنیک حاصل از ترور سردار سلیمانی بزرگترین تجربه پنیک در بازار مالی ایران تا به امروز بوده است.برای درک بهتر این موضوع میتوان با یک جستجو ساده در گوگل اتفاقات و اظهار نظرها و همچنین میزان افت شاخص بورس در آن مدت را پیدا کرد.

برای کسانی که بصورت خلاصه میخواهند بدانند باید گفت که پنیک این روزهای بازار یک دهم آن روزها هم نیست.

و صد البته وقتی تا چند روز آینده سر و ته این قضیه هم بیاید هیچکس در خاطرش بی منطقی رفتار این روزها را بخاطر نخواهد آورد،همانطور که کسی صعود شیرین و باورنکردنی شاخص بعد از اتفاقات آن سال را یادش نیست.

ما فراموشکاریم و این بزرگترین نقص جامعه بشری است و البته که دانستن با فهمیدن خیلی فرق دارد.همین!

محمد مشاری
@tahlilak

Читать полностью…

Tahlilak

سلام
همه ما کسانی را در خارج از ایران داریم.برای نجات «دامون» خواهش میکنم پست زیر را در صفحات اجتماعی خود باز نشر کنید.به امید این که سخاوت ایرانیان خارج از کشور به درمان «دامون» عزیز کمک کند.

Читать полностью…
Subscribe to a channel