آخر چه بود حاصل اشک و دعای من؟
شاید نمیرسد به خدا هم صدای من
وقتی تو نیستی چه بهشتی؟ چه دوزخی؟
فرقی نمیکند که چه باشد سزای من
بنشین که تا سحر به مِی و بوسه بگذرد
از هیچ کس نترس، گناهش به پای من
عدلش کجا و سابقهی رحمتش کجا؟
فرق است از خدای شما تا خدای من
#مجید_ترکابادی
📚از تو چه پنهان
ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوستتر دارم تو را
گر به صد خار جفا آزردهسازی خاطرم
خاطر نازک به برگ گل نیازارم تو را
قصد جان کردی که یعنی: دست کوته کن ز من
جان به کف بگذارم و از دست نگذارم تو را
یک دو روزی صبر کن، ای جان بر لب آمده
زانکه خواهم در حضور دوست بسپارم تورا
#هلالی_جغتایی
چطوری وقتی قلبمون شکست ترمیمش کنیم؟!
گای وینچ ( Guy Winch)از بهترین روانشناس و درمانگرها و استاد دانشگاه نیویورک، یه تد تاک خیلی قشنگ داره که توی اون توضیح میده چجوری وقتی یه نفر قلبمون رو میشکنه ترمیمش کنیم...
گای وینچ میگه توی پژوهش هایی که داشتیم متوجه شدیم وقتی یه رابطه عاطفی تموم میشه دردی که حس می کنیم معادل درد ترککردن یه مواد بشدت اعتیادآور مثل کوکایینه، همونقدر بهمون سخت میگذره، همونقدر ذهنمون از کار میفته
پروفایلش رو چک نکن!
ساز و کاری که در شکست عاطفی وجود داره دقیقا عین ترک کردن مواده، ذهن برای آرامش خودش به اون مواد نیاز داره به همین دلیل شما رو ترغیب میکنه تا مدام پروفایلرو یا عکس هاش رو چک کنید تا اون اعتیاد رو تقویت کنه، اینها باعث سخت تر شدن پذیرش تموم شدن رابطه میشه
همهی فکرهات رو باور نکن
وقتی یه رابطه عاطفی تموم میشه اگه با دلیل باشه ادامه زندگی راحت تره
اما باید حواسمون باشه که ذهن ما سعی میکنه مدام دنبال فرضیه های مرموز و حدس های توطئه آمیر خودش بره که حتی وجود ندارن.....
+ مثلا به دلیل تفاوت های زیاد از هم جدا میشید اما ذهنتون مدام بهتون میخواد القا کنه تو به اندازه کافی زیبا وخوب نیستی که ترکت کرد...
قبول کن تموم شده
ما نیاز داریم به پذیرش اینکه بدونیم همه چیز تموم شده و دیگه قرار نیست تغییر کنه یا شروع دوباره توی راه باشه،
با این افکار خودتون رو فریب ندید، نذارید ذهنتون باعث ایجاد امید به این چیزها بشه، وقتی قلبتون میشکنه امید بدترین چیزه
قسمت های خوب یه رابطه تموم شده رو برای خودت بزرگ نکن
چقدر لبخندش قشنگ بود، چقدر اون اخلاقش جالب بود، دلشکستگی باعث این افکار میشه، به جای مرورشون برای خودت یه چک لیست از تموم اون لحظات سخت و دردناک رابطه درست کن، اینجوری یادت میمونه همه چیز اونقدر هم قشنگ نبوده
دل شکستگی رو کوچیک ندون
طی پژوهش هایی که داشتیم مشخص شد ۴۰ درصد افراد دل شکسته افسردگی عمیق رو تجربه می کنند، مدت ها طول میکشه به سطح قبلی خودشون برگردن، برای مدت کوتاهی حتی ضریب هوشیشون دچار افت میشه، پس انقدر به خودت سخت نگیر، دل شکستگی یه آسیب جدیه
فصل جدید زندگیتون رو آغاز کنید
وقتی یه رابطه عاطفی تموم میشه، خلاهای زیادی توی زندگی ما به وجود میاره که باید اونها رو پر کنیم خلاهایی مثل خالی شدن گالری عکسامون، مثل روابط اجتماعیمون، و همه ی اینها فقط با این ممکنه که به عقب برنگردیم و دوباره درگیر فکر کردن به اون شخص نشیم
و در آخر؛
این جمله شاهکار گای وینچ رو باهم گوشه ذهنمون داشته باشیم
"قلب ما ممکنه بشکنه اما لزومی نداره که ما هم باهاش بشکنیم"
درسته شکست عاطفی خیلی سخت و سنگینه اما می تونیم دوباره جوونه بزنیم و رشد کنیم
من برای دوست داشتنت، به دليل احتياج ندارم. همينكه بارون میزنه.. همينكه يه جايی توی دلم خالی میشه.. همينكه يه زخم كهنه روی قلبم دهن باز میكنه.. يعنی به تو فكر میكنم. وقتی هوا میگيره، وقتی بارون میباره...
دلم هوای بارون داره ...
دلم تو رو میخواد.
َهوای پَر زدنم هست و شور و حالی نیست
خیال عشق به سر دارم و مجالی نیست
چنان حباب سر از کار خود درآوردم
که جز هوای رهایی مرا خیالی نیست
به یک اشاره چشم تو ماه بشکافد
برای اهل نظر در جهان محالی نیست
اگرچه بشکند آیینه، باز آیینهست
دلم شکست به دستت، ولی ملالی نیست
هزار بار مرا گفتهای بپرس از عشق
هزار بار تو را گفتهام سؤالی نیست
#علی_مقیمی
بیا فلیسه عزیزم، بازهم با تو هستم..
نه، به من گوش کن عزیزم،
تو مرا ترک نخواهی کرد.
بارها به من گفتهای، ولی من میخواهم از تمام جهات به تو کاملاً نزدیک باشم.
هیچ چیز خودت را از من دریغ نکن، حتی شکایتهایت را؛
بطور تمام و کمال با من باش عزیزم.
آنطور که هستی برای من باش.
نمیخواهم یک تار موی تو حرکتی جز حرکت خودش داشته باشد.
وقتی سرحال نیستی خودت را شاد نشان نده.
برای شادمانی تصمیم و اراده کافی نیست، شرایط خوش هم لازمهی آن است.
اگر جذابتر از این هم به نظر بیایی، من جذابتر از این هم نمیتوانم تو را ببینم.
تو برای من همیشه همینقدر دلپذیر خواهی بود که الان هستی.
نزدیکی و صمیمیتی که نسبت به تو احساس میکنم عظیمتر از آن است که تغییر حال و تغییر شکل تو تأثیری در ارتباط من با تو به وجود بیاورد.
من فقط موقعی غمگین خواهم بود که تو غمگین باشی.
#فرانتس_کافکا
کتاب " نامه به فلیسه"
-کاش میدانستی چقدر داشتنت خوب است.
دوستت دارم.
دوستت دارم..
نامه به آلبر کامو | #ماریا_کاسارس
من خود دلم از مهر تو لرزید، وگرنه
تیرم به خطا میرود اما به هدر نه!
دلخونشدهی وصلم و لبهای تو سرخ است
سرخ است ولی سرختر از خونجگر، نه
با هر که توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!
بد خلقم و بد عهد، زبان بازم و مغرور
پشت سر من حرف زیاد است! مگرنه؟
یک بار به من قرعهی عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه!
#فاضل_نظری
-«با چنین وضعی آیا بوسیدن تو امکانپذیر است؟ آیا کاغذ ناقابل را ببوسم؟ اگر اینطور باشد که میتوانم پنجره را باز کنم و هوای شب را ببوسم.»
نامه به فلیسه | #کافکا
چهحیف که آدمها کمتر دیگر نامه مینویسند.
جواب دادم، شاید به این دلیل که بهندرت کسی را پیدا میکنی که چنان کیفیتی داشته باشد که به نامه نوشتن بیارزد؛ نامه نوشتن را بفهمد.
امیرحسین کامیار
ميدونى، من به دست ها خيلى نگاه ميكنم. غريبن اين دست ها. همه چى رو زود لو ميدن. پيرى اول از همه روى دست ها ميشينه. ترس روى دست ها ميشينه. وقتى عاشق ميشى، دست هات اول از همه عاشق ميشن.
از نامههاى ونگوگ
«دوستت دارم. دوستت دارم و دلم تاب تحمل این همه عشق را ندارد. دلم از سینهام بزرگتر میشود. دلم مرا به بیقراری میکشاند. عشقی که از میان آن همه تجربههای دردناک گذشته باشد و باز همچنان باشد، جز این نمیتواند باشد.»
از نامه های فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان.
دشتهایی چه فراخ!
کوههایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی میآمد!
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.
پشت تبریزیها
غفلت پاکی بود، که صدایم میزد.
پای نیزاری ماندم، باد میآمد، گوش دادم:
چه کسی با من، حرف میزند؟
سوسماری لغزید.
راه افتادم.
یونجهزاری سر راه.
بعد جالیز خیار، بوتههای گل رنگ
و فراموشی خاک.
لب آبی
گیوهها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟
هیچ، میچرخد گاوی در کرت¹
ظهر #تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است.
سایههایی بیلک،
گوشهٔ روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند...
۱) کرت: ۱-قطعهای از زمین زراعتکرده و سبزی کاشته. ۲-هر یک از بخشهای تقریباً متساوی یک مزرعه یا باغچه.
#سهراب_سپهری 🪵
اگه یه روز نبودم
اگه یه روز منو کنارت نداشتی
اگه دلتنگ شدی
فقط چیزایی که دوست داشتمو به یادت بیار
یه لبخند بزن، بگو یادش بخیر
مسیر قشنگی بود
حتی اگه پایان قشنگی نداشت کلی از هم یاد گرفتیم...
من واقعا تو نشون دادن احساساتم به دیگران عاجزم پس اگه حتی یبار حس کردی دارم بهت علاقه نشون میدم بدون دوست داشتنت به گوشت و پوست و استخونم رسیده؛"
Читать полностью…احمد شاملو :ما شکیبا بودیم.
و این است آن کلامی که ما را به تمامی وصف میتواند کرد.
میترسم برای داشتنت خیلی دیر بشه عزیزم
در میکدهام، چو من بسی اینجا هست
می حاضر و من نبردهام سویش دست
باید امشب ببوسم این ساقی را
اکنون گویم که نیستم بیخود و مست
در میکدهام دگر کسی اینجا نیست
واندر جامم دگر نمی صهبا نیست
مجروحم و مستم و عسس میبردم
مردی، مددی، اهل دلی، آیا نیست؟
#مهدی_اخوان_ثالث
تو انتخاب من نبودی، سرنوشتم بودی.
تنها انگیزه ماندنم در این وانفسای شلوغ
در این زندگی بی اعتبار.
عباس معروفی
➰
آنکه نهاده در دلم حسرت یک نظاره را
بر لب من کجا نهد لعل شرابخواره را
رشته عمر پاره شد بس که ز دست جور او
دوختهام به یکدگر سینهی پاره پاره را
#فروغی_بسطامی
که بود؟ شهرهی عالم به سستپیمانی
وفا نکرد و دریغ از کمی پشیمانی
چه گفت؟ گفت فراق تو بر من آسان است
وداع کرد و نمییابمش به آسانی
چه برد؟ تاب مرا برد تاب گیسویش
چه بود جرم تو؟ سرگشتگی، پریشانی
چه کرد؟ عشق مرا کفر خواند و خونم ریخت
چه حکمتیست در این شیوهی مسلمانی ؟
چه از تو خواست؟ غزلهای بیرقیب مرا
کجاست؟ نزد رقیبان پی غزلخوانی
چرا به عشق چنین ظالمی دچار شدی؟
تو نیز عاشق اویی خودت نمی دانی ...
#سجاد_سامانی
#عاشقانه
خیال دلبریدن داشتی، خب دل نمی بردی
مرا با زهر دلتنگی نمی کشتی نمی مردی
خدا را شکر نام من نیفتاد از دهان تو
دروغی هرکجا گفتی به جان من قسم خوردی...
تو را از ریشه ات با وعده ی باران جدا کردند
ولی بر سنگ قبر آرزوی خویش پژمردی
کماکان تاری از موی تو را باشد خریدارم
ولی آن تار مویی را که دست غیر نسپردی...
#حسین_زحمتکش
#عاشقانه
«تو در دنیا تنها کسی هستی که دوست دارم
برایش بنویسم. هر زمان که چیز مهمی مینویسم، خوب یا بد، با تصور تو در ذهنم مینویسمش.»
نامه کورت ونهگات نامه به جین
«همهجا پیشِ من بمان. حتی اگر باهم بحث کنیم هم خوب است. با هم بحث میکنیم و بعد میخندی همانطور که خوب بلدی.
این لبخندت است که دوست دارم ببوسمش»
نامهی آلبر کامو به ماریا کاسارس
دلم پیش توست و امروز بیشتر از همیشه حاضرم بهترین داشتههایم را بدهم تا بتوانم تو را با تمام غمم ببوسم.
نامه از آلبرکامو به ماریا کاسارس
اینارو بهت بگم تا وقتی میخونیشون چشمات گلبی بشه کیوتم، وقتی میگم تو همهی منی، باور کن جدی میگم، تو ته نشین شدی تو دریچه های قلبم، می دویی تو رگ هام، با سلول های مغزم بازی میکنی، میشی مخاطب هرچیز قشنگی که میخونم، با شنیدن هرچیز قشنگی یاد زیبایی های تو میوفتم، میشی مخاطب قشنگ ترین قسمت از اهنگای مورد علاقم، اره تو واقعا همهی منی؛"
Читать полностью…