#در_چنین_روزی ۴ اوت ۱۷۹۲، پرسی بیش شلی، شاعر رمانتیک رادیکال در نزدیکی هورشم در ساسکس متولد شد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی۳ اوت ۱۴۹۲، کریستف کلمب سفر خود را از پالوس اسپانیا به سمت مناطقی که آنها را «هند» می دانست، آغاز کرد. این سفر عواقب فاجعه باری برای افرادی داشت که از قبل در آن محل زندگی می کردند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی۳ اوت ۱۹۴۷، آخرین شورشهای ضد-یهود بریتانیا زمانی رخ داد که گروهی نژادپرست که چند صد نفر تنومد بودند، به منطقهی یهودینشین تپهی چیتام در منچستر حملهور شدند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲ اوت ۱۹۲۶، جورج حبش از موسسان جبهه مردمی برای آزادی فلسطین (PFLP)* متولد شد.
«شورش کنید! شما چیزی برای از دست دادن ندارید جز زنجیرها و چادرهای پناهندگیتان!»
*الجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین
Popular Front for the Liberation of Palestine (PFLP)
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲ اوت ۱۹۲۴ جیمز بالدوین* نویسنده سیاه همجنسگرا و منتقد فرهنگی در محله هارلم در نیویورک سیتی متولد شد.
«تمام چیزهایی که با آن رو به رو هستیم را نمیتوانیم تغییردهیم اما هیچ چیزی تغییر نمیکند مگر آنکه با آن رو به رو شویم.»
*James Baldwin
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۱ اوت ١٩۴۴، قیام گستردهای در ورشو لهستان علیه اشغالگران نازی آلمانی آغاز شد. آنها شهر را تصرف کردند، اما به دلیل عدم حمایت متفقین، پس از گذشت ۶٣ روز شکست خوردند و ٩٠ درصد ورشو ویران شد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۳۱ ژوئيه ۱۹۶۸ در مکزیک، دانشجویان بسیاری از مدارس و دانشگاه ها را اشغال کردند و مردم را به اعتصاب عمومی فراخواندند.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۳۰ ژوئيه ۲۰۰۶ مورای بوکچین*، فعال و متفکر طبقه کارگر و بنیانگذار تئوری اکولوژی اجتماعی و کمونالیسم در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
«نمیتوان بین انسان با طبیعت هارمونی ایجاد کرد بدون از بین بردن نظام سلطه و ایجاد هارمونی بین انسان با انسان.»
*Murray Bookchin
@TarTaKar
#در_چنین_روزی، ۲۹ ژوئيه ۱۹۲۱ ماریا اوچیپینتی*، انقلابی، فمینیست و کارگر نساجی ایتالیایی، در راگوسا متولد شد. در سال ۱۹۴۵ او شورش ضد فراخوان سربازی مردان در راگوسا را برانگیخت و به همین دلیل به زندان افتاد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۸ ژوئيه ۱۹۸۵، کنش ضدفاشیسم (آنتیفا) به طور رسمی در جلسهای در کانویهال لندن تاسیس شد. ۲۵۰ نفر به نمایندگی گروههای کنش سرخ، نزاع طبقاتی، گروه سوسیالیستهای یهودی، پروژهی دیدهبانی نیوهام، قدرت کارگران، نورافکن و دیگر نیروهای بدنهی ضدنژادپرستی از سراسر کشور این جلسه را برگزار کردند. تعهد آنان به «تقابل فیزیکی و ایدئولوزیک» با فاشیسم و بیرون انداختن آنها از خیابان است.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ٢٧ ژوئيه ١٩٣٣، رانندگان اتوبوس در هاوانا اعتصاب کردند و دیگر رانندگان هم خیلی زود در همبستگی با آنها دست از کار کشیدند. در ادامه درگیریهایی که از پس این اعتصاب آمد دیکتاتور بی رحم جراردو ماچادو* مجبور گشت که از قدرت کنار بکشد.
*Gerardo Machado
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۶ ژوئيه ۱۹۳۷، گردا تارو فوتوژورنالیست پیشرو و فعال متعهد ضدفاشیست در حادثهای غمانگیز در حالیکه مشغول پوشش عقبنشینی جمهوریخواهان از نبرد برونت در جنگ داخلی اسپانیا بود، کشته شد.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۵ ژوئيه ١٩٣۴ نستور ایوانویچ ماخنو* رهبر ارتش انقلابی اوکراین در زمان انقلاب ١٩١٧ روسیه و همچنین یکی از نویسندگان خط مشی سازمانی اتحادیه عمومی آنارشیستها، در شهر پاریس و در تبعید از دنیا رفت.
*Нестор Іванович Махно
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۴ ژوئيه ۱۹۳۶، پپیتا اینگلس آنارکوسندیکالیست خودآموخته ۲۶ ساله و مادر دو کودک در پی وقوع جنگ داخلی اسپانیا به همراه یار خود، ماریانو سانچز برای مبارزه با فاشیست ها، به شبه نظامیان ستون دوروتی پیوست.
@TarTaKar
#در_چنین_روزی ۲۳ ژوئيه ۱۸۳۹، نیروهای نظامی کمپانی هند شرقی بریتانیا قلعه غزنی در افغانستان را تصرف کردند تا حاکم طرفدار خود، شاه شجاع را جایگزین شاه دوست محمد کند.
@TarTaKar
افسانه هایی رایج وجود دارد که می گوید او ایالات متحده را کشف کرد و ثابت کرد که زمین گرد است. در واقع او هیچ وقت حتی پا به جایی که امروزه سرزمین اصلی ایالات متحده است، نگذاشت و این واقعیت که زمین کره ای شکل است از زمان یونانیان باستان شناخته شده بود. خود کلمب معتقد بود که زمین گلابی شکل است. او در محلی که امروزه به باهاما معروف است به خشکی آمد، جایی که او و خدمه اش مورد استقبال مردم بومی تاینو(Taíno) قرار گرفتند، کسانی که در کمونهای روستایی زندگی می کردند و تمام اموالشان به صورت اشتراکی بود.
کلمب بلافاصله دست به زندانی کردن و کشتن مردم بومی زد و آنها را بردگی گرفت تا به جستجوی طلا بپردازد. مردم تاینو هم شروع به مبارزه کردند اما نتوانستند اسپانیایی ها را که صاحب سلاح و زره پیشرفته بودند شکست دهند، بنابراین بسیاری برای جلوگیری از سرنوشتی بدتر شروع به کشتن خود و فرزندانشان کردند. تنها در عرض دو سال ، نیمی از ۲۵۰ هزار بومی ساکن سرزمینی نزدیک هائیتی کشته شدند. بعد از آن استعمارگران بیشتری آمدند و نسل کشی جمعیت بومی در کارائیب و قاره آمریکا ادامه یافت. با وجود همه اینها ، هنوز هم در بسیاری از نقاط این منطقه جوامع بومی زنده مانده اند و به مقاومت خود ادامه می دهند.
@TarTaKar
در این روز آخرین شورشهای ضد-یهود بریتانیا زمانی رخ داد که گروهی نژادپرست که چند صد نفر تنومد بودند، به منطقهی یهودینشین تپهی چیتام در منچستر حملهور شدند. دو روز پیش از آن، مبارزان صهیونیستی ایرگون در فلسطین دو تن از افسران ارتش بریتانیایی را در پاسخ به اعدام سه نفر از مبارزان ایرگون دار زدند. این خبر به طور گستردهای در انگلستان پخش شد. گروهی در منچستر شیشهها شکستند، از ماشینها آجر پرت کردند، به پرستشگاهها حمله کردند و درمراسم عروسی یهودیان با صدای بلند فحاشی کردند. در عرض چند روز، شورشهای ضد یهود در لیورپول و گلاسکو به وقوع پیوست و در شهرهایی چون لندن، هال و بریستول و وارینگتون داراییهای یهودیان در سراسر کشور مورد حمله قرار گرفت.
دشمنی با یهودیان توسط سیاست مداران و رسانهها شدت گرفته بود. برای مثال ارنست بوین، وزیر امور خارجه و رهبر سابق اتحادیه درباره یهودیان اروپا اظهار نظر کرد و «آنها را سپر بلا کرد» و به اشتباه اشاره کرده بود که فروشندگان بازار سیاه یهودی سوخت را در زمان بحران احتکار کرده بودند. در این حین، روزنامه محافظهکار ساندی تایمز یهودیان بریتانیایی را متهم کرد که آنها بخاطر محکوم نکردن عمل خشونتآمیز ضدبریتانیایی در فلسطین، در «مسئولیت شهروندی و الزامات اخلاقی» کوتاهی کردند.
@TarTaKar
جورج حبش در شهر لاد به دنیا آمد و تا سال ۱۹۴۸ و اشغال شهر توسط نیروهای اسرائیلی در جنگ عرب ها و اسرائیل همانجا زندگی کرد. این اشغال منجر به فرار و بیرون رانده شدن بیشتر جمعیت این شهر شد.
حبش درس پزشکی خواند و مدتی در اردوگاه های پناهندگان اردن به کار پزشکی پرداخت. او از همراهان جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر بود، کسی در آن زمان به خاطر ایده هایش درباره ناسیونالیسم عرب شناخته می شد.
جورج حبش یکی از اعضای برجسته سازمان آزادیبخش فلسطین(PLO)** بود اما در پی اختلافات داخلی و مشخصاً تعارضات ایدئولوژیک با فتح (یکی از گروه های کنفدراسیون احزاب موسوم به سازمان آزادیبخش فلسطین)، جبهه مردمی برای آزادی فلسطین را تأسیس کرد که یک حزب مارکسیست لنینیست بود. او سال ۲۰۰۸ در سن ۸۲ سالگی و در اثر حمله قلبی در اردن درگذشت.
**منظمة التحرير الفلسطينية
Palestine Liberation Organization(PLO)
@TarTaKar
جیمز بالدوین که از نژادپرستی فراگیر در ایالات متحده به تنگ آمده بود، به فرانسه رفت و بیشتر عمرش را آنجا گذراند. با این حال در دوره جنبش حقوق مدنی به آمریکا بازگشت و با وجود همجنسگراستیزی رایج در فضای رسمی جنبش، نقشی فعال در مبارزه با نژادپرستی و تشویق به شرکت در راهپیمایی ۱۹۶۳ واشنگتن و ۱۹۶۵ سِلما ایفا کرد.
بالدوین باور داشت که نژادپرستی ابزاراصلی سرمایه داری آمریکاست و به جو واکر** روزنامه نگار گفت:«نژادپرستی برای این سیستم حیاتی است تا بتواند سیاه و سفید را که هر دو منبع کار ارزان بوده و هستند، از هم جدا نگه دارد... هزینه رسیدن به هرگونه سوسیالیسم واقعی در اینجا(در آمریکا) ریشه کن کردن چیزی است که آن را مسأله نژاد می خوانیم»
در سال ۱۹۶۸ بالدوین عهد کرد که در اعتراض به جنگ ویتنام از پرداخت مالیات خودداری کند. او به سبب اینگونه فعالیت های براندازانه در معرض نظارت غیرقانونی اف.بی.آی قرارگرفت که برایش پرونده ای هزار و هشتصد صفحه ای ساختند.
مجموعه نوشته های آنجلا دیویس با نامه ای شروع می شود که بالدوین برای او فرستاده بود.
**Joe Walker
@TarTaKar
بعد از اینکه ارتش سرخ توانسته بود تا نزدیکی ورشو خود را برساند و نیروهای نازی مستقر در منطقه را درگیر خود کند، شورشیان این لحظه را بهترین فرصت برای خود دانستند تا به اشغالگران حمله و شهر را دوباره بدست بگیرند.
بعد از آزادسازی شهر نازیها با تمام توان خود شهر را بمباران کردند و خانهها را به آتش کشیدند. اما شورشیان با استفاده از مسیر فاضلاب و کمپهای زیر زمینی در شهر مقاومت میکردند و نازیها را به عقب می راندند. در پاسخ و در حمایت از شورشیان هواپیماها و موشکهای شوروی از مقر پلوتاو به شهر حمله کردند.
شورشیان رسماً از چرچیل با تلگراف درخواست کمک کردند اما بریتانیا که نگران این بود که شهر به دست ارتش سرخ بیافتد از کمک رسانی به لهستانیها سر باز زد.
@TarTaKar
در آن سال نارضایتی از دشواری های اقتصادی و مخارج بالای دولت برای المپیک، در حال افزایش بود به علاوه فضای پژوهشی و اجتماعی دانشگاههای مکزیک نیز به دلیل کنترل تفکرات مارکسیستی بسیار تنگ شده بود. به همین دلیل دانشجویان با اشغال دانشگاهها به سیاستهای اقتصاد ریاضیتی دولت اعتراض کردند و از مردم خواستند که با اعتصابی سراسری به آنها بپیوندند.
این نارضایتیها و اعتراضات در ۲ اکتبر یعنی کمتر از دو هفته مانده به المپیک به اوج خود رسید. درگیری های خشونت آمیزی میان پلیس ضد شورش و دانشجویان در مکزیکو سیتی درگرفت و در این روز نزدیک به ۴۰۰ نفر کشته و حدود ۱۵۰۰ نفر دستگیر شدند. این واقعه با نام تاتلولکو* معروف شده است.
* Tlatelolco massacre
@TarTaKar
موری بوکچین در سال ۱۹۲۱ و در خانوادهی یهودی روسی مهاجر به نیویورک به دنیا آمد. از همان ابتدای جوانی به حزب کارگران سوسیالیست پیوست. در سال ۱۹۸۲ کتاب معروف «اکولوژی آزادی» را منتشر کرد. در آن سال ها که مسائل زیست محیطی کمتر از امروز در مرکز توجه قرار داشتند با این حال او در این کتاب استدلال کرد که مبارزات و خواستههای طبقه کارگر تنها با درگیر شدن با مسائل زیست محیطی میتواند پتانسیل انقلابی واقعی خود را محقق کند در غیر این صورت مبارزات طبقاتی در حد خواستههای صنفی میماند و باعث تحول و تغییر جوامع نمی شود.
در سال ۱۹۹۲ او کتاب «شهرنشینی بدون شهر» را نوشت که تاثیر بسزایی در نوع حکمرانی خودمدیریتی دموکراتیک روژاوا داشته است. او در این کتاب از سیستم شهرداری لیبرتاریان** سخن می گوید که در آن نهادهای مستقل بر اساس دموکراسی مستقیم در شهرها حاکم میشوند و جای دولت مرکزی به کنفدراسیونی از مجموعهٔ این شهرداریها داده میشود.
** libertarian municipalism
@TarTaKar
ماریا به گفته خودش بعد از خواندن کتاب «بینوایان» ویکتور هوگو به اندیشههای چپ علاقهمند شد و بعدتر حزب کمونیست ایتالیا پیوست.
در سال ۱۹۴۵ حکومت مستقر در ایتالیا مردان را برای شرکت در جنگ فرا میخواند و مردان مجبور بودند که به سربازی بروند.
یکبار که ارتش برای بردن پسر یکی از همسایه اوچیپینتی آمده بود، ماریا برای اینکه جلوی آنها بگیرد خود را زیر چرخ کامیون آنها گذاشت و فریاد زد «می توانید مرا بکشید ولی نمی توانید رد شوید!» مردم دور او جمع شدند و ارتش مجبور شد که سریع صحنه را ترک کند. خبر این اعتراض ماریا در سراسر شهر پخش شد و جنبش «نه به فراخوان**» را آغاز کرد.
*Maria Occhipinti
**No to the Draft!
@TarTaKar
برای مثال، حزب فاشیست ملی بریتانیا (BNP) که در حال رشد در لیورپول بود، حملات خشنی به چپگرایان داشت، از جمله تلاش برای سوزاندن کتابفروشیای که توسط جمعی فمینیست اداره میشد. در طول یک سال از خیابانها بیرون رانده شدند. بعدتر آنتیفاشیستها اذعان داشتند که آنها به گروهی زیرزمینی تبدیل شدند. در لندن، بعد از تلاش لیبل ضبط موسیقی «خون و شرف» برای سازماندهی رویدادهایی در شهر، اعضای آنتی فا که محل تغییرجهت آنها را در ماربل آرچ ۱۹۸۹ و واترلو ۱۹۹۲ تصرف کردند، آنها را نیز از خیابانها بیرون انداختند. کار این گروه در اواسط دههی ۱۹۹۰ زمانی تمام شد که BNP از تلاش برای کنترل خیابان به جر و بحث در انتخابات محلی رسید.
@TarTaKar
اعتصاب رانندگان اتوبوس آغاز ناآرامی هایی بود که با اعتصاب عمومی کارگران و دانش آموزان کوبایی به اوج خود رسید و کشور را به تعطیلی کشاند.
ماچادو در لحظات آخر با رهبران اتحادیه و کمیته مرکزی حزب کمونیست کوبا معاملهای کرد و قول داد آنها قانونی خواهند شد و اگر به اعتصاب پایان دهند حمایت دولتی نصیبشان خواهد شد. اما کارگران سازشنامه را نپذیرفتند و اعتصاب حتی پس از کشته شدن ۲۰ نفر از تظاهرات کنندگان، ادامه پیدا کرد.
در تاریخ ٩ اوت ارتش تصمیم گرفت حمایت از ماچادو را متوقف کند و بدین ترتیب دو روز بعد دولت او سرنگون شد.
@TarTaKar
او با تبار یهودی-لهستانی در آلمان متولد شد و نامش در ابتدا گردا پوهوریل بود که بعدها آن را تغییر داد تا هویت ابتدایی خود را پنهان کند و برای اینکه توفیق عمومی بیشتری کسب کند نامی انتخاب کرد که آوایی شبیه به نام بازیگر معروف گرتا گاربو را داشته باشد.
تارو بعد از اینکه به جرم فعالیت براندازی و ضدنازی دستگیر و زندانی شد، به اجبار آلمان را ترک کرد. همانجا بود که با تبعیدی دیگری به نام اندره ارند فریدمن آشنا شد و برای مدتی باهم آثاری را تحت عنوان «رابرت کاپا» منتشر کردند. در حالیکه نیمهی مذکرِ کاپا به تایید و شهرت جهانی رسید، تارو تا مدتها ناشناس باقی ماند.
البته در همان زمان نیز او برای بسیاری از فعالین ضدفاشیست و چپگرایان قهرمان بود. در تاریخ یک اوت هزاران نفر برای سوگواری مرگش در خیابانهای پاریس جمع شدند.
@TarTaKar
نستور در سال ۱۸۸۹ وقتی که یکسال هم نداشت پدر خود را از دست داد و مادرش مجبور بود در فقر ۵ پسر خود را به تنهایی بزرگ کند. از ۸ سالگی نستور همراه با درس خواندن در زمین کشاورزی کار میکرد.
در ۱۹۰۶، او عضو سازمان آنارشیستی «اتحادیه دهقانان فقیر» شد. در همین سال آنها به انبار یک تاجر معروف حمله بردند و سرمایه لازم برای اهداف انقلابی خود مانند چاپ جزوات و پخش کردن در میان مردم و دهقانان را فراهم کردند. نستو در بسیاری از عملیاتهای بعدی شرکت جست تا اینکه در ۱۹۰۸ دستگیر و به زندان مسکو فرستاده شد.
او بعد از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ به اوکراین بازگشت و گروه شورشی «گارد مشکی» را تشکیل داد که بعدها شاخه گردان نظامی بلشویکها و ارتش سرخ در اوکراین بود.
در طی این دوران او فرمانده ارشد ارتش سرخ بود. گردان او با ارتش سفید میجنگید و زمینها را بین دهقانان اجتماعی میکرد.
اما بعد از بسته شدن پیمان صلح برست لیتوفسک بخشهایی از اوکراین به امپراتوری آلمان داده شد و این امر بین بلشویک و گارد نستو فاصله انداخت و او تصمیم گرفت که با سرپیچی از دستورات مسکو به تنهایی به مبارزه ادامه دهد. به همین دلیل سرانجام در ۱۹۲۱ او به غرب اروپا تبعید گشت. نستو ماخنو در آنجا مقاله نویس نشریه صدای کارگر بود و نهایتاً در سن ۴۴ سالگی بر اثر ابتلا به سل در پاریس درگذشت.
@TarTaKar
ستون دوروتی در این روز از بارسلونا به سمت ساراگوسا که تحت کنترل فاشیستها بود لشکر کشی کرد و پپیتا نیز به آنها پیوست.
شریک زندگی او کشته شد، اما او در چندین نبرد دیگر به مبارزه ادامه داد. در حمله ای به شهر کوینتو به اسارت نیروهای فاشیست درآمد، اما با انفجار بمبی که یکی از رفقایش پرتاب کرده بود تا در دست فاشیستها شکنجه نشود، پپیتا و فاشیستها کشته شدند و از او سرنوشتی بدتر از مرگ نجات یافت.
@TarTaKar
بریتانیا که از نفوذ روسیه و فرانسویها در آسیای مرکزی بیم داشت با شاه شجاع پیمان بست که اگر خواستههای بریتانیا را در افغانستان پیاده کند، او را به قدرت میرساند.
پس از تسخیر کابل و زمانی که بریتانیا افغانستان را میخواستند ترک کنند، نیروهای قبایلی افغان به آنان حمله کردند و همه را آنها را کشتند. یک سال بعد گروهی از نیروهای انگلیسی برای گرفتن انتقام به کابل حمله کردند. آنان قلعه و بازار بزرگ شهر را به آتش کشیدند. سرانجام مخالفان شاه شجاع دور هم گرد آمدند و او را از قدرت پایین کشیدند، و دوست محمد دوباره به قدرت بازگشت.
این درگیریها با نام «اولین جنگ افغان و انگلیس» مشهور شد که در آن در به دلیل ماجراجوییهای امپریالیستی بریتانیا بیش از ۲۰ هزار انسان کشته شد.
@TarTaKar
زنان کارگر وام بانکی گرفتند و از طرف اسکات بادر کامنولث کمکهزینه دریافت کردند و تلاش داشتند شغلهایشان را بعد از آن که توسط کارفرمایشان، سکستون و اِورارد، تعدیل شدند، حفظ کنند.
متأسفانه کارخانهی جدید، بازرگانی فاکنهام با مسئولیت محدود، همانند کارخانهی قبلی تحت فشار نیروهای بازار قرار گرفت و بعد از نزاع برای رسیدن به اهدافش، سرانجام ۵ سال بعد تعطیل شد.
با این حال اما مانند بسیاری از مثالهای خودمدیریتی در آن زمان، زنان نشان دادند که محل کارشان میتواند بدون رئیس اداره شود.
@TarTaKar