هر آنچه در قلب می گذرد را نمی توان گفت
برای همین خدا آه، اشک، خواب طولانی، لبخند سرد و لرزش دستان را خلق کرد :))
چه آدمایی که فکر میکردیم قد دنیا میتونیم روشون حساب کنیم ولی بهمون یاد دادن تو کل دنیا رو هیچ کسی جز خودت نمیتونی حساب کنی.
Читать полностью…هر کسی یه استعدادی داره، مثلا من استعداد فوق العاده ای تو نشون دادن حال خوب دارم، درست زمانی که حالم خیلی بده
Читать полностью…اغلب آدم های خوش قلب
بداخلاق هستن!
چون طاقت دروغ و دورویی رو ندارن و زود عصبی میشن...
از یه سنی به بعد
مفهوم عشق و رابطه برات تغییر میکنه...
دیگه از همون روز اول عاشق نمیشی!
دیگه کسی یهو دلت رو نمیلرزونه بلکه فرصت میدی تا رابطه براساس شناخت بسازی نه هیجان...
دیگه کسی که تورو نمی خواد و نادیده میگیره برات جذابیتی نداره
بلکه جذب کسی میشی که برات ارزش و احترام قائله...
دیگه همه دنیا و زندگیت رو فدای یک نفر نمیکنی بلکه حد و مرزها رو توی رابطه ات رعایت می کنی و زندگی شخصی خودت رو داری...
پس فکر نکن از یه سنی به بعد عشق رو تجربه نمیکنی چون باز هم تمام احساسات به سراغت میان اما به شکلی متفاوت و با پختگی بیشتر...
از یک سنی به بعد...
یادتونه میگفتن مدرستون که تموم شه حسرت تک تک اون دقایق رو میخورید و دلتون تنگ میشه ؟
والا من تا حالا دلم ذره ای برا مدرسه و اون مراسم صبحگاهیش و اخلاق عن معلماش تنگ نشده😕
کسیو پیدا کن که به داشتنت افتخار کنه، واسه اینکه از دستت بده نگران باشه، برات بجنگه، بهت افتخار کنه، بهت احترام بزاره، برات اهمیت قائل بشه و در نهایت دوستت داشته باشه!
Читать полностью…بالاخره تو همه رابطه ها دعوا، بحث، جدل و مشکلات وجود داره؛ اینکه کنار هم بتونید اونا رو حل کنید و باز هم همدیگه رو دوست داشته باشید خیلی قشنگه
Читать полностью…من عاشق این ورژن از خودمم که رها کردن رو خیلی خوب بلده، به ورودیهای ذهن و روحش اهمیت میده، اولویت اولش آرامش و حال خوبشه، از دیگران دیگه توقع و انتظاری نداره، و برای وجود و احساسش بیشترین ارزش رو قائله.
Читать полностью…راست بگو و ناراحتم کن، ولی دروغ نگو که تو ذهنم هزار جور سناریوی تخیلی بسازم و ناراحت تر بشم!
Читать полностью…شمارو نمی دونم ولی من شخصاً جمله های:
"می خرم برات"
"رسیدی زنگ بزن"
"صبح زنگ می زنم بهت خواب نمونی"
"الان چی کار کنم حالت خوب شه؟"
" توی عکس دست جمعی از همه جذاب تر بودی"
" همراهت میام"
" باهم بریم غذا بخوریم"
"هواتو دارم"
رو از صدتا دوست دارم بیشتر قبول دارم
دقیقا همان جا
تو حواست نبود و من داشتم
عاشقت می شدم
همان جا که حتی زخم ها و کاستی های مرا دوست داشتی، بخش های سرکوب شده ی وجودم را، زخم های عمیق کودکی ام را، و لبخندهایی که فکر می کردم
هیچ کس دوستشان نخواهد داشت❤️
من اینطوریم که با همه چیز میجنگم
و از پس همه چیز برمیام
ولی اول باید یه دل سیر گریه کنم
دوست داشتن یه نفر باید اینطوری باشه که:
دستت رو وارد روحش کنی و دنبال بزرگترین زخمش بگردی، بعد تمام عشق و علاقت رو بریزی رو اون زخم:)