«لبخند اصل را فقط از ما بخواهید» ✍️«طنزیمات ادبی» کانال مرجع است بهروز و بهلحظه حتّی! کپی ممنوع⛔️، فوروارد آزاد✅❤️ تماس با ما: @shirdel_1358
#طنزیمات_ادبی
خستهست ولی دوندگی را بلداست
بستهست..ولی پرندگی را بلد است
این کفتر تیرخورده! ایران بزرگ
با اینهمه مرگ! زندگی را بلد است
#حمید_رستمی
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
دلربایی میکند با پاچه و ران گوسفند
قیمتش بالاتر است از جان انسان گوسفند
چون که حالا خون او از خون ما رنگینتر است
چشم غره میرود گاهی به چوپان گوسفند
کره خر پرسید از قاطر که در این چند وقت
راه میآید چرا مست و خرامان گوسفند؟!
میتواند با فروش پشمهای زائدش
چند صد ویلا بسازد در لواسان گوسفند
گرچه در اطراف ما قانون جنگل حاکم است
توی این جنگل ولیکن هست سلطان گوسفند
بعد از این هی طبع شعر شاعران گل میکند
میزند تا زیر بع بع زیر باران گوسفند
خواب میدیدم پریشب که به جای توله سگ
بود دست بچه قرطیهای تهران گوسفند
میچرد هرجا بخواهد میخورد یک عالمه
چون که مثل ما ندارد غصه نان گوسفند
تا که چاقو را نشان دادیم، با یک پوزخند
گفت کی ترسیده از چاقوی زنجان گوسفند؟
از مریدان توییم و پاچهخواران توییم
لطف کن با قیمتت ما را نترسان گوسفند
شیخ اگر که با همین فرمان براند عنقریب
مینشیند توی نیسان پشت فرمان گوسفند
ای مدیر محترم، ما مردم خوب و نجیب
ساده هستیم البته اما نه چندان گوسفند
آه میترسم در این اوضاع مالی عاقبت
گیرمان حتی نیاید عید قربان گوسفند
#محمدحسین_مهدویان
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
تنها هنرش نکیر و منکربازیست
ما زنده و او به مُردنِ ما راضیست
دیگر چه توقعِ بهشتی داری
از آنکه تخصصش جهنمسازیست؟!
#شروین_سلیمانی
@ShervinSoleimani
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
قند را توی آب حل بکنی
زهر زنبور را عسل بکنی
دوستانت زیاد خواهد شد
دشمنت را اگر بغل بکنی
چشمهایت درشت خواهد شد
بینی ات را اگر عمل بکنی
قصد داری به کوری سرطان،
سر خود را دوباره کل بکنی؟!
نرد با بچه ها پر از سود است
سعی کن یک کمی ضلل بکنی
کُند دنبال بچه ها بدوی
خویش را عامدانه شَل بکنی
شاعری، موی را دراز کنی
دکتری، کله را کچل بکنی
سعی کن جای این اتل متلت
قصه خویش را مثَل بکنی
#منیژه_رضوان
@kerkere_nime_baz
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
خداوندا مرا آن ده که آن به
بهی گر نیست سیبی در کفم نه
بهشتت از کف آدم نمیرفت
به جای سیب اگر میکاشتی به
شراب خلد بی شلاق و شرطه
تماما بیمه بودیم از سوانح
مرا آن به که سرمستی بیاید
همه نوشیدنیها را به من ده
که هر چه خوردنی بودهست خوردند
زمینخواران و سلطانان، زهازه!
میآرد فربهی ناتندرستی
نباید مردمان باشند فربه
چنین که میخورندی کشورم را
به زودی میشود اندازهی ده
فشار از پیش و پس آن قدرها هست
که دارد استخوانها میشود له
همه آرش پر از خشم و غرورند
کمان دارند اما فاقد زه
هوا آلوده و مسموم و دودیست
ولی مسئولها هستند صالح
خدایا دود بر این دود افزای
مدیران را مکن با ما مواجه
اگر دودی نداری، گردبادی
کمی طوفان و یا چیزی مشابه
اگر نادیدنی هستی ولیکن
تویی عاقل و یکفیه الاشاره
اشاره، «های» ناملفوظ دارد
خطا گر هست اما نیست واضح
#سعیده_موسوی_زاده
@khalekhanbaji
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
وُسعم به خدا نمی رسد رانی را
از دکه بگیرم بدهم مانی را
نه، خرجِ شکم نمی کنم تا شاید
تامین بکنم بیمه ی درمانی را
از فرطِ گرسنگی نباید بکنم
حتی طلبِ حقوق انسانی را
این عمرِ گران، کاش که یاری بکند
تا لمس کنم دوباره ارزانی را
نه عُرضه ی خاوری شدن را دارم
نه جربزه ی بابک زنجانی را
هر بار که برق میرود میبینم
آن وعده ی آب و برق مجانی را
الحق که جواب ابلهان خاموشی ست
خاموشیِ برقِ منِ ایرانی را
این دوره نیاز هست یک ایرج را
یا حداقل عبید زاکانی را
تا بلکه هزار فحش و دشنام دهد
کی را؟ آری! همان که می دانی را...
#مهدی_صادقی_مود
@sadeghimood
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید که اندوه بشر بسیار است ...
@tanz20
#حامد_عسگری
#بندر_عباس
#طنزیمات_ادبی
السلام ای زن ذلیلان جدید
ظرفشویانِ نرِ غرقِ امید!
گَرد گیرانِ اتاقِ خواب و هال
قاطیِ مرغان شده آغاز سال
هر خروسی در کنار مرغِ خویش
می کند قوقولی قو با صد قمیش
چون شما داغید، فعلا غافلید
لاجرم بر زن ذلیلی مایلید !
من کی ام؟ یک زن ذلیل کهنه کار
کهنه شوری طبق دستورات یار
می روم بازار با فرمان زن
می خرم با شوق اجناس خفن
هر چه را تعیین کند تاج سرم
با کمال میل فوری می خرم
فصل تابستان لبو خواهد ز من
نیمه شب ها گفتگو خواهد ز من
می خورد گاهی تُرب را با خیار
می کند گاهی ویار خاویار
باز هم در اختفا و آشکار
می کند صدها رقم لیچار بار
صبح تا شب خرده فرمایش کند
صد قلم هر روز آرایش کند
می رود با خواهرش پاساژها
می دهد با خودروام ویراژها
چشم و هم چشمی کند با جاری اش
خسته ام از ضربه های کاری اش
گر چه با او عشق و حالم جور نیست
بی وجودش زندگی مقدور نیست
پول وقتی نیست کافی در بساط
می شود ناقص اساس انبساط!
دیر اگر رفتم به خانه، ناگهان
می شود مانند یک آتش فشان
با صدای زهرمار و زَقنبود
می شود پایین چشمانم کبود
گاه با تکیه کلام "لعنتی"
می پرد مابین حرفم پاپتی!
"آن چه شیران را کند روبَه مزاج"
مطمئنم ازدواج است ازدواج!
گر چه پخت و پز شگرد همسر است
دستپخت من از او بهترتر است!
نه! اگر گفتم به دستورات زن
مادرش را می فرستد سوی من
تا به دست او ببینم دسته بیل
می شوم یک مردِ مادر زن ذلیل!
با لگد پای مرا شَل کرده است
بنده را جادو و جنبل کرده است
می زند با مُشت زیر چانه ام
کج شود با ضرب مُشتش شانه ام
آخر او استاد بوکس چینی است
دشمن چشم و دهان و بینی است
زین جهان از دست او پَر می کشم
ریق رحمت را شبی سر می کشم!
ای جوانانِ پر از شور و امید
روشنی بخشان فردای سپید
شوخ طبعی بود شرح این مقال
روز و ماه و سال تان فرخنده فال
زن در این دنیا گل نیلوفر است
زندگانی بین گل ها محشر است!
پس اگر داری توان کار زار
پای همت را درین میدان گذار
مردها را داده قانون اختيار
انتخاب همسر از يك تا چهار
چار زن مخصوص عقد دائم است
هر كه بيش از اين عدد زن لازم است،
فاز دوم را برايش ساختند
صيغه را بر جان او انداختند
صيغه از يك تا چهل دارد محل
بيش از اين ها هم نمى آرد خلل
جان من از زندگى لذت ببر
" هر كه بامش بيش برفش بيشتر "
البته ما را همان یک زن بس است
چون هوای جیب ما خیلی پساست!
#راشد_انصاری
@rashedansari
@tanz20 👈
#سعدی:
«سگی پای صحرانشینی گزید
بهخشمی که زهرش ز دندان چکید
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
بهخیلاندرش دختری بود خرد
پدر را جفا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟
پس از گریه مرد پراگندهروز
بخندید کای مامک دلفروز
مرا گرچه هم سلطنت بود و بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش
محال است اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندر برم
توان کرد با ناکسان بد رگی
ولیکن نیاید ز مردم سگی»
#طنزیمات_ادبی
حكايت شراكتی
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد +
شيخ اجل «سعدی» + «ملّا نصرالدّين»!
«سگي پای صحرانشينی گزيد
بهخشمی كه زهرش ز دندان چكيد
شب از درد بيچاره خوابش نبرد
بهخيلاندرش دختری بود خرد
پدر را جفا كرد و تندی نمود
كه آخر تو را نيز دندان نبود؟»
برآشفته شد مرد صحرانشين
بكرد اندرآندشت، چندی كمين
شد از دور پيدا، سگ سرفراز
به گوشی بلند و به دمبی دراز
ز جا جست و دمب درازش گرفت
دمر كرد سگ را و گازش گرفت
سگ بینوا با تنی زخم و زار
ز صحرانشين كرد آخر فرار
بماليد بر زخم پا، پوزهای
كشيد از سرِ بیكسی زوزهای
بگفتا كه: من اهل يکرنگیام
خباثت نشد موجب لنگیام
مرا رنج از اين علّت بعدی است
كه پنداشتم دورهی سعدی است!
@tanz20 👈
بعدی..
#طنزیمات_ادبی
صد شکر که شد نوبتِ غارتگرِ بعدی
تا پُر کند از خونِ شما ساغرِ بعدی
در خاورِ آن دزد نشد کُلّ وطن جا
یک دزدِ جدید آمده با خاور بعدی!
آن طایفه تا خِرخِره خوردند و گذشتند
بر سفره نشستند دو تا لشکر بعدی!
گیرم که بُریدی سَری از افعیِ دَه سر
باید چه کنیم ای رفقا با سرِ بعدی؟!!
کاری که اصولا به خران ربط ندارد
یک عده سپردند به دست خر بعدی!
با کشتیِ بیصاحب و سوراخ و شکسته
در خواب ببینیم مگر بندرِ بعدی
ابزارِ سماور شده تحریم، وگرنه
میشد بپرانیم به ناداورِ بعدی!
کاش این دلهگان صاف بیفتند به چنگِ
چنگیزِ مُدرنیزه و اسکندرِ بعدی...!
#شروین_سلیمانی
@ShervinSoleimani
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
ماه من؛ سیزده بدر کردی
سوی باغ و چمن سفر کردی
چست و چالاک چون نسیم صبا
بر سرِ سبزه ها گذر کردی
دامن جامه را زدی بالا
خویش را سروِ کاشمر کردی
ساق سیمینِ خود نشان دادی
سخت ایجاد شور و شر کردی
از پیِ رقص چون بجنیدی
زیر عشّاق را زبَر کردی
گاه دولّا شدی و گاهی راست
گاهی اندام خود یهور کردی
تا برآید ز عهدۀ خم و پیچ
کمر خویش را فنر کردی
نی! غلط گفته ام؛ فنر سگِ کیست؟
آنچه تو با قر کمر کردی
با چنین جامه، سیزده سهلست
تو همه چیز را بدر کردی! 😍
زنده یاد #ابوتراب_جلی
توفیق
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
آنان که ز ماه روزه تمجید کنند
تحقیق نفرموده و تقلید کنند
ماه رمضان اگر نکو بود و سعید
در روز وفات او چرا عید کنند
#حکیم_لعلی_تبریزی
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
خسته از حجم غمی که در خبر خوابیده است
میزنی بیرون،ولی غم پشت در خوابیده است
همزمان با ما که در بیچارگی سر می بریم
کدخدا بر بالشی از جنس پر خوابیده است
او که ما را دائما در صحنه میخواهد،خودش
جای امنی،کاملا دور از خطر خوابیده است
ای شماهایی که دائم نانتان در روغن است
نان ما عمریست در خون جگر خوابیده است
ما به الطاف شما اصلا نداریم احتیاج
پشت هر خیری که میخواهید،شر خوابیده است
مردم بیچاره ای هستیم،خیلی ساده ایم
بت شکن در سایه ی بت،با تبر خوابیده است
شیرِ میدانیم و از ما برنمی خیزد بخار
مثل آن شیری که نقشش بر سپر خوابیده است
حاجی از ما رأی می گیرد که مشکل حل کند
بعد میبینی که در مجلس دمر خوابیده است
گوشه ی بعضی عباها را که بالا می زنی
زیرشان دلال و سلطان شکر خوابیده است
قصد بیداری ندارد کدخدا این روزها
رفع زحمت کن برادر،این بشر خوابیده است
#مصطفی_علوی
@moalavi
@tanz20 👈
یک عمر به ما جواب مبهم دادند
از دین محمدی به ما غم دادند
هر گاه که از عدل علی پرسیدیم
شمشیر به دستِ ابن ملجم دادند
#جواد_شیردل
@javadshirdel58
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
درود،دوستان جان تفکرتان هماره در معرض نسیم بهاری متحول باد و دریچه های ذهنتان پیوسته بر روی افکار نوین گشوده باد...سال نو مبارک،سالی سرشار از آرامش را برایتان آرزومندم.❤️
@tanz20
#طنزیمات_ادبی
دور ما طی شد، به ما دادند میزِ دیگری
میز قبلی مرحمت شد بر عزیزِ دیگری
نذر کردم از خدا توفیق خدمت خواستم
تا که بردارم به سمت میز خیزِ دیگری
میز چون خط مقدم، پست همچون جبهه ایست
فتح شد با لطف یزدان خاکریزِ دیگری
هرکه اینجا شد مقرب تر، به جز جام بلا
میدهندش از قضا میز عریضِ دیگری
شد مدیر قبلی ما، متهم بر اختلاس
متهم کردند ما را هم به چیزِ دیگری
میم چ، بعد از فرارش خانه در لندن گرفت
عین نون هم گشت ساکن در ونیزِ دیگری
داد سر، تا مُهر آمریکا به پاسپورتش نشست
پشت میزش نعرهی دشمن ستیزِ دیگری
حاجی ما هم گرفتار پرستویی شد و
شد اضافه بر عیال او کنیزِ دیگری
دولتا، لطفی کن و از بخت ما بیرون بِکش
ناترازی را فرو کن در پریزِ دیگری
#عباس_احمدی
@abbasahmadi57
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
وزیر خارجه باید ز هم گسسته نباشد
مذاکرات فقط پُشت درب بسته نباشد
گرفتهاند چنان شُل که میخوریم همه سِفت
از این مذاکره امّا دلی خجسته نباشد
خبر رسیده که دشمن نوشته اوّل هر بند
که هیچ نقطه مجهّز به بمب هسته نباشد
سپاه و ارتش و نیروی انتظامی ، هم جمع
عدو شود سبب خیر و دار و دسته نباشد
نمیرسد به سرانجام هر زمان که وزیری
به زیر خطّ فلاکت اگر نشسته نباشد
نخواه منّتِ یارانه ای که هست سُس مثقال
قرار ما و شما بود تا به دسته نباشد
بریز طبق تورّم ! که پیر باده بریزد
به هر پیاله به شرطی فقط شکسته نباشد
کسی که صیغهی دائم نموده مامِ وطن را
بگو که صبح تو جمعه بخیر ! خسته نباشد!
#مهدی_خداپرست
@m_khodaparast1
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
پیش خورشید جهانافروز ما فانوس کیست؟
هیچ مردابی نمیداند که اقیانوس کیست
روزگاری پرده میافتد بشر پی میبرد
پاچهخوار و پاچهگیر و پادو و پابوس کیست
درد بی فرهنگی ما زود درمان میشود
جامعه وقتی بفهمد ناقل ویروس کیست
مننمیدانم برو از هوش مصنوعی بپرس
بی ادب،بیریشه،بیفرهنگ،بیناموس کیست
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
بین آقازادههای محترم جاسوس کیست
#مسلم_حسنشاهی
@moslemhasanshahi
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
خار بدرودن به مژگان خاره فرسودن به دست
سنگ خاییدن به دندان کوه ببریدن به چنگ
لعب با دنبال عقرب بوسه بر دندان مار
پنجه با چنگال ضیغم غوص در کام نهنگ
از سرِ پستان شیر شرزه دوشیدن حلیب
وز بنِ دندان مار گَرزه نوشیدن شرنگ
نرّهغولی روز بر گردن کشیدن خیرخیر
پیرهزالی در بغل شب برگرفتن تنگتنگ
از شراب و بنگ روز جمعه در ماه صیام
شیخ را بالای منبر ساختن مست و ملنگ
تشنهکام و پابرهنه در تموز و سنگلاخ
ره بریدن بیعصا فرسنگها با پای لنگ
طعمه بگرفتن به خشم از کامِ شیر گرسِنه
صید بگرفتن به قهر از پنجهٔ غضبانپلنگ
نقشها بستن شگرف از کلک مه بر آب تند
نقبها کردن پدید از خار تر در خارهسنگ
روزگار رفته را بر گردن افکندن کمند
عمر باقیمانده را بر پا نهادن پالهنگ
یار را زافسون به کوی هاتف آوردن به صلح
غیر را با یار از نیرنگ افکندن به جنگ
صد ره آسانتر بُوَد بر من که در بزم لئام
باده نوشم سرخ و زرد و جامه پوشم رنگرنگ
چرخ گرد از هستی من گر برآرد گو برآر
دور بادا دور از دامان نامم گرد ننگ
#هاتف_اصفهانی
@Ketab_va_hekmat
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
ما از تمام مردم بیگانه سر بودیم
بی بیستوسی از رنج دنیا بیخبر بودیم
دروازههای باز روو سوی تمدن بود
گیر فریب و حقههای پشت در بودیم
هر جا سخن از اعتبار نام و ویزا بود
ما بین کشورهای دنیا معتبر بودیم
از بس تناقض بود در کار و نفهمیدیم
ثابت شده ما مردمانی کور و کر بودیم
عمر و جوانی رفت و آزادی نشد حاصل
ساکت نمیماندیم اگر مرد خطر بودیم
معلوم شد با دشمن از روی بصیرت هم
در پشت پرده همکلام و همنظر بودیم
وقت فریب آب و برق رایگان انگار
قبل از زمان انفجار نور... ( انقلابی و با بصیرت و همیشه در صحنه) بودیم😂
#سام_البرز
@sam_alborz
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
دلم از این خرابیها بود خوش زآنکه میدانم
خرابی چون که از حد بگذرد آباد می گردد
#فرخییزدی
@tanz20
#طنزیمات_ادبی
خورده حالا که ته دیگ بقا کفگیر ما
چیست مسئولین دولت بعد از این تقدیر ما
صندلیها،پستها افتاده دست پیرها
از همین بابت به پیغمبر درآمد پیر ما
اینقدر از هر طرف بر ما فشار آوردهاید
باز شد از هم ستون و شاسی و گلگیر ما
زیر بار قرض و قسط و خرج خانه عاقبت
میشود دکتر سمیعی عاجز از تعمیر ما
دین گریزی از جوان و نوجوان ما که هیچ
(دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما)
مملکت را میشود چرخاند غیر از پول نفت
با فروش زعفران و پسته و انجیر ما
دوره بعدی ز دانشمند مجلس باز پرس
هست این اوضاع تقصیر تو یا تقصیر ما
#رسول_سنایی
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
در بابِ در!
«خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید درِ دیگری»
همین بیتِ سعدی نشان میدهد
ندارد خدا ایدهٔ بهتری
وگرنه نمیبست از اول دری
که بعداً گشاید درِ دیگری
چه فرقی برای تو دارد خدا
دَرِ اینوری یا درِ آنوری؟
ببین پُشتِ هر در که تو بستهای
دلِ خستهای، لالهٔ پرپری
در این سرزمین که دری باز نیست
و اصلاً ندارد در و پیکری
شما مرحمت کن پس از این نبند
ز حکمت در این خطه هرگز دری
بهجایش بزن روی ریموتِ خویش
بکن باز دروازهٔ کشوری..
#شروین_سلیمانی
@ShervinSoleimani
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
شراب تلخ میخواهم که میاندازد آدم را
که پاکوبان سر اندازم، که آویزان کنم غم را
شراب تلخ میخواهم، ولی چیزی نمیگویم
بجایش میخورم با پارچ لیموناد زمزم را
بشر موجود مفلوکیست، درواقع به تف بند است
ولی در ادعا جر میدهد آنجای عالم را
خدا میخواند خود را بیخجالت، گر نمیسایید
مریضی و زمینگیری و پیری شاخ آدم را
بیا تا پپسی قوطی برایت وا کنم هر دم
در این حد میتوان برنامه زد شرب دمادم را
بنوشیم و در اظهارات مسئولان بیندیشیم
که سرهم کردهاند این وضع ناهموار درهم را
چه خوب است اینکه یک فرد مکلّا مصدر امر است
نباید سوژه کرد ایدوست اشخاص معمم را
فقط تایید یا تمجید یا تکریم یا تعظیم
نباید کار دیگر کرد این قشر معظم را
[اگر یک شیخ شیرازی به دست آرد دل ما را
به ریش خوشگلش بخشیم دشتستان و دیلم را
سمرقند و بخارا را که قبل از ما به چخ دادند
به حاتمبخشی حافظ فزودیم این متمم را]
چه میفهمند این نسل جوکر تصمیم کبری را
کجا بر سر زدند این سرخوشان شامپوی شبنم را
به اینها کی توان از احترام پهلوانی گفت
جومونگآلوده کی فهمد رهام و گیو و نیرم را
چه میفهمند نسل ما چه مشت سرفرازی داشت
و میزد در دهان شرق و غرب آن مشت محکم را
ز ما جمعی اصول و دستهای اصلاح میورزند
و اینها توی جوب افکندهاند این هردو با هم را
تفاوتهای نسلی ضربدر امواج نومیدی
بزودی سیل خواهد کرد این باران نمنم را
و ما آن آب را کی ریختیم آنجا که میسوزید
به روی تاولش هم کی نهیم امروز مرهم را
نبین در جمع میخندم، که در دل گریهها دارم
هزاران خنده هم از دل نخواهد برد این غم را:
سگان هار صهیون را مگر قلادهبندی نیست؟
چه باید کرد آخر این شیاطین مجسم را؟
نه تنها امت احمد، که این کافرتر از کافر
به جان آورده حتی ملت عیسی بن مریم را
کجا میترکد این آماس چرکآگین، نمیدانم
خدا با ماست، میدانم همین قدر مسلم را
و در این بلبشو ناگه ترامپی هم برآرد سر
که ذره ذره بشکافد* روان کل عالم را
پلشت چرک بیاخلاق ناجنس پدرنامرد
چرا ایزد مجدد قسمت ما کرد این سم را
اگر در گوشههای رینگ جایی هست، آنجاییم
خدایا مشتخور مپسند فرزندان رستم را
در این فکرم اگر حوا زنیت داشت یکقدری
نمیانداخت در اندیشه آن میوه آدم را
همانجا در بهشت عدن میخوردند و میخفتند
و ما هرگز نمیدیدیم اینجا این جهنم را
و اینجا نقطه خوبی برای ختم تصدیع است
به پایان میبریم این شعر میمیِ مفخم را
همین شعری که با ابیات پرمغز و نمکدارش
به احسنت و فلان وا داشت استادان اعظم را
#امید_مهدینژاد
@OmidMahdinejaD
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
ما تجربه کرده ایم اُردنگی را..
انواع تهاجماتِ فرهنگی را..
در زمره ی دوستانمان داشته ایم
قرصی و شراب خواره و بنگی را
ما پای پیاده به زیارت رفتیم
یک فاصله ی هزار فرسنگی را
گفتند اگر چه نیست؛ اما دیدیم
بالاترِ از سیاه ، صدرنگی را
ما اهلِ تحمل ایم و عادت داریم
جین پوشیِ با فاقِ به این تنگی را
ما بازیِ تیمیِ ضعیفی داریم
ما یاد نداریم هماهنگی را
رسوای جهانیم و حمایت کردیم
بی واهمه انتفاضه ی سنگی را
مانندِ وظیفه ای که جوگیر شود
تا تکیه زند منصبِ سرهنگی را
ای وای به ملتی که جز با نفرین
تسکین ننموده رنجِ دلتنگی را
ای وای به حاکمی که با بی خردی
تحمیل کند به مردمش جنگی را...!
#مهدی_صادقی_مود
@Sadeghimood
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
نان رفت که یک ضمیر غایب باشد
بر ما همه روزه گریه واجب باشد
ای فطرهی ماه رمضان شرمنده
ما قوت نداریم که غالب باشد
#صادق_حسینی
@sadegh_hosaini
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
چو مرغِ نيمبسملِ فِتاده به دام
ميانِ خوف و رجا من گرفتهام سرسام
یکی بگفت که ننگ وطن بُود بیشک
یکی دگر بکند افتخار بر برجام
یکی برای وطن میکند مذاکره و
یکی دگر بکند با بُتُن ورا اعدام
یکی به جان و دلش همره «اف ای تی اف» است
یکی دگر بکند لعن اینچنین اقدام
یکی جریدهی هتاک میکند تعطیل
یکی مجاز همان لحظه میکند اعلام
یکی اجازه دهد برگزاری کنسرت
یکی ز خویش کند هرچه موسقیست حرام
یکی نشسته به خاک سیه ز بیکاری
یکی یگانه دهد کار ده نفر انجام
چنان پریده به هم از برای خدمت خلق
یکی جِری شده و آن یکیست همچون تام
یکی تمام حقوقش کرایه خانهی اوست
یکی به لطف رفیقان ولنجکاست مقام
میان خویش نمودند کارها تقسیم
یکی دکل ببرد آن یکی بگیرد وام
ز مال خلق فروشند با دو خط نامه
به کام خاص بُود شرکت سهامی عام
به هر طرف که نظر میکنید بازاریست
شبیه آن بشنیدم که بوده اندر شام
شبانهروز بخواهم به سجده یا به قنوت
خدای خیر کند بر من و شما فرجام
#نوید
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
غیر بدبختی سراغ از من نمیگیرد کسی
من خطرناکم مرا گردن نمیگیرد کسی
ای صبا با ساکنان پایتخت از ما بگو
دیگر از مهر شما مسکن نمیگیرد کسی
مردها زیر فشار زندگی زائیدهاند
محض فرزندآوری هم زن نمیگیرد کسی
هر چه میخواهی بپوش و هر چه میخواهی بنوش
خواهرم دیگر تو را با ون نمیگیرد کسی
با شما از پشت خطِ فقر صحبت میکنم
دوستان اینجا خط از دشمن نمیگیرد کسی
از همان روزی که یوسف را به چاه انداختند
دیگر از یعقوب پیراهن نمیگیرد کسی
لطف کن دست از سر ما مردگان بردار شیخ
جان مردم را پس از مردن نمیگیرد کسی
با وجود حافظ و سعدی و مولانا و شمس
شعرهایم را به یک ارزن نمیگیرد کسی
#مسلم_حسنشاهی
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
دگرباری پس از یکسال و یکروز
برآمد باد صبح و بوی نوروز
ببین این مجریان بینمک را
بکن یاد از جواد آتشافروز
بیا ساقی بگردان جام جم را
میان جمع مخموران مرموز
خبر داری که می بر ما حرام است
به ما ده چایی لبسوز لبدوز
چه میگویی که بیگه شد سحر شد
بیا منقل بنه، آتش بیفروز
بنوشیم و بگرییم و بخندیم
به کام دوستان و بخت پیروز
چو چایی در نهاد ما اثر کرد
کشیم از سینه آهی آسمانسوز:
امان از شر خودروهای ملی
فغان از دست مسئولان دلسوز
دل کارآفرین ترسان و لرزان
بسامان وضع و حال ثروتاندوز
خداوندا چه آید بر سر ما
ز تدبیر مدیران نوآموز
که میجویند از افرنگیان خیر
که میبازند با شطرنجیان دوز
الهی چوب قهرت را درآور
که یک گوشه نهادهستی شب و روز
بکن در «اون» اسرائیل ملعون
بزن بر پوز آمریکای پفیوز
از آن ترسم که این مستی سرآید
بروید تازه قوزی بر سر قوز
از آن ترسم که روزی بدتر آید
که در آن روز دانم قدر امروز
خداوندا به حق هشت و چارت
مکن ما را ذلیل و خوار و دریوز
وگر از بهر ما طرحی نداری
در این دنیای زرسالار کینتوز
گر امید گشایش بهر ما نیست
که فردامان نباشد مثل دیروز
به ما هم سینهای ده آتشافروز
در آن سینه دلی وآن دل همه سوز
به مرگآمیزی عباس موزون
به پاکاندیشی صابون فیروز
که همچون عارفان خویشفرما
فنا گردیم از روی خودآموز
#امید_مهدینژاد
@OmidMahdinejaD
@tanz20 👈
#طنزیمات_ادبی
ای بچّه ی تُخس زهره را آب نکن
سوزن به میان مغز و اعصاب نکن
امسال هزار ویک مصیبت، داریم!
جانِ ننه ات ترّقه پرتاب نکن
#جواد_فرج_پور
#چهارشنبه_سوری
@tanz20