بسم الله الرحمن الرحیم
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ
عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ
هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ 🍃
اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست
دانای نهان و آشکار عالم است ،
اوست بخشنده و مهربان.🪴
🕊 سوره حشر ، آیه ۲۲
#خانواده_من
انس والدین با قرآن
«فرزندان ما» نمونه کوچکی از «ما» هستند. به عبارت بهتر هرگونه که ما زندگی کنیم، آنها هم از ما الگو میگیرند و سعی میکنند که مثل ما باشند. حال اگر ما نسبت به قرآن علاقمندانه رفتار کردیم و با قرآن انس گرفتیم و تلاوت و حفظ آن را در برنامه روزانه خود داشتیم، مطمئناً فرزندان ما هم به قرآن علاقمند خواهند شد و اگر نه ....!
والدين قرآنى = فرزندان قرآنی
#تلنگر🕸
#آیتاللہ_بہجت مےفرماید:
خدانڪندڪہبراےتعجیلفرج
امامزماندعاڪنیمولےکارهایمانبراے
تبعیدفرجآنحضرتباشد!
#مراقبباشیم🖐🏻!
🌹🌹رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت هفتم
🌾چند روزی از اومدنم می گذشت سارا هم بالاخره به یکی از خواستگاراش جواب مثبت داد قرار شد بعد از چهلم سید هاشم مراسم نامزدی رو بگیرن.
عکسش رو برام فرستاد پسرخوشتیپی بود و به قول مامانم پولشون از پارو بالا می رفت مدام تعریفشون رو می کرد.😕
وسط حرفهاش منو مخاطب قرار میداد که یعنی همچین شانسی باید نصیبم بشه
🌸دیگه نمی دونست دلم اسیر کسی شده بود که هیچ کدوم از این امکانات رو نداشت ولی قلب من براش تند میزد!😅
انس عجیبی به این کتاب پیدا کرده بودم بیشتر معنی دعاها رو می خوندم چون تلفظ عربی برام سخت بود کلی غلط داشتم.
🌻دور اسم دعای کمیل، توسل، و زیارت عاشورا خط کشیده شده بود که همین کنجکاویم رو بیشتر می کرد.
از اینترنت این دعاها رو دانلود کردم هندزفری رو تو گوشم میذاشتم و از روی کتاب معنی ها رو می خوندم بخاطر همین ارتباط بهتری برقرار می کردم مخصوصا دعای کمیل که باید پنجشنبه هاخونده میشد.
🌺اخر هفته متفاوتی رو تجربه کردم همیشه به خوشگذرانی می گذشت اما حالا قدرش رو بیشتر می دونستم.
در رو قفل کردم و به دور از چشم بقیه می خوندم و اشک می ریختم.😭
🌿برای خودم هم عجیب بود این یک هفته بدون گوش دادن به اهنگ سپری شد. انگار همه دنیام این کتاب بود.
سید نهال عشق رو تو دلم کاشته بود و بدون اینکه خودش خبر داشته باشه جوانه میزد و بزرگتر می شد.😬
این تغییرات کم کم تو درونم شکل می گرفت و کسی متوجه تحولم نمی شد
🌸
البته ظاهرم هنوز مثل سابق بود همون تیپ و ارایش رو داشتم ولی موهام رو کمتر بیرون می ریختم و دیگه دور شونه هام پخش نمی کردم چون چهره سید مقابلم نقش می بست حتی تو خیال هم ازش حساب می بردم.😊
🌷از وقتی که نماز خوندن رو شروع کرده بودم ارامشم بیشترشده بود تو اینترنت می چرخیدم و کلی مطلب در مورد نماز سرچ می کردم خیلی زود یاد گرفتم و اطلاعاتم بیشتر شد
ولی صبح ها خواب می موندم بیدار شدن برام سخت بود!😫
❄چهلم اقا هاشم نزدیک بود وقتی فهمیدم بابام هم میخواد تو مراسم باشه خیلی خوشحال شدم 😍اما تا گفتم منم دوست دارم برم. مامانم مخالفت کرد😑
💢چند وقت دیگه نامزدی دختر عموته باید به فکر لباس باشی. نه ختم! همون موقع هم نباید می اومدی اشتباه از من بود.
باید راضیش می کردم تا این دل بی قرارم اروم میشد. و بالاخره راضی شد...
⭐بین وسایل کلیدی که می خواستم رو پیدا کردم تو انباری پر از خرت و پرت های اضافه بود، در کمد رو باز کردم بیشتر پارچه ها قدیمی و قیمتی بود اما بالاخره چیزی که می خواستم رو پیدا کردم محترم خانم همسایه محله قبلی از کربلا اورده بود دستی روی پارچه مشکی کشیدم اون موقع مامانم برای اینکه محترم خانم ناراحت نشه قبول کرد ولی بی استفاده موند فکر نمیکردم یک روزی به سرم بزنه و بیام سراغ پارچه.
🌷سریع گذاشتم تو کیفم تا سر فرصت پیش خیاط ببرم تصمیم نداشتم برای همیشه چادر بپوشم یعنی امادگیش رو نداشتم اما دلم می خواست این بار چادر رو امتحان کنم
🌹هنوز نرفته کلی استرس داشتم.
به جاده خیره شدم و به اتفاقاتی که گذشت فکر می کردم و اینکه چطور زندگیم زیر و رو شد. اولش می گفتم این احساس و هیجان خیلی زود فروکش می کنه اما روز به روز بیشتر شد
💐به سمت بابام برگشتم که در ارامش رانندگی می کرد
_میشه قبل از مسجد بریم حرم شاید برگشتنی وقت نشه.
ادامه دارد...
هرجوریهستی،هرگناهیڪردی،
اولازنمازتشروعڪن..
شڪنڪنڪهدرستمیشی..!
نمازتتورودرستمیڪنه؛همونطورڪهشیطان،
ماروڪمڪموآهستهآهسته
بهسمتگناهمیبره!
همونطورهمنماز،
ماروڪمڪمبهسمتعاقبتبخیریمیبره!
خداهیچوقتبندهشو رهانمیڪنه!!
حتیاگهمرتڪببدترینگناههاشدهباشه..
بهخدااعتمادڪن!!
🌷🍃سلام مولای من 🌷🍃
حالِ ما در هجرِ مهدی کمتر از یعقوب نیست
او پسر گــــم کـــرده بود و ما پـــدر گــمکردهایم!
یاصاحب الزمان (عج)🌼
سه شنبه من و حسرتی بیکران
برای هوای خوش جمکران
دعای فرج، مهر و سجاده و
دو رکعٺ نماز امام زمان (عج)
🌼 اللهم عجـل لولیـک الفـرج🌼
باسلام
دوستان ان شالله اسامی شرکت کنندگان لیست قرآن در ضریح حرم مطهر امام رضا علیه السلام قرار میگید .
ان شالله اگر شد شب شهادت مولا 🌹
💚شرکت در ختم قرآن کریم 💚
سلام علیکم ✋
بایاری و توکل به خدا ی سبحان باری دیگر #هفتادویکمین_دوره_ازختم_قرآن_کریم را آغاز میکنیم
6⃣9⃣
🌺ختم قرآن به صورت گروهی :
به نیابت از سلامتی و فرج آقا امام زمان عجل الله ،،برآورده شدن حوائج و شادی روح تمام اموات 'شهدا شروع میکنیم
✅به صورت : جزء ی
(#مهلت_تلاوت_بیست_روز
🌸 جهت شرکت در ختم قرآن لطفا جزء مورد نظر که در پست زیر خالی هستن را #لمس_کنید.
(البته اگر انتخاب نشده)
جهت انتخاب جزء پست پایین
👇👇👇
🌾🌿🌾
✍ در روایت است وقتی تلقین به بعضی مردگان خوانده می شود و او را تکان می دهند و می گویند: "اِسمَع!اِفهَم!" ملایکه میخندند که این زنده بود نفهمید الان چگونه بفهمد؟!!!
خدا کند ما از این دسته نباشیم که ملائکه به ما بخندند. إن شاءالله تا زنده هستیم، بشنویم و بفهمیم.
یک جای دیگر که ملائکه می خندند، زن بی حجابی است که رویش را از نامحرم نمی گرفته و حالا مرده است. وقتی او را دفن می کنند، باید روی او ر ا باز کنند و عقب بزنند، قبر کن می گوید: "یک محرم بیاید"
اینجاست که ملائکه می خندند و می گویند: "این وقتی زنده بود، همه سر و صورت او را می دیدند و محرم و نامحرم نداشت، حالا می گویید محرم بیاید، رویش را عقب بزند؟!
📚 "از بیانات آیت الله مجتهدے تهرانے(ره)"
حضرت امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند:
🌷هرکه قصد کار خوبی کند،در انجام آن شتاب ورزد،زیرا هرچیزی که درآن تاخیر شود؛شیطان فرصتی به دست می اورد🌷
📚میزان الحکمه ج۳ ص۵۵۹
#هرروزیک_آیه
✨وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ
✨وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ
✨بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿۵۸﴾
✨و بر آن زنده كه نمى ميرد توكل كن
✨و به ستايش او تسبيح گوى و همين
✨بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است (۵۸)
📚سوره مبارکه الفرقان✍آیه ۵۸
هر كس خود را در راه اصلاح نفس خویش
در رنج افكند به سعادت دست پیدا خواهد کرد.
حضرت علی(ع)♥
@TALANGOREKHODAYI
🌱بخوان دعـــــــــــای فـــــــــــرج 🌱
💞 به امید ظهورش ان شاءالله 💞
💮بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم💮
⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
🌼🍃دعــای ســلامتی امــام زمـــان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌼🍃
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⚜بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ ⚜
🌸💞اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّک الفرج والعافیه والنصربحق مولاتنا زینب کبری سلام الله علیها َ💞🌸
📌پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه وآله میفرمایند:
با دارایی خود نمی توانید دل مردم را بدست بیاورید، پس دلشان را با اخلاق نیک به دست آورید.
📚نثرالدر، ج ۱، ص ۱۲۳
💌السَّلامُ عَلَیْکَ یاابا الحسن یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
⬛️ روز شمار: 4 روز تا شهادت امام رضا ع
❇️حضرت امام رضا علیه السلام فرمود:
♦️«کسی که با دوری راه سرا و مزار من به زیارت من بیاید، روز قیامت در سه جا برای دستگیری نزد او خواهم آمد و او را از بیم و گرفتاری آن موقف ها رهایی خواهم بخشید:
❗هنگامی که نامه های اعمال در راست و چپ به پرواز درآیند،
❗ نزد پل صراط
❗و نزد میزان (محل سنجش اعمال).»
📚وسائل الشیعه ج۱۰ ص۴۳۳
💌الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج
✨🍃🍂🎀🍃🍂🎀🍃🍂شروع چله سوره فتح ❗️
✨بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم✨
❁♦️❁ لیست بزرگواران شرکت کننده در (( چله ))❁♦️
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
🌸🌸این چله به نیابت 👇
✅چله به نیت سلامتی و ظهور آقا صاحب الزمان عج
✅برای خوشنودی شهداء
✅برای سربراه شدن و عاقبت بخیری جوونها
✅برای شفای همه مریضها
✅ حاجت روایی همه اعضاءی چله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💚❣️هدیه به ساحت مقدس شهدای کربلا و شهدای کشور عزیزمون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💚روزی یک مرتبه :سوره مبارک فتح❣
💚و روزی 14 مرتبه : صلوات هدیه به رسول الله ص ❣️
💚💚💚و به امید خدا ❣ترک گناه ❣️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاریخ شروع چله 👈⏰......
1402/06/21
سه شنبه نوزدهم شهریور ماه
تاریخ پایان چله 👈⏰...
1402/07/29
شنبه بیست و نهم مهرماه
به مدت چهل روز آغازمیکنیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ان شاءالله همه شما عزیزان حاجت رواباشین
🙏🙏
(((((( ـــــــ روز ــــ اول ــــــــ))))))
🌿امروز چله به نیت حاجت روایی کد1:
بززگوار :خانم زهرا کریمی 🌿
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⃤🦋 بزرگوار: خانم : ١ زهرا کریمی
⃤🦋 ۲ : بزرگوار :خانم Roya
⃤🦋 ۳ : بزرگوار: خانم محمدی
⃤🦋 ۴ : بزرگوار: خانم الحمدالله کما هو اهله
⃤🦋 ۵ : بزرگوار : خانم M
⃤🦋 ۶ : بزرگوار: خانم Zahra
⃤🦋 ۷ : بزرگوار: خانم عطر گل یاس
⃤🦋 ۸ : بزرگوار: خانم Azi به نیابت از فرج امام زمان عج
⃤🦋 ۹ : بزرگوار: خانم نعیمه قاسمی
⃤🦋 ۱۰ : بزرگوار: خانم نفیسه اقبالی
⃤🦋 ۱۱ : بزرگوار: خانم تاری اندی
⃤🦋 ۱۲ : بزرگوار: خانم دهقانپور
⃤🦋 ۱۳ : بزرگوار : خانم منزوی
⃤🦋 ۱۴ : بزرگوار : خانم تهمینه بیاتی
⃤🦋 ۱۵ : بزرگوار : خانم الهی العفو
⃤🦋 ۱۶ : بزرگوار : آقا محمد رسول الله ص
⃤🦋 ۱۷ : بزرگوار : خانم به نیت ظهور مولا صاحب الزمان عج
⃤🦋 ۱۸ : بزرگوار : خانم زهرا کلانتری
⃤🦋 ۱۹ : بزرگوار: خانم شهناز چهار دولی
⃤🦋 ۲۰ : بزرگوار : خانم هانیه
⃤🦋 ۲۱ : بزرگوار : خانم یا ابوالفضل
⃤🦋 ۲۲ : بزرگوار: خانم مریم مهدوی
⃤🦋 ۲۳ :بزرگوار : خانم مرضیه اسماعیل زاده
⃤🦋 ۲۴ : بزرگوار: خانم فاطمه یوسفی
⃤🦋 ۲۵ :بزرگوار : خانم زهره رمضان نژاد
⃤🦋 ۲۶ :بزرگوار: خانم اِنّا ؋ـَتَحنا لَکَ ؋ـَتحاً مُبینا
⃤🦋 ۲۷ :بزرگوار: آقا : محمد رضا خزائی
⃤🦋 ۲۸ : بزرگوار :خانم F.s5779
⃤🦋 ۲۹ : بزرگوار : خانم ــ به نیابت از 14 معصوم
⃤🦋 ۳۰ : بزرگوار : خانم احمدی
⃤🦋 ۳۱ :بزرگوار : خانم میترا فولادی
⃤🦋 ۳۲: بزرگوار : خانم منیژه عبداله پور
⃤🦋 ۳۳: بزرگوار : خانم نجمه
⃤🦋 ۳۴ :بزرگوار : خانم فاطمه روشنی
⃤🦋 ۳۵ : بزرگوار : خانم شکری
⃤🦋 ۳۶ : بزرگوار : خانم ــ به نیابت از سیدالشهدا نذر ظهور
⃤🦋 ۳۷ : بزرگوار : خانم ــ به نیابت از امام علی (ع) نذر ظهور
⃤🦋 ۳۸ : بزرگوار : آقا :محمد رضا
⃤🦋 ۳۹: بزرگوار : خانم مبینا
⃤🦋 ۴۰: بزرگوار : خانم به نیت بخت گشایی و عاقبت بخیری جوانان
🍀این لیست در ضریح اقا امام رضا ع گذاشته خواهد شد 🍀
همگی ان شاءالله حاجت روا باشین🙏🙏
.•°°•.🌹.•°°•
🌹 🌹
`•.¸ ༄༅ اللهم عجل الولیک الفرج🌹چ
°•.¸¸.•🌹
🎀
🍂🎀🍂
🍃🍂🎀🍃🍂🎀
✨🍃🍂🎀🍃🍂🎀🍃🍂🎀
حدیث روز :
🔆اميرالمؤمنين علی علیه السلام:
⚠️ای مردم! ترسناک ترین چیز که در شما بیمناکم، دوچیز است:
1⃣ تبعیت از خواهشهای نفسانی...
2⃣ آرزوهای طولانی...
تبعیت از هوی و هوس انسان را از حق بازمیدارد.
و آرزوهای طولانی، آخرت را به دست فراموشی میسپارد.
📚نهج البلاغه، خطبه ۴۲
⬆️ چله جدید ⬆️
تاریخ شروع چله هم یکشنبه 19 شهریور بود که به تاخیر افتاد و از سه شنبه 21شهریور (فردا) شروع میشود
لیست چله هم ان شالله در ضریح حرم امام رضا علیه السلام 🌹
۞فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ۞
«هر قدر می توانید از قرآن بخوانید»
مشارکت کنندگان: ۱۴
تعداد جزء های باقیمانده: ۸
➖➖👇راهنمای علائم👇➖➖
📜 لیست شرکت کنندگان
FWD: ارجاع برای دیگران
❓راهنما
🪴معنی رزق و روزی واقعی
📿آیا میدانی نمازت، رزقی است از سوی خداوند متعال؟ چون خیلی از انسانها اصلا نماز نمیخوانند! یا زمانی که خواب هستی سپس ناگهان بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی و نماز میخوانی رزق است. چون بعضیها بیدار نمیشوند.
✨زمانی که با مشکلی روبهرو میشوی، خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است. زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت میدهی. این فرصت نیکی کردن، رزق است. گاهی اتفاق میافتد که در نماز حواست نباشد، ناگهان به خود میآیی و نمازت را با خشوع میخوانی، این تلنگر، رزق است.
🤍یکباره یاد امامزمان (علیه السلام) میافتی و سلامی به ایشان هدیه میکنی و دلت حسابی تنگ میشود. رزق واقعی این است. نه ماشین، نه خانه و نه درآمد! چون درآمد و ماشین و امثالهم رزق مال است که خداوند عزیز به همه بندگانش میدهد، اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.
🖋آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
🌹🌹 رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت ششم
🍃موقع رفتن پکر بودم سید صبح زود از خونه بیرون رفته بود حتی نموند با ما خداحافظی کنه!😒
تو دلم گفتم شاید اگه سارا اینجا بود قضیه فرق می کرد بالاخره یه زمانی ازش خواستگاری کرده بود با این فکر بیشتر بهم ریختم😣!
یعنی به سارا علاقه داشت؟!
🍂اخه اگه اینطور بود پس چرا با یک بار نه شنیدن پا پس کشید. انگار عقلم از کار افتاده بود و برای خودم هزیون می گفتم!
🍀لیلا هم لباس های بیرونش رو پوشیده بود یاد دیشب افتادم که نمی تونستم چادر رو نگه دارم ولی واقعا برازنده اش بود. تامسیری همراه ما اومد
_داداشم تازگی هاحواس پرت شده! زنگ زده که چند تا وسیله جا گذاشته سر راه براش ببرم.🙂
🌸ای کاش می گفتم جدا از حواس پرتی نامرد هم هست حتما از قصد رفت😏 تا با ما روبرو نشه ، ولی در کل توقعم بی مورد بود زندگی و اعتقادات ما زمین تا اسمون با هم فرق می کرد دنیایی داشتند که برام غریبه بود به این سن رسیدم نماز نخونده بودم یا اصلا تو فکر زیارت نبودم!
🌺 تو محله قبلیمون همسایه پیری داشتیم زن مهربونی بود همیشه به مامانم می گفت این همه سفرهای خارجی میرید که چی بشه کلی هم هزینه می کنید به جاش برید مشهد، قم ، بذارید برکت بیاد تو زندگیتون.
🍃مامانم تو جواب با لبخند می گفت: ایشالا به وقتش! ولی اگه می دونستم یه زیارت تا این حد حس و حالم رو خوب می کنه زودتر راضیشون می کردم بیایم
یک شب بیشتر کنار این خانواده نبودیم ولی خوب فهمیدم چقدر با ایمان و صبورند با اینکه عزیز از دست داده بودند ولی این باعث نمی شد از دنیا دست بکشند
🌼خدا تو این خانواده سهم بزرگی داشت و کم رنگ نمی شد به خودمون فکر کردم خدا کجای زندگیمون بود؟!......☹
💢بابا ماشین رو کنار پمب بنزین نگه داشت سوتی کشیدم چقدر صفش طولانی بود!لیلا تشکر کرد و پیاده شد. شیشه رو پایین کشیدم سرم رو از ماشین بیرون اوردم از دور نگاهم به تابلوی پایگاه بسیج افتاد! ناخوداگاه لبخندی زدم.
🌿گفتم: بابا منم همراه لیلا برم؟ا خه حوصلم سر میره.😕
_باشه ولی معطلش نکن.
_چشم فعلا که اینجا معطلیم!.😉
پیاده شدم و لیلا رو صدا کردم._میشه منم بیام؟!.
_اره عزیزم خوشحال میشم.😊
🌾نزدیک که شدیم شالم رو جلوتر اوردم. لیلا به سربازی که جلوی پایگاه بود چیزی گفت اونم زود رفت داخل. یکم فاصلم رو بیشترکردم و عقب تر رفتم قلبم داشت از جا کنده میشد
🌺از حرم که برگشتیم شوق و علاقم بیشتر شده بود.😍
بلاخره اومد با همون ابهت، چفیه ای دور گردنش انداخته بود نایلون رو از دست لیلا گرفت انگار تازه متوجه من شد سرش رو به نشانه سلام تکان داد و به پایگاه برگشت! حتی به خودش زحمت نداد جلوتر بیاد این بی ادبی دیگه غیر قابل تحمل بود می ترسیدم پلک بزنم اشکام سرازیر بشه بغضم😣 رو فرو خوردم و به خودم توپیدم:
❄اخه گلاره تو که اینطوری نبودی کارت به جایی رسیده از یه شازده پسر مغرور محبت گدایی می کنی؟!
هنوزچند قدمی برنداشته بودم که صدام کرد!!یعنی درست شنیدم بهم گفت گلاره خانم! دیگه نگفت ابجی.
چقدر شنیدن اسم خودم از زبونش شیرین بود بازم دلخوریم فراموش شد
نمی دونم حالت نگاهش تغییر کرده بود یا من زیادی احساساتی شده بودم
🍀شرمنده کار مهمی برام پیش اومد نتونستم بمونم از خانواده عذرخواهی کنید.
همون کتاب📘 دیشبی تو دستش بود به طرفم گرفت
📖دیدم خوشتون اومد براتون اوردم. کتاب دعاست یادگار پدرمه تو همه سال های عمرش از خودش جدا نکرد حتی لحظه رفتنش!☺
کربلا، مکه، یا تو دوران جنگ مونس و یارش بود این اواخر ازم خواست صحافیش کنم.
🌸متعجب نگاهش کردم
_بقول شما یادگاریه حتما براتون ارزشمنده من نمی تونم قبول کنم.
_مطمئن باشید این خواست پدرمه چون لیاقتش رو دارید!
از حرفاش سر در نمی اوردم. منظورش چی بود؟این بار اشکام بی اختیار جاری شد...😭.
🍃ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجراییست که در حافظه ی دنیا نیست 🍃
🍃نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست🍃
🍃تو گمی درمن و من درتو گمم - باورکن
جز در این شعر نشان و اثری از ما نیست🍃
🍃شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
بادلم طاقت دیدار تو - تافردا نیست🍃
🍃من و تو ساحل و دریای همیم - اما نه!
ساحل این قدر که در فاصله با دریا نیست🍃
📜شاعر: محمد علی بهمنی
ادامه دارد .....
🤲🏼 #چگونه_دعا_کنیم؟
👈🏻 قسمت دوم: بهترین حال برای اجابت دعا
کلیپ رو از دست ندید حتما ببینید❤️
🎞 امیرالمومنین (ع) فرمود روز قیامت کسری شیعیانم را جبران می کنم
🎙 استاد پناهیان
❤️ #سـلام_مـولاجـانم
🌼🍃 دل ها همه منتظر برای فرج است
🌼🍃 در نای بنفشه ها نوای فرج است
🌼🍃 ذکری که حجاب غیب از او می گیرد
🌼🍃 ای عاشق منتظر، دعای فرج است
❣اَللَهُمَ عَجِل الَوَلَیک فَرج وَعافیَت والنَصر یااباصالح المهدی عج ❣
#صبحتون_مهـدوے 🌞
🕊🕊🌾🌸🌾🕊🕊
#رمان_مه_لقا
قسمت هجدهم ۱۸ 👇
خیلی خوشحال بودم از اومدن به خونه اربابی و زندگی کنار سید خانوم.
فکر میکردم اینجوری دیگه تنها نیستیم و سید خانوم هوامونو داره و مهری و زیور نمیتونن برامون نقشه بکشن.
چند ماهی از اقامتمون تو خونه اربابی میگذشت و مامان روحیه ش بهتر شده بود.
همنشینی و هم صحبتی با سید خانوم و طلعت براش خیلی خوب بود و کمک میکرد کمتر احساس تنهایی کنه.
با اومدن به خونه اربابی، بابا به توصیه و نصیحت های سید خانوم و اینکه اتاق مهری هم تو همون طبقه و کنار اتاق ما و سید خانوم بود، بازم یه شب در میون میومد پیش ما میخوابید. بازم مامان جاشو از ما و بابا جدا مینداخت. ولی انگار با بودن بابا خوشحال تر بود.
مهری که اومدن به خونه اربابی اصلا به نفعش نبود و سید خانوم رو مانع بزرگی سر راه اهدافش میدید، سعی داشت سید خانومم مثل مامانم یه جوری تو نظر خسرو خراب کنه.
ولی علاقه و احترام خسرو نسبت به سید خانوم و زیرکی و با تجربه ی سید خانوم اجازه انجام هیچ کاری رو به مهری نمیداد.
یادمه یه بار مامان خیلی اتفاقی گوشه خونه، یه تیه کاغذ پیدا کرد که توش یه چیزی نوشته بودن و تو یه پارچه سیاه پیچیده بودن. وقتی اینو به سید خانوم نشون دادیم، سید خانوم گفت یکی برات دعا گرفته.
مامان گفت معلومه دیگه کار مهریه!!
سید خانوم گفت تهمت نزن زن حسابی، مگه تو با چشم خودت دیدی؟ استغفار کن.
مامانم زود گفت خدایا منو ببخش اگه تهمت زدم. ولی آخه پس کار کی میتونه باشه جز مهری؟بماند که چند ماه پیش مه لقا شنیده که از پیرزنی حرف میزده که زیور بهش معرفی کرده و قرار بوده بره پیشش که گفته راهش دور بوده و سمت امامزاده س.
سید خانوم رفت تو فکر و رو کرد به من و گفت خودت شنیدی؟ گفتم بله، دوباره پرسید گفت پیرزنه سمت امامزاده س؟
گفتم بله. گفت دوره،، اونورِ امامزاده س، باید با گاری برم.
سید خانوم تو فکر رفت و بعدش گفت شیطونو لعنت کنین ، پاشین یه کاسه آب چهار قل بخونین با صلوات بریزین جلو در اتاقتون. ایشالا شر و بلا ازتون دفع شه.
مامانمم همین کارو کرد. ما مطمئن بودیم کار کار مهریه ، حتی از حالتهای سید خانومم معلوم بود که به مهری شک داره. ولی ترجیح دادیم فعلا سکوت کنیم.
چند باری بعد از اون مهری از خونه میرفت بیرون. وقتی سید خانوم ازش میپرسید کجا میری، میگفت میرم امامزاده زیارت.
یه بارم یکی از همسایه ها به طلعت گفته بود مهری و زیور رو دم غروب دیده که داشتن میرفتن سمت قبرستون.
یه بار که پای سید خانوم خیلی درد میکرد و سید خانوم از درد پا عاصی شده بود مهری یه جوشونده داده بود.....
#ادامه دارد
✼═══┅💖💖┅═══✼