کولونتای در سال ۱۸۷۲ در اوکراین به دنیا آمد. از سال ۱۸۹۴ فعالیت سیاسیاش را با تدریس در اتحادیههای کارگری پیترگراد آغاز کرد. او به همراه شوهر خود که مهندس ماشینآلات صنایع نساجی بود به کارخانجات میرفت و با کارگران ارتباط میگرفت، از زندگی آنها خبردار میشد و حتی اعتصابات آنها را سازماندهی میکرد.
او تفاوتی ماهوی بین منشویکها و بلشویکها نمیدید تا ۱۹۰۳ که خود را متعهد به بلشویکها کرد. در آن دوره بلشویکها بسیار بیشتر از منشویکها نسبت به شوراهایی که کارگران شکل داده بودند اقبال نشان میدادند. کمپین «کارگران زن روسیه» که او در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۸ سازماندهی کرد، بیشترین محبوبیت را برای او به ارمغان آورد. این کمپین علیه استثمار کارفرمایان، فمنیسم بوژوایی، محافظهکاری سنتی و شوونیسم مردانه درون سازمانهای سوسیالیستی بود. در انتهای سال ۱۹۰۸ از روسیه تبعید شد آن هم به دلیل مقاله و کتابهایی که در دفاع از مبارزات چریکی ملت تحت ستم فنلاند علیه روسیه تزاری در آن دوران نوشته بود.
در سال ۱۹۱۷، کولونتای برای شرکت جستن در انقلاب به روسیه بازگشت. پس از پیروزی انقلاب به عنوان کمیسار رفاه انتخاب شد اما به دلیل مخالفتش با پیمان برست-لیتوفسک از این سمت استعفا کرد و به جای آن بیشتر در «ژنودتل» یا سازمان بخش زنان حزب بلشویک مشغول شد. در همین زمان بود که با تلاشهای سازمان زنان حزب، حق رای و سقط جنین برای زنان بدست آمد. چند سالی بعد نیز او از ژنودتل به وزارت خارجه رفت تا به عنوان سفیر یا مشاور مشغول باشد.
در سال ۱۹۲۰ و در کنگره هشتم معروف که در آن مفاد برنامه سیاست نوین اقتصادی یا «نپ» در دستور کار جلسه بود، کولونتای با داشتن این موضع که کنترل تمام امور اقتصادی باید در دستان اتحادیههای کارگری و نه دولت یا خرده مالیکن باشد در جناح «اپوزوسون کارگران» قرار گرفته بود.
Alexandra Mikhailovna Kollontai
Алекса́ндра Миха́йловна Коллонта́й
@TarTaKar
سرود «جنبش رهایی زنان»L'Hymne du MLF برای جنبشی با همین نام در فرانسه در مارس ۱۹۷۱ و در میانه موج دوم فمینیسم فرانسوی ساخته شد. مبارزان فمینیست فعال در پاریس، شعر آن را به شکل جمعی در جلسه آمادگی برای تجمع ۲۸ مارس و به مناسبت صد سالگی کمون پاریس) به یاد زنان کمون پاریس سرودند. ملودی این سرود متعلق به اثری قدیمی تر به نام سرود مارش هاست که سرودی بود به یاد زنانی که به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شده بودند.
شاید #هشت_مارس امسال، گفتن از زنانی که بیرون از جهان تبعید شدهاند، آنهایی که در اسارت خود تنها هستند و فراموش شدگان، پیش از هر چیز یاد زنان فلسطین را زنده کند.
تقدیم به آنها!
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۷ اسفند ۱۳۹۹، در پی فراخوان تجمع اعتراضی ازطرف شورای بازنشستگان و مستمریبگیران برای رسیدگی به مطالباتشان در چندین شهر در سراسر کشور تجمعاتی مقابل ادارههای سازمان تأمین اجتماعی برگزار شد.
«گرانی و تورم، بلای جان مردم!»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، فعالین حقوق زنان در اعتراض به ستم جنسیتی در حوزه اشتغال کار مقابل وزارت کار تجمع کردند که با برخورد خشن نیروهای انتظامی و لباس شخصی سرکوب شد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، تظاهرات ۸ مارس زنان یکی از مهمترین روزهای تاریخ جنبش زنان در ایران را رقم زد. زنان در اعتراض به اجباری شدن حجاب به خیابانها آمدند که باعث عقب نشینی مقطعی حکومت شد.
«زنان ما زحمتکشند، زحمتکشان آزادند!»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۸ مارس ۱۹۱۷، هزاران تن از #زنان_خانهدار و زنان کارگر در پیترگراد روسیه دست به تظاهرات زدند و آتش انقلاب فوریه را روشن کردند. سال بعد به مناسبت همین واقعه زنان در اتریش برای اولین بار در تاریخ روز جهانی زن را جشن گرفتند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزهایی در سال ۱۲۸۸، زندخت شیرازی، فعال حقوق زنان، روزنامهنگار و شاعر رادیکال در شیراز متولد شد.
«کار تجارت از چه معنی کار زن نیست؟
کفش زنان را از چه رو زن خود ندوزد؟
پس خواهرانم تا به کی بیکاره هستید؟
تنها برای عشق مردان چیره دستید؟»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۵ مارس ۱۹۸۴، اعتصاب ملی یکساله معدنچیان بریتانیا آغاز شد. سرکوب این اعتصاب توسط دولت محافظه کار تاچر نقطه عطفی برای طبقه کارگر و شروع استقرار برنامههای اقتصادی نئولیبرال بود.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱۳ اسفند ۱۳۸۵، فعالین جنبش زنان و اعضای «کمپین یک میلیون امضا» در حمایت از بازداشتیان ۲۲ خرداد، رو به روی دادگاه انقلاب تجمع کردند که ۳۷ نفرشان دستگیر شدند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۴ مارس ۱۸۳۷، ميخائيل ايروويچ لرمانتف، شاعر رمانتیک روسیه تزاری به دلیل شعر «مرگ شاعر» که برای مرگ پوشکین سروده بود، دستگیر شد.
«قیام کرد اما، مثل قبل، تنها و کشته!»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۳ مارس ۱۹۱۳، هزاران زن برای مطالبه حق رای در خیابان پنسیلوانیا در پایتخت آمریکا، واشنگتن دیسی راهپیمایی کردند. گر چه که تا آن زمان این بزرگترین راهپیمایی جنبش «حق رأی» بود، اما توسط یک گروه از مردان به آن حمله شد. صدها زن زخمی شدند، اما پلیس فقط تماشا کرد و هیچ کس را به خاطر حملهها بازداشت نکرد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲ مارس ۲۰۲۰، ساجد حسینی روزنامهنگار، نویسنده و استاد زبان بلوچی در سوئد ناپدید شد و پس از ۲ ماه جسدش در رودخانه شهر اوپسالا پیدا شد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱ مارس ۱۹۱۲، املین پانکهورست به همراه ۱۴۸ نفر دیگر پس از شکستن شیشه پنجرهها برای جلب توجه به حق رای زنان، در لندن دستگیر شد.
«قانون شکنی ما برای قانون گزاری است!»
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۸ فوریه ۲۰۲۲، اتحادیه کارگران استارباکس تشکیل شد. هدف باریستاها افزایش دستمزد، بازگرداندن پاداشها، کاهش ساعات شیفتهای ۱۲ ساعته و به دست گرفتن کنترل محل کار خود است.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۸ فوریه ۱۹۴۷، وقایعید معروف به «حادثه ۲۲۸» رخ داد که طی آن دولت ملیگرای کومینتانگ با کشتن صدها نفر قیام مردم تایوان را سرکوب و دوران وحشتی را آغاز کرد که هزاران نفر دیگر در طی آن کشته شدند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۹ مارس ۱۹۵۲، الکساندرا کولونتای مارکسیست فمنیست انقلابی بلشویک و اولین سفیر زن جهان در شوروی در گذشت.
«تنها طوفان تازه نفس انقلاب میتواند تعصبات علیه زنان را جارو کند.»
@TarTaKar
بنابر فراخوان مذکور مکان تجمع در تهران مقابل وزارت کار در خیابان آزادی اعلام شده بود اما حضور شدید نیروهای امنیتی و هجوم آنها مانع آن شد که تجمع مسالمت آمیزی شکل بگیرد. چندی پس از حضور شرکت کنندگان، کار به درگیری با نیروهای امنیتی کشیده شد و آنها از شکل گرفتن تجمع جلوگیری کردند و به ضرب و شتم معترضان پرداختند. معترضان که پراکنده شدند در چند نقطه در اطراف وزارت کار سعی کردند اعتراض خود را بیان کنند، اما نیروهای امنیتی باز هم با آنها مقابله کردند و درب مترو را دقایقی مسدود کردند تا مانع رفت و آمد معترضان شوند.
تمرکز مطالبات در بیشتر شهرهایی که در آن تجمع اعتراضی برگزار شد، بر روی موضوع تعیین نرخ دستمزد و اعتراض شرکت کنندگان به فاصله زیاد حداقل دستمزد با خط فقر و عدم توانایی حقوق بگیران در تامین حداقل های مورد نیاز معیشتی بود.
@TarTaKar
در فراخوان تجمع آماده بود:«اکنون در شرایطی هستیم که نرخ مشارکت اقتصادی زنان به ۱۵٫۹درصد محدود مانده؛ ۲۰ میلیون زن خانهدار عملاً در چهاردیواری خانهها محبوس و ۳ میلیون نفر زن تحصیلکرده لیسانس و بالاتر، از یافتن شغل سرخورده و از شمول بیکاران خارج شدهاند. در چنین شرایطی محرومیت و طرد زنان از اشتغال و استخدام رسمی در دستگاههای دولتی ادامه دارد؛ زنان بهطور برنامهریزی شده و عامدانه از بازار کار و اشتغال حذف و طرد میشوند و وضعیت شغلیشان بیش از پیش ناپایدار و نامطمئن میشود. زنانی که بنا بهضرورت و نیاز به کار در بخش خصوصی مشغول به کار شدهاند، با دستمزد ناچیز و بدون بیمه و هر نوع مزیت شغلی و در فقدان حمایت قانونی تحت ستمکارانهترین نوع بهرهکشی و استثمار قرار گرفتهاند و راه ترقی شغلی بر زنان بسته شده است.»
از اعم مطالبات معترضین؛ رفع تبعیض شغلی، حقوق بازنشستگی برای زنان خانهدار، برابری دستمزدی، افزایش حداقل دستمزد همه شاغلین و اعطای حق مرخصی زایمان بود. نیروهای امنیتی که از قبل از تجمع برای سرکوب آماده در محل حضور داشتند، بیش از ۸۰ نفر از معترضین را بازداشت کردند.
به شرح یکی از تجمع کنندگان: «یک ربع به دوازده در کوچه کنار وزارت کار بودیم که موتوریها حمله کردند و پسرها را بازداشت کردند. زهره اسدپور را زدند و دیدم لبش خونی بود. هر کدام درگیر یکی از بازداشتشدگان شدیم. زهره هم داشت یک نفر دیگر را جدا میکرد. ما را پراکنده میکردند و مردم دوباره می رفتند در جای دیگری شعار میدادند. ما توانستیم جایی روبروی وزارت کشور بایستیم و شعار دهیم و سرود بخوانیم ولی همانجا هم به ما حمله کردند.»
@TarTaKar
در فاصله کوتاهی پس از حضور روح الله خمینی در ایران، تصمیمی مبنی بر اجباری شدن حجاب گرفته شد و او یک روز قبل از برگزاری مراسم روز جهانی زن، در سخنرانی مدرسه رفاه اعلام کرد که زنان کارمند ادارههای دولتی باید حجاب اسلامی داشته باشند. روز بعد، از ورود زنان بدون حجاب به محل کارشان جلوگیری شد که در برخورد با آن تعدادی از زنانی که در وزارت امور خارجه کار میکردند، همانجا دست به تظاهرات زدند. همچنین با فراخوان «کمیتهی برگزاری روز جهانی زن» در حدود پنج تا هشت هزار نفر در دانشگاه تهران تجمع کردند. وقایع این روز که با ریزش بیوقفه برف از اولین ساعات صبح همراه بود، به طرح مناقشاتی اساسی درباره مساله زنان در بین گروههای سیاسی انجامید. از اصلیترین شعارها «زنان ما زحمتکشند، زحمتکشان آزادند!»،«آزادی، نه شرقی، نه غربی، جهانیست»، «ما انقلاب نکردیم، تا به عقب برگردیم» و «استقلال، آزادی، جمهوری واقعی» بود.
در ابتدا حکومت تازه مستقر از عملی کردن این سیاست عقب نشینی کرد اما در هر حال، زنان معترض نتوانستند با اجباری شدن حجاب مقابله کنند و پس از آن با بسیاری از معترضین به اشکال مختلف برخورد شد. و حدود ۴ سال بعد در ۱۳۶۲، مجلس شورای اسلامی زیر نظر شورای نگهبان، بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوبه مجلس خبرگان در آبان ۱۳۵۸، ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات را تصویب و به این ترتیب حجاب در ایران اجباری شد.
@TarTaKar
رهبران مرد اتحادیه از کارگران زن خواسته بودند که آرامش را حفظ کنند اما آنها از دستورات سرپیچی کردند و در اعتراض گرانی و گرسنگی به خیابانها ریختند و بدین صورت آتش انقلاب فوریه را روشن کردند. در آن زمان تاریخ استفاده شده در روسیه متفاوت بود و به همین دلیل انقلاب به نام ماه فوریه به جای مارس معروف شد.
روز بعد ۲۰۰ هزار کارگر با اعتصاب و شعار دادن علیه تزار و جنگ جهانی اول به آنها پیوستند. همچنین برخی از واحدهای نظامی به کارگران پیوستند و تا ۱۵ مارس، تزار نیکلاس دوم مجبور به کناره گیری شد.
دست راستیها خیلی تلاش کردهاند که این روز و ریشه آن به فراموشی سپرده شود. روایت آنها اینطور عنوان میکند که روزجهانی زن ۸ مارس به بهانه سالگرد اعتصاب زنان کارگر نیویورک در سال ۱۸۵۷ و یا اعتصاب بزرگ زنان در ۸ مارس ۱۹۰۸ انتخاب شده است اما بعدها مشخص شد که این افسانهای ساختگی است در جهت زدودن منشا این تاریخ که به انقلاب فوریه روسیه مربوط بوده است.
در ایران نیز تلاش بسیاری شده است که روز «زن» در ۸ مارس به فراموشی سپرده شود و به جای آن روز «مادر» بزرگ داشته شود. در زمان پهلوی، حکومت روز مادر را به دلیل تاسیس «بنگاه حمایت مادران و نوزادان» که تلاش آن برای بالا بردن نرخ زاد و ولد بود، ۲۵ آذر تعیین کرده بود. و در جمهوری اسلامی نیز به دلیلی مشابه روز تولد فاطمه دختر پیامبر اسلام را روز مادر انتخاب شد.
@TarTaKar
زندخت در سال ۱۳۰۹ به تهران رفت تا در مدرسه ناموس تحصیل کند. این مدرسه اولین دبیرستان دخترانه تهران بود که زیر نظر #طوبی_آزموده اداره می شد و تاره ۲ سال از تاسیس آن میگذشت.
او سپس در شیراز «مجمع انقلابی نسوان» را تاسیس کرد تا زنان را از حقوق خود آگاه کند و آنها را نسبت به پیشرفتهای جنبشهای فمینیستی اروپا مطلع سازد. البته این انجمن پس از ۹ ماه با فشار رضاشاه تعطیل شد.
زندخت اما دست از فعالیت نکشید و با انتشار نشریه «دختران ایران» که شعار آن «آرزوی دختران ایران، بیداری زنان ایران است» بود، اهداف انجمن قبلی او یعنی مجمع انقلابی نسوان را دنبال کرد. این مجله هم پس از ۷ ماه تعطیل شد.
زندخت شیرازی در سن ۴۳ سالگی درگذشت. بسیاری، فشارهای اجتماعی و دولتی چون اهانتها و تهدیدها را در افسردگی و مرگ زودهنگام او موثر میدانند.
@TarTaKar
اعتصاب عظیم زمانی آغاز شد كه معدنچیان معدن زغال كورتونوود* در پاسخ به طرح بسته شدن معدن از طرف دولت محافظهکار، دست از کار کشیدند. معدنچیان معدنهای دیگر هم در اختلافات دیگری اعتصاب کرده بودند، اما پس از گسترش اعتصابها، اتحادیه ملی کارگران معدن اعتصاب ملی اعلام کرد که اکثریت معدنچیان در سراسر کشور به آن پیوستند. زنان که بیشتر آنها همسران معدنچیان بودند، در حمایت از اعتصاب نقش مهمی داشتند و به کارگران کمک کردند تا نزدیک یک سال اعتصاب را ادامه دهند.
نخست وزیر مارگارت تاچر و دولت او مصمم بودند قدرت سازمانهای کارگری را بشکنند و خصوصیسازی و اصلاحات بازار آزاد را اعمال کنند. اما آنها که از شکستهای قبلی خود در اعتصاب معدنچیان در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۴ آموخته بودند این بار توانستن معدنچیان و حامیان آنها را شکستن دهند.
شکست معدنچیان، که یکی از سازمانیافته ترین و مبارزترین گروه کارگران در انگلیس بودند، نقطه عطف تعیین کنندهای در توازن قدرت بین کارگران و کارفرمایان این کشور بود، که به ماهیت انفرادی، ایزوله شدن یا اصطلاحاً اتومیزه شدن طبقه کارگر انگلیس امروز منجر شود.
*Cortonwood
@TarTaKar
این تجمع همزمان با برگزاری دادگاه پنج نفر از فعالان جنبش زنان که به دلیل ۲۲ خرداد همان سال در میدان هفت تیر تهران به جرم اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده بودند برگزار شده بود.
نیم ساعت از تجمع نگذشت که نیروهای امنیتی تلفن همراه یکی از زنان را ضبط، پلاکاردهای آنها را پاره و چندی از فعالان را بازداشت کردند و به اداره مفاسد اجتماعی نیروی انتظامی فرستادند.
از اهداف اصلی کمپین یک میلیون امضا میتوان «رفع تبعیضهای قانونی علیه زنان»، «افزایش سطح آگاهی نسبت به حقوق زنان»، «صدا به زنان بی صدا» و «تاکید بر ایجاد تغییر دموکراتیک از پایین و از درون ملت» را نام برد.
پس از سرکوب فعالین حقوق زنان در خرداد و اسفند ۱۳۸۵، حدود ۲ ماه بعد یعنی ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۶، با خیالی آسوده طرح «ارتقای امنیت اجتماعی» یا همان گشت ارشاد اجرایی شد.
@TarTaKar
«در این پیکار مغلوب شد. مغلوب شد!
حالا که او در گور رفته، بر مرگش گریستن و احمقانه در مدحش سخن گفتن و ناله سر دادن چه سود دارد؟ حالا دیگر مدح و ذم شما چه سود دارد، زیرا ساعت قضاوت سرنوشت فرا رسیده است، مگر شما همانها نبودید که بیش از همه، قریحهی مردانه و روح آزاد و دلاور او را مورد حمله قرار میدادید و برای سرگرمی خود، آتش درون او را، که وی در پنهان کردنش ناشیگری بخرج میداد، دامن میزدید؟»
از آثار معروف لرمانتف میتوان به «قهرمان زمان ما» «اهریمن» و «شاخههای فلسطین» اشاره کرد.
@TarTaKar
این راهپیمایی توسط اتحادیه کنگره، یک شاخه مبارز از انجمن ملی جنبش حق رأی زنان آمریکایی برگزار شده بود. ابتدا زنان سیاه از شرکت در راهپیمایی منع شده بودند، اما وقتی اصرار کردند که آنها نیز شامل شوند، اتحادیه کنگره را مجبور کرد که اجازه دهد آنها در پشت مراسم راهپیمایی کنند. برخی نیز مانند آیدا بی ولز، دستورالعمل را نادیده گرفتند و به همراه زنانی دیگر از ایالت خود، ایلینوی، به جلوی راهپیمایی آمدند.
با وجود حملات خشونتآمیز، زنان به مبارزه ادامه دادند، و حداقل فقط در حرف حق رأی را در برخی ایالتها در سال ۱۹۱۷ و در سطح فدرال در سال ۱۹۲۰ بدست آوردند. با این حال، بیشتر زنان سیاه، سرخ، آسیایی و لاتین تا سالها یا دههها بعد نتوانستند رأی بدهند، و سرکوب رأیدهندگان در بخشهای زیادی از ایالات متحده امروز هم ادامه دارد.
@TarTaKar
۲۶ دی ۱۳۵۹، ساجد در روستایی نزدیک مرز ایران در بلوچستان پاکستان به دنیا آمد. او پس از تحصیل در رشته اقتصاد در کراچی، شروع به کار در مطبوعات انگلیسی زبان پاکستان کرد.
ساجد زمانی که در مورد ناپدید شدن روزنامهنگاران در بلوچستان تحقیق میکرد متوجه آن شد که مورد تعقیب نیروهای امنیتی پاکستان واقع شده است. همچنین دیگر بار که در پیوند به مافیای مواد مخدر در بلوچستان گزارشی تهیه کرد، خانوادهاش تهدید شدند. همین تهدیدها او را مجبور به ترک کشورش کرد.
@TarTaKar
زنان در ساعت ۶ بعدازظهر به نفع حق رای خود راهپیمایی را آغاز و سپس با سنگهایی که حمل میکردند به ویترین فروشگاهها در وست مینستر حمله کردند. حملات دیگری در خیابانهای معروفی مانند استرند، هایمارکت، پیکادیلی، خیابان باند، خیابان آکسفورد و خیابان ریجنت و حتی در محل اقامت نخست وزیر آسکوئیث در خیابان داونینگ ۱۰ صورت گرفت. املین پانکهورست* به ۲ ماه زندان محکوم شد.
املین پانکهورست یکی از شخصیتهای بسیار تاثیر گذار موج اول فمنیسم بود که به رسمیت شناخته شدن حق رای زنان منجر شد. او با همکاری رفقایش گروه معروف «سافروجت» را تاسیس کرد که نقش بسیار پررنگی را در ساماندهی زنان داشت.
امیلین همچنین پس از آنکه به دلیل جنسیتش نتوانسته بود عضو حزب کارگر شود اتحادیه سیاسی اجتماعی زنان را تشکیل داد که سپس به «حزب زنان» تغییر یافت. آنها برای مبارزه با تبعیض جنسی، علاوه بر آگاهی بخشی دست به خرابکاری شهری مانند درگیری با پلیس، شیشه شکستن میشدند. به قول خود او :«ترجیح میدهم شورشی باشم تا برده!»
Emmeline Pankhurst*
@TarTaKar
جنبش اتحادیههای کارگران استارباکس به خصوص زمانی شروع شد که کارفرما نتوانسته بود در دوران کرونا با برقراری پروتکلها بهداشتی مناسب از سلامت آنها حفاظت کند، که این امر به خشم آنها افزود.
این سومین شعبه استارباکس بود که کارگران آن در دو ماه منتهی به مارس، با وجود تمام ممانعتها و مخالفتهای وکلای کمپانی استارباکس توانسته بودند اتحادیه خود را به ثبت رسمی برسانند. حتی بسیاری از کارگران در گذشته به دلیل تلاش برای تشکیل چنین اتحادیه ای اخراج شدند.
بر اساس نظر سنجی گالوپ ۷۷ درصد جوانان ۱۸ تا ۳۴ ساله آمریکایی طرفدار تشکیل اتحادیههای کارگری هستند که چنین محبوبیتی از پیش از دوران جنگ سرد بیسابقه بوده است. برای مطالعه بیشتر در مورد جنبش بینالملی تشکیل اتحادیهها در استارباکس میتوانید به صفحه توییتر آنها در لینک زیر رجوع کنید.
twitter.com/SBWorkersUnited
@TarTaKar
سومدیریت اقتصادی و فساد، استاندارد زندگی فقرا را تحت تاثیر قرار داده بود و در ۱۶ ماه حاکمیت ملی گرایان قیمت برنج ۴۰۰ برابر افزایش یافته بود. در ۲۷ فوریه یکی از ماموران تنباکوی دولتی یک زن سرپرست خانواده را به خاطر فروش سیگار به قتل رساند. روز بعد از آن اعتراضات بالا گرفت.
نیروهای امنیتی با خشونت به مردم حمله کردند و تعدادی را کشتند که به قیامی در سراسر جزیره دامن زد. شهروندان توانستند مناطق بزرگی از کشور را تحت کنترل خود بگیرند و کمیتههایی برای برقراری نظم و بیان مطالباتی برای اداره امور ایجاد کنند و برخی گروهها هم مسلح شدند.
در روز ۸ مارس ارتش چین از سرزمین اصلی چین گسیل شدند و تلاش کردند تا کنترل مناطق را دوباره به دست بگیرند و در این حین به کشتار و مثله کردن و غارت بیرویه پرداختند و سازماندهان را حبس و اعدام کردند. دستکم ۵ هزار نفر از جمله کمونیستها کشته شدند که بعد از آن هم دوران «ترور سفید» علیه آنها آغاز شد که تا سال ۱۹۸۷ طول کشید؛ طی این دوره هم دهها هزار نفر زندانی و اعدام یا «ناپدید» شدند.
تصویر بالا مربوط به تجمع گروهی در مقابل دفتر انحصاری دخانیات در تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۴۷ است.
* Kuomintang
@TarTaKar
در دروره انقلاب تعداد بیکاران تقریبا به ۲.۵ میلیون یعنی برابر با ۲۲ درصد نیروی کار رسیده بود. همین امر باعث شد که #جنبش_بیکاران در سرتاسر ایران پس از انقلاب در شهرهایی مانند تهران، آبادان، خرم آباد، قزوین، سنندج، کرمانشاه و … شکل گرفت که «اتحادیهی کارگران بیکار اصفهان و حومه» در اصفهان یکی از ثمرههای این جنبش بود.
۲۹ اسفند ۱۳۵۷، نمایندههای اتحادیه با اطلاع بر اینکه وزیر کار وقت یعنی داریوش فروهر (که بعدها در جریان #قتلهای_زنجیرهای_سیاسی ترور شد) در اداره کار اصفهان است خود را به او رسانند، مشکلات خود را مطرح کرده و به او میگویند که «ما ۸ نفر نماینده ۳۰ هزار کارگر هستیم» اما پاسخ میشنوند که:«۳۰ هزار که ۳۰ هزار است اگر ۳۰۰ هزار هم باشید به من ربطی ندارد.» اساساً دولت موقت بازرگان نه تنها هیچ برنامهای برای حل این معضل نداشت بلکه با تبلیغات مغرضانه و متصل کردن بیکاران به «بیگانگان» و «اخلالگران» زمینه سرکوب آنها را فراهم میکرد.
۳ فروردین ۱۳۵۸، بیکاران با پلاکارد «زحمتکشان انقلاب کردند اما کسان دیگر بهرهمند شدند» تظاهرات اعتراضی برپا کردند و خواستار به رسمیت شناخته شدن «شورای کارگران بیکارشده» شدند.
۶ فروردین هزاران کارگر بیکار شده رو به روی خانه کارگر اصفهان تجمع کردند. روحانیون و مشاوران آنجا با اشاره به اینکه درست نیست در آستانهی رفراندوم کسی راهپیمایی کند خطاب به کارگران بیکار شده گفتند:«در انقلابهای دیگر کارگران یونجه خوردهاند و دم بر نیاوردند. حالا شما با چند روز بیکاری این همه سروصدا میکنید.» این پاسخ معترضین را خشمگینتر ساخت و آنها به سمت اداره کار راهپیمایی کردند تا صدای خود را با شعار «حقوق کارگر پرداخت گردد، نباید کارگر اخراج گردد» به گوش مردم برسانند، که عوامل متعصب مذهبی با فریادهای «مرگ بر کمونیسم» با سنگ به آنها حمله کردند.
۱۶ فروردین و پس از رفراندوم جمهوری اسلامی، معاون استاندار تهدید کرد که اگر اتحادیه راهپیمایی را ترتیب دهد آنها را با گلوله خواهند زد. در همان روز نیز چند خبرنگار و ۲ نماینده کارگران دستگیر شدند. با این حال اما در ۱۸ فروردین اتحادیه تظاهرات را برپا کرد. معاون استاندار به آنها برچسب «ضد انقلابی» زد که بعد از فشار کارگران او حرف خود را به «در بین شما ضد انقلابی وجود دارد» تغییر داد.
در راه به استانداری گروهی با چماق، چاقو و سنگ به کارگران بیکار حمله میکنند و وقتی به حیاط استانداری میرسند از استاندار میخواهند که آنها را آرام کند اما استاندار به بهانه خواندن نماز صحنه را ترک میکند. سپس ماموران کمیته انقلاب اسلامی تیر اندازی میکنند که در نتیجه آن چند نفر کشته و زخمی میشوند.
روحانین حاضر در استانداری از جمله آیت الله طاهری از رهبران مذهبی وقت اصفهان، کارگران بیکار را دلداری میدهد و قول دستگیری و مجازات عاملین تیراندازی را میدهد که هیچوقت این قول عملی نمیشود. و این گونه جنبش بیکاران اصفهان سرکوب میشود.
برای مطالعه بیشتر میتوانید به مقاله «بازخوانی مبارزات کارگران بیکار در اصفهان بعد از انقلاب بهمن ۵۷» از «محمد صفوی» رجوع کنید.
@TarTaKar