گم شده ام
در خودم
گم شده ام
در خیابان های یک طرفه
خیابان هایی
که به سمت خانه ات منتهی می شوند
گم شده ام
لابه لای چراغ های سبز و قرمزی که
سر هر چهار راه از من عبور می کنند
از من عبور می کنی
شهر بوی غربت می دهد
دست هایم می لرزد
پیدایم کن
آرامم کن
با چشم هایت دریا را به شهر بیاور
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
#چاپ شعرم
در کتاب #رگهای_روشن
1401/4/25
کتاب #رگهای_روشن توسط #انتشارات_ماهاران منتشر شد.
به گرد آورنده گی #مریم_گمار
و مقدمه استاد #رضا_حدادیان ارجمند شاعر و محقق کرمانشاهی گرانقدر
در #انتشارات_ماهاران جناب چالاک بزرگوار.
کتاب #رگهای_روشن با 113صفحه و قیمت پشت جلد 50000 تومان عرضه می گردد.
اسامی کتاب :
۱_سمیه امینی راد
۲_عاطفه انتظامی
۳_حمیدرضا اکبری" شروه"
۴_فاطمه احمد زاد گان
۵_عیسی اسدی
۶_نادر ابراهیمیان
۷_ابراهیم اولاد
۸_سعید اکبرنیا
۹_سیمین بابائی
۱۰_فانوس بهادروند
۱۱_مرضیه برمال "مریم"
۱۲_جمشید بصیر مهر
۱۳_عبدالرحمان پرتابیان "حسان"
۱۴_مهناز توماج آوات
۱۵محمد توکلی کوشا
۱۶_رزا جمالی
۱۷_سمیه جلالی
۱۸_ریحانه جهانی
۱۹_آذر جمشید زاده
۲۰_رضا حدادیان
۲۱_فریبا حمزه ای
۲۲_زیبا حسینی جیرندهی
۲۳_حامد حسنی آسیابدره
۲۴_حیدر حیدری راد
۲۵_علی خاکزاد
۲۶_ثریا خلیق خیاوی
۲۷علیرضا خسروانی
۲۸_بدری دهنوی
۲۹_عیسی دورقی
۳۰_نرگس دوست
۳۱_مهری ذبیحی اترگه
۳۲_هیژا رحیم زاده
۳۳_نیکناز رضوی_حقیقی
۳۴_شهین راکی
۳۵_مرضیه رشید پور "کیمیا"
۳۶_محمد رضا سلطانی
۳۷_زینب ساعدی "شاهپرک"
۳۸_آفاق شوهانی
۳۹_نسترن شلت
۴۰_فاطمه شاهنده
۴۱_غلامرضا شفیعی "پاییز رونیزی"
۴۲_الهام عیسی پور
۴۳_اسماعیل علی پور
۴۴_عاطفه غلامزاده
۴۵_شادیه غفاری
۴۶_محمد فتاح پور
۴۷_گویا فیروز کوهی
۴۸_صحرا کلانتری
۴۹_فرزانه کارگر زاده
۵۰_پوران کاوه
۵۱_ابراهیم کارگر نژاد"الف_کندو"
۵۲_مریم گمار
۵۳_پانته_آ_ گلپر
۵۴_عاطفه مختاری
۵۵_لیلا مینا خانی "لیلی"
۵۶_سمیه مردیان
۵۷_جواد محمدی
۵۸_افسانه نجومی
۵۹_مهناز نیکفر
۶۰_غلامرضا نصراللهی
۶۱_راحله وفا
کتاب #رگهای_روشن توسط #انتشارات_ماهاران منتشر شد.
در صورت تمایل به خرید.
شرایط فروش
1-قیمت یک جلد + هزینه ارسال 80000 تومان
2- قیمت دو جلد + هزینه ارسال 122000 تومان
3-قیمت سه جلد +هزینه ارسال 155000 تومان
3-قیمت چهار جلد+هزینه ارسال 190000تومان
4-قیمت پنج جلد+هزینه ارسال 213000 تومان
#به_ازای_خرید_هر_جلد_کتاب
1 صفحه رایگان در کتاب سپید جدید که به زودی توسط #انتشارات_ماهاران گردآوری مریم گمار می شود ،تعلق می گیرد.
توجه: همه تخفیف های فوق تا روز پنجشنبه 30 تیرماه و پس از این تاریخ هر کتاب با قیمت پشت جلد به فروش می رسد.
شماره حساب:
5859831128466918 بانک تجارت محسن چالاک
تصویر فیش واریزی به همراه آدرس کامل با کدپستی و یک شماره تماس به آیدی زیر ارسال گردد.
@mohsench67
@golbahar1359
09120458191 واتساپ
1401/4/25
کسی نه از دور میآید، نه حتا دورتر
در من جای خالی هی بزرگتر میشود
تاریکی، ریشه ام را بغل کرد
و عرقش را ریخت
تا هی بزرگتر شود
جای خالی کسی، که نمیآید
.
#سعید_اکبرنیا
معرفی شاعران در کتاب:
#نوس
[ترجمه #فارسی_به_انگلیسی سروده های شاعران نوپرداز معاصر ایران]
#Nous
[Modern Irainian Poetry In Translation]
مترجم و گردآورنده
#آلا_شریفیان (#آناهیدا)
#Alla_Sharifian (#Anahida)
با سروده ای از:
#سعید_اکبر_نیا
انتشارات:#پندار_نیکان/ تابستان ۱۴۰۰
مشخصات ظاهری: ۳۰۵ ص
معنی [#نوس= #رنگین_کمان
[#Nous= #wisdom #عقل_و_خرد
/channel/worlddaypoetry
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و مـاه را زِ بلندایش، به روی خاک کشیدن
بود
پلنگ من_دل مغرورم_پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ، اگرچه لحظه ء دیدارت
شروع وسوسه يى در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هردو باورمان ز آغاز، به یکدگر نرسیدن بود
اگرچه هیچ گل مُرده، دوباره زنده نشد، امّا
بهار در گل شیپـوری،مُدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم وعمرمن، شرنگ ریخت به کام من
فریبکارِ دغلپیشه،بهانه اش نشنیدن بود!
چه سرنوشـت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پريدن بود
#حسین_منزوى
گاهی یک دریآ می کوبد به من
و تکه ها را بی صدا دفن می کند
عمیق تر از این عمق
هیچ دریایی شنا نکرد
حال من حال درختیست
که هر روز
پاییز را به زمستان می رفت
#سعید_اکبرنیا
#چاپ_شعرم_در
#روزنامه_سراسری_طلوع
1400/5/26
گاهی یک دریآ می کوبد به من
و تکه ها را بی صدا دفن می کند
عمیق تر از این عمق
هیچ دریایی شنا نکرد
حال من حال درختیست
که هر روز
پاییز را به زمستان می رفت
#سعید_اکبرنیا
#چاپ_شعرم_در
#روزنامه_دریای_اندیشه_هرمزگان
.
شاعر:#سعید_اکبرنیا
مترجم:#آلا_شریفیان (#آناهیدا)
هر روز درخت
شعرش را دفن می کند
و هر روز
پشت درختی قایم می شود
تا فراموش کند
جنگلِ
قبل تبر را
Every day, the tree
Buries its poem
And every day
Hides behind a tree
To forget
Jungle
Before the axe
Poet:#Saeid_Akbarnia
Translator:#Alla_Sharifian
(#Anahida)
/channel/worlddaypoetry
برای خود کشی
کسی قلب رانشانه نمی گیرد
این باکره ی بیوه
تاوان در قفسی میدهد
که گلوله می سوزد
#سعید_اکبرنیا
گاهی یک دریآ می کوبد به من
و تکه ها را بی صدا دفن می کند
عمیق تر از این عمق
هیچ دریایی شنا نکرد
حال من حال درختیست
که هر روز
پاییز را به زمستان می رفت
#سعید_اکبرنیا
#تقدیر
جهانی شده ام که قدر خودم را نمیدانم
حسم
گلی کم یاب در باغچه ی زندگی
بدست باغبانی نداشته
به فنا رفته
می خواهم بذری باشم
که درون سری جوانه بزنم
بیتی باشم
که منجر به ترانه شوم
تا حضور خستگی ام
دست گل به آب ندهد
#سعیداکبرنیا
#تکه_تاک
@tekke_taak
.#پرنده
بالهایش
اتفاقی عجیب بودند
که میان صفحات تاریخ گم شدند
زندگی فنجانش را سرکشید
طعم تلخ قهوه ی قجری
دردهان من
طعم سرخ خون در دهان پرنده
هیچ کس مثل ما نبود
صیاد شده بودم برای صید خودم
آسمان به آزادی جان نمیداد
آسمان به آزادی پا نمیداد
میخواستیم رها باشیم
میخواستیم قفس هارا بشکنیم
میخواستیم بهار را به آسمان بیاوریم
میخواستیم زمین گل بدهد
هم پیاله شدیم با مشت های گره شده
و تر کردیم گلوی مان را از تیر
پر کردیم ذهن های نیمه جان در قفس مانده را
از پر
بالهایش اتفاق عجیبی بود
سیمرغ شدیم
به قاف رسیدیم
به عشق رسیدیم
مرگ از لبه ی پرتگاه نگاهمان میکرد و میترسید
آزادی همراه پرنده در جریان بود
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
@tekke_taak
عکس
عکس هایم به دوربین لبخند می زنند
قفسه ی سینه رهایم نمی کند
هنوز معلوم نیست
چند تار مو ت
از روسری ات بیرون زد
این تاریک شبهای وهم آلود.
ابرو کشیده ای به کجا می بری مرا
...
این چشم اگر پلک بزند
آن لبخند اگر جم بخورد
جان به جان آفرین مرا مست کند
اختیار با سکوت است
چشمانت
هزارو یک شب چاووش خوان من بودند
آخرین قصه را برای خودم بخوان
#سعید_اکبرنیا
@tekke_taak
می نشیند بر دلم
زیبا
حرف می زند با قلبم
می نشیند توی سرم و خدایی می کند
می افتم در سیاهچاله ی چشمش
ریشه می زند در من
خطوط ناخوانده ای
که جنون خیز است
مجنون می شوم
عمرم را به دست باد می دهم
و از سیاهچاله ی چشمش سقوط می کنم
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
🍇 @tekke_taak
#رسوا
خواستنت مسئله ی سختی بود
خسته ام
از حل سوال های بدون پاسخ
تو در ذهنم رژه میروی
ذهنم در آینه رژه می رود
ذهنم از درخت های ممنوعه میوه میچیند
لعنت به سوال های ردیف شده ی بدون پاسخ
لعنت به قفسه ی سینم
که حبسم کرده
لعنت به حالم که خاطرات تورا نشخوار میکند
همه از تو حرف می زنند
در گوشم
تو از من حرف بزن بلند بلند
تو بامن حرف بزن بلند بلند
نفس هایم را رسوا کن
بگذار بدوند به سوی تو
این حبسیه ها
#تکه_تاک
#سعید_اکبرنیا
گم شده ام
در خودم
گم شده ام
در خیابان های یک طرفه
خیابان هایی
که به سمت خانه ات منتهی می شوند
گم شده ام
لابه لای چراغ های سبز و قرمزی که
سر هر چهار راه از من عبور می کنند
از من عبور می کنی
شهر بوی غربت می دهد
دست هایم می لرزد
پیدایم کن
آرامم کن
با چشم هایت دریا را به شهر بیاور
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
#چاپ شعرم
در کتاب #رگهای_روشن
1401/4/25
اسامی شاعران کتاب سپبد #رگهای_روشن
به گردآوردندگی #مریم_گمار
#انتشاران_ماهاران
۱_سمیه امینی راد
۲_عاطفه انتظامی
۳_حمیدرضا اکبری" شروه"
۴_فاطمه احمد زاد گان
۵_عیسی اسدی
۶_نادر ابراهیمیان
۷_ابراهیم اولاد
۸_ #سعید_اکبرنیا تکه_تاک
۹_سیمین بابائی
۱۰_فانوس بهادروند
۱۱_مرضیه برمال "مریم"
۱۲_جمشید بصیر مهر
۱۳_عبدالرحمان پرتابیان "حسان"
۱۴_مهناز توماج آوات
۱۵محمد توکلی کوشا
۱۶_رزا جمالی
۱۷_سمیه جلالی
۱۸_ریحانه جهانی
۱۹_آذر جمشید زاده
۲۰_رضا حدادیان
۲۱_فریبا حمزه ای
۲۲_زیبا حسینی جیرندهی
۲۳_حامد حسنی آسیابدره
۲۴_حیدر حیدری راد
۲۵_علی خاکزاد
۲۶_ثریا خلیق خیاوی
۲۷علیرضا خسروانی
۲۸_بدری دهنوی
۲۹_عیسی دورقی
۳۰_نرگس دوست
۳۱_مهری ذبیحی اترگه
۳۲_هیژا رحیم زاده
۳۳_نیکناز رضوی_حقیقی
۳۴_شهین راکی
۳۵_مرضیه رشید پور "کیمیا"
۳۶_محمد رضا سلطانی
۳۷_زینب ساعدی "شاهپرک"
۳۸_آفاق شوهانی
۳۹_نسترن شلت
۴۰_فاطمه شاهنده
۴۱_غلامرضا شفیعی "پاییز رونیزی"
۴۲_الهام عیسی پور
۴۳_اسماعیل علی پور
۴۴_عاطفه غلامزاده
۴۵_شادیه غفاری
۴۶_محمد فتاح پور
۴۷_گویا فیروز کوهی
۴۸_صحرا کلانتری
۴۹_فرزانه کارگر زاده
۵۰_پوران کاوه
۵۱_ابراهیم کارگر نژاد"الف_کندو"
۵۲_مریم گمار
۵۳_پانته_آ_ گلپر
۵۴_عاطفه مختاری
۵۵_لیلا مینا خانی "لیلی"
۵۶_سمیه مردیان
۵۷_جواد محمدی
۵۸_افسانه نجومی
۵۹_مهناز نیکفر
۶۰_غلامرضا نصراللهی
۶۱_راحله وفا
🟫🟫🟫http://t.me/avaye_parav
شماره #یکصد_و_سی_و_یکمین شماره
#هفته_نامه_ادبی_آوای_پراو منتشرشد.
#فردوس_اعظم/ #سعید_اکبرنیا/
#محمد علی_شاکری_یکتا/#محمد_ساکی/#میترا_سرانی_اصل/#فاطمه_معماریان/#الینا_نریمان/#زهرا_یونسی/#فرشته_نرگسی/#محمد_نیکو_عقیده/
🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨
مدیر مسئول: #علی_کرمی
سردبیر:#عبدالله_سلیمانی
داستان:#طلا_نژاد_حسن
شعر سراسری:#پوران_کاوه
ترجمه:#رزا_جمالی
نقدادبی:#عبدالله_سلیمانی
#هفته_نامه_ادبی_آوای_پراو
@avaye_parav
گم شده ام
در خودم
گم شده ام
در خیابان های یک طرفه
خیابان هایی
که به سمت خانه ات منتهی می شوند
گم شده ام
لابه لای چراغ های سبز و قرمزی که
سر هر چهار راه از من عبور می کنند
از من عبور می کنی
شهر بوی غربت می دهد
دست هایم می لرزد
پیدایم کن
آرامم کن
با چشم هایت دریا را به شهر بیاور
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
#چاپ شعرم
در #روزنامه_جمهور
1400/6/30
هر روز درخت
شعرش را دفن می کند
و هر روز
پشت درختی قایم می شود
تا فراموش کند
جنگلِ
قبل تبر را
#سعیداکبرنیا
#مرداد
امان از تابستان
امان از میانه مردادماه که شعله می دمد
در جان شهر
در ذهن مردی خسته
که خشکید از قحطی قطرات زندگی
بیمار شد
شاعر شد
نیت سوختن کرد و نوشت
از یاس
از تاریکی
از روزی ک تورا دید
صدفی شد قلبش در اعماق دردها
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
@tekke_taak
چشمان آبے
درآن مهتاب شب چشمے نهان شد
دلم چون آبے دریا جوان شد
درونم ترس از درد و غم عشق
فراوان بودو یڪبارہ عیان شد
در من نرم و آهستہ قدم مے زد
بے باڪ
بدون همهمہ
آرام
انگشت گرفتم بہ سوے آسمان و دب اڪبر را امتداد دادم
تا چشم تو
این خط ممتد بہ گیسوانت سرایت ڪردہ
گیسوانت بہ چشم هام
رهایم ڪن از پیلہ ے تن
آن دوچشم آبے ات رسواے شهرم ڪردہ است
زندگے را تیغ ابروے تو زهرم ڪردہ است
تڪہ تڪہ شدہ ام
نیمہ جان
بہ دیدنم بیا
سادہ
بے هلاهل
از لبت شراب بریزان برلبم
#سعید_اکبرنیا
هر روز درخت
شعرش را دفن می کند
و هر روز
پشت درختی قایم می شود
تا فراموش کند
جنگلِ
قبل تبر را
#سعیداکبرنیا
گم شده ام
در خودم
گم شده ام
در خیابان های یک طرفه
خیابان هایی
که به سمت خانه ات منتهی می شوند
گم شده ام
لابه لای چراغ های سبز و قرمزی که
سر هر چهار راه از من عبور می کنند
از من عبور می کنی
شهر بوی غربت می دهد
دست هایم می لرزد
پیدایم کن
آرامم کن
با چشم هایت دریا را به شهر بیاور
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
گاهی یک دریآ می کوبد به من
و تکه ها را بی صدا دفن می کند
عمیق تر از این عمق
هیچ دریایی شنا نکرد
حال من حال درختیست
که هر روز از پاییز به زمستان می رفت
#سعید_اکبرنیا
یک روز بهار در من خواهد شکفت
یا مانند
برفهای زمستانی چشمه خواهم شد
یا تشنگی بلوط پیر را پایان می دهم.
کابوس ها شیطان می شوند
در دستان تو
زندگی را اشاره ای کافی ست
تا باد
با فانوس دست رفاقت بدهد
وقتی که برگشتی
تنهایی این دره ی عمیق را فریاد نزن
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک
گیسو
گیسو به باد داده!
نسیم شو
خیالت را هل بده به سویم
بدم درمیانه ی چشم هایم
تا جاان بگیرم.
گیسو رمیده!
پیچک شو دور تنم
و مرا حبس سلول انفرادی خودت کن
تسخیر کن ته مانده روحم را
تازیانه ام بزن
و کشان کشان از کمرگاه تنت بالا ببر
این تلخ منجمد شده را
#سعید_اکبرنیا
#دکلمه_دل_آرا
چشمان آبے
درآن مهتاب شب چشمے نهان شد
دلم چون آبے دریا جوان شد
درونم ترس از درد و غم عشق
فراوان بودو یڪبارہ عیان شد
در من نرم و آهستہ قدم مے زد
بے باڪ
بدون همهمہ
آرام
انگشت گرفتم بہ سوے آسمان و دب اڪبر را امتداد دادم
تا چشم تو
این خط ممتد بہ گیسوانت سرایت ڪردہ
گیسوانت بہ چشم هام
رهایم ڪن از پیلہ ے تن
آن دوچشم آبے ات رسواے شهرم ڪردہ است
زندگے را تیغ ابروے تو زهرم ڪردہ است
تڪہ تڪہ شدہ ام
نیمہ جان
بہ دیدنم بیا
سادہ
بے هلاهل
از لبت شراب بریزان برلبم
#سعید_اکبرنیا
چاپ 6 شعر بنده
در #هفته_نامه_غرب کرمانشاه
گیسو به باد داده!
نسیم شو
خیالت را هل بده به سویام
بدم در میانهی چشمهایام
تا جان بگیرم.
گیسو رمیده!
پیچک شو دور تنم
و مرا حبس سلول انفرادی خودت کن
تسخیر کن تهماندهي روحم را
تازیانهام بزن
و کشانکشان از کمرگاه تنت بالا ببر
این تلخ منجمد شده را
#سعید_اکبرنیا
#بهار
زمستان که از سر بهار گذشت
نیامدی
کدام سوی شکفتن ها لبخند بزنم
که ببینمت
این مردمک ها به تو خیره اند
بوی تو پیچیده
درتنم
بی مهابا
سرم به سمت خودم میچرخد
بهار محزون است
همراه گل های کاغذی در دست
با نفس هایی ک مصنوعی ست
در انتظار توام نازنین
همراه پرستوها بیا
همین روزها
بهار هم بوی مرگ گرفته...
#تکه_تاک
#سعیداکبرنیا
یک روز بهار در من خواهد شکفت
یا مانند
برفهای زمستانی چشمه خواهم شد
یا تشنگی بلوط پیر را پایان می دهم.
کابوس ها شیطان می شوند
در دستان تو
زندگی را اشاره ای کافی ست
تا باد
با فانوس دست رفاقت بدهد
وقتی که برگشتی
تنهایی این دره ی عمیق را فریاد نزن
#سعید_اکبرنیا
#تکه_تاک