کشتار موسوم به «قتل عام آتوچا*»، یکی از اقدامات نیروهای دست راستی اسپانیا در واکنش به دوران انتقال دموکراتیک در اسپانیا پس از مرگ فرانسیسکو فرانکو بود. اگرچه این اقدام با هدف تحریک نیروهای چپ و ایجاد زمینه برای یک کودتا انجام شده بود اما اثر مخالفی ایجاد کرد و با افزایش نفرت عمومی از نیروهای دست راستی، موجب تسریع قانونی شدن حزب کمونیست شد که سالها از فعالیت منع گشته بود.
در سال ۲۰۰۹ دو وکیل به نامهای سایمون گاسپیک ویلینگا و هانس گاسبیک** که در زمینه مخاطرات علیه وکلا فعالیت می کردند، برای اولین بار در این روز برنامهای را با این موضوع سازماندهی کردند. آنها این روز را روز جهانی وکلای در معرض خطر نامگذاری و سازمانی با همین عنوان تاسیس کردند. پانزدهمین سالگرد این نامگذاری، تمرکز ویژه این سازمان بر تهدیدهای فزاینده علیه وکلا در ایران بوده است و گزارشی در این باره منتشر کردهاند.
وکلای بیشماری در ایران تحت فشارهای امنیتی به سر میبرند و به دلیل پیگیریهای حقوقی خود در پروندههای سیاسی و حمایت از حقوق کارگران و ستمدیدگان، یا تجربه بازداشت و زندان را پشت سر گذاشتهاند و یا با پرونده سازی و احکام سنگین رو به رو هستند.
در میان آنها می توان از #فرزانه_زیلابی نام برد که وکالت کارگران هفت تپه و جمعی از معلمین و بازنشستگان در استان خوزستان را به عهده داشته است و یا #فرشته_تابانیان که در اطلاع رسانی درباره متهمین اعتراضات ۹۸ در ماهشهر و دفاع از آنان نقش مهمی داشت. هر دوی آنها با احکام حبس مواجه هستند. بسیاری از وکلای دیگر نیز هستند که با وجود فشارهای بیپایان، و انواع اقدامات از سمت نیروهای امنیتی و قوه قضائیه برای محدود کردن فعالیت وکلای مستقل، در متن خیزشها و جنبشهای اجتماعی حضور دارند و همبسته با ستمدیدگان و معترضین به دفاع از آنان ادامه میدهند.
* Atocha massacre
** Symone Gaasbeek-Wielinga and Hans Gaasbeek
#Day_of_the_endangered_lawyer
#روز_جهانی_وکلای_در_معرض_خطر
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۵ دسامبر ۲۰۱۹، اولین اعتصابها از اعتصابات بیشمار کارگران بخش دولتی فرانسه، در اعتراض به لایحه کاهش مستمریها و ادامه سیاستهای اقتصادی ریاضیتی دولت مکرون آغاز شد. اعتصابیون موفق شدند لایحه را به تعلیق درآورند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۳ آذر ۱۳۸۶، دانشجویان سراسر کشور به فراخوان «دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب» در اعتراض به تبعیض جنسیتی و اختناق در دانشگاههای خود تجمع کرده و روز دانشجو را زودتر از ۱۶ آذر پاس داشتند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۳ آذر ۱۳۲۴، #پرویز_قلیچخانی یکی از بهترین فوتبالیستهای تاریخ ایران، کاپیتان تیم ملی، باشگاه تاج (استقلال) و سرمربی پیشین پرسپولیس و گرداننده مجله سوسیالیستی «آرش» به دنیا آمد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۴ دسامبر ۱۹۶۹، فرد همپتون فعال و رهبر بخش ایلینویز گروه پلنگهای سیاه توسط اف بی آی و پلیس شیکاگو کشته شد.
«ما با همبستگی و بدون نژادپرستی با نژادپرستی میجنگیم. ما قرار نیست که با سرمایهداری سیاهپوستان به جنگ نژادپرستی برویم، بلکه با سوسیالیسم این کار را خواهیم کرد.»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۴ دسامبر ۲۰۱۱، سوکراتس فوتبالیست، پزشک و فعال سیاسی برزیل، در سن ۵۷ سالگی در سائوپائولو درگذشت. او بر ضد دیکتاتوری و سرمایهداری سخنرانی میکرد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۲ آذر ۱۳۷۷، محمد مختاری شاعر، نویسنده، مترجم و محقق و از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران وقتی برای خرید از منزل خارج شده بود، ربوده شد و در جریان موسوم به #قتلهای_زنجیرهای سیاسی به قتل رسید.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۳ دسامبر ۱۹۴۴، پلیس یونان که توسط دولت بریتانیا آموزش داده و مجهز شده بود به همراهی نازیها به یک تظاهرات ضدنازی در آتن آتش گشودند و ۲۸ نفر راکشتند تا پارتیزانهای کمونیست را بترسانند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۱ آذر ۱۳۰۰، یونس استادسرایی مشهور به میرزا کوچکخان جنگلی رهبر جنبش جنگل و جمهوری شورایی سوسیالیستی و از سرداران معروف گیلک، بر اثر یخزدگی در کوههای تالش درگذشت.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ٢ دسامبر ١٨۵٩، جان براون فعال ضد برداری اعدام شد. او در عملیات آزادسازی بردگان شهرک هارپرز دستگیر شد. عملیات شکست خورد چون برخلاف تصور او بردگان حاضر به همکاری با او در فرار مسلحانه نشدند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲ دسامبر ۱۹۸۴ بدترین فاجعه صنعتی جهان در بوپال هند به وقوع پیوست.از کارخانه آمریکایی یونیون کارباید گاز سمی در بین جمعیتی پنج میلیون نفری نشت کرد. دهها هزار نفر کشته، نابینا و ازکارافتاده شدند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲ دسامبر ۱۹۵۹، سیلویا سکیاری، ضد فاشیست و آنارشیست دیرپا ایتالیایی، در کارارا درگذشت. او که در جوانی در یک حمله فاشیستی فلج شده بود، همچنان به ایدههای انقلابی خود پایبند بود، ترانههای مقاومت مینوشت و از پارتیزانها حمایت میکرد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۳۰ نوامبر ۱۹۳۰، ماری هریس جونز که با عنوان مادرجونز شناخته میشود از دنیا رفت. او معلم مدرسه و خیاطی بود که به فعال و سازمانده سرشناسی بدل شد و به هماهنگی اعتصابهای بزرگی کمک کرد. او همچنین یکی از پایهگذاران سازمان کارگران صنعتی جهان بود.
«برای مردگان دعا کن و مثل جهنم برای زندگی بجنگ!»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۹ نوامبر ۱۸۶۴، نسل کشی «سند کریک» رخ داد، جایی که نیروهای آمریکایی به اردوگاه قبیله صلحآمیز مردم چیان و آراپاهو که زیر پرچم ایالات متحده سکنی گزیده بودند حمله کردند و آنها را کشتند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۸ نوامبر ۱۹۱۹، فایا شولمن، عکاس و پارتیزان یهودی در شهر لنین در لهستان، بلاروس امروزی متولد شد.
«من می خواهم مردم بدانند که مقاومتی در کار بوده است! یهودیان مثل گوسفند به سلاخ خانه نرفتند! من یک عکاس بودم، من تصاویر را ثبت کردم، من مدرک دارم.»
@TarTaKar
دولت امانوئل مکرون میخواست حقوق بازنشستگی کارگران را کاهش دهد و سن بازنشستگی عادی را برای بسیاری از کارکنان بخش دولتی از ۶۲ سال به ۶۴ سال افزایش دهد، در حالی که پس از اصلاحات قبلی این سن از ۶۰ سال افزایش پیدا کرده بود. این اعتصاب باعث اختلال شدید در حمل و نقل، مدارس، خدمات آتش نشانی و حتی تعطیلی برج ایفل شد. به علاوه صدها هزار نفر به خیابان ها ریختند و در برخی نقاط با پلیس درگیر شدند.
نظرسنجیها نشان میدهد که ۶۹ درصد از مردم فرانسه از اعتصابها حمایت میکردند و این حمایت بهویژه در میان کارگران جوان قویتر بود. بسیاری از کارگران حملونقل به مدت ۶ هفته در اعتصاب باقی ماندند، در حالی که گروههای دیگر کارگران مانند بالرینها، دست به اقدامات پراکنده زدند تا اینکه دولت در ژانویه موافقت کرد برنامههای خود را در انتظار گزارشی در آینده، به حالت تعلیق درآورد.
@TarTaKar
دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب معروف به داب، از جنبشهای دانشجویی چپ دهه ۸۰ شمسی بود. این جنبش متشکل بود از دانشجویان مارکسیست و دانشجویانی که از اصلاحطلبی گذرکرده و انقلابی شدهبودند. آنها نشریاتی مانند «مردم»، «خاک»، «آرماننو» در دانشگاه تهران، «پیشآهنگ» در دانشگاه شریف، «گوزنها» و «طوفان» در دانشگاه مازندران، «آتش» در دانشگاه خواجهنصیر «درفش کاویانی» در دانشگاه فردوسی، «گَوَن» در پلیتکنیک و خیلی دیگر را در دانشگاهای سراسر کشور اداره میکردند.
«دانشگاه پادگان نیست»، «رهایی زن رهایی جامعه است»، «بیکاری، بیگاری، حجاب زن اجباری»، «دانشجو کارگر اتحاد اتحاد» و «حکم اعدام ملغی باید گردد» از شعارهای اصلی داب بود. در همین سال وزارت اطلاعات ارتباط برخی از اعضا با احزاب خارج از کشور را به کل داب نسبت داد و با همین اتهام توانست با دستگیریهای گسترده و شکنجه داب را در سراسر کشور سرکوب کند.
@TarTaKar
پرویز قلیچخانی در سالهای ۵۱ تا ۱۳۵۶ کاپیتان فوتبال تیم ملی ایران بود. اعتراض به اختناق پهلوی و حمایت از زندانیان سیاسی جامجهانی ۱۳۵۶ آرژانتین را تحریم کرد. این نخستین بار بود که ایران توانسته بود به جامجهانی راه یابد و تحریم کاپیتان تیم بازتاب بزرگی داشت: «گفتم میخواهم بروم آنجا[جامجهانی]، کاپیتان تیم هم هستم. همان روز اول مسابقه پیراهنم را درمیآورم و آتش میزنم و چنین کارهایی. رفتیم یک وکیلی را دیدیم. این وکیل گفت: نمیتوانم تضمین بدهم که تو را تحویل ایران ندهند! چون تو ایرانی هستی، میروی آنجا و ایران هم الان رابطهی خوبی با دولت آرژانتین دارد. بنابراین ما نمیتوانیم تضمین بدهیم که میتوانیم تو را بیرون بیاوریم.
بعد من با بچههای کنفدراسیون صحبت کردم، گفتم: پس نمیروم! باشگاه هم خیلی تبلیغ کرده بود چون یکی از دو نفری بودم که آن موقع از لیگ آمریکا به جامجهانی میرفتم. هفتهی بعد یک مصاحبهی مطبوعاتی در سنخوزه ترتیب دادند و خبرنگاران رادیو و روزنامهها را دعوت کردند. من آنجا اعلام کردم که به چه دلیل نمیروم. گفتم در ایران اختناق است، زندان است، شکنجه است و بنابراین من تحریم میکنم و نمیروم.»
متن کامل مصاحبه را نیز میتوانید در گاهنامه منجنیق شمارهی دوم «روبرو آماده باش» مطالعه فرمایید.
@TarTaKar
فرد همپتون* که یک انترناسیونالیست انقلابی بود و بنیانگذار ائتلاف رنگین کمان بود که از پلنگهای سیاه** و دیگر سازمانهای طبقهی کارگر متعلق به چینیها، سفید پوستها، پورتوریکوییها و مکزیکیها تشکیل میشد. به همین دلیل و نیز قابلیت او در جذب و رادیکالیزه کردن نیروهای مختلف وی هدف اف بی آی شد.
در شب ۴ دسامبر ۱۹۶۹ ابتدا غذایش توسط یکی از خبرچینهای افبیآی، با قرص خواب مسموم شد و سپس تیمی از نیروهای پلیس به خانه او حمله کردند. ابتدا به شانهاش و سپس برای اینکه از مرگ او مطمئن شوند دوبار به سرش شلیک کردند.
* Fred Hampton
** Illinois Black Panther Party
@TarTaKar
سوکراتس* به عنوان یکی از بهترین هافبکهای تاریخ شناخته میشود ۲۲ گل برای تیم ملی برزیل به ثمر رساند و در جام جهانی ۱۹۸۲ کاپیتان این تیم بود. او زمانی که برای کوریانتس** بازی میکرد به سازماندهی دموکراتیک این تیم کمک کرد. او بدنهای از بازیکنان تشکیل داد که به شکل جمعی مدیریت باشگاه را در دست گرفته بودند و همچنین اعتراضی قوی علیه دیکتاتوری نظامی راستگرای حاکم بر برزیل سازمان داد. او سپس به دیکتاتوری نظامی اولتیماتوم داد و گفت که اگر از برگزاری انتخابات امتناع بورزند به ایتالیا مهاجرت خواهد کرد. آنها متممی که برای برگزاری انتخابات لازم بود را تصویب نکردند و سوکراتس نیز به تیم فیورنتینا پیوست.
وقتی وارد ایتالیا شد از او پرسیدند به کدام یک از بازیکنان ایتالیایی احترام بیشتری میگذارد، ریورا یا مازولا؟ او پاسخ داد که من نام هیچ یک از آنها را نشنیدهام، به اینجا آمدهام که گرامشی را به زبان اصلی بخوانم و تاریخ طبقه کارگر ایتالیا را مطالعه کنم. گرامشی متفکر مارکسیست برجستهای که جان خود را در زندان وقتی که تحت اسارت دیکتاتوری بنیتو موسولینی بود از دست داد.
در روز مرگ سوکراتس، تیم کوریانتس با پالمیراس بازی داشت و آنها مسابقه خود را با ادای احترام به سوکراتس آغاز کردند، از طریق شادی پس از گل به شکل کلاسیک خود او ، با دستانی مشت کرده رو به بالا.
* Socrates
**Corinthians
@TarTaKar
به گفته پسر او سهراب مختاری، قتلها و روند سرکوب «طی سالها اتفاق افتاده بود، چیزی نبود که در پاییز ۷۷ وزارت اطلاعات تصمیم گرفته باشد این کار را بکند. گروههایی در وزارت اطلاعات مسئول استراق سمع و بازجویی و تهدید نویسندگان بودند که سالها از اوایل دهه ۷۰ این مسئولیت را داشتند و اگر واقعاً دادرسی میخواست صورت بگیرد، تمام اینها باید رو میشد، ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد و حتی کسانی هم که در آن زمان ادعا میکردند خواهان رسیدگی عادلانه به این پروندهاند، دست در دست نیروهای امنیتی در جمهوری اسلامی، معتقد بودند که نظام سیاسیشان به خطر میافتد.»
سهراب مختاری، ۲۲ سال پس از قتل محمد مختاری، آثار او را در وبسایت mohammadmokhtari.com جمع آوری و منتشر کرد. از بین کارهای او می توان به «تمرین مدارا»، «زاده اضطراب جهان»، «هفتاد سال عاشقانه» و «چشم مرکب» اشاره کرد.
@TarTaKar
این کشتار در حالی صورت پذیرفت که نیروهای آمریکایی و بریتانیایی تنها به تماشا نشستند. قبل از آن نیروهای بریتانیایی تلاش کرده بودند تا جمعیت را متفرق کنند و گلوله های ردیاب از بالای سر تظاهر کنندگان شلیک کردند که حاصلی نداشت.
هدف این اقدام تضعیف پارتیزان های ضدنازی بود که در طول ۳ سال گذشته با بریتانیا متحد بودند اما چرچیل احساس میکرد که آنها بیش از اندازه تحت تاثیر کمونیستها هستند.
@TarTaKar
میرزا کوچکخان جزئی از نیروهای انقلابی بود که در جریان نهضت مشروطیت موفق به فتح تهران شدند. سپس به گیلان بازگشت و رهبری گروهی را بر عهده گرفت که قصدشان آزادسازی این ایالت ایران از اشغال روسیه بود، نهضتی که به نهضت جنگل مشهور شد.
کوچکخان توانسته بود گروههای سیاسی ناراضی را با وجود تمام اختلافات گرد خود جمع کند. موضوع مطرح رایج در مورد میرزا و قیامش، قدرت سازماندهی و تشکیلاتی او و همراهانش بوده است. ساختاری که هم میتوانست روزنامه و بیمارستان و انواع تشکیلات حکومتی را اداره کند و هم این قابلیت را هم داشته باشد که در مواقع خطر به صورت گروههای پارتیزانی عمل کند.
@TarTaKar
جان براون* به همراه ٢١ فعال ضد بردهداری دیگر در ۱۶ اکتبر همان سال به شهرک هارپرز در ویرجینیای آمریکا حمله کرده بود. آنها ابتدا تمامی سیمهای تلگراف شهر را قطع کردند و سپس به زرادخانه ارتش حمله بردند و آنجا را متصرف کردند تا سلاحهای موجود را در اختیار بردگان قرار دهند. برخلاف تصور او بردگان حاضر به همکاری با او نشدند و در همین حین قطاری که از شهر رد میشد متوجه وضعیت موجود در شهر شد و راننده در ایستگاه بعد به وسیله تلگراف مسئولین ایالتی را خبر کرد.
پس از یک روز مقاومت، براون و همراهانش توسط نیروی دریایی آمریکا محاصره شدند و خود را تسلیم آنها کردند. براون در عرض چند روز به اتهام خیانت محاکمه و به اعدام محکوم شد. در آستانه اجرای حکم اعدام، براون گفت: «اگر من این کار را به نفع پولداران و قدرتمندان و بزرگان نامدار این کشور کرده بودم آن وقت هر دادگاهی از این اقدام استقبال میکرد.»
*John Brown
@TarTaKar
کارخانه یونیون کارباید** پیش از این فاجعه نیز هم در حال فروپاشی و فاقد تدابیر بهداشتی و امنیتی بود. وارن اندرسون***، مسئول اجرایی اصلی مجازات نشد و تنها بخش کوچکی از ۴۷۰ میلیون دلار پرداختی به دولت هند به قربانیان و خانواده هایشان رسید، یعنی به طور میانگین ۵۰۰ دلار برای هر نفر. هنوز هم تعدادی از آنهایی که تحت تاثیر گازهای سمی قرار گرفتند جان خود را در اثر بیماری های مربوط از دست می دهند و کودکان زیادی در نتیجه این فاجعه با نقص های مادرزاد، سرطان و بیماری های مزمن به دنیا می آیند.
* Bhopal
** Union Carbide
*** Warren Anderson
@TarTaKar
در سالهای ۱۹۴۳ تا ۴۵ یکی از سازمان پارتیزانی زنان در ایتالیا گردد نام داشت. آنها بزرگترین گروه از زنان فعال ضد فاشیست در آن زمان بودند. در اوج خود، حدود ۷۰ هزار عضو داشتند و از زنانی از هر قشری تشکیل شده بودند، از خانهدارانی که پیش از این از نظر سیاسی بیطرف بودند تا فعالان رادیکال. برخی از کارهایی که آنها انجام میدادند شامل سازماندهی اعتصابات، مقاومت مسلحانه، راهاندازی وعدههای غذایی گرم برای کودکان در مدرسه، تأمین لباس و کفش برای خانوادههای کمدرآمد، دزدیدن زغالسنگ، نان و توزیع آن به نیازمندان به سبک رابین هود بود.
از نوشتههای آنها میخوانید: «جنگ اجتنابناپذیر نیست. اگر زنان بتوانند مانند زمان نبرد برای آزادی، فارغ از هر تفاوت اجتماعی، مذهبی یا سیاسی، با یکدیگر متحد شوند، تا در کنار هم علیه ویرانی و کشتار بجنگند و در هماهنگی کارآمد با هم کار کنند، چهره زمین میتواند به خوبی تغییر کند. این فراخوان ۸ مارس است: فراتر از هر تفاوتی، همه برای نجات صلح متحد شوند.»
@TarTaKar
ماری هریس جونز* بعد از اینکه شوهر و چهار فرزندش را در سال ۱۸۷۶ در اثر تب زرد از دست داد و مغازه لباسفروشیاش در سال ۱۸۷۱ در اثر آتشسوزی عظیم شیکاگو سوخت، به یکی از سازماندهان گروه شوالیههای کار** و اتحادیه کارگران متحد معدن*** بدل شد. به دلیل موفقیتش در سازماندهی کارگران معدن و خانوادههایشان علیه صاحبان معدن او را خطرناکترین زن در آمریکا میدانستند. در اعتراض به اجرای سهلانگارانه قوانین کار کودک در معادن و کارگاههای ابریشم پنسیلوانیا، راهپیمایی کودکان را از فیلادلفیا به سمت خانه رئیس جمهور وقت تئودور روزولت در نیویورک سازمان داد.
کتاب «اتوبیوگرافی مادرجونز» شامل توصیف شرایط سخت زندگی کارگران آمریکا و تلاش آنها در راه تأمین معاش است که بخشی از آن با عنوان «در زندانهای راکفلر» به ترجمه جلال آلاحمد در کتاب «هفت مقاله» آمده است.
* Mary G. Harris Jones
** Knights of Labor
*** United Mine Workers
@TarTaKar
توجه: این پست شامل توصیفات گرافیکی از خشونت نسلکشی و جنسی است.
ایالات متحده چیان و آراپاهو را به رسمیت شناخته بود که بخشهای بزرگی از زمینهای در بخشهایی از کلرادو، نبراسکا، وایومینگ و کانزاس امروزی را در اختیار داشتند. اما پس از کشف طلا در منطقه، مهاجران برای استخراج طلا به زمینها یورش بردند و در نهایت دولت مردمان بومی را وادار به امضای یک پیمان جدید کرد و بیش از ۹۰درصد از زمینهایشان را گرفت.
برخی روسای قبایل این پیمان جدید را خیانت دانسته و مخالف امضای آن بودند، اما مووهتاوتوو (کتل سیاه) و گروه او از چیان و آراپاهو بیش از همه به صلح اعتقاد داشتند و به همین دلیل به آن پیوستند. آنها ابتدا به دستور ایالات متحده به فورت لایون نقل مکان کردند، سپس دوباره به دستور دولت به بیگ سندی کریک منتقل شدند.
با وجود اینکه همه دستورات را اجرا کردند، حتی پرچم ایالات متحده و پرچم سفید تسلیم را بر فراز اردوگاه تعیینشده توسط دولت به اهتزاز درآوردند، تا ۹۰۰ نفر از نیروها به آنها حمله کردند هنگامی که جنگجویان قبیله برای شکار بیرون از ارودگاه رفته بودند. سربازان تا ۱۷۰ نفر یا بیشتر از افراد غیرمسلح، عمدتاً زنان و کودکان را به قتل رساندند، آنها را شکنجه کردند، سپس پوست کله آنها را کنده و قربانیان را سوزاندند و اندامهای تناسلی زنان را بریدند و به کلاههای خود وصل کردند. تنها بین ۹ تا ۲۴ نفر از جنگجویان قبیله کشته شدند.
رابرت بنت در روزنامه نیویورک تریبون گزارش داد: «من زنی را دیدم که روی زمین افتاده بود، با پاهای شکسته. یک سرباز با شمشیر کشیده به سمت او آمد. زن دستش را بالا برد تا از خود دفاع کند؛ سرباز ضربه زد و دست او را شکست. زن غلت زد و دست دیگرش را بالا برد؛ سرباز دوباره ضربه زد و دست دیگر او را نیز شکست و سپس بدون اینکه او را بکشد، از کنارش رد شد. من شاهد بودم که یک زن با جنینی از رحم در آمده که در کنارش افتاده بود، بریده شد.» در همان زمان، یک روزنامه محلی این «عمل درخشان سلاحها» سربازان را تحسین کرد و کشتار آنها را «افتخارآمیز» خواند.
@TarTaKar
در سال ۱۹۴۲ نازیها ۱۸۵۰ نفر را از محلههای یهودی شهر لنین به قتل رساندند، تنها فایا شولمن* و ۲۵ نفر دیگر را زنده گذاشتند و او را مجبور کردند که عکس هایی از این قتل عام بگیرد و ظاهر کند. او هم به شکل مخفیانه نسخه هایی از عکس ها را برای خودش نگه داشت.
چندی بعد فرار کرد و به نیروهای مقاومت پیوست و به عنوان مبارز و پرستار خدمت کرد. در یکی از حملههای ناگهانی در شهر لنین که فایا به همراه گروهش حضور داشت، موفق شد تجهیزات عکاسی اش را بازپس بگیرد و بعد از آن شروع کرد به مستندسازی از جنبش مقاومت. فایا از جنگ جان سالم به در برد و در سال۲۰۲۱ در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت.
*Faya Schulman
@TarTaKar
جمع ۶ آذر با وعدههای دروغین کارفرما به طور موقت خاتمه یافت تا اینکه در ۱۵ تا ۱۸ آذر و ۸ تا ۱۴ بهمن بار دیگر و این بار چندین برابر از قبل یعنی بیش از ۲ هزار کارگر دست به اعتصاب زدند و ضامن اجرای حقوق صنفی خود شدند.
کارگران از اتحاد و همبستگی خود را حتی با وجود اخراج ۲۸ کارگر پاسداری کردند تا اینکه نهایتاً در ۱۵ اسفند توانستند به حق خود رسیده، دبیر انجمن صنفی را بازگردانند و دستمزد خود را افزایش و از حقوق قانونی خود (که به همین گونهاش بسیار نابرابر و تبعیض آمیز است) دفاع کنند.
در سال ۱۴۰۲ نیز کارگران چادرملو برای افزایش دستمزد و تسلیهات رفاهی اعتصاب کردند که در ۳ مرداد توانستند شرکت را مجاب به قبول خواستههای خود کنند.
@TarTaKar