یاد بگیریم که
زندگی چه باب دلمون بود
چه برخلاف آرزوهامون،
خدا همیشه هوامونو داره✨
شبتون بهشت✨
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیست_و_چهارم
اون آقا: اونجا چه خبره؟
یه ابهتی داشت که قشنگ ترس رو تو چهره پسرا و صاحب قهوه خونه میشد به وضوح حس کرد ولی بلاخره... یکی از پسرا: دنبال فضول میگردیم.
اون آقا: عه؟ الان.بچه های گشت که بیان کمک همراهیتون میکنن که راحت فضول رو پیدا کنید.
با گفتن این حرف قیافه هاشون خنده دار شده بود شدید.
همون پسری که اول ازهمه تیکه انداخته بود.
_ داداش غلط کردیم به خدا دیگه تکرار نمیشه اصلا شکر خوردیم . مگه نه بچه ها؟
دوستاش سرشون رو به نشانه مثبت با ترس تکون دادن.
بعد همون پسر خطاب به من گفت :خواهر ما از شما عذر میخوایم.
و بعد خطاب به دوستاش : بچه ها بدویید.
با شنیدن کلمه خواهر داشتم میترکیدم از خنده ولی ترسیدم بخندم .
تو تمام مدت حرفای اون پسره اون آقایی که الان تازه فرصت کردم تیپ و قیافش رو ببینم داشت با پوزخند نگاشون میکرد. کاملا مشخص بود که از اون بچه مذهبیاس ؛ ریش که به نظرم چهرش جذاب تر کرده بود ، فقط از ریشاش و تسبیحی که بسته بود دور دستش میشد فهمید مذهبیه وگرنه مثله امیرعلی خیلی خوشتیپ بود.چیزی که من تا حالا تو کمتر مرد مذهبی دیده بودم.
بعد از رفتن پسرا صاحب قهوه خونه هم با ترس دویید و رفت تو مغازه. پسره داشت از محوطه اونجا میرفت بیرون که ناخداگاه با عجز گفتم : به خدا من نمیخواستم..... برگشت طرفم ، ولی تو چشمام نگاه نکرد. همون طور که سرش پایین بود گفت : اگه نمیخواستید اینجوری نمیومدید.... با صدای مردی که گفت: امیرحسین کجایی؟ حرفش نیمه تموم موند و جواب داد_ اومدم.
و بعد بدون خداحافظی رفت.
برگشتم سمت بچه ها. حسابی ترسیده بودن. یاسمین داشت گریه میکرد و شقایق و نجمه هم دست همو گرفته بودن و داشتن میلرزیدن. با حرص نگاشون کردم
_چتونه؟
شقایق: تانی میدونی اگه گشت میومد مارو میبرد مامان اینا میکشتنمون یا اگه پسرا بلایی سرمون میاوردن.
_ حالا که چیزی نشده. پاشین بریم.
و به دنبال این حرف کولم رو برداشتم و به سمت پایین راه افتادم بچه ها هم بدون هیچ حرفی دنبالم.
اعصابم حسابی خورد بود یعنی چی ؟ این پسره در مورد من چه فکری کرده بود؟ شاید حجابم درست نبود ولی دلم نمیخواست پسرای اطرافم بهم تیکه بندازن و هروقت هم که این اتفاق میوفتاد اعصابم خورد میشد و به همین خاطر کمتر پیش میومد تنها برم بیرون و بیشتر با عمو میرفتم که کسی کاری بهم نداشته باشه . ولی هعی الان که دیگه عمو نبود . کاش به حرف امیرعلی گوش داده بودم و نیمده بودم. دوباره یاد حرف پسره افتادم. یعنی ظاهر من انقدر غلط اندازه؟ شایدم واقعا همینطور باشه...
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
@TALANGOREKHODAYI
بارالها!
در سخت ترین مراحل زندگی ام فقط لطف و رحمت تو راهگشا خواهد بود و در شب اول قبرم هم لطف تو ورق را بر خواهد گرداند، پس این مهر و رحمتت را از منِ گنهکار دریغ مکن!
خدایا!
تو بهترین روزی دهنده هستی و دریای رحمتت هم بی منتهاست
پس لطفی بر ما کن و روزی حلال مان را وسعت بده و سایه کرمت را بر سر ما مستدام بدار!
خداوندا!
سعادت نمازِ مقبول و اول وقت را از ما دریغ مکن و ما را در زمره آنهایی که نماز اول وقت را در خانه خودت بجا می آورند قرار بده و عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان!
( آمین یا رب العالمین )
🔴در روز قیامت از من وشما سوال خواهند کرد امام زمان شما آواره و تنها و طرد شده بود شما چه کردید؟
💠 تکان دهنده و تاثیرگذار
استاد #شجاعی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
بر چهره پر ز نور مهدي صلـ🌸ـوات
بر جان و دل صبور مهدي صلـ🌸ـوات
تا امر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدي صلـ🌸ـوات
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
✨
﷽قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(توکل۵۱)🪴
بگو:دچار هر حادثهای شویم،
قطعاً خدا بهنفعمان مقدّرش کرده است
چون او همهکارۀ ماست.
مؤمنان باید فقط به خدا توکل کنند
.
یک روزهایی میرسند که گره روی گره میآید،که هر چه به این در و آن در میزنی
گشایشی سراغت نمیآید که گرهها سفتتر
میشوندو صبوری دشوارتر
و ناامیدی مطلقتر .اما در لحظه آخر
به خودت میآیی و خودت را
از همهوقت به خدا نزدیکتر میبینی.
اجازه بده خداوند خودش تصمیم بگیرد
تو فقط دعا کن و ایمان داشته باش که او گرهها را یکی یکی باز میکند.
༉💛🌾༉💛🌾༉💛🌾༉
🌱بخوان دعـــــــــــای فـــــــــــرج 🌱
💞 به امید ظهورش ان شاءالله 💞
💮بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم💮
⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
🌼🍃دعــای ســلامتی امــام زمـــان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌼🍃
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⚜بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ ⚜
🌸💞اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّک الفرج والعافیه والنصربحق مولاتنا زینب کبری سلام الله علیها َ💞🌸
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیست_دوم
_ مامان ، من دارم میرم
امیرعلی:ببخشید بانو. میتونم بپرسم کجا تشریف میبرید؟ البته اگه فضولی نیستاااااا
_ اختیار دارید حاج آقا. دارم تشریف میبرم مسجد راز و نیاز کنم .دعا کنم یه عقلی به تو بده .
وای کاش مسجد نمیگفتم. الان میفهمه مسخرش کردم ناراحت میشه یه وقت.
امیرعلی: مچکرم خواهر. مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
بله طبق معمول خان داداش ما از مسخره شدن توسط دیگران ناراحت نشد. اوووووف البته خوبه ها.
_ باشه. افتخار میدم که بدونی کجا تشریف میبرم . داریم با بر و بچ میریم دربند.
امیرعلی: خواهری دربند محیطش خوب نیست به خصوص برای چندتا دختر تنها. کاش هماهنگ میکردی باهم میرفتیم یه سری.
_ امیر داداش اولا که ضد حال نزن. بعدشم دوستای من همه آشنان ؛ یاسی و شقایق و نجمه. الان بیا بریم.
امیرعلی: الان که نمیتونم قرار دارم.
_ پس بابای
امیرعلی: حانیه
_ تانیا هستم.
امیرعلی: خواهری مواظب خودت باش.
این دل نگرانی های برادرانشه رو دوست داشتم ؛ اما آرزو به دلم موندم یه بار تانیا صدام کنه😏. کلا تو فامیل همه حانیه صدام میکردن ، اسمی که ازش متنفر بودم...
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
@TALANGOREKHODAYI
تلنگر...
امام مهدى(علیه السلام) فرمودند:
"ما از همه خبرهاى شما آگاهیم
و چیزى از خبرهاى شما از ما پنهان نیست" ..
إنّا یحیطُ عِلمُنا بأنبائِکم و لایعَزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن أخبارِکم .
بحار الانوار، ج ۵۳،ص۱۷۵
حدیث فوق را بیشترمان دیده و یا شنیدهایم!
و اما چند نکته مهم در این حدیث نهفته است:
همواره آقا و سرور و ولی نعمتمان را
در کنار خود بدانیم و با ارتکاب گناه و خطا،
قلب نازنینشان را به درد نیاوریم!
مرتب برای تعجیل در رسیدن منجی عالم دعا کنیم.
به محض این که رنجی به ما رو آورد به
امام زمانمان «توسل» کنیم و از ایشان طلب کمک کنیم.
امام زمان ارواحنافداه در بین ما هستند،
به ما سلام میکنند،
بر فرش خانه یمان راه میروند،
در بازارها میآیند و کاملاً حضور دارند!
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور دارند...
نرفتهاند که ما از ایشان بخواهیم که بیایند، بلکه امام در کنار ما هستند، فقط ظهور ندارند...
صبح خود را با کلام قرآن آغاز میکنیم
@TALANGOREKHODAYI
سوره :انفطار
صوت زیبای #مولانا_کورتیش
⭕ چقدر با خدا رفيقی؟!🥰
چقدر شکرگزاری میکنی بابت نعمتاش؟!
🎙 آیت الله ناصری(ره)
@TALANGOREKHODAYI
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیستم
با صدای گوشی از خواب پریدم. طبق معمول نجمه خانم ساعت نه صبح زنگ زدن که مصدع اوقات بشن. نجمه دوست صمیمی من، شقایق و یاسی بود که از راهنمایی هممون باهم بودیم.
_ سلام مزاحم
نجمه: مچکرم خانم بی معرفت. بعد از این همه مدت یه زنگ نزدی، حالا هم که من زنگ زدم مزاحم؟اصلا قهرم.
_ عشقمی که نجی جونم. تو همیشه عادت داری نه صبح زنگ میزنی.
نجمه: خوب حالا، شارژم الان تموم میشه. هه. زنگ زدم بگم که فردا میخوایم با بچه ها بریم بیرون تو هم بیا.
_ ایول باشه حتما. ساعت چند ؟
نجمه:نه صبح میایم دنبالت.
_ باشه حله. بای جیگرم.
نجمه: بای .
بعد از اینکه با نجمه خداحافظی کردم شماره عمو رو گرفتم.
_ دستگاه مشترک موردنظر خاموش می باشد.
اه. چرا خاموشه ؟
سریع دست و صورتم رو شستم و رفتم تو آشپزخونه.
_ سلام مامی.
مامان : سلام دخترم. ما داریم میریم بهشت زهرا. صبحانهات رو بخور. بعد میزو جمع کن.
_ باش. راستی من فردا با بچه ها دارم میرم بیرون.
مامان: چند تا دختر تنها ؟
_ مامان به خدا بزرگ شدم دیگه.
مامان: کاش نگرانیهای یه مادر رو درک میکردی. باشه برو.
_ فدات
میدونستم راضی نیست ولی اجازه داد دیگه.
امیرعلی: سلام. صبح به خیر. تو نمیای؟
_ وعلیکم برتو. بیام بهشت زهرا آخه؟
امیرعلی: خوب حالا چرا میزنی. خوب همش تو خونه ای. بیا بریم یه حالی هم عوض میکنی.
بیراه هم نمیگفت فوقش اونجا میشستم تو ماشین.
_ باش. پس من برم حاضر شم.
لبخند مامان و امیرعلی نشون دهنده رضایتشون بود. اخه من هیچ وقت نمیرفتم بهشت زهرا. همیشه شعاری که عمو بهم یاد داده بود، این بود که: حالا یکی مرده،پاشیم بریم سر قبرش که چی؟ خل بازیه محضه. و حالا منم داشتم باهاشون میرفتم البته صرفا جهت تفریح.
.
با صدای امیرعلی بیدار شدم.
امیرعلی: خانم خواب آلو پاشو رسیدیم.
_ اخیش. چقدر حال داد. اینجا بهشت زهراس؟
امیرعلی_ اوهوم. برخیز.
از ماشین رفتیم پایین. بالای سر بیشتر قبرا یه پرچم ایران بود.....
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
@TALANGOREKHODAYI
چگونه لبخند امام زمان را بخریم⁉️
💎 امام صادق(ع):
🍃هرکس دوست می دارد از یاران حضرت قائم باشد و آن حضرت از او راضی باشد، باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری واخلاق نیکو رفتار نماید.
📚 بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۷.
🔰 مصداق
🍃تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی،یکی از عوامل اصلی کسب رضایت امام مهدی(عج) و توفیق دیدار ایشان، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است.
🍃 موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست در عصر غیبت از چنان اهمیتی برخوردار است که در توفیق شریفی ک از ناحیه مقدسه، حضرت صاحب الامر(عج) ، به مرحوم شیخ مفید(ره) صادر گردیده؛
✨ آن حضرت می فرماید: تنهاچیزی ک رابطه ما را با شیعیان قطع نموده و از آنان پوشیده میدارد، همان چیزهای ناخوشایندی است که از شیعیان به ما می رسد و خوشایند ما نیست و از آنها انتظار نمیرود.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج 🤲
💚امام حسن علیه السّلام:
🍂 مَن عَدَّدَ نِعَمَهُ مَحَقَ کَرَمَهُ
هر که احسان های خود را بر شمرد،بخشندگی خود را تباه کرده است.🍂
📚[میزان الحکمه؛ج۱۰،ص۹۷]
إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿٤٠﴾
یقیناً خدا به اندازه وزن ذرّه ای ستم نمی کند، و اگر کار نیکی باشد، آن را دو چندان می کند، و از نزد خود پاداشی بزرگ می دهد.
🌹سوره نساء آیه ۴۰🌹
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیست_سوم
سوار 206 نجمه شدم و به محض ورود صدای ضبط و زیاد کردم.
نجمه:اهم اهم. فکر کنم آهنگ از من مهمتره نه؟
_ اوهوم. اوهوم. حالا سلامممم. خووووووووفی؟؟؟؟؟
نجمه: تو آهنگتو گوش کن. بعدش هم اگه دوست داشتی بگو این چندوقته کدوم..... بودی نه یه زنگی نه پیامی نه خبری ؟ زود تند سریع بتعریف.
شروع کردم کل این دو سه هفته رو تعریف کردم البته به جز اون حس و حال و آرامش.
به محض تموم شدن حرفام رسیدیم دم خونه خاله اینا و یاسی سوار شد و نجمه دیگه فرصت اظهار نظر نکرد و بعد هم دو تا کوچه پایین تر خونه شقایق اینا.
نجمه: خوب نظرتون با قلیون چیه ؟
همزمان همه باهم
_ صددرصد
نجمه: پس به سمت قهوه خونه.
رفتیم بالا و تو یه قهوه خونه نشستیم. از شانس ما صاحب قهوه خونه از اون پسرای لات بود و تخت کناریمون هم چهار تا پسر اومدن نشستن. شاید دخترایی بودیم که اصلا دین و حجاب و اینجور چیزا برامون مهم نبود ولی فوق العاده از رابطه با جنس مخالف بیزار بودیم. فقط من یه بار تجربش کردم و اون یه بار هم به بدترین شکل با احساساتم بازی شد......
با صدای صاحب قهوه خونه برگشتم طرفش.
صاحب قهوه خونه: خانوما چی میل دارن؟
یکی از چهار تا پسری که کنارمون بودن _ ای جانم
روبه اون پسره گفتم: شما یاد نگرفتی تو کار مردم دخالت نکنی؟
پسره: خانمی بهت برخورد؟
_ خفه شو عوضی.
پسره: ای واااای خانمم عصبی شد.
اومدم جوابشو بدم که با صدای مردونه کسی پشت سرم......
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
@TALANGOREKHODAYI
💟 امير المومنين عليه السلام فرموده :
تمام خير در سه چيز جمع شده است:
نگاه * سكوت * سخن
👌هرنگاهى كه پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است.
👌هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است.
👌هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است.
خوشا بحال كسى كه:
نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد، بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند.
⁉️#صاحب_امرکیست؟
ﺍﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﻴﺎﻳﺪ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ص) در زمان نبودن رسولان مبعوث شد
✨ ﺃَﺣْﻤَﺪُ ﺑْﻦُ ﺇِﺩْﺭِﻳﺲَ ﻋَﻦْ ﻣُﺤَﻤﱠﱠﺪِ ﺑْﻦِ ﺃَﺣْﻤَﺪَ ﻋَﻦْ ﺟَﻌْﻔَﺮِ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﻘَﺎﺳِﻢِ ﻋَﻦْ ﻣُﺤَﻤﱠﱠﺪِ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﻮَﻟِﻴﺪِ ﺍﻟْﺨَﺰﱠﱠﺍﺯِ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﻮَﻟِﻴﺪِ ﺑْﻦِ ﻋُﻘْﺒَﺔَ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﺤَﺎﺭِﺙِ ﺑْﻦِ ﺯِﻳَﺎﺩٍ ﻋَﻦْ ﺷُﻌَﻴْﺐٍ ﻋَﻦْ ﺃَﺑِﻰ ﺣَﻤْﺰَﺓَ ﻗَﺎﻝَ ﺩَﺧَﻠْﺖُ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺑِﻰ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ ﻉ ﻓَﻘُﻠْﺖُ ﻟَﻪُ ﺃَﻧْﺖَ ﺻَﺎﺣِﺐُ ﻫَﺬَﺍ ﺍﻟْﺄَﻣْﺮِ ﻓَﻘَﺎﻝَ ﻟَﺎ ﻓَﻘُﻠْﺖُ ﻓَﻮَﻟَﺪُﻙَ ﻓَﻘَﺎﻝَ ﻟَﺎ ﻓَﻘُﻠْﺖُ ﻓَﻮَﻟَﺪُ ﻭَﻟَﺪِﻙَ ﻫُﻮَ ﻗَﺎﻝَ ﻟَﺎ ﻓَﻘُﻠْﺖُ ﻓَﻮَﻟَﺪُ ﻭَﻟَﺪِ ﻭَﻟَﺪِﻙَ ﻓَﻘَﺎﻝَ ﻟَﺎ ﻗُﻠْﺖُ ﻣَﻦْ ﻫُﻮَ ﻗَﺎﻝَ ﺍﻟﱠﱠﺬِﻯ ﻳَﻤْﻠَﺄُﻫَﺎ ﻋَﺪْﻟًﺎ ﻛَﻤَﺎ ﻣُﻠِﺌَﺖْ ﻇُﻠْﻤﺎً ﻭَ ﺟَﻮْﺭﺍً ﻋَﻠَﻰ ﻓَﺘْﺮَﺓٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﺋِﻤﱠﱠﺔِ ﻛَﻤَﺎ ﺃَﻥﱠﱠ ﺭَﺳُﻮﻝَ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ ﺹ ﺑُﻌِﺚَ ﻋَﻠَﻰ ﻓَﺘْﺮَﺓٍ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺮﱡﱡﺳُﻞِ
☑️ﺍﺑﻮ ﺣﻤﺰﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﻋﺮض کرﺩﻡ: ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﺷﻤﺎﺋﻴﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻧﻪ، ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎﺳﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻧﻪ، ﮔﻔﺘﻢ، ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻧﻪ، ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺴﺮ ﭘﺴﺮ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎﺳﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻧﻪ، ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺲ ﺍﻭ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
〽️ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻛﻨﺪ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﻭ ﺟﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﻴﺎﻳﺪ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺭﺳﻮﻟﺎﻥ ﻣﺒﻌﻮﺙ ﺷﺪ.
📙 ﺍﺻﻮﻝﻛﺎﻓﻰ ﺟﻠﺪ ۲ ﺻﻔﺤﻪ ۱۴۱
📙 الغیبه نعمانی,ص ۱۸۶،ح۳۸
📙 الوافی ,ج۲'ص۴۷۵،ح۹۸۷
✅ #نکته کلیدی پس این روایت باز هم کمر #مدعیان_دروغین مهدویت را خواهد شکست کسانی که ادعای امامت کردن از جمله #احمد_الحسن_بصری #یمانی_دروغین
⚡️چون که امام صادق (ع) میفرمایند صاحب امر در زمان نبودن امامان می آید در صورتی که امثال #احمد_بصری میگویند ما امام و حجت خدا هستیم !!!!!!
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
تاریخانقضایِتمامغمهایِعالم
لحـظهیظهورتوســت...
💫سلامی از من به تو مولاجان...
السلام علیک یا بقیه الله💫
اَللَهُمَ عَجِل عَلی ظُهورک یا اباصالح المهدی عج💚
.
یکیهست..؛
کهلحظهبهلحظه..'
براتدعامیکنه..!
واسهگناهاتاستغفارمیکنه..!
حتیاومدنوظهورشهمبهنفعتوئه
یعنیاگهدعآابراظهورشکنی..
بازم تهش به نفع خودته..!!
راستی..!!
رفیق بامعرفتی هستی براش..؟
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "❣
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیست_و_یکم
یه حس خاصی بهم دست داد. نمیدونم دلیلش چی بود.
امیرعلی: اینجا مزار شهداس .
_ اون خوشگله هم اینجاست.
امیرعلی خندید و گفت : اون خوشگله لبنانه.
-من میشینم تو ماشین حوصله ندارم.
امیرعلی: حوصلت سر میره ها.
_ اومممم. خیلی خب بریم .
وارد اون قطعه شدیم. برام جالب بود. یه خانم محجبه که داشت ریسه گل درست میکرد برای قبر یکی از شهدا. یکی دیگه داشت حلوا پخش میکرد. یه پیر زن هم نشسته بود سر قبر یه شهید و داشت گریه میکرد. نمیدونم چرا ولی بدجور دلم براش سوخت . و کمی اونور تر..... نمیتونستم چیزی رو که میبینم باور کنم. یه دختر بچه چهار پنج ساله سرش رو گذاشته بود رو یه قبر و گریه میکرد و میگفت: بابایی. بابا پاشو دیگه. بابا دلم برات تنگ شده.
یعنی باباش شهید شده بود؟ نه مگه میشه ؟ الهی بمیرم. با حس خیسی گونم متوجه شدم حسی که به اون دختر کوچولو داشتم فراتر از یه دل سوزیه ساده بود. اشک ریختن برای کسی که اصلا نمیشناختمش...
برگشتم ببینم امیرعلی چه عکس العملی نشون میده که همزمان با برگشتن من یه قطره اشک از چشمش ریخت. میدونستم که امیرعلی ارادت خاصی به شهدا داره ولی فکر نمیکردم ارادتش در حدی باشه که اشک یه مرد رو در بیاره. دل از نگاه کردن به امیرعلی و اون دختر کوچولو کندم و رفتم یه گوشه وایسادم ؛ واقعا نمیتونستم اشک های اون بچه معصوم رو تحمل کنم. امیر علی هم چند دقیقه بعد اومد ؛
امیرعلی: خواهری من میخوام برم سمت مدافعان حرم ،مامان ایناهم فکر کنم رفتن اونجا. میای؟
اول اومدم بگم نه. ولی یاد اون پسر خوشگله افتادم. امیر میگفت اونم مدافع حرم بوده. تو یه تصمیم آنی گفتم خیلی خب بریم.
وای چقدر شلوغ بود. همه چشماشون خیس بود حتی مردا. و اکثرا هم از اون تیپ آدمایی که من اصلا خوشم نمیومد ازشون. آدمایی مثل مهدی. البته نمیدونم چرا انگار چهره های اینا خیلی معصوم تر از اون گودزیلا بود. یادآوری امیرعلی و برخورداش برام یادآور شد که همه آدما مثله هم نیستن. همچنین برخوردی که از فاطمه و زهراسادات و ملیکا سادات دیده بودم خیلی با برخوردای اون دختر محجبههای دانشگاه و حتی مدرسه فرق داشت.
با صدای امیرعلی برگشتم سمتش.
امیرعلی: سلام حاج آقا. حال شما؟
روحانی: سلام امیرعلی جان. خوبی؟ کم پیدایی از شلمچه که برگشتیم دیگه.......
گفتم شاید امیرعلی دوست نداشته باشه اون حاج آقاعه منو با این تیپ ببینه به خاطر همین رفتم اونور و دیگه حرفاشون رو نشنیدم.
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
@TALANGOREKHODAYI
❣#سلام_امام_زمانم_مولاجان❣🕊
🍂انگار انتظار به پایان نمی رسد
درد فراق یار به درمان نمی رسد...
🍂تقویم پیش میرود اما بدون تو
فــصلی بجز خزان و زمستان نمیرسد...
❣اَللَهُمَ عَجِل عَلی ظُهورک یا اباصالح المهدی عج ❣
ثعجیل در فرج مولایمان صلوات
.
💎بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ💎
☘️ أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ
آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیاری از آنها گنهکارند!
.
✨العبد محمدتقی بهجت:
🖋️توفیق ربطی به سرمایه و دارایی و
نداری و خواب و بیداری ندارد. گاهی
انسان سرمایه دارد،
ولی موفق به کار خیر نمیگردد؛ و گاهی
هم کم درآمد، ولی پر خیر و برکت است.✨
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص٣۴٧
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_نوزدهم
امیرعلی: قبلا هم بهت گفتم که مامان بزرگ اینا یه سری تعصبات خاص دارن.
_ یعنی چی؟ واضح برام توضیح میدی؟
امیرعلی: ببین مامان بزرگ اینا یه کم فراتر از عرف و حد لازم پیش میرن. مثلا اینکه تو مهمونیا یه پرده اون وسط میکشن و میشینن قرآن میخونن یکم افراط. یا اینکه همه چی رو با اجبار تحمیل میکنن. اجبار همیشه عکس جواب میده . دین اسلام قوانینی که تو فکر میکنی رو نداره. یعنی قوانین تصویب شده توسط خاله خانم ( خاله مادربزرگم ، بزرگترین عضو خانواده) اکثرشون رنگ تعصب به خودشون دارن.
یعنی اسلامی که من همش باهاش مشکل داشتم به خاطر سختگیری هاش چیزی نبوده که فکر میکردم. البته خوب من تو این مدت هم مسلمون بودم. ولی همش میگفتم چرا باید مسلمون به دنیا بیام آخه. با صدای امیرعلی از فکر اومدم بیرون .
امیرعلی: خانم دکتر الان جواب سوالتون رو گرفتید؟
_ یجورایی . ولی خب امیر داداشی خداییش اعتقادات مسلمونا خنده داره دیگه. هوم؟
امیرعلی: اولا که هرکدوم بحث جدا جدا داره خواهری. اگه الان حوصلشو داری بشین برات بگم. بعدش هم تو الان مثلا دلت گرفته بود یا اومدی به بهونه ناراحتی کل سوالای این نوزده سال عمرتو از من بپرسی؟
_ حالا یه سوال جواب دادیا. نمیخوام اصلا
بعدهم به حالت قهر سرم رو برگردوندم.
امیرعلی_ من قبلنا یه ابجی داشتم جنبه شوخی داشت .
_ الانم داره.
امیرعلی: خواهر گلم من نگفتم نمیگم که. گفتم زیاده الان چون گفتی حوصله نداری ازت پرسیدم بگم یا نه ؟
_ نه الان حسش نیست بعدا میام یه بحث مفصل باهم بکنیم.ببینم کی کم میاره پروفسور.
امیرعلی: درخدمتم خانم دکتر. الان هم فکر کنم یکم کار دارم.
_ اییییش بعد میگه من بهش سر نمیزنم. پروووووو. بابای
امیرعلی: خب بد موقع سر زدی فدات شم. ههههه. بعدا حرف میزنیم.
حوصله قهر کردن نداشتم ، یه چشمک زدم و از اتاقش رفتم بیرون. به لطف برادر گرامم یکم از بی حوصلگی و کلافگیم کم شد ولی هنوز هم......
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
@TALANGOREKHODAYI
✖️[اثـــر نیـت و تصمیـم برگنـاه]✖️
حضرت امام صادق عليه السّلام می فرمایند:
⚠️مؤمن گاهى كه #نيت و #تصميم گناهى می گيرد
اثرش اين مى شود كه از رزق و روزى خود محروم مى شود.....
📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،
💚 السلام علیک یا بقیه الله💚
🌼 سلام مولاے خوبم!🌼
اے ڪه درظلمت
دنیاے دلم مهتابی
تو تسلے دل
غمـزده و بي تابي
سالها فڪر من اینست
و همه شب سخنم
مهدے فاطمه پس
ڪي به جهان مے تابي
به امید ظهور مولایمان🤲🏻
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌼🍃