ما گریستیم و واژه ساختیم📝 او به ریشِ شعرِ ما میخندد❗️ #مهلا_زمانی _______________________________________ سامانه سازماندهی وزارت ارشاد کد شامد: ۱_۱۷۰۷۴۸_۶۱_۴_۱ من اینجام🌱 @mahla804
اگر از قندِ لبت
حومهی قم
شعبه سوهان بزنی❣
پـوزِ این حاج حسین و پسران را
تو چه آسان بزنی✨
#گمنام
گیتی خانم از تمام آنها بهتر است❣
چون بدجنس و دروغگو نیس
همین است که هست
خوب یا بد🌱
نمی ترسد و
به حرف های پشت سرش اهمیت نمی دهد
#دو_دنیا
#گلی_ترقی
آن صبح خرداد که آمدی
به سان شعری قشنگ بودی بر پاهایش ایستاده❣
آفتاب با تو وارد شد 🌞و بهار
ورقهای روی میز به برگ نشستند
فنجان قهوهی پیش رویم
پیش از آن که بنوشم
مرا نوشید☕️
روی دیوار اتاقم یک تابلوی روغنی بود از اسبهایی در حال دویدن🐎
اسبهای تابلو وقتی تو را دیدند
به سویت چهارنعل دویدند
و من هم به سویت دویدم
#نزار_قبانی
شاید باورت نشود
گاهی
از شدت دلتنگی
راضی به هرچه بودن میشوم بجز خودم 🥀
مثلاً همین امروز
آرزو می کردم
شاپرک ِگرفتار
در تار ِعنکبوت گوشه ی اتاقت باشم🕸
همان قدر نزدیک
همان قدر بیچاره
#هستی_دارایی
کاش گلدانِ پشت پنجرهات بودم🪴
هی زرد میشدم
هی غصهام را میخوردی🥀
#بینام
نشانی ام را به باد داده ام🫧
برای روزی که
فرضِ محالِ نیامدنت
محال میشود❗️
طهران
میدانِ انتظار
نرسیده به چهارراهِ نرگس فروشان
انتهای بُن بستِ بهار و عاشقی،
ساختمانِ باران🌧
و قرارمان
راسِ یک دقیقه ی بامدادِ روزی که بهارنارنج
به امیدِ آمدنت
این پا و آن پا میکُنَد🌸
#آزاده_رمضانی
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻟﺒﺮﻡ ﺷﺪﯼ
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ:
ﺳﺎﻝ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ
ﻭ ﻗﺮﻥ ﺩﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ❣🫠
#نزار_قبانی
من هیییچوقت موزیکای داریوش رو گوش نمیدادم
حتی ی دونه از ترانه هاشو نشنیدم
به پیشنهاد دوستم،این موزیک رو دیروز گوش دادم
واقعا حس خوبی گرفتم ازش🥺
حس کردم ی غمی توی این صدا نهفتهس💔
با تک تک واژه هاش اشک ریختم🌱
سلام بانو
صبحها که بیدار میشویم،
صورت شسته و نشسته و رختخواب را جمع نکرده،
دستمان صاف میرود روی عکس زیبایتان❣
هی آن را بالا و پایین میکنیم و
جسارت نباشد گونهی سرخ و اناری شمارا از گوشهٔ تلفن میکشیم✨
و دلمان قنج میرود برای این همه شیرینی.
صبحانهمان را خورده و نخورده،
هوای دلمان فقط شما را طلب میکند و دیگر هیچ🌱
نازنینا، باشد که این دلتنگیهای شاعرانهی مارا پذیرا باشی، که جز این هیچ خواستهای ما را نیست🫧
#مجتبی_پورفرخ
#نامهکوتاه
چشمانت
گويى عسلى از سرزمين حجاز اند❣
و كمرت؛
معاشقهى ابرها است☁️
دستانت از طلا،
و از انگور
و از پونه
و از ماه درخشان
و از پرِ شتر مرغ است✨
و من
در برابر گردش سرمهى چشمانت؛
مثل كودكى هستم
كه در شلوغى گم گشته🫧
من
دوستت دارم!
ولى الان؛
فراموش كردهام كه،
كلمات را
چگونه كنار هم بچينم🌱
#نزار_قبانی
محبوب من❣
اگر مىتوانستم جاى گل،
صدايت را در گلدانى مىكاشتم🌱
#بینام
جهان استوار نمی ماند
مگر با سری خمیده
بر روی شانه ی کسی که دوستش داریم🫠✨
#سوزان_علیوان
آری
تو عشق بودی❣
این را
از رفتنات فهمیدم
وگرنه
استانبول
هرگز این چنین
سرسنگین نبود🫧
#جمال_ثریا
تو فقط قهر میکنی و نمی دانی..
نمیدانی چه به سر این خانه می آید❗️
آیینه بد نگاهم میکند
دیوار چشمانش را از لوستر میدزدد🔅
ساعت، عقربه هایش را دستبند میزند!
میز و صندلی از پا می اُفتند روی زمین🪑
گلهای روی پرده ء اتاق خواب با آسمان قهرشان میگرد
فاصله می افتد بین قطرات باران و مژه های پنجره🌱
تخت دونفره مان خودش را جمع میکند از یخ زدگی
دخترک تابلو نقاشی
گوشه ء مزرعه کِز کرده و سیگار میکشد🚬
و قلم کاغذ میشوند دشمنان دیرینه
همه به درک...
عذاب الیم وقتی ست که قاب عکست مردمکم را نشانه میرود!
چشمانت بوی دریا میدهد🌊
و نگاهت مرغابیِ وحشی و سرگردان
هر چه میخواهم ذره ای عصبی شوم...
ذره ای نفرت بپوشم
لبخند ات میگوید خاموش
و تمام راه های خانه منتهی میشوند به کمد لباس هایت❣✨
#علی_سلطانی
خداوند،به فریادِ سُرمهای برسد
که شبی را
در چشمان تو سپری کرد🥲❣
#ادهم_شرقاوی
اگر پدرانمان در مقابل چشمان ما، مادرانمان را میبوسيدند❣
اگر قديمىترها به زنانشان نمیگفتند منزل و با اسم فرزندِ پسر خطابشان نمیکردند🌱
اگر گهگاهى به جاى پوشک و ملافه و آبکش ، کتاب و قلم دست مادرانمان میديديم✍
اگر ياد میگرفتيم زنى که میخندد و گيسوانش را به باد میسپارد قصدی ندارد
اگر با صداى پاشنههاى کفش يک زن ، هزار و يک سر نمیچرخيد به سمت صدا👠
اگر هر مردى را که با همسرش مهربان بود و به او شاخه گلى تقديم میکرد زن ذليل ناميده نمیشد👌
و هزار و يک اگر و اماى ديگر ...
امروز زنها را معيار عقدههاى جنسى جامعه قرار نمیدادند
معيارهايمان را اشتباه نوشتند
اشتباه🫠
#تهمینه_میلانی
مردی که
دهان دارد اما حرف نمیزند✨
لب دارد اما نمیبوسد❣
با بینیاش هیچ چیزی را نمیبوید،
با گوشهایش چیزی را نمیشنود
مردی با چشمان غمگین و بازوان بلند که نمیداند چگونه به آغوش بکشد
مترسکی است
که گنجشکهای من رافریب داده🥀🌱
#مرام_المصری
آن دم که محبوب من بودی:
زمان، در زنانگیِ تو پخش بود❣
ماه، همراه با گردی سینههایت گرد میشد🌙
قورباغهها در آبهای زانوهایت شنا میکردند؛
گنجشکها در دامنههای تو پرواز را میآموختند💫
برگهای فراق بر سبدِ پستانهایت فرومیریختند؛
و بوسههایم آبشاروار بر لبانت میباریدند
چه وقت به تخت پادشاهیت برمیگردی❓
#نزار_قبانی
آوایِ دوست داشتنت
فریادی ست خفه
در هجومِ واژه های بی قرار✨💖
#الهه_محقق
خرده نگیرید
به هوای این روزهای بهار🌱
بوسه گرفتن
از ابرهای اردیبهشت
اینگونه روانیاش کرده است🥀
#علی_سلطانی
نصف قهوه ات را که خوردی ☕️
بیا فنجان هایمان را عوض کنیم
در کافه های شهر
نمیشود یکدیگر را بوسید ❣
#محمد_شفیعزاده
روزها بیامان میگذرند
و فرو میریزد دستخط تو
از حواشیِ نامههای قدیمی✉️
نقش سرخابی بوسهات
کنار امضای رنگپریده
گل سرخی است در برف🌹❄️
#بینام
لطفا اینجا❗️
و از زندگیم بیرون رفت
چنان که از تاکسی پیاده میشود🚕
#خالد_صدقه