🍒آرامش تحفه ای گرانبها
🌸با رنگ عشق است
🍑از جانب خدا
🌸در این عصر زیبا
🍒این هدیه را
🌸برای شما دوستان
🍑خوبم آرزومندم
عصرتون پر از آرامش🍒🍑
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
صبح بوته ے یاسے است
ڪه راه به پنجره ے عشق دارد
و زیباترین طلوع ،طلوعے است
ڪه پاے پنجره ے عشق تو ایستاده ای!
فقط یک حس خوب از خاطره
خوش آیند مے تواند مرا
براے امروز امیدوار ڪند
پدرے ڪه دنیایے از عشق را
در استڪانچایے اش مے چرخاند
و مادرے ڪه با تمام وجود
برایم لقمه مهربانے میگرفت
روزهاے رفته در تقویم مانده اند و
من در خاطرات ڪودڪے هایم سرگردان..
#مینو_پناهپور
دريا دريا، مردم!
قطره قطره، باريدم!
تو امّا، طوفان بودی
يک جا بند نمی شدی!
سرزمين من خالی بود
حتی نتوانستی، نسيمی باشی،
که حالم را خوش می کند ...
#عرفان_یزدانی
آدمی از دلتنگی خسته میشود؟
آری خسته میشود
اگر نتواند آن را به زبان بیاورد.....
#ایلهان_برک
جنازهام زیر چکمہهاے شما نمیماند
برمیخیزد
ستارهاے میشوم
خورشید، ماه با باران میبارم
و جهان از گلهاے کوچکم سرشار میشود
#ناظم_حکمت
تو را به باران قول داده ام
و به شب پرسه های خیس
زیر نور ماه !
تو را به تنهایی ام
تو را به دلم قول داده ام
و می دانم تو آن قدر خوبی که
روی عشق را زمین نمی اندازی ...
#سوسن_درفش
آرام می آیی
مثلِ شبنم هاے لغزان
روی شبدر های سرخ،
اما سریع و بی وقفه
دیوانه ام می کنی
مثلِ رود در نقطه نقطه ی آغوشم
در جریانی و جای تمام بوسه هایت
عشق جوانه میزند...
#زهره_سجادی
صدای توست رنگ شکوفه های بهار
و لبخندهای سُرخت،
که ریخته رویِ تنِ گلبرگ هایِ گیلاس!
بوی دست های توست بهار
و نارنج هایی که روی چین دامنم گل کرده ست!
رنگِ نگاهِ توست بهار!
افتاده روی طاق انگشتانم
نوازش می کند چشم روشن خورشید را
میان چشم هایم
آغوشِ توست بهار!
تجسّمِ لمسِ تنت!
شورِ حریرِ نفس هایت
طرحِ جوهریِ بوسه هایت!
عشق، پیچیده میان ابریشمِ گیسوانت
فصل دیگری ست، عشق!
از روزهاییکه پشت سر هم راه افتاده اند
سراغت را از ترنّم آوازهای شاعرانه ام می گیرد
در گیر و دار این جهان در قلبم پایکوبی می کند
در نبضِ لحظه هایم نوسان می گیرد
در استخوان هایم جا خوش می کند
در جانم می نشیند
به دوست داشتنت عمری دوباره می دهد
و چه زیباست این عشق ...
#عرفان_یزدانی
دستم را بگیر
و آن گونه دوستم داشته باش
که انگار نفس توام.
اگر در سینه ات نباشم خواهی مُرد
#جمال_ثریا
ای کاش دوباره کودک شوم
که فقط از زمین خوردن دردم بگیرد
و قلبم فقط با دویدن های بسیار
به تپش در آید ...!
#جمال_ثریا
💢
💢ســـــــلام 💢
💢صبحتون به روشنایی روز ...
🌸به زیبایی گلهای بهاری و
💢به زلالی قلب های پاک...
🌸صبحتون مملواز
💢عاشقانه های خداوند و
🌸الطاف بی انتهایش...
💕صبحتون بخیر وشادی...
🌸الهی حال دلتون خوب باشه 💕
🔺🔻🔺🔻🔺
نگاه کن
آخرین ساعت ها، کوچ کرده اند!
باز من بلاتکلیفِ
چند سلام ساده مانده ام!
یک فنجان چای
پنجره را باز کنی،
هوای تازه ی عشق
عطر بنفشه های باغچه
و بعد رویش تنت
به آب و نان گرم!
و شراب و بوسه!
تا صبح نفس های رنگ سرخ انار
اتاق از هوای تو مست
به ناز و نوازش می برد مرا ...
#عرفان_یزدانی
پرواز قشنگ است
من بی بال و پَرم!
پرهایم ریخته!
آشیانه ام را باد از جا کنده!
هیچ لانه ای نیست!
من همان پرنده ی مهاجرم،
که صدای آوازم را کسی نمی شنود!
وقتی که بال نباشد، پریدن مشکل است
حتّی اگر بی آشیان باشی ...
#عرفان_یزدانی
به آنان که ما را رها نمودند
در خاک خالی
بی آب و بی گیاه
بی هیچ اشک و آه بگویید:
ما ریشه در خویش داشتیم
و سبز گشتیم و سبز شد بهار ...
#محمود_درویش
منتظرم یک نفر بیاید
که حواسَش یک سَره
در حیاطِ خیال من وِل بچرخد
یک نفر که در حوضِ رویایم تَن بشوید
یک نفر که یک نفر نباشد ،
یک دنیا باشد....!
#حامد_نیازی
چشم های تو،
رقصِ زیبایِ آفتابگردان هاست،
در صبحی روشن!
چشم های تو،
هزاران دریچه یِ نور سمتِ قلبِ من!
با پلک زدنی، دنیا را به هم می ریزد!
به گونه یِ عشق دست می برد
من با اتّفاقی از دوست داشتنت
تا مرز بیداری، نام تو را
به کشور گشاییِ بندهایِ تنم می کشانم،
تا از آزادیِ نفس هایِ تو
صلح بوسه و لبخند
در سرزمین آغوشم جان بگیرد ...
#عرفان_یزدانی
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
صبح را بخوانیم🌞
بر باور طلوع مهربانیها 🩷
و نفس بڪشیم
طراوت عاشقانهے دل را
بر هواے بیهواے دوست داشتنها
امروزتون پُراز عشـق❤️
آرام می آیی
مثلِ شبنم هاے لغزان
روی شبدر های سرخ،
اما سریع و بی وقفه
دیوانه ام میکنی
مثلِ رود در نقطه نقطه ی آغوشم
در جریانی و جای تمام بوسه هایت
عشق جوانه میزند.....
#زهره_سجادی
تنگنای آغوشت
آتشکده ی دم و بازدم های من است
به دیرینگیِ نخستین بوسه
و سرخ ترین پدیده
که به یادبود نیاکانمان
در آغوش زمین نهفته است
#فریبرز_مقدسی
بی دغدغه، سراغم را بگیر!
صنوبرهای کنار خانه
حواسشان به من بوده!
و یا پرستوهایی،
که این حوالی رفت و آمد می کنند!
و یا قناری زیبایی،
که از صبح تا شب می خواند
روی تک شاخه ی
درخت سیب داخل حیاط
شاید این حوض هم که شب ها
ماه در او رخ می نماید، مرا بشناسد!
همه مرا می شناسند، جز نگاه تو!
که هر بار، از من روی برمی گردانی،
تا متوجّه نشوم، دلت با من است!
تا ندانی، شوری اشک هایت
دلشوره هایم را بیشتر می کند!
تا ندانی، من نه، اما تو،
مرا آن قدر دوست داری،
که صدای جیرجیر نیمکت کنار باغچه
هم در آمده!
باز آسایشم را گرفته!
بیا، هر بار که تو،
کنار منی، او هم آرام است!
یادم رفت بگویم؛
شهر پر از شعرهایی شده،
که برای تو سروده ام!
خودم، دیروز کتابم را دیدم
پشت ویترین کتاب فروشی سر چهار راه!
حالا کسی نیست،
که نداند چه قدر، دوستت دارم!
چشم های تو باز هم
کوک شده داند بر چشم های من!
چه قدر خواندنی و زیبا شده ای!
می دانم،
داری کلنجار می روی بگویی؛
دوستم داری! می دانم ...
#عرفان_یزدانی
يک امشب را دیگر
چشم به راهِ شعر نخواهم ماند
من امشب به عمد
از احتمالِ آمدنِ تو
برای خودم ترانه خواهم خواند
#سید_علی_صالحی
در آغوش هم
در این دایـره ےِ بیپایان
من امتداد تـوام، یا تـو امتداد منی؟!
شمس_لنگـرودے
با چشم ها ز حیرتِ این صبحِ نابهجای
خشکیده بر دریچهی خورشید چارتاق
بر تارکِ سپیدهی این روزِ پا به زای،
دستانِ بستهام را آزاد کردم از زنجیرهایِ خواب
#احمد_شاملو
چشمانت روشنایی خورشید است
و تار موهایت سمفونی عاشقانه ی
چکاوک و قناریِ شبانه ی من
بوسه هایت بسان پیچش
نسیم بر تن برگ درختانِ صبح بهاری ست
که از بیشه زار خیالم در هر طلوع می نشیند
بر گلویگاه مخملین واژه هایِ
خواب آلود دفتر اشعارم
برخیز از دروازه های آسمان
تا گل های شکفته ی بهارنارنج
سراغ چشمانت را از بهار گرفته ام
تیک تیک ساعت صبح می خواند و
خلوت من و واژهایم را برهم میزند.
بیدار شو می خواهم
تا زمین از عطر یاس خالی نشده است
تا بهار تمام نشده است
بنویسم بخوانم که خواب نبوده است
و تو تا طلوع کنارم بودهای
که با تو سخن گفتهام و از زلال
چشمانت صبح را نوشیده ام
وبی پر بربام تو نشسته ام....
#مینو_پناهپور
هر صبح خورشید
از قابِ چشمانِ تو طلوع می کند
و آفتاب گردان ها ،
در باغِ کوچک قلبم
دوباره و دوباره عاشق می شوند
و شعرِ چشمانِ تو را
در گوشِ قاصدک ها می خوانند
و گیسوانِ باد
ترانه یِ آبیِ عشق را می سراید !
#فرح_فریما
🌸ســلام
🌺صبح دل انگیز
🌸بهاری تون پرانرژی
🌺دلتون پراز
🌸نغمههای شادی
🌺و پر از احساس خوشبختی
🌸جاده زندگی تون هموار
🌺و توأم با سلامتی و کامیابی
#صبحتون_زیبـا
در قلبم خانه ایی از عشق بنا کرده ایی
و در جانم اشتیاقی برای دیدن چشمانت
آنقدر زیبا بر دلم نشسته ای
که حس حضور تو
جان می بخشد این منِ بی جان را
تو در خیالم چه زیبا شعر می شوی
از تو می سرایم با قلمی از احساس
قهوه ای چشمانت می شود
آرامش جانم هُرم آغوشت
می شود زیباترین رویا
که به آتش می کشد جانم را
و چه پارادوکس زیبای ست
وقتی این دو با هم در آمیزند
من نت به نت
نجوای عاشقانه ی صدایت را
در سینه ام حبس می کنم
صدایی که عشق ست
و زیباترین ضرب آهنگ قلبم ...!
#باران_مقدم
.
دستهای تو در دست من است.
امید تو با من است. اطمینان تو با من است.
چه چیز ممکن است بتواند
مانع پیشرفت من شود؟
کوچکترین لبخند تو مرا
از همهی بدبختیها نجات می دهد.
کوچک ترین مهربانی تو مرا از نیروی
همهی خداها سرشار میکند...
#احمد_شاملو
"از نامههای شاملو به آیدا"
اگر در قلبت نمیرقصی
اگر با جانت عشق نمی ورزی
اگر بانگاهت جانی گرم نمیشود
اگر با لبخندت دلی نمیتپد
اگر دستانت حرم انگشتان محبوبی نیست
اگر سرانگشت عشق بر تار گیسویی نمی نوازی....
بیهوده به دنبال خدا و در انتظار بهشت نباش....
🔺🔻🔺🔻🔺