ما گریستیم و واژه ساختیم📝 او به ریشِ شعرِ ما میخندد❗️ #مهلا_زمانی _______________________________________ سامانه سازماندهی وزارت ارشاد کد شامد: ۱_۱۷۰۷۴۸_۶۱_۴_۱ من اینجام🌱 @mahla804
در اتاقم
به استراحت مى پردازم❗️
و خيابان ها،
روى پيكرم،
راه مى روند🍃
#مظفر_النواب
هرگاه تو را میبوسم ❣
پس از جدایی طولانی
احساس میکنم
نامه ی عاشقانه ای دستپاچه
در صندوق سرخ پست انداختم 🥹
#نزار_قبانی
هنوز هم خیلی شیکپوشم🌱
اندوهم را با دقت دستچین میکنم
و حتی رنجهایم را
خوب ترتیب میدهم🥀
اول از همه، رنجِ تو را
و پس از آن، رنجهای دیگر را در فُرمی مارپیچ...
تا برسد به شمعی لرزان
که میخواهد در برابر باد پایداری کند✨
#ندی_ناصر
امروز
زنى ديدم كه بوسه از لبش مى چكيد❣
خدا را شكر
پس هنوز مردى هست
كه عاشقانه مى بارد🫠
#بهرنگ_قاسمى
عشق اين است كه
اكنون ناگهان بخندم
بر لطیفهای که در ٢٠١٢ برایم گفتی❣🌱
#خالد_صدقة
لبهایِ تو در خور منند
نه فنجان قهوهات❣☕️
#محمود_درویش
میخندی
گونه هایت گود می افتد✨
و شهر پر می شود
که شاعری دوباره به دام افتاد❣
#بهرنگ_قاسمى
با وجود مدرک دانشگاهی،
چهار کتاب، صدها مقاله،
هیچگاه در خواندن اشتباه نکردم❗️
جز وقتی که نوشتی "صبح بخیر"
و من خواندم: دوستت دارم🌱
#محمود_درویش
پس کی میآيی
به رويایِ بیجُفتِ اين خانه قناعت کنيم❓
شاگردِ گلفروشیِ آن سوی پُل
دارد رو به پنجرهای بسته و بیپرده نگاه میکند✨
رفتگرِ خوشلهجهی همين کوچه فهميده است
گلدانهای سفالِ کنارِ مهتابی
آب میخواهند🪴
نيلوفرِ غمگينِ کنار پنجره میگويد
پس کی میآيی❓
شاگردِ گلفروشی آن سوی پل هم ...
پس کاش کسی میآمد
لااقل خبری میآورد🥲
#سیدعلیصالحی
اجازه بده کمی خودم را معنا کنم❗️
من یک تماس بیپاسخم…
یک پیام که دریافت کننده، بدون اینکه بخواند حذفش کرده است✨
یک نخ سیگار که اشتباهی از سمت فیلتر روشن شده🚬
یک پنجره که آنسویش دیوار کشیدهاند
یک کارت عابر بانکِ گُم شده، که صاحبش مسدودش
کرده💳
یک تقویمِ آکبندِ سلفون کشیده شده، برای دو سالِ پیش…یک فیلمِ در حال پخش، برای بینندهای که خوابش برده⚡️
یک آینه، تَهِ انبار، رو به دیوار…
من انگار اشتباهی بودهام…
یک نیمه تمام
یک جا مانده
یک به ثمر نرسیده
یک جملهی ختم شده به سه نقطه …🌸
#علی_سلطانی
برایم آرزوی خوابهای رنگی نکن🍃
سیاه سفید هم باشد به دیده منت
فقط تو را ببینم
تو را ببوسم
تو را نفس بکشم❣
اصلا سیاه سفید باشد
مثل فیلمهای کلاسیک فرانسوی✨
#علی_سلطانی
من به در خانهات تکیه دادهام
عابران میگویند:
«به خانهی متروکش نگاه کن
نیست
رفته است»🥀
سی سال است میگویند:
«نیست
رفته است»🍃
گفتهاند
و رفتهاند
اما من
به در خانهات تکیه دادهام🫠
#علیرضاروشن
🥀🌱ابر بهارون تو بگو بر کوه نباره،
برمن بباره
ای خدا،دل لاله زارون
به سانِ کودکی یتیم
هرگاه اندوهم فراوانی یافت🥀
کمی از خندهات را
از جیبم برون میآورم
و با آن رخسارم را پاک میکنم✨🍃
#مالک_مدخنة
از نو شکوفه کن🌱
به آنها ثابت کن
پژمردگی؛ خرافه است❣
#بینام
از رویای دریا برخیز🌊
آسمان را گفته ام
برای میز صبحانه ات
از ابرهای بهار
یک فنجان باران بگیرد✨
#علی_سلطانی
خواهرم اولين هديه اش را
در زير زمين
لابلاى لباس هاى بى حوصله
تشت هاى وارونه،
لابلاى گلهاى تزئينى، پنهان مى كرد🥀
و هر از چندگاهى
به بهانه ى درس و كتاب
هديه اش را بر مى داشت
و مى رفت هواخورى🌱
خواهرم عاشقى نكرد
و تا آمد جاى قلب اش را
نشان مان بدهد
مردى حلقه اى به او انداخت💍
و تا آشپزخانه
او را به زور، روى زمين كشيد❣
#بهرنگ_قاسمى
اینجا
باد شدیدی میوزد
برگ ها تاب میخورند
پنجره ها زوزه میکشند
کلاغ ها ناله میکنند🐦⬛️
گلدان ها بوی خاک و باران میدهند🪴
من میدانستم
دیدن تو
آرامش قبل از طوفان بود❣
#علی_سلطانی
رفت روی تخت و خوابید
غمش هم…🥀
جای دیگری نداشت برود
کنارش دراز کشید🫠
#هاروکی
سلام آقاى رئيس جمهور
كليد...كه بى كليد،
احياناً
كبريت خدمتتان هست❓
مى خواهم اين چراغِ شكسته را
روشن كنم
كوچه خيلى تاريک است✨
#سيدعلىصالحى
مدتی ست
دستُ و پا چُلُفتی شده ام🥲
حواسم پرت است
با خودکارِ بدون جوهر
شعر مینویسم
و در قفسه کتاب هایم
یک جفت کبوتر
آب و واژه میخورند🕊
همین دیروز
باران که میبارید
با کفش های لنگه به لنگه
در خیابان
پرواز میکردم🌧
و جای کرایه
به راننده تاکسی
آدرس محلهای در اردیبهشت را دادم✨
خلاصه مدتیست
هر کاری میکنم
میگویند: عاشقی❓
#علی_سلطانی
تو با دلِ من همان کردی
که شاتوت
با سر انگشتانِ تو ❣🌱
#علیرضا_روشن