#در_چنین_روزی ۱۶ فوریه ۱۹۳۷، گروهی از زنان کارخانه سیگار در دیترویت برای افزایش ۱۰٪ حقوق تحصن کردند که به سرعت گسترش یافت. با وجود سرکوب زنان اتحادیه خود را شکل دادند و به خواستههای خود رسیدند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۵ فوریه ۲۰۰۳، بین ۶ تا ۱۰ میلیون انسان در سراسر جهان علیه حمله آمریکا و بریتانیا به عراق راهپیمایی کردند. با این همه اما جنگ ادامه یافت و نشان داد بسیاری از اعتراضاتِ منفعلْ به تنهایی بیفایده است.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۵ بهمن ۱۳۳۰، فدائیان اسلام سعی در ترور دکتر حسین فاطمی از جناح چپ جبهه ملی مصدق و مبتکر طرح ملی شدن نفت داشتند که نافرجام ماند اما بعد کودتا ۲۸ مرداد دستگیر و حکومت پهلوی او را اعدام کرد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۴ فوریه ۲۰۱۱، خیزش مردم بحرین در بستر موجی که دنیای عرب را در نوردید، آغاز شد و مجموعهای از تظاهرات مستمر و به خشونت کشیده شده را دربرداشت که در آنها مردم به خیابانها آمده و خواستار سقوط نظام شدند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۳ فوریه ۱۹۵۱، بزرگترین مناقشه صنعتی آئوتئاورا نیوزیلند* آغاز شد و کارگران بارانداز از هر گونه اضافه کاری سرباز زدند و خواستار همان افزایش ۱۵ درصدی دستمزد شدند که به تازگی به همه کارگران صنعتی اعطا شده بود.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۲ فوریه ۱۹۲۰، اولین اعتصاب زنان در کلمبیا در کارخانه نساجی شهر آنتیوکیا* آغاز شد. آنها توانستند به خواستشان یعنی دستمزد برابر با مردان و پرداخت مستقیم به خودشان و نه شوهر یا پدرشان و پایان دادن به آزار و اذیت جنسی مدیران، برسند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، پس شنیدن خبر «پیروزی انقلاب بهمن» از رادیو، #شاهرخ_مسکوب در کتاب خاطراتش به نام «روزها در راه» فضای آن روز خیابانها را چنین توصیف کرد:
«دستبندهایم باز شده است گرچه هنوز بلد نیستم دستهایم را به کار ببرم.»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۱ فوریه ۱۹۱۶ اما گلدمن به خاطر توزیع اطلاعاتی درباره جلوگیری از بارداری در نیویورک سیتی بازداشت شد.
درحالی که صاحبان صنایع به دنبال افزایش جمعیت برای پایین نگهداشتن دستمزد و پر کردن ارتششان هستند، تنظیم خانواده امری حیاتی برای طبقه کارگر است.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۰ فوریه ۱۹۲۰، دکتر شاعر آنارشیست، فعال ضد هستهای و رماننویسی که بیشتر به خاطر نوشتن کتاب «شادی سکس» شناخته میشود، آلکس کمفورت متولد شد. او از اعضای «کمیته صد نفره» بود و به طور منظم در رسانه خبری بیبیسی حضور یافته و سلاحهای کشتار جمعی، هستهای و خود نهاد ارتش را محکوم میکرد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۰ بهمن ۱۳۱۵، جسد #علی_اکبر_داور پس از بروز غضب رضاشاه بر او در اتاقش پیدا شد. او طرح راه آهن سرتاسری، بیمه حوادث کارگری در کارخانه را تصویب کرده بود و همچنین نظام نوین دادگستری و ثبت اسناد را بنا نهاده بود.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۹ فوریه ۲۰۰۷، آلخاندرو فینیستره*، شاعر آنارشیست و مخترع مدل اسپانیایی فوتبال دستی (فوسبال) در زامورای اسپانیا از دنیا رفت.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۹ بهمن ۱۳۴۹، گروه جنگل، از بنیان گذاران چریکهای فدایی خلق برای شکستن فضای اختناق، بازداشت، شکنجه و اعدام فعالین مدنی، صنفی و سیاسی سلطنت پهلوی به ژاندارمری #سیاهکل حمله کردند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۸ بهمن ۱۳۵۷، کارگران که از تعویق دستمزدها ستوه آمده بودند با همراهی دانشجویان کارخانه را تسخیر کرده و توانستند تا ۵ روز کنترل آن را داشته باشند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۸ بهمن ۱۲۸۶، قانون «مطبوعات ایران» تصویب شد و از آن تاریخ نظارت حکومتی بر مطبوعات در ایران سایه افکند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۶ فوریه ۱۹۱۹، #اعتصاب_عمومی متشکل از ۶۵ هزار کارگر در شهر سیاتل برای کنترل روی دستمزدهایشان برگزار شد. آنها برای ۶ روز توانستند کنترل کل شهر را بدست گیرند و مدیریت کنند.
@TarTaKar
گروه «ائتلاف جنگ را متوقف کنید» فراخوان تظاهرات ۱۵ فوریه را صادر کرده بود که مورد استقبال میلیونها نفر در سراسر جهان واقع شد. بیش از ۳ میلیون نفر در رم، حدود ۱ میلیون نفر در مادرید، بیش از نیم میلیون نفر در برلین تظاهرات کردند. به علاوه تظاهرات ۱.۵ میلیون نفری لندن پر جمعیت ترین راهپیمایی تاریخ بریتانیا بود.
معترضین مخالف ادعای بیاساس سلاحهای هستهای و کشتار جمعی عراق و ارتباطش با حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر بودند. آنها همچنین علیه دخالت خارجی در امور کشورها و منطق «جنگ پیشگیرانه» شعار دادند.
@TarTaKar
حسین فاطمی در سال ۱۲۹۶ در نایین به دنیا آمد. او در ۱۳۲۱ در روزنامه «باختر»، ۱۳۲۲ در «آزادی» و ۱۳۲۳ در «استقلال» فعالیت میکرد. در ۱۳۲۴ برای تدریس در روزنامه نگاری به پاریس رفت و ۳ سال بعد بازگشت و روزنامه رادیکال «باختر امروز» راه انداخت که همین روزنامه ارگان جبهه ملی شد. که نقش کلیدی در تصویب لایحه ملی کردن نفت بازی کرد.
فاطمی بعد از ترور خود نوشت:«برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، اینطور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد.»
پس از کودتای ۲۸ مرداد فاطمی توانست با مخفی شدن در یکی از خانههای حزب توده تا ۶ ماه از دستگیری بگریزد اما نهایتاً به اتهام اقدام علیه امنیت سلطنت در آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. به گفته محمدرضا پهلوی:«او [فاطمی] بود که تودهایها را واداشت مجسمههای من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.»
@TarTaKar
عواملی از جمله وضعیت اقتصادی، تورم، بیکاری و دستگیری گسترده فعالین، دلایل اصلی شروع این خیزش بودند که با ورود نیروهای سپر جزیره* به بحرین در ۱۵ مارس پایان یافت.
چندین میدان که به مرکز تظاهرات بدل شده بودند بسته شدند اما با این وجود تجمع در محلههای مسکونی ادامه یافت، حتی بعد از سرکوب نیروهای حکومتی و سپر جزیره به پشتیبانی عربستان سعودی و امارات.
* دِرْعُ الجَزيرَة : بازوی نظامی شورای همکاری خلیج (Gulf Cooperation Council- GCC)
@TarTaKar
به کارگران کنار دریا فقط ۹ درصد افزایش دستمزد توسط شرکتهای کشتیرانی که عمدتاً متعلق به بریتانیا بودند، پیشنهاد شده بود. در مقابل کارفرمایان از ورود کارگران به محل کارشان جلوگیری کردند. دولت هم در حمایت از کارفرمایان، قوانین اضطراری وضع کرد و نیروهای ارتش و نیروی دریایی را به جای کارگران اعتصابی به کار گماشت و همچنین اتحادیه کارگران کناردریا را منحل کرد.
گروه اتحادیه های ملی فدراسیون کار، از دولت حمایت کرد و حزب کارگر اپوزیسیون نیز نتوانست از کارگران کنار دریا حمایت کند. با وجود اینکه تمام نیروها علیه آنها بود، بیش از بیست هزار کارگر دیگر در حمایت از باراندازها دست به اعتصاب همبستگی زدند و هزاران نفر دیگر از انجام کارهای مرتبط با کالاهای مربوط به این اعتصاب امتناع کردند. اما پس از ۱۵۱ روز، کارگران مجبور به قبول شکست شدند. در پی این مناقشه، بسیاری از مبارزان در لیست سیاه قرار گرفتند و برای سال ها پس از آن از کار بر روی اسکله منع شدند.
* Aotearoa/New Zealand
@TarTaKar
صبح ۱۲ فوریه، ۴۰۰ نفر از زنان کارخانه نساجی دست از کار کشیدند و تولید کل کارخانه را مختل کردند. نام اصلی ترین سازماندهان شامل بود از ترزا تامایو، آدلینا گونزالس، کارمن آگودلو، ترزا پیدراهیتا، ماتیلدا مونتویو و بتسابل اسپینوزا که او را در عکس مشاهده میکنید.
آنها خواستار برابری دستمزد با مردان، پایان آزار و پایان گرفتن آزار و اذیت جنسی مدیران بالادستی، جریمه مرخصی استعلاجی و پرداخت حقوق به «والد» آنها یعنی همسران یا پدرشان، کاهش نظارتی مراقبتی بودند. آنها با خشونت پلیس و حتی سنگ اندازی بسیاری از مردان برای شکستن اعتصاب مواجه شدند. اما کارگران زن که حمایت مالی و معنوی شهر را پشتشان داشتند توانستند در ۴ مارس به اکثر خواستههای خود برسند.
*Antioquia
@TarTaKar
«کی مردم خبرهای رادیو را باور می کردند تا چه رسد به اینکه از خبری اینطور جاکن شوند، جشن بگیرند و با شادی افسارگسیخته ای بر سر جانشان بازی کنند. آن هم این مردم! همین مردمِ «ولش کن»، به من چه «کشک خودتو بساب»، همین مردم که می گفتند «هر کی دره ما دالونیم، هر کی خره ما پالونیم»! راستی چه رستاخیزی شده است؟ نگاه می کردم و فکر می کردم. گرچه کلمه را خراب کرده اند، گرچه کلام را بدل به ناسزا کرده اند ولی باز فکر می کردم چه رستاخیزی شده است! انگار رادیو با یک خبر کوتاه مثل اسرافیل در صور دمید و مردگان هزار ساله را برانگیخت، اینک زمین گورستان را شکافته و هم دوباره یافته اند. تجربه پیشین را پشت سر دارند و نمی خواهند به آن برگردند. سنگینی لحد هنوز شانه هایشان را می فشارد. اگر بنا است بمیرند این بار می خواهند مرگشان را خود انتخاب کنند، به اراده بمیرند ــ نه آنکه در زندگی مرده باشند ــ اینست که با این شتاب به میدان می شتابند. «چگونه مردن» را یافته اند. موهبتی که نمی شناختندش! برای درست زندگی کردن اول باید «درست مردن» را دانست. وقتی بر مرگ غلبه کنی زندگی را به دست آورده ای. و انقلاب وقتی پیروز شد که هیبت مرگ فروریخت، که مرگ خلع سلاح شد.»
«نمیخواهم وقایع را یادداشت کنم. نه همه را دیده ام و نه احتیاجی هست که روزنامه ها را بازنویس کنم. فقط شمّه ای از حسیّات خودم را نقل می کنم. دیروز صبح از میدان ولیعصر پیاده راه افتادم. با «پ-ی» رفتیم به میدان ۲۵ شهریور و دروازه دولت تا میدان فوزیه. از دروازه دولت وضع دیگری بود. مثل اینکه بادی به جنگل وزیده باشد و برگ و بار درختان را ریخته باشد، اما نه باد خزان، باد بهار که از زیر پنجه هایش جوانه های تازهای دیوانه وار می شکافند و از پوسته بیرون می زنند. شهر شلوغ، پریشان، آشوب زده و درهم بود، مردم سیلاب گل آلودی بودند که موج بر میداشتند. پیدا بود که چیز تازه ای دارد پیدا می شود، در هوا است و انگار می شود بالهایش را در دست گرفت. نمیدانست آزادی بود که غلاف سختش را پاره می کرد و بیرون می آمد و فریاد می شد. همهمه ی شاد و فرخنده ای روی سر مردم موج می زد. آنها دسته دسته در پیاده روها بی هدف در رفت و آمد بودند، ترسیده، خمیده، و محتاط نبودند، قدم هاشان را نمی پائیدند. ظلمی که مثل بغض در گلویشان گیر کرده بود و راه نفسشان را بند آورده بود، داشت می ترکید.»
@TarTaKar
او را با استناد به قانون کامستاک* گناهکار دانستند. قانونی مصوب ۱۸۷۳ در آمریکا که وسایل جلوگیری از بارداری را موهن و جا به جا کردن و ارسالشان را ممنوع می کرد. گلدمن را زمانی دستگیر کردند که قرار بود یک سخنرانی عمومی درباره برنامههای خانواده که یکی از دغدغههای اصلی طبقه کارگر بود، ارائه دهد.
در آن زمان رادیکالها استدلال میکردند که تنظیم خانواده مسالهای اساسی برای طبقه کارگر است تا بتوانند استانداردهای قابل قبولی از رفاه داشته باشند و نیز باور داشتند که دلیل مخالفت صاحبان قدرت با کنترل موالید این بود که جمعیت زیادی از نیروی کار برای پایین نگه داشتن دستمزدها و پر کردن ارتش داشته باشند.
گلدمن تصمیم گرفت که در دادگاه از خودش دفاع کند و از از جلسه محاکمه برای تبلیغات عمومی پیامش استفاده کرد. در نهایت او را محکوم کردند و خودش تصمیم گرفت به جای پرداخت صد دلار جریمه، پانزده روز حبس بکشد.
@TarTaKar
آلکس یکی از اعضای اصلی کمیته صد نفره بود که به دلیل برگزاری نشست سرپایی علیه سلاحهای هستهای، به یک ماه زندان محکوم شدند. صدای او به طور مکرر در ایستگاه رادیویی غیرقانونی «صدای آرامش هستهای» شنیده میشد. او به خاطر بلند کردن پوسترهای ضد بمب دستگیر شد و نویسنده مجموعهای از آهنگهای ضد بمب به نام «آیا راحت مینشینید؟» نیز است.
به گفته خودش، مهمترین چیز درباره این کمپین این بود که مردم را مجبور به پرسش کردن کرده است و آنها را به خیابانها آورده میکشاند. «مردم بهآهستگی و ناقص یاد میگیرند … آنها همچنان منفعل ماندهاند، اما فشار زمان آنها را میکوبد … وقتی کافی از مردم به دعوت مرگ، جنگ، نه با سلامتی بلکه با یک سیلی در دهان، پاسخ دهند و با اشاره به جنگ طبقاتی کارخانهها را خالی و خیابانها را پر کنند، آنگاه ما ممکن است بتوانیم درباره آزادی صحبت کنیم.»
https://files.libcom.org/files/Resistance%20Vol.%206,%20No.%203%20(July%201947).pdf
@TarTaKar
علی اکبر داور که لقب «امیرکبیر پهلوی» را داشت یکی از کارگردانان اصلی به سلطنت رساندن رضا شاه و پایان دوره مشروطه بود. اما بین او و رضاشاه مخصوصاً بعد از قتل دوست قدیمیاش و نخست وزیر سابق دربار یعنی #تیمورتاش در ۱۳۱۱ فاصله افتاد. نهایتاً پس از دیدن دستگیری و «پاکسازی» کسانی چون قوامالملک شیرازی، محمدتقی اسعد، امیر حسینخان ایلخان، عدلالملک دادگر، علی دشتی، زینالعابدین رهنما، محمدرضا تجدد، فرجالله بهرامی، علی منصور، عباس آریا و اعدام محمدعلی اسدی به دلیل عاجز بودن در سرکوب #قیام_گوهرشاد که تمامی این افراد از دولتمردان دربار بوده و در به قدرت رسیدن رضاشاه دست داشتهاند، داور متوجه شد که نوبت او نیز زود فرا خواهد رسید.
همزمان با این پاکسازیها، داور از وزارت عدلیه جایی که جلوی نفوذ روحانیون را از امور حقوقی گرفت به وزارت مالیه رفته بود، که در آنجا گمرک را از مستشران بلژیکی به مستشران ایرانی انتقال داد و طرح ساخت شرکت بیمه ایران، ساختمان سازی و پنبه کنی تایید کرد. اصلاحات علیاکبر داور البته مانند هر مشی اصلاحطلبانهی دیگری ملازم سرکوب نیروهای انقلابی بود. همانطور که «اصلاحات» امیرکبیر همزمان بود با کشتار سرتاسری و وحشیانهی بابیها در شهرهای گوناگون و شخص امیرکبیر نقش موثری در این کشتار داشت، اصلاحات داور نیز همزمان بود با سرکوب سراسری قیامهای نیروهای انقلابی در سرتاسر ایران، از جمله در خراسان، آذربایجان و گیلان و نیز سرکوب خونین اعتصابات و جنبش کارگری، از جمله قتل مرتضی حجازی از رهبران اتحادیه کارگران چاپخانههای تهران در سال ۱۳۰۷ در زندان رضاخانی. در همان دورانی که داور مشغول اصلاحات بود ماموران نظمیه و گزمههای قزاق مشغول خرد کردن استخوانهای طبقهی کارگر و نیروهای انقلابی بودند.
صبح روز مرگش بود که داور از پرونده سازی علیه خود در نظمیه و آنهم زیر نظر سرلشکر آیرم مطلع شد. همان روزی که رضاشاه با فریاد او را از جلسه معامله پنبه با شوروی اخراج کرده بود. فردای آن روز روزنامه اطلاعات به نقل از حکومت علت مرگ او را سکته قلبی اعلام کرد که البته بعد به خودکشی تغییر یافت. سرنوشت داور البته پاسخ مناسبی برای آنان است که میگویند چرا «انقلاب» و آیا نمیشد امور را «اصلاح» کرد. داور، این اصلاحطلب مدرن دوران رضاشاه سرانجامی داشت که پیش از او میرزاتقی خان امیرکبیر در دوران قاجار داشت.
@TarTaKar
آلخاندرو فینیستره متعاقب جراحت در طول جنگ داخلی اسپانیا و انقلاب فوسبال را اختراع کرد تا کودکان مجروح بتوانند فوتبال بازی کنند. با فرار در پی پیروزی فاشیسم، به گواتمالا رفت، جایی که با چهگوارا** فوتبال دستی بازی کرد. بعد از کودتا با حمایت نیروی نظامی ایالات متحده در کشور، نیروهای فرانکو او را ربودند و در هواپیمایی به مقصد مادرید قرار دادند. با این وجود در پرواز او به دستشویی رفت، قطعهای صابون در روزنامه پیچید و فریادزنان بیرون آمد که «من یک پناهندهی اسپانیایی هستم» و تهدید به منفجر کردن هواپیما کرد. با حمایت خدمه و مسافران هواپیما فرود آمد و او را در پاناما رها کرد.
* Alejandro Finisterre
** Che Guevara
@TarTaKar
در زیر اعلامیه مبارزین حماسه سیاهکل را میخوانید که به فشارهای اقتصادی و استثمار انسان و طبیعت اشاره میکنند:
«برادران و خواهران هم وطن !
حکومت ظالم و اربابان خارجیاش سالیان درازیست که بر دوش این ملت رنج دیده سنگینی میکند. جنگل، دریا و سایر منابع طبیعی را به اسم ملی شدن غارت میکند. چای را دو بنه مفت خریده و گران میفروشند. مالیاتهای سنگین هر روزه به شکلی بر مایحتاج ملت فقیر میبندند. آیا میتوان دست روی دست گذاشت و با ظلم و فقر و گرسنگی و بیکاری و بیماری ساخت آیا میشود با التماس و عریضه، حق را گرفت؟ فحشهای ژاندارم و جنگلبان و نزولخوار را شنید و دم بر نیاورد؟
بپاخیزید تا این دستگاه ظلم و جو را براندازید !
یگانه راه جواب زور را با زور دادن است حق گرفتنی است دیگر ساکت نباید بود، تنها راهِ بر انداختن ظلم شرکت کارگران، دهقانان و روشنفکران در مبارزهای مسلحانه و سخت است.
بهمن ۱۳۴۹»
هنر سهم غیر قابل انکاری در بازشناسی حماسه سیاهکل داشته است. از مثالهای بارز آن میتوان به سرود معروف #آفتابکاران_جنگل از #سعید_سلطانپور و فیلم #گوزنها از #مسعود_کیمیایی با بازی #بهروز_وثوقی را نام برد.
نقاشی کوبیسم از #بیژن_جزنی است که آنرا برای حماسه سیاهکل، وقتی در زندان بود کشید.
@TarTaKar
نزدیک به یک ماه بود که کارگران کارخانه صنعتی جنرال دستمزد خود را دریافت نکرده بودند. پس از حاصل نشدن نتیجه ثمربخشی از چانهزنی فراوان با سندیکا و مدیرعامل کارخانه، کارگران به سمت دانشگاه شریف رفتند و خواستار حمایت آنها شدند. دانشجویان نیز به همراه کارگران به سمت دانشگاه تهران و سپس پلی تکنیک راهپیمایی کردند. فردای آنروز کارگران به همراه عدهای از دانشجویان با گرفتن مدیرعامل کارخانه به مدت ۵ روز یعنی از ۱۸ ام تا ۲۲ ام بهمن، کنترل امور را بدست آورند.
پیشنهادی از دانشجویان، که البته عملی نشد، این بود که کارگران ادارهی کارخانه را خود به دست گرفته و با بهراه انداختن کارخانه و کنترل امر تولید و فروش، حقوق و مزایای خود را بهطور کامل دریافت کنند و برای شروع کار با فروش محصولاتی که در انبار موجود است، حقوق دیماه کارگران پرداخت گردد و پس از بهکار افتادن کارخانه تحت نظارت کارگران، سایر خواستهها نیز تحقق پذیرد.
در طول اشغال پنجروزهی کارخانه، کارگران کارخانههای شوفاژکار، تکنوکار، آرد و جنرال موتورز، بنز خاور، سیمان آریا، صنعت نفت و… بهطور گروهی و یا فرستادن نمایندگانی در کارخانهی صنعتی جنرال حضور یافته و پشتیبانی قاطع خود را از مبارزهی کارگران اعلام داشتند.
@TarTaKar
این قانون در ۵۲ ماده به تصویب مجلس شورای ملی در زمان مشروطه رسید. طبق اصل بیستم از قانون اساسی عامه، «مطبوعات غیر از کتب ظلال و مواد مضره به دین مبین»، آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است ولی هر گاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آنها منتشر بشود، نشردهنده یا نویسنده طبق قانون مطبوعات مجازات میشود.
اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد ناشر و طابع و موزع از تعرض مصون هستند. مقرر میشود طبع کتب و روزنامجات و اعلانات و لوایح در تحت قوانین مقرره ذیل که از برای حفظ حقوق عموم و سد ابواب مضار از تجاوزات ارباب قلم و مطبوعات وضع میشود آزاد است. هر کس بخواهد مطبعه دایر نماید یا کتاب و جریده و اعلاناتی به طبع برساند یا مطبوعات را بفروشد باید بدوا عدم تخلف از فصول این قوانین را نزد وزارت معارفه به التزام شرعی ملتزم و متعهد شود.»
@TarTaKar
اعتصاب در زمانی شکل گرفت که انقلاب در روسیه پیروز و در آلمان شکست خورده بود و قیامهای بسیاری در کشورهای اروپایی مانند مجارستان در جریان بود. کارگران سیاتل و شهرهای دیگر آمریکا بر این باور بودند که سرمایهداری در اروپا در حال سقوط است. بازگشت سربازان به بازار کار نرخ بیکاری را افزایش داده بود و همزمان نیز افزایش تورم و گرانی از جنگ نارضایتیها را بسیار کرده بود. به طوری که هزینه معاش در طی ۴ سال ۲ برابر شده بود. به علاوه با پایان جنگ دولت آمریکا کنترل قیمت را برداشت که این امر فشار بر طبقه کارگر را بیشتر میکرد.
تمام این دلایل منجر شد که سال ۱۹۱۹ یکی از پر اعتصابترین سالهای تاریخ آمریکا شود (شاید تنها کمتر از ۱۹۴۶). به قول هری اولت، یکی از فعالین کارگری آن زمان: «حال که دیگر بر همه واضح شده است که سیستم موجود، که آنرا سیستم سرمایهداری مینامند، توانایی فراهم آوردن نیازهای مادی و روحی کارگران را ندارد. بیش از ۹۵ درصد کارگران ما بر این اعتقادند که ما باید کنترل ماشین آلات را بدست بگیریم. بعضی از ما به جنبشی تعاونی، بعضی به جنبشی سیاسی و بعضی به جنبشی صنفی معتقد هستیم.»
۶ فوریه کمیته اعتصاب کارگران کشتی ساز بندر سیاتل علی رغم مخالفت اتحادیه کارگریشان مردم شهر را به اعتصاب عمومی فراخواند که برای اولین بار در تاریخ آمریکا تا عصر همان روز شهر به دست طبقه کارگر افتاد. کمیتههای مطبوعات به سردبیری آنا لویی استرانگ و غذایی و بهداشتی بیشتر متشکل از #زنانخانهدار به سرعت شکل گرفت و همچنین مردم بیکار مشغول به کار شدند. این درحالی بود که روزنامهها این حرکت را «غیر آمریکایی» میخواندند.
برخلاف هراس پراکنی روزنامهها نسبت به بینظمی و آشوبی که اعتصاب میتواند ایجاد کند، مردم بسیار متشکل و منظم باهم حرکت میکردند و کمیتهها حداکثر تاکید را داشتند که از خشونت پرهیز شود تا بتوان شهرها را سازماندهی کرد. وقتی هم که ارتش فدرال برای سرکوب آمد همه مردم هماهنگ در خانههایشان مانده و نیروی سرکوب را فلج کردند.
با ادامه سرکوبها و دستگیریها و محاصره ارتش فدرال اعتصاب شکسته شد. آنا لویی استرانگ به اتهام «برهم زدن آرامش» دستگیر و روزنامهها به شهردار وقت یعنی اولی هندسون لقب «قهرمان فاتح بلشویسم» را دادند.
متنی که کمیته «تاریخ» کمیته اعتصاب عمومی در مورد خود نوشتهاند را میتوانید در این آدرس بخوانید:libcom.org/article/seattle-general-strike-1919
@TarTaKar
۶ فوریه ۲۰۰۳، روزنامه واشنگتن پست با انتشار مقاله ای مدعی شد بر یافتن شواهدی «غیر قابل انکار» مبنی بر اینکه عراق سلاحهای کشتار جمعی داشته و با القاعده برای دستیابی به سلاحهای شیمیایی و حمله به اروپا همکاری میکند.
یادآوری ارزشمند همراه با خشم از #دروغ_پراکنی #اخبارجعلی :
t.co/Fu1w8YRctA?amp=1
@TarTaKar