از تو کمتر می توان نوشت
وقتی نقش اطلسی گلبرگ ها،
روی جالیز نفس هایت گیر افتاده
سنجاقکی روی موهایت بال بال می زند
و پرهای پرستوهای مهاجر
در ناز پیراهنت خفته اند
و عطر میخک ، یاس و شب بوها
در پوست تنت پیچیده اند...
باد گیسوانت را بهم ریخته
ماه اجاره نشین پیشانی ات شده است
تو در چشم هایت دریا داری
و بر دهانت دو ماهی کوچک سرخ...
تنها مرا زیر سایه بان آغوشت جا کن
در هیاهوی پنجره ی بادگیر نفس هایت
راه به نوازش شور آواز هر بوسه بده...
نزدیک تر کن مرا ،
به کشور زیبای عشق!
به شهر نگاهت!
به محله های کوچک قلبت!
به پلاک احساس و خانه ای امن
که ایوانش دست های توست...
جهان توام!
سرزمینی که در آن پناه گرفته ای
شوقی ابدی...
شوریدگی ام ،طعم ناز صدای توست
در تاکستان انگور چشم هایت
و لبی که در حوض لبخندهایش
از ترنم هر بوسه در نم سرانگشتانم
به خلوت آسمان و ابر رسیده است...
از تو می توان نوشت،
از تکلیف روزهای با تو بودن
از آن گیاهِ رونده در جان من
از عشقِ دوست داشتنت
بیشتر از بوی کوکب و ارغوان
تنها وقتی که در پیچ پیراهنت می رقصی،
من دنیا را میان آشوب نگاهت در می نوردم....
#عرفان_یزدانی
می دانید کدام تـکه از زندگی های مان را ،
خیلی حیـف کرده ایم ؟!
لحظـه های انتـظار را . . .
همان وقتهایی که نشـستیم
و منتظر شدیم کسی برایمـان کاری بکند ،
یکـی حالمان را خوب بکند ،
خبـری بیاید،
معجزه ای ، بختی ، سرنوشتی ، فـردایی
همه آن وقتها ، خودمـان را انـکار کردیم !
خودمان را نادید و ناشنـید گرفتیم
و منتظر ماندیم !
نمی گویم قورباغه ات را قورت بده !
می گویم آن کاسه گل سـرخی را بیاور !
اناری دانه کن و گلپر بریز . . .
لحظه هایت را بهجای انتـظار ،
از عشق ، لبریز کن . . .
از باران ، از اشتـیاق ؛
بی هیچ انتـظار از کسی . . .
#محبوبه_احمدی
آسمانی بی ابر، اطلسیهایی تَر،
رستگاری نزدیک، لای گلهای حیاط
نور در کاسهی مس چه نوازشها میریزد
نردبان از سر دیوار بلند،
صبح را روی زمین میآرد...
#سهراب_سپهری
سلام✋
صبحت بخیـر☕️
امروزت پراز زیبایی🌸🍃
روزت پرانرژی و نشاط
چهرهات شـاد و خنـدان🙂
لبت پراز تبسـم
قلبت پراز نورالهی
زندگیات پراز سلامتی و عافیت
صبحت سرشار از خیر و برکت
دچار شدهام
به اینکه صبحها ، شبها
و اگر وسط روز دستم برسد
از پشت گردن
تکیهزده بر معبد گوشهی چپ آغوشت
چسبیده به قصر سینهات
حلقهزده به پهلو و بازوانت
حلقهزده به رانها و کمرت
سوار شده بر برج عظیم انگشتانت
آنجا که بوی پاییز را
دنیای مرموز را
جهان از نو کشف شده را
میبویم میبویم ..
با لبهایم
با همین لبهای ترک خوردهام
ببوسمت .. ببوسمت .. ببوسمت ..
#یکتا_احمدی
به آفتاب فکر می کنم
به صبحِ چشم هایِ تو
به صدایِ گام هایِ پاییز
و آواز گنجشک ها
تو را نگاه می کنم
به صدایت، که تنم را می لرزاند!
و سکوتِ آرامِ چشم هایت
در شور هزار ترانه
و باد، که پرده را تکان می دهد
تو را دوست دارم
و لبخند تو را
عشق باز هم
در پس سالیانی دور
با ترنّم لب های تو
بر قلبم طلوع کرده ...
#عرفان_یزدانی
جمعه که میرسد
لبریز میشوم از دلتنگی
سرشار میشوم از
هق هق های پنهانی
پر میشوم از تنهایی
جمعه برای من
فقط بارانی از جنس
ویرانی هاست...!
#علی_مسلمی...
از چشمانت ترانه می ریزد
و من هر صبح
به پیشواز آفتاب خواهم رفت
تا نغمه ی نگاهت خواندنی تر شود
تو معشوقه ی زیبایی هستی
بوسه هایت اتّفاق قشنگی ست
که طعم عسل می دهد
با فنجانی ، که پر است از دوست داشتن
وقتی جرعه جرعه ، کنارت
می توان طعم زندگی را نوشید ...
#عرفان_یزدانی
سلام
صبح زیباتون بخیر
آرامـش با ارزشترین
حس دنیاست
براتون یه دنیا آرامـش
یه دنیا تنـدرستی
و یک عالمه خوشبختی
و برکت آرزومندم
از چشمانت ترانه می ریزد
و من هر صبح
به پیشواز آفتاب خواهم رفت
تا نغمه ی نگاهت خواندنی تر شود
تو معشوقه ی زیبایی هستی
بوسه هایت اتّفاق قشنگی ست
که طعم عسل می دهد
با فنجانی ، که پر است از دوست داشتن
وقتی جرعه جرعه ، کنارت
می توان طعم زندگی را نوشید ...
#عرفان_یزدانی
صبحت بخیر!
ای عطرِ خوشِ زندگی!
بویِ تازه یِ عشق!
لبخندِ آفتاب! پلکِ روشنِ نور!
این صبح بخیر را
بگذار پای تمام صبحگاهانی که نبودم
و دوست داشتنت به دلم افتاد!
من چقدر صبح بخیر به چشم هایت
بدهکارم، محبوبِ زیبا ...
#عرفان_یزدانی
امروز را زندگی کن
فردا را فکر نکن
شادی امروزت را از دست نده
آنقدر بخند که آسمان دلت
از ستاره بارور شود
بگذار خورشید
از شرق چشمان تو طلوع کند😍✋🏼
سلام صبح قشنگ پاییزیتون بخیرونیکی در پناه خداوند متعال 🙏🏻🙏🏻🌱🌸🪴💐
آفتابا !
مدد کن که امروز
باز بالنده تر قد برآرم
یاریم ده که رنگین تر از پیش
تن به لبخند گرمت سپارم
چشم من
شب همه شب نخفته است
آفتابا !
قدح واژگون کن
گونه رنگ شب شسته ام را
ساقی پاک دل، پر ز خون کن ...!
#سیاوش_کسرایی
سلام پگاهتون_دلانگیز
آذر ماهتون دل نشین
ساحل ایامتان دلرباا
فرمانده احساس،
چشم باز کن که طلوعِ صبح
در چشمهای تو دیدنی است
وقتی خورشید ذره ذره در نگاهت
آب میشود من به عشقِ تو
روزِ ديگری را آغاز میکنم
و در گوشه گوشههای این دل
هزاران خیال خفته است که
تو تنها، خیالِ خوب بر تار و پودِ
این دلِ بیقراری.
#مینو_پناهپور
و صبح يعنی
اشتياقِ پنهانِ من ،
وقتی چشم هايَم در دريایِ
چشم هايت غرق شده و روزش را
لبخند ميزند ...
#بهاره_حصاری
🌼صبح و طلوع و غزل
🌺و ناشتاے تو
🌼یعنے سلام ، زنده شدم
🌺با دعاے تو
🌼صبحانہ حاضر است
🌺بفرما غزل بنوش
🌼طعم بهشت مے دهد
🌺امروز چاے تو
🌼سلام صبحت در پناه خدا
من راه می روم، کنار تو
در دقیقه های گمشده
بیدار می شوم
در جستجویِ تیک تاکِ چشمانِ تو
و خودم را
میان صفحه ی صورتت جا می گذارم!
من راه می روم، کنار شب
نفس می کشم با تو
در دقیقه هایِ سُکرآورِ عشق
وقتی خواب،
بدون ترس از ثانیه های پریشان
عقربه ها را بر روی هم جفت می کند ...
#عرفان_یزدانی
دوستت میدارمـ ...
چونان بلوطی ڪه زخمـ یادڪَارِ
عشقی برباد رفته را
ستارهای ڪه شب را
برای چشمڪ زدن
و پرندهای اسیر
ڪه پرندهی آزادی را
تا رهایی به بار بنشیند،
آن سوی حیرانیِ میلههای قفس ...
#یغما_گلرویے
بيدار شو!
من برای دوست داشتنت،
به خورشيد، رو زده ام!
بيدار شو!
بهشت، بالاپوشش را کنار گذاشته!
بايد از زربافت عشق،
خيالی بر اندامت، بپوشاند!
تو، صبح را زيباتر کرده ای!
و من غرق لب هايی، که
از نوای لحن موسيقی آرام قلبم،
پر شده باشد ...
کجای جهان ايستاده ای، که
خورشيد دارد بندبندم را
از شور دستانت می سوزاند؟!
#عرفان_یزدانی
حس خوب در یک کلام یعنی:
تبسّم دوباره خـدا به تـو در آغاز یک روز دیگر از باقیمانده ی زندگی ات ...
شکر برای بوی خوش زندگی...
هر روزتون سرشاراز همه این حس های خووووب
درودها نثارتان صبح قشنگتون بخیر و شادکامی
🌹🍃🌹
تو سڪـوت میڪنی
من فریاد می زنم ،
تو ؏شـق را ، من دوست داشتنت را
اه از دست این ؏شـق!
ڪه ڪَاه مادر است و ڪَاه نامادرےست
ڪَاه صورتت را دست نوازش میڪشد
و ڪَاه صورتت را سیلی می زند
به راستی این ؏شـق
چه ڪَـفتنیها و چه آغوشهایی
به ما بدهڪار است....!!
#امید_آذر...
🌷سلام و درود به روز و روشنی
🌸سلام و درود به آهنگ خوش زندگی
🌷سلام و درود به صفای دل های بی ریا
🌸سلام بر گل روی تک تک شما عزیزان
🌹صبح بخیر🌹
امیدوارم هر صبح صداے ملق بازے ظرف ها
در آشپزخانه تان پخش شود
و با حس خوب اینڪه مادرت بیدار است
ده دقیقه بیشتر پتو را در آغوشت مچاله ڪنی؛
امید دارم نور سهم بیشتر اتاقت باشد
و زمان غصه هایت ڪوتاه و زودگذر؛
هنوز بتوانے صداے آواز خواندن پدرت
در حمام را بشنوے و آنقدر قدرتمند باشے
ڪه یواشڪے به ڪارهایت بخندے
بدون آنڪه ڪسے بفهمد؛
امیدوارم شب ها خواب آسمان را ببینے
و روزهاے بارانے چترت را فراموش ڪنی؛
در یک روز شلوغ و پرترافیک پخش آهنگے قدیمے حواست را ازشیشه هاے لک دار تاڪسے
به خاطره اے خوش پرت ڪند
و نتوانے لبخندت را از بقیه پنهان ڪنی؛
امیدوارم از شلوغے خانه تان سرت درد بگیرد
و با پاے برهنه روے سنگفرش هاے حیاط
به دنبال برادرڪوچڪت بدوی؛
زمستان سردت باشد، تابستان گرمت
پاییز را دیوانه باشی
و بهار را با موهاے حنایے مادربزرگت به یاد بیاوری،
لباست از عطر ڪسے ڪه دوسش دارے ڪم نشود ،
زندگیت پررفت وآمد باشد
و هنوز ڪسے باشد ڪه بتوانے ساده به او بگویے :
دوستت دارم.....
#ناهید_آقاطبا
🌸یک روز قشنگ
🌼یک دل خـوش
🌺یک لب خنـدان
🌼یک تن سالــم
🌸وگشوده شدن
🌼هزار درخوشبختی
🌺به روی زندگیات
🌼دعـــــــــای امروزم
🌸برای توست رفیق
🌼روزت طلایی و ناب
🌹این گلها تقدیم به قلب مهربونت
🌷سلام روزت بخیر زندگیت گلباران
جام دريا از شراب بوسه خورشيد لبريز است
جنگل شب تا سحر تن شسته
در باران خيال انگيز !
ما ، به قدر جام چشمان خود ،
از افسون اين خمخانه سر مستيم
در من اين احساس :
مهر مي ورزيم
پس هستيم !
#فريدون مشيري
سلام و درود عزيزان
صبحتون تابناک
جام چشمانتان لبریز از نور خدا
ساغر قلبتان آکنده از محبت
و پیمانه ی زندگیتان سرشار از خیر و برکت
این ڪیست
ڪَشوده خوشتر از صبح
پیشانیِ بیڪـــــرانه در من ..؟!
از شــوقِ
ڪدام ڪَل شڪفتهست
این باغِ پر از جوانه در من ..؟!
#فریدونمشیرے
گاهی بهانه ای دارم،
برای دوست داشتنت
برای لبخندهايت
وقتی صبح را به اشتياقت
از پشت پرده ی آسمان،
به طلوع نگاهت می نشينم ...
#عرفان_یزدانی
خورشیدِ نگاهم را ببین،
نفسهای داغم را بر گونههای تو میریزند
شیرین است زندگی
قندِ مکرّری، شرحِ مفصلّیست
این خوشبختی
با دیباچهای دلنشین
از تمامِ جهان تو را دارم، ای عشق
نزدیکتر بیا
خانهی امیدی در قلبم روشن کن
میخواهم رویِ ماهت را ببوسم.
#عرفان_یزدانی
هر روز صبح🌱
پنجره ی قلبت را باز کن
و “دوستت دارم” ها را
و “صبحت بخیر” ها را
و “مراقب خودت باش” ها را
نفس بکش ….
سپرده ام به آسمان
سپرده ام به صبح